دنیایی عجیب

1399/11/01

این داستان رو که میخواین بخونین یه داستان طولانیه و شاید حتی مجبور بشم چند قسمت بنویسمش هر چند از این که بدم میاد ولی مجبورم
داستان متعلق به زمان حال نیست حدود سه هزار سال پیش از یه گروه در یه منطقه از دنیا زمانی که هنوز هیچ حکومت پهناوری نبود .
حالا شما هر جایی از زمین دوست دارین تصورش کنین
یه گروهی از مردم بودن که از بچگی پدر و مادراشون میدادنشون به یه گروه یا سازمان مرموز احتمالا با ریشه ای دینی ساختار این گروه مرموز و عامه پسند از این قرار بود که مردمی که توی اون منطقه زندگی میکردن باور و ایمان خاصی بهشون داشتن و کاملا مستقیم از طریق همین مردم هزینه های مالی و جانی اون تامین میشود
به این ترتیب که مردم اون شهر ها و روستا ها بعضی بچه هاشون رو به اون سازمان اهدا میکردن از سن حدود پنج سال
و همیشه و متناوب پول وطلا پارچه و غذا و کلا هر چیزی که داشتن رو بخشی ازش رو با اختیار خودشون به اون سازمان میدادن .
حالا به نظرتون چه اتفاقی برای بچه های اهدا شده میوفتاد؟
بچه ها رو میبردن یه منطقه آموزشی و اسم های جدیدی روشون میذاشتن
مربی های ماهری که خودشون هم به همین طریق وارد شده بودن بچه ها رو توی دو سال بر اساس معیار خاص خودشون به چند دسته تقسیم بندی میکردن
بچه ها صرفا پسر یا دختر نبودن هم دختر داشتن و هم پسر ولی معمولا پسر های اهدا شده بیشتر بود
بچه ها به گروه های مختلفی تقسیم میشدن البته اکثر اونا به بخش آموزش های نظامی میرفتن و اونجا چه پسر چه دختر زیر آموزش های سخت گیر نظامی قرار میگرفتن طوری که فقط مقدار کمی بچه هایی که به بخش نظامی رفنه بودن تا بزرگسالی زنده میموندن
و اون افراد با توجه به آموزش های خاصی که داشتن جزو قوی ترین انسان های دنیا بودن و یکی از قوی ترین ارتش های جهان اون عصر رو تشکیل میدادن
گروه بندی های دیگه ای هم برای بچه ها بود مثلا یه عده توی گروه علمی قرار میگرفتن و اونا رو به یادگیری علم ترویج میدادن و از اون ها در بزرگسالی به عنوان معلم ایستفاده میکردن
گروه دیگه تدارکات و آشپزی بود و حتی گروهی مخصوص ساخت و ساز و بنایی تحت آموزش قرار میگرفتن
این گروه بندی ها هم به اندازه های زیادی تلفات داشت و بسیاری از بچه ها قبل از رسیدن به بزرگسالی تلف میشدن .
قوانین این سازمان و اعضای اون خیلی عجیب بود
اعضای سازمان پدر و مادر واقعی خودشون رو به هیچ عنوان نمیشناختن و برای همین همه افراد رو پدر یا مادر خودشون میدونستن و حتی بزرگ ترین و مهم ترین اعضای سازمان هم از اصالت و تبار خودشون خبر نداشتن
و پدر و مادر ها هم هیچوقت دیگه اونا رو نمیدیدن و اونا رو نمیشناختن.
سکس تو اعضای سازمان با هم کاملا آزاد و به شرط رضایت دو طرف بود . ولی زن ها حق بارداری نداشتن و بایست تا آخر عمر بدون بچه بمونن
همه اعضا اعتقادات دینی ویژه و کاملا محکمی داشتن و به قوانین سازمان اعتقاد کامل و پایبندی صد درصدی داشتن
هر کدوم از اعضای سازمان زمانی که دیگه پیر میشدن و توانایی انجام وظایف دسته خود را نداشتن به بخش تربیتی میرفتن و بقیه عمرشون رو با تربیت کردن اعضای جدید میگذروندن
اعضای سازمان میتونستن با هر کس دیگه ای چه عضو سازمان چه غیر اون از مردم اون خته سکس آزادانه داشته باشن ولی نمیتونستن با هیچکسی ازدواج کنن
مرد های عضو سازمان میتونستن از زن هایی که عضو سازمان نباشن به شرط قبول کردن اون زن ها بچه داشته باشن ولی حق دیدن بچه رو نداشتن و نمیتونستن از بچه دار شدنشون با خبر بشن وکلا نمیدونستن هم بچه دارن یا نه
مرد ها و زن های سازمان در صورت رضایت دو طرفه میتونستن با زن ها و مرد های مجرد یا متاهل بدون جاری شدن هیچ صیغه ای سکس داشته باشن البته با اطلاع داشتن همسران اون ها
البته داستان اصلی مربوط به همین بند آخره
یعنی مرد های سازمان میتونستن با زن های متاهل و شوهر دار سکس کنن به شرط خواست طرفین و شوهر اون زن
این شرط به ظاهر عجیبه ولی جالبه بدونین مردم اون دیار اعتقاد داشتن که اگه زن هاشون با مرد های عضو سازمان سکس کنن جزو افتخارات خونوادشون محسوب میشد و حتی بسیاری از مردم دوست داشتن که حداقل یه بچه بچه هاشون از اعضای سازمان که در عامه بهشون سلحشورهای مذهبی هم میگفتن باشه که البته این بچه رو هدیه ای از طرف خدا میدونستن و از داشتن چنین بچه ای افتخار میکردن هر چند معلوم نبود بچه خودشون باشه یا از اون سلحشور و البته این موضوع شخصی بین اون زن و شوهر باقی میموند واین راز همیشه پیش خودشون میموند و اون بچه رو مثل بچه هاشون دوست داشتن.
یکی از رسوم عجیب مردم اون کشور این بود که معتقد بودن که بهتره باکرگی یه دختر توسط یه سلحشور از بین بره و این مسئله یه افتخار برای اون دختر و خوانوادش محسوب میشد و افراد بیشتری هم تمایل به ازدواج با چنین دختری داشتن و چنبن دختری معمولا ازداواج بهتری داشتو خوشبخت تر بود .
