دل نوشته های یک جنده

1397/01/04

طبق معمول دراز کشیده بودم که شهلا اومد تو اتاق و گفت که بلندشو حاضر شو مشتری داری …
من: اه شهلا جون خسته ام تو که میدونی من تو روز کار نمیکنم
شهلا: دختر بلند شو نیم ساعت میری میای دیگه
من اما غر غر زنان رفتم که آماده بشم خسته شده بودم از این کار لعنتی اما امان از روزی که مزه ی پول راحت و زیاد بیاد زیر زبونت…
پدر مادرم هیچ کدوم منو قبول نمیکردن و بی پولی امانمو بریده بود این شد که شراره کوچولوی عاشق و معصوم رفت دنبال جندگی …

رفتم جلوی اینه تا حاضر شم به صورتم تو اینه نگاه کردم اون معصومیت صورتم کجا رفته پس …یه قطره اشک از گوشه چشمم پایین اومد اشکمو پاک کردم و شروع کردم به ارایش همیشه خیلی کم آرایش میکردم ده دقیقه بعد حاضر بودم …
اون لعنتی پایین خونه منتظر بود یه بلیز شلوار ساده جین پوشیدم و موهامم شونه کردم و ساده ریختم دورم … به هیکلم تو آیینه نگاه میکردم الحق که دکتر کارش خوب بود کمرمو باریک کرده بودو کونمو گنده چون قبلش کون بزرگی نداشتم از نگاه کردن تو آیینه لذت میبردم چه کونی ساخته بود …
سوار ماشین شدم وای خدا چه قدر چندش بود… حدودا ۴۰ سال سن با یه سر کچل و یه قیافه ی زمخت از مردایی که صورتای استخونی و دراز با لب های نازک داشتن متنفرررر بودم ( یاده اون کسکشی مییفتادم که تو بچگی چه قدر اذیتم کرد)
یه موزیک عربی گذاشته بود چه قدر سخت بود برام این زندگی خسته بودم خسته وقتی چهره ی لعنتیشو دیدم یاد اون خاطراتم افتادم از گوشه ی چشمم اشک میومد بیصدا اشک میریختم به بخت سیاه خودم…
دستشو گذاشت رو رون پامو فشار داد به اجبار نگاش کردم و لبخند زدم یه خنده ی شیطانی کرد و به رانندگیش ادامه داد… رسیدیم به هتل رفتیم بالا … تا رسیدیم یه دستشویی رفتمو شروع کرد…
منو خوابوند رو تخت و شروع کرد لب گرفتن ازم وای دهنش بو میداد از طرفی از این کار متنفر بودم اخه لعنتی تو که دوست پسرم نیستی اینجوری ازم لب می‌گیری
تو دلم شهلا رو فوش میدادم … آروم لباسمو در اوردم عین یه کارمندی که داره کارشو وظیفشو انجام می‌ده… با شورت سوتین جلوش وایسادم سینه هام و گرفت و فشارشون داد اخ گفتم ولی نه از روی شهوت از بدبختی خودم … یکی از سینه هامو در آورد و شروع کرد به لیس زدن اول دورش بعد نوکش نوکش لیس میزد و میک میزد …من اما سرمو به سمت بالا گرفته بودم ناله میکردم بالا رو نگاه میکردم آیا واقعا خدایی اون بالا هست … پس چطور این همه عذاب های من و میبینه و هیچ کاری نمیکنه …
خوابوندمش رو تخت آروم تو چشمش نگاه کردمو شلوارشو در اوردم میگفت چشمات دیوونم میکنه میگفت چشمات مثل عسله … لبمو گاز گرفتمو اروم از رو شرت کیرشو میمالیدم واقعا کیر گنده ای داشت هم کلفت هم دراز هم سفت … هیچوقت با ساک زدن مشکلی نداشتم حتی دوست داشتم…شرتشو در اوردم و کیر مثل اهنشو گرفتم تو دستم از پایین تخماش تا سرشو لیس زدم و کردمش تو دهنم اوووم تا ته میکردم تو دهنم و تند تند براش ساک میزدم موهامو گرفته بودو سرمو محکم جلو عقب می‌کرد تا ته می‌کرد تو دهنمو نگه میداشت احساس خفگی بهم دست میداد و اشک از چشمم میومد … یکم که خوردم منو بلند کرده شرتمو در آورد و پاهایم باز کرد یه لیس زد وسط کسم اخخخخخخ مردم برام جالب بود حشری شده بودم و آب کسم هی زیاد و زیادتر می‌شد واقعا که عالی بود تو سکس
بغل های رونمو لیس میزد و میومد سمت کسم از پایین به بالا و از چپ به راست چوچول کوچولومو میک میزد اخ داشتم دیوانه می‌شدم
اومد رومو ۶۹ کیرشو گذاشت تو دهنم کیرشو با ولع میخوردم برام عجیب بود چرا اینقدر حشری بودم…اون هم کسمو از دهنش در نمیاورد و تند تند لیس میزد و میخورد ‌ و انگشتشو می‌کرد تو کسم توی دلم داشت خالی می‌شد دهنم داشت خشک میشد باورم نمیشد داشتم ارضا میشدم کیرش تو دهنم بود و با یه صدای بلند اه و ناله میکردم کمرشو محکم گرفتم و چنگ میزدم و پامو باز کردم و قوس به کمرم میدادم و کسمو بالا پایین میکردم اخخخخخخخخخخ اوووووممممدددد
انگار منفجر شده بودم اما یه حس عجیبی داشتم اخه چرا با این آدم …
فهمید ارضا شدم رفت کاندوم اوردو کیرشو یه ضرب کرد تو کسم اخ لعنتی من تازه کار بودم هنوز کسم تنگه آروم تر…
اینارو تو دلم میگفتم خوابیده بود رومو محکم و تند کیرشو می‌کرد تو کسم آنقدر محکم که صدای برخورد بدن هامون تو اتاق پیچیده بود …هیچ لذتی نمیبردم اما به ظاهر اه و ناله میکردمو اون هم سینه هامو محکم فشار میداد …همینطور که روم بود دستشو برد زیر کونمو لپ های گوشتی کونمو گرفتو کسم و داد بالا واااای چه دردی داشت اخ بلندی گفتم و گفتم نه اینجوری خیلی درد داره اما اصلا گوش نمیکرد پولشو داده بودو هرکاری میخواست می‌کرد
با تمام قدرتش تلمبه میزد من اما جیغ میزدم از درد کسم میخورد به ته کسمو دلم آتیش میگرفت جیغ میزدم گریه میکردمو میکفتم نکن اما …
میخواست ازم باز لب بگیره اما گردنم و اوردم جلو که گردنم بخوره و اون لبای چندشش و نیاره رو لبام… انگار فهمیده بود سرمو نگه داشتو به زور ازم لب گرفت وای نمی‌تونم توصیف کنم بدترین حس دنیا رو داشتم خشم و عصبانیت و ناراحتی از خودم متنفر بودم از زمین و زمان متنفر بودم … انگشتشو کرد تو دهنمو به زور لبمو باز کرد زبونشو می‌کرد تو دهنمو میچرخوند حالم داشت به هم میخورد
دیدم یه نعره ی بلندی سر داد و چند تا تلمبه ی محکم و تمام … ارضا شد
رفتم حموم و همونجا سریع بدنمو شستم تمام بدنم بوی تف و بوی اون عوضی رو میداد
جلوی آیینه خودمو نگاه کردم موهام پریشون شده بودو زیر چشمم بخاطر مالیدن ریمل سیاه شده بود رژ لبم دور لبم مالیده بود
چه قدر کریه شده بودم بغضم ترکید شیر آب و باز کردمو حق حق میزدم پس اون شراره کوچولوی معصوم‌کجاست من اون شراره رو میخواستم کاش می‌شد زمان و به عقب برگردوند من هنوز ۲۰ سالم بود و به اندازه ی یه عمر پیر شده بودم …

