دلم می خواست دختر بودم

1391/02/05

همیشه از بچگی دلم میخواست دختر بودم ولی هیچ وقت نتونستم به هیچ کس بگم چند بارم به مامان بابا گفتم ولی نه باور میکردن نه میخواستن که باور کنن هر وقت میرفتم تو رویا با خودم فکر میکردم که لباسای خوشگل توری ساتن میپوشم کلی خودم خوشگل میکنم ولی همش رویا بود تا یک روز که تو مدرسه یکی از دوستام گفت بیا خونه ما درس بخونیم من هم بعد از مدرسه با کلی دوز کلک سر مامانم کلاه گذاشتم که میرم بیرون باز زود برمیگردم وقتی رسیدم اونجا دیدم خواهرش در واز کرد من رفتم داخل بعد به ما گفت من کاری دارم میرم بیرون زود برمیگردم تو این هیری بیری این دوستم که من دعوت کرده بود من برد تو اتاقش کلی باهم حرف زدیم سگا بازی کردیم تا ناگهان به من گفت راستی احسان دیدم بعضی وقتی سر کلاس شورت زنونه اولش منکر شدم ولی اون گفت نه راستشو بگو چرا اولین بار بود که یکی از من این سوال خیلی صادقانه میپرسید بعد دیدم تنها دوستی که دارم همین یک دونه است گفتم من همیشه فکر میکنم دخترم بعد از اون روز که باهم دوست تر شدیم چند روز بعد که رفتم خونشون خودش خواهرش باهم خونه بودن خواهر برگشت گفت دوست داری دختر واقعی باشی گفتم اره بعد گفت خوب تو از الان خواهر من بعد من برد تو اتاقش لباس دخترونه خودش کرد تنم دیگه دنیا برام بهشت شد یکی باور کرد که مم دخترم بعد از اون همیشه تو خونه اونا بودم مثل یک دختر واین بهترین خاطرات کودکیم بود ارایشم میکرد برام لباس خوشگل میگرفت وحتی چند بارم من برادرش با خودش برد مهمونی دوستاش که حتی دوستاش فکر نکردن که من پسرم تا اینکه یک روز دوستم که خونه نبود خواهرش گفت دوست داری خانوم بشی گفتم یعنی چی گفت دخترا با خانوما فرق دارن گفتم نمیدونم گفت اگه خواستی به من بگو من که واقعا نمیدونستم جریان چیه گفتم باشه کی گفت فردا که مدرسه تعطیل شد به داداشم نگو بیا چند کوچه بالاتر وایسا میام دنبالت میریم مهمونی مننم فردا که شد رفتم سر قرار بعدش رفتیم خونه دوستش اونجا لباسام عوض کردم ارایش کرد همینجوری که با دوستاش نشسته بودم چند تا مرد اومدن تو مهمنی یکیشون من بغل کرد بوسید و شروع کرد با من حرف زدن همینجوری که باهام صحبت میکرد دست کرد لای پام شروع کرد به مالوندنم من اولش خجالت میکشیدم ولی بعد یکم خوشم اومد اقاه من نشوند رو پاش هی بوسم میکرد بعد دیدم کیزش در اورد اروم گذاشت لای پام شروع کرد به مالوندم سوراخم من که هم ترسیده بودم هم خوشم میامد یک هو کرد تا ته تو کونم وای چقدر درد داشت هم درد هم حس خوب یک زره که بالا پاین کرد دیگه راحت شدم وقتی کارش تموم شود خواهر دوستم بغلم کرد گفت تو دیگه خانوم شدی عزیزم دیگه من با اونا ارتباط داشتم تا اینکه ما از اون محل رفتیم

نوشته: احسان


👍 0
👎 0
22734 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

317571
2012-04-24 01:38:39 +0430 +0430

نفهمیدم چی شد ننویس . . . . . . . . . . .
خواهر دوستت کجا بردت؟ جنده خونه؟ اون آقاهه که کونت گذاشت وقتی دید که کیر داری عین خیالش نبود و به حال کردن با تو ادامه داد؟ دخترای دیگه اونجا چکار میکردن؟ کوس میدادن؟ خیلی داغونی، چی نوشتی؟ چند سالته؟ الان خانم شدی دیگه؟ دل به کار میدی؟ بابا ننویس جون عمه ات. ننویس