سلحشوران مذهبی حق مالکیت به هیچ چیز نداشتن و شمشیر یا وسایل کارشون هم مطعلق به سازمان بود و حمل پول براشون ممنوع بود و اگه چیزی میخواستن باید از سازمان و یا مردم درخاست میکردن .
البته سلحشوران حق دزدین یا سکس با مردم جامعه را بدون اجازه آن ها نداشتند و باید حتما اجازه آن ها را کسب میکردند و در صورت حمل پول یا دزی و یا تجاوز به دیگران حکم آن ها اعدام بود.
مردم این جامعه برای سلحشوران ارزش واعتبار زیادی قائل بودند و به نظرسون وجود آن ها باعث برکت و سلامتی برای خنوادشان بود و آن ها را به خانه شون دعوت کرده و بهترین پذیرایی ممکن را از اونها میکردند و در صورت اجازه سلحشور زن یا دخر خود را به سکس با سلحشور می فرستادند والبته برای زن های سلحشور هم این مسایل صدق میکرد و معمولا از آن ها هم میخواستند تا با پسران جوان آن ها سکس کنند
البته زن های سلحشور باید جتما اولین سکس یا براداشتن بکارشان با یک سلحشور دیگر می بود
و به هیچ وجه حق باردار شدن نداشتند و در صورت باردار شدن یا باید آن را از بین میبردند یا این که از سلحشوری استعفا میدادند که استعفا به ندرت انجام میشد.
آلت تناسلی یعنی کیر یا کس سلحشورا برای مردم وسیله ای مقدس بود و از آن ها میخواستند تا در صورت رضایت آلتشان رادر دهان برای رفع مشکلات دهانی و دندان درد در کون برای رفع مشکلات گوارشی و در بین پستان ها برای افزایش شیر آن ها قرار میداند.
ویا از سلحشوران زن میخواستند تا به پسران جوان خوانواده ها سکس بیاموزند .
معمولا در همه شهر ها و در اغلب روستاها مکانی برای اسکان دائمی و یا موقت صلاحشوران وجود داشت ولی مردم بسیار علاقه مند بودند که آنان را به خانه هایشان دعوت کنند و کمتر پیش می آمد که سلحشوران در خانه هایشان بمانند
اگه سلحشوری گرسنه بود و یا نیاز به مکانی برای سکس یا خواب احتیاج داشت به در خونه ای میرفت و از آن ها تقاضای غذا و یا مکان زندگی موقت میکرد و در تقربیا همه موارد به گرمی ازشون پذیرایی میشد . ولی در موارد محدودی هم که اجازه اقامت در خانه به سلحشوری داده نمیشد وی اجازه نداشت به اجبار وارد خانه مردم شود و برای به دست آوردن خواسته اش به در خانه دیگر می رفت .
البته با وجود این قوانین موجود و باور ها وعقاید مردمی اینگونه نبود که حتما همه مردم با سلحشوران سکس کنند و یا سلحشورا به هر خانه ای برن اعضای خانه با آن ها سکس کنند چون از یه طرف تعداد سلحشوران مذهبی نسبت به مردم کم بود و در بیشتر مواقع موظف به انجام فرمانی داشتند و وقت این کار ها را نداشتند و از طرف دیگه همه افراد به این مسائل یعنی سکس با افراد سلحشور برای عاقبت بخیری در موارد گوناگون بیان شده اعتقاد نداشتند .وهم بسیاری از سلحشوران از این کار ها پرهیز میکردند و با دیگران سکس نمیکرد بعضی از آن ها فقط با سلحشوران دیگه و برخی کلا با کسی سکس نمیکردن.
در این جامعه سکس با هم جنس کاملا برای همه افراد حتی سلحشوران در هر شرایطی ممنوع بود و مردان و زنان جز با همسران خود و سلحشوران با کس دیگری حق نداشتند سکس کنن .
مردا فقط مجاز به داشتن یک زن بودند و حق طلاق هم به دست هر دو بود و هر کدوم میخواست طلاق میگرفت
اگه زنی میخواست با سلحشوری سکس کنه باید با اجازه و خواست شوهر باشه ولی اگر مردی میخواست با سلحشور زنی سکس کنه نیاز به اجازه همسرش نداشت .
مجردا با اجازه پدرشان با سلحشوران و با اجازه پدر یا سلحشوران با فردی دیگر ازدواج کنند که البته رای سلحشور در اولویت بود.
همون طور که گفته شد سلحشوران تنها نیرو های نظامی و انتظامی نبودن شامل همه افراد سازمان میشدن بعضی از سلحشورا معلم قاضی و مبلغین و سازنده های سازمان بودنن .
یک سلحشور مذهبی مرد میتونست هم زمان با دو یا چند زن سلحشور یا غیر آن سکس کنه ولی با مرد دیگری نمیتونست شریک شه.
و زن سلحشور در سکس میتونست فقط یک مرد ولی در کنار چند زن شرکت کنه
البته این موارد بایست به گونه ای میبود که به شکل همجنس بازی تبدیل نشه .
در جنگ سلحشوران در زمان جنگ نمیتوانستن با هم سکس کنند اما در زمان استراحتشون آزاد بودند با سلحشورای هم رده یعنی سرباز با سرباز و فرمانده با فرمانده فقط با هم میتوناستند سکس کنند
سلحشورا بازوبند خاصی رو بازویشون داشتند و اگر بکارت دختری رو پاره میکردند تکه ای از آن را به بازوی آن دختر میبستند تا دیگران بدانند که آن دختر با اون سکس داشته و اون پردشو زده .
در مواقع جنگ بعضی زنای بیوه یا مطلقه یا دخترای مجرد با اجازه پدرشان با خواست خودشون همراه سلحشورا به جنگ میرفتن تا نیاز جنسی سلحشورا رو تامین کنن. بخه این زنان نشانیمیدادن که برای اون ها ارزش و مقام بالایی داشت و اعتباری برای خوانواده و شوهر های آیندهشان به حساب می آمد.
این ها قوانین این قوم بودن و داستانی که احتمالا ادامش رو در صورت درخواست میگم در چارچوب این قوانین هست.
خود قوانین هم تقریبا سکسی بودنو احتمالا یه جغ ریزی باش زدین.
قابل توجه دوستای تاریخ دانم هم بگم این کسشرا من درآوردیه و برگرفته از بعضی مسائله و نیان گیر بدن دروغ میگی و اینا.

نوشته: پیمان


👍 7
👎 3
25701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

787344
2021-01-20 01:00:26 +0330 +0330

هدفت از نوشتن این مزخرفات چی بود؟ اون جق ریزو لپ های مغز تو با هم زدن که این چرندیات پاشید بیرون وگرنه هیچ موجود هوشمندی با این چرندیات عقیم نشه تحریک نمیشه…

3 ❤️

787372
2021-01-20 01:56:45 +0330 +0330

واقعا فازت چیه ک مینویسی؟! خودت میگی کسشر من دراوردی … واقعا خیلی بیکاری …

1 ❤️

787377
2021-01-20 02:04:37 +0330 +0330

کار به کجا کشیده که این حجم چرندیات و میای میگی وقتی میگی قوانین یعنی چیزی که قانون شده و بنابراین خودت دیگه قوانینی که نوشتی هست و چطور در جایی دیگر مطلب برعکسش کردی .؟ هرچی میکشید صد در صد بدجور ناخالص بوده یا قلابی بوده . نمی‌دونم مواد مخدر خراب و چی میگن هرچی میگن جنس تو آنطوری بوده که مغزت و اینطوری خراب کرده . آخه یک جا میگی در زمان جنگ حق سکس کردن نداشتن. بعد میگی دختر و زن و پسر های مجرد با اجازه گرفتن و رضایت خودشون بهمراه این سلحشوران میرفتن جنگ برای انجام سکس و یا جای دیگه گفتی این ها حق ازدواج نداشتند بعد میگی برای ازدواج با سلحشوران فلان میکردم خدا بدادت برسه من که بنویسی هم محال هست بخونم چون همین الان هم با این یک قسمت چنان گیج شدم که یادم رفت میخواستم چطوری بخاطر این چرندیات برخورد بدی باشما بکنم که این کار و نکنی لطفا درست بنویس بعد از این ممنون

1 ❤️

787644
2021-01-21 13:08:44 +0330 +0330

کیرم تو داستانت بیناموس

0 ❤️

787876
2021-01-22 20:01:33 +0330 +0330

خوب بود، حداقل یه نفر پیدا شد متفاوت فکر کنه.

0 ❤️