دوستان این اولین داستان من هست و کاملا واقعی …
اگه لایک و نظرهای مثبت زیاد بود بازم مینویسم از خاطراتم

نوشته: شراره ی سیاه


👍 49
👎 5
31620 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

678806
2018-03-24 22:04:33 +0430 +0430

ننویس جنده
بجای اینکارا برو کستو بده
جنده ها کارشون دادنه نه نوشتن
یه تنه ریدی به ادبیات داستانی و رفت

3 ❤️

678815
2018-03-24 23:37:03 +0430 +0430

روسپي گري دنياي خودشو داره
اميدوارم بهترين ها سر راهت قرار بگيره
دلت رو با خودت صاف كن
گور باباي بقيه
دوست داشتم داستانو

4 ❤️

678823
2018-03-25 01:45:28 +0430 +0430

جالب بود امیدوارم یک مرد بیاد توی زندگیت عاشقت بشه و از این وضع نجاتت بده

3 ❤️

678824
2018-03-25 02:16:57 +0430 +0430

جنده … یه واژه ی مبهم و پرمعنی که تا حالا هیچوقت ندیدم جایی ازش درست استفاده بشه و متاسفم
دوست عزیز هیچوقت از این القاب واسه خودت یا حتی دیگری استفاده نکن چون تو اونی که فکر میکنی نیستی
اون خدایی که تو فکر میکنی اون بالا نیس خودتی و خودت که باید واسه زندگیت تصمیم بگیریو تلاش کنی
فقط کافیه بخوای …

4 ❤️

678835
2018-03-25 04:07:50 +0430 +0430

داستانت خوب بود ،ولي خيلي ناراحت كننده بود .