0 ❤️

317572
2012-04-24 01:51:35 +0430 +0430

آخه من به تو چی بگم
هان؟
نه جان من
این تن بمیره بگو چی دوست داری پای داستانت بذارم نامردم اگه 20 بار پای داستانت کامنت نذارم و اون چیزی رو که دوست داری رو نگم
فحش دوست داری گوگولی؟
هان؟
قربون اون چشای گاویت برم بگو خجالت نکش
من که میدونم دوست داری
آره؟
ای شیطون باشه بهت میگم تا دلت نشکنه
اونوقت بعضی کس مغزا (نویسنده ی داستان اولین سکس رویا)
میان میگن داستانا راسته و فحش ندین
بیخیال فحش دادنمونو عشق است
کسی که فحش خورش ملسه باید بهش فحش داد
کیر حافظ و سعدی و ولتر و ویلیام شکسپیر و یوهان ولفگانگ گوته و الکساندر دوما و جیمز موریه و ابوالمعالی نصر الله و ابو علی محمد بلعمی و محمد ابن جریر تو کونت
تو که خوشت میاد نه؟
البته تو دیگه خانوم شدی با این کیرای پلاسیده که زیر یه خروار خاک نصیب موریانه ها شدن حال نمیکنی
کیر خودمم که بهت نمیرسه حتی اگه میرسید هم حوالت نمیکردمش
ببینم تو خونتون صندلی دارین؟
برو به یکی از پایه هاش یه گریسی روغنی کرمی (هر کدوم بیشتر بهت حال میده)
بزن بعد تا آخر فرو کن تو کونت
احتمالا خوشت بیاد بچه کونی

0 ❤️

317573
2012-04-24 02:26:28 +0430 +0430

از کی تا حالا اینقدر کونی بالفطره پیدا شده ما نمیدونستیم .
آخه چاقوی زنجانی تا دسته تو شومبولت . نگفتم کونت چون خر کیف میشی .
نویسنده بیشعورداستان اولین سکس رویا با اینکه خیلی گاگول تشریف دارند با این وجود یه سر وگردن از تو بالاتره .
اومدی فحش بخوری ؟
عمرا فحش نمیدم کنف شی .
حالا بدو برو جقتو بزن تا یه کس شعر دیگه از دماغت تراوش نکرده به اسم داستان چاپش کنی .

0 ❤️

317574
2012-04-24 03:01:30 +0430 +0430
NA

ایول کفتار پیر.
این چرت و پرتا چیه که نوشتی؟ دلت میخواد کون بدی؟ خب بگو بچه ها کونت بذارن عزیزم دیگه چرا اینقد شلوغش میکنی

0 ❤️

317575
2012-04-24 03:31:51 +0430 +0430
NA

ﻣﻦ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻟﻪ ﺩاﺳﺘﺎﻧﺎ ﺭﻭ ﻣﻴﺨﻮﻧﻢ ﻭﻟﻲ ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﻧﻆﺮﻱ ﻧﺪاﺩﻡ ﻭﻟﻲ ﺧﺪاﻳﻲ ﻛﺎﻣﻨﺘﺎي ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻗﺸﻨﮕﺘﺮ اﺯ ﺧﻮﺩ ﺩاﺳﺘﺎﻧﺎﺳﺖ. ﺩﺳﺘﺘﻮﻥ ﺩﺭﺩ ﻧﻜﻨﻪ. ;)

0 ❤️

317576
2012-04-26 02:23:08 +0430 +0430
NA

شیرین عقلی؟
شفا پیدا کنی ایشالا

0 ❤️

317577
2012-04-27 09:30:50 +0430 +0430
NA

داستانت خیلی بچه گونه بود
ببینم به سن بلوغ رسیدی؟
قربون اون حس زنونت برم
برو کونت رو بده نمیخواد داستان بنویسی

0 ❤️

317578
2012-05-15 02:29:45 +0430 +0430
NA

خوب منم دوست دارم دختر باشم.ولی نه اینقدر که از جو خارج شی

0 ❤️

317580
2012-07-26 19:14:24 +0430 +0430
NA

فقط باید به تو اینو گفت!!!

         درررررررررررررررررررررت

فهمیدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها