ده سالگی به بعد

1395/06/26

سلام اسمم مینا و یزد زندگی میکنم خیلی داستانمو کش نمیدم قبل اینکه به دنیا بیام پدرم توی یه صانحه تصادف فوت میکنه و من اونو ندیدم و مادرم بخاطر یه خونواده مذهبی مجبور میشه بره پیش خونوادش زندگی کنه منم توی خونواده پدربزرگم بزرگ شدم که گفتم خیلی مذهبی بودن و خیلی پرجمعیت و بروبیای زیادی داشتن من ده سالم بود و تازه به بلوغ رسیدم و خیلی زیاد نمیتونستم با پسرای فامیل ارتباط داشته باشم همون سال پدربزرگم سکته قلبی کرد و اونو بردن بیمارستان و همه دستپاچه شدن رفتن دنبال اون … فقط من موندم خونه ظهر بود دیدم زنگ خونه رو زدن و که دیدم پسرخالم بود که پانزده سالش بود اومد تو و گفت که بقیه کجاست که منم ماجرا رو بهش گفتم اونم اولش ناراحت شد و رفت رو مبل نشست و منم روبروش نشسته بود و زانوام رو بغل کرده بودم و سرم پایین بود یه دامن مدیوم با جوراب شلواری پام بود که هیچوقت زیرش شرت نمیپوشیدم بخاطر اینکه عفونت داشتم و خلاصه یه لحظه متوجه شدم که امیر همش داره از زیر منو نگاه میکنه منم پاهامو آوردم پایین و امیر بلند شد و اومد کنارم و گفت اونجاتو دیدم آخه جوراب شلواریم خیلی نازک بود و منم گفتم کجامو .! امیر گفت وسط پاهاتو و میزاری بیشتر نگاهش کنم و منم گفتم زشته و از این حرفا … که گفت من دوست دارم و قول میدم بین خودمون بمونه و هیچکی نمیفهمه و بین خودمون میمونه و میخوام فقط با هم باشیم و خلاصه گولم زد و همونجا رو مبل منو خوابوند و دامنمو زد بالا و جوراب شلواریمو کشید پایین و دست میکشید به کوسم و چوچولام را از هم باز میکرد و … شلوار خودشم کشید پایین و کیرشو درآورد منم برا اولین بار کیر میدیدم و ازم خواست کیرشو بگیرم و منم گرفتم خیلی میترسیدم ولی بخاطر بچگی و کنجکاویم کیرشو لمس میکردم بعد دیدم اومد پاهامو باز کرد و نشست وسط پاهام و بالا برد و کیرشو میمالید به کوسم یه لحظه دیدم تف به کیرش زد و به سوراخ کوسم مالید خیلی ترس داشتم که یهو جلو چشمام سیاهی رفت امیر کیرشو محکم تو کسم کرد و من داشتم از حال میرفتم و فقط جیغ میزدم و التماس میکردم که ولم کنه و اون هیچ توجهی نکرد و دوسه دقیقه ای تلمبه میزد منم که خیلی درد داشتم متوجه شدم امیر صداش درومد مثل اینکه از حال بره روم خوابید و منو بوس میکرد که یهو در حال باز شد و مامانم و مادربزرگم و خالم اومدن تو و مارو دیدن خلاصه که مادربزرگم بیهوش شد و مادرم و خالم با چک و لگد به جون امیر افتادن بعدش اومدن طرف منم گفتن چرا گذاشتی این بلارو سرت بیاره که منم گفتم به زور اینکارو کرد … بعد منو بردن تو حموم خون از کوسم زیاد میومد و بعد از شستن یه پارچه گذاشتن وسط پام که خون بند بیاد خیلی خونریزی داشم که بعدش میخواستن منو ببرن بیمارستان که خالم نزاشت که آبروی خونواده میره و از این چیزا… خاله و مامانم یه دعوای حسابی کرد و خلاصه انگاری جنگ جهانی شد خونمون و فقط امیر زیر کتک و دست و پای پدرشو و دائیام بود تا سرحد مرگ بردن امیر رو بعد یک هفته به این نتیجه رسیدن که بالاجبار به امیر بدن و توی همون ده سالگی من عقد کردم و پیش خونواده امیر زندگی کنم یا بهتر بگم توی جهنم که خالم و شوهر خالم هرروز منو کتک میزدن و میگفتن فاحشه ای و تو به امیر اجازه دادی که بهت تجاوز بشه… خلاصه بهتری وقتای روزم مدرسه بود وقتی برمیگشتم باز فوش و کتک… و دوازده سالگی هم حامله شدم که دیگه روابط خالم اینا با من بهتر شد و با اون سن کم بچه رو به دنیا آوردم و یک سالی مدرسه نرفتم ولی به اصرار مادرم دوباره مدرسه رو شروع کردم و البته توی بزرگسالان درس خوندم و دیپلم و پیش دانشگاهیمم رو امسال تموم کردم ولی بخاطر بچه ام دیگه امیر نزاشت برم دانشگاه و الانم خیلی خیلی دوست دارم یه دوست پسر پیدا کنم و به امیر خیانت کنم چون از کودکی و نوجونی منو محروم کرد و زندگیمو نابود کرد همه اونایی که منو میشناسن منو بچشم فاحشه میبینن و همیشه از جمع زن و دخترا راهم نمیدن … منم میخوام واقعا فاحشه بشم یه فاحشه واقعی که…
نوشته: مینا


👍 2
👎 9
32093 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

556629
2016-09-16 20:33:44 +0430 +0430

هر موقع شدی بیا ما همبکنیم

0 ❤️

556630
2016-09-16 20:39:37 +0430 +0430

تو عجب آدمی هستی.پس پسرا که وسط شوخی به هم میگن کونده بعدش فاز بگیرن برن کونی شن دیگه.تو خدای منطق هستی :))

1 ❤️

556631
2016-09-16 20:40:00 +0430 +0430

داشتانتون رو خوندم.
متاسف شدم و البته من برای این چند جمله نظرم رو میدم.

داستان شمابا کمی نقص، ذهن خواننده به شدت به جلو پرتاب میکنه و این نشون میده که شما در نوشتن همین چند خط خوب عمل کردید و شخصیت های مختلف رو وارد کردید.

اما در صورتی که فرض کنیم شما الان بیست ساله باشید،
آیا ده سال پیش خانواده ای اینقدر سختگیر و مذهبی و پرجمعیت، جوراب شلواری بدون شورت رو برای شما مناسب میدونستند؟ چراکه در اون سنین اجازه دست خودم ادم نیست مخصوصاً دختری که امکان پریودی رو داره خیلی نمیشه به اپن مایند بودن و عدم استفاده از شورت فکر کرد …
خود شمام که کیر پسر خاله رو جلوتون حس کردید راحت پا رو دادید بالا و احتمالاً عکس العملی