2 ❤️

678838
2018-03-25 04:23:15 +0430 +0430

خوب بود حد اقل از خیلی از اراجیف به اسم داستان خیلی خوب بود . جندگی هم شده دردسر تو این مملکت همشم مقصر خودمونیم .

1 ❤️

678844
2018-03-25 05:01:04 +0430 +0430

اگر کسی بخاطر کارت بهت احترام نمیذاره خودت که میتونی به خودت احترام بذاری و بهتر از خودت اسم ببری با تحقیر کردن خودت داستانت جذاب نمیشه…داستانت ضد و نقیض زیاد داشت یه جاش پول راحت و بی دردسر یه جا بغض و اشک و آه

0 ❤️

678851
2018-03-25 05:31:15 +0430 +0430
NA

تا میتونی کس و کونتو جر بده و از اینجا برو اون ور که اونورم راحت بدی پول دار شی

1 ❤️

678864
2018-03-25 06:45:10 +0430 +0430

بيا پي وي

0 ❤️

678866
2018-03-25 06:52:33 +0430 +0430

عزیزم داستانت خوندنی بود خیلی متاسف شدم تو جنده نیستی و همون شراره ای اراده کن و از این راه بر گرد مطمئن باش میتونی…

0 ❤️

678871
2018-03-25 07:56:50 +0430 +0430

داستان ضد و نقیض زیاد داشت. پول به دهنت مزه کرده و در عین حال از اینکار بدت میاد؟ خب مگه مجبوری؟ مثل همه ی زنهای نجیب و زحمتکش برو کار کن و عرق بریز و خورده خورده جمع کن نه اینکه یکدفعه بری چندین و چند ملیون پول جندگی رو صرف عملهای زیبایی کنی و بعدش هم آه و ناله کنی از دست خدا. بدم نمیاد داستان شراره ی معصوم رو بدونم پس ادامه بده
ضمنا چون گفتی هتل رفتید فکر کنم فضای داستان داخل ایران نباشه

3 ❤️

678892
2018-03-25 11:22:03 +0430 +0430

من متوجه نمیشم…میرین میدین…راهتونو کج میرین.بد میگین خدا کجاست.خدا بهت عقل داده…همه ادما مشکل دارن…حداقل خیلیا طمع بی پولیو دارن میکشن یا کشیدن…وای تلاش میکنن…واس زندگی سالم…من ن میگم کارت درست ن میگم غلط.فقط حرفم این کارای اشتباهتونو راهای کجتونو تصمیم های نادرستتونو گردن خدا و کسی دیگ نندازین…

2 ❤️

678917
2018-03-25 14:04:29 +0430 +0430

والا ما که هر چی جنده دیدیم کلی نق میزنه، زود کارتو تموم کن، این کارو بکن اون کارو نکن، ننیدونم چرا مدل شما فرق داره

0 ❤️

678928
2018-03-25 16:04:40 +0430 +0430

موقعی که پول مبارک میرفت تو جیبت، موقعی که عمل زیبایی میکردی که کمرت باریک بشه کونت قلمبه تر فکر میکردی همه مردا جانی سینزن ؟ معلومه اون وسط چرک و کثیف هم بتورت میخوره. بدبختی میکشی ؟ بدبختی رو اونی میکشه که واسه روزی 100 تومن با کمردرد و انواع دردای دیگه مجبوره خونه این و اون کار کنه تا خرج خونواده بده، میری نیم ساعت میخابی زیر یه نفر اندازه کل اون کارگر بدبخت تو یه روز پول میگیری، بعد چس ناله هاتو آوردی اینجا /.؟

5 ❤️

679015
2018-03-26 00:56:58 +0430 +0430

خوب نوشتی ادامه بده

1 ❤️

679065
2018-03-26 10:30:10 +0430 +0430

بنویس
من معمولا زیر داستانها نظر نمیدم چون ب نظ رم اونقد ار ز ش ندارن که ن ظ ر بدم
اما این داستان ب ن ظ رم اگه واقعی هم نباشه به واقعیت خیلی نزدیک بود
بنویس و هر وقت نوشتی بهم خ ص و.ص.ی پ.ی ا.م بده ب.خ.و نم

0 ❤️

679068
2018-03-26 10:56:37 +0430 +0430

تا حالا شده با زن باشی؟ ینی میشه یه زن پول بده برای یه ساعت تورو ببره باهات باشه ؟ داریم عایا ؟؟؟؟

0 ❤️

679102
2018-03-26 14:10:47 +0430 +0430

دروغ ک میخای بگی ی طور بگو ک ضد و نقیض نباشه ولی داستانت خوب بود

0 ❤️

679235
2018-03-27 14:03:45 +0430 +0430

چون میخوای پول راحت در بیاری عوضی این کوشو
شعرارو ننویس شما که با دادن پول در میاریدو زرم
میزنید مرد بدبخت چی بگه که با هزار دهن گاییدگی و
مادر قحبگی تو این زمونه باید پول در بیاره بعد زنه
میره راحت خرج میکنه و شبش ی کوسم میخواد بده
هزار دفعه منتو جندرو باید گایید من بودم ربو رئبشو در میوردم

1 ❤️

679366
2018-03-28 12:36:10 +0430 +0430
NA

سعی کن تغییر کنی

1 ❤️

679547
2018-03-29 19:57:18 +0430 +0430

نکته جالب اینجاست میگی خدا چرا کاری نمیکنه???
حالا به هر دلیل رفتی جنده شدی مگه خدا گفته برو همه ازادن تو انتخاب راهشون شرایط و اجبارات و …کس شعره مسیرو خودمون انتخاب میکنیم اون شرایط نهایتا یه پیچ و خم کوتاهه ولی بن بست جاده نیست پس برو کس و کونتو بده اسم خدارم نیار
نه خدا نه هیچ چیز و هیچکسی ربطی به انتخاب مسیر زندگیمون نداره چه خوب چه بد
موفق باشی

1 ❤️

680159
2018-04-03 06:54:54 +0430 +0430
NA

یک داستان سرتاسر دروغ و احمقانه
آخه جنده و فاحشه جماعت که هرگز از این راه نه برمیگردند و نه میخواهند که برگردند فقط الکی دارند سیاه نمایی میکنید. بابا این جماعت اینقدر پول راحت داره درمیاره که نگو فقط و فقط دنبال فکر عشق و حال اند و هیچ گونه احساسات انسانی هم ندارند و لطفا کمتر دروغ در فضای مجازی منتشر کنید

0 ❤️

680203
2018-04-03 18:20:38 +0430 +0430
NA

آخه دروغگوی مریض میگی طرف 69 کار کرد. آخه کدوم آدم عاقل( با یه ارزن مغز) میاد کس کثافت چرک و مریض یه فاحشه را بخوره اونم اونقدر که جنده ارضا بشه ولی مرده نه. فاحشههاهمشون تو کارشون استادن و دوتاحرفآب طرف را میارند بعد این مرده( 100% جانی سینس بوده که آب جنده را آورده ولی آب حودش نیومد؟؟؟؟؟؟
بعد میگی شراره معصوم. داداش فاحشه ذاتا خراب است و هیچ قدری در دنیا نمیتونه اون را اطلاح کنه.
در آخر فاحشه ایرانی فقط نق میزنه و هی میگه کارت را تمام کن و نکنی من میرم( واقعا اگر دیر آبت بیاد میروند)بعد این عاحشه لاشی چه جور زیر اون مونده بود؟؟؟؟؟؟
در پایان لطفا فاحشه ها را تطهیر نکنید

0 ❤️

680272
2018-04-03 22:56:44 +0430 +0430
NA

چند؟

0 ❤️

680783
2018-04-07 09:06:34 +0430 +0430

یا انجامش نده
یا شل کن و لذت ببر
هم ارضا میشی هم پول مفت میگیری هم غر میزنی؟

0 ❤️

680807
2018-04-07 15:47:05 +0430 +0430

اصلا حس نکردم داستان واقعی باشه.
سکس در ازای پول هم فقط برای زن ها نیست. آقایون هم ازین کارا می کنن ولی هیچ جا گفته نمیشه.
بهرحال داستان قشنگی بود. نمی دونم چرا اصرار دارید بگید واقعی هست. اگه صداقت داشته باشید بنظرم لایک بیشتری جمع می کنید

0 ❤️

687728
2018-05-15 06:56:44 +0430 +0430

داستان قشنگی بود سعی کن به خودت تکیه کن از نظر من رو پای خودت باش انقدر که از خدا هم کمک نخوایی

0 ❤️

688214
2018-05-18 09:52:05 +0430 +0430

از اون ور میگی حالم از مرد بهم میخوره
از اون طرف اب میدی
با پول کووس دادن خرج زیباییت میکنی
میری زیر دوش اب گریه میکنی
برو جنده خانم کیرررم تو داستان تخمی تخیلیت

0 ❤️

723409
2018-10-12 12:59:10 +0330 +0330

قشنگ بود و تلخ

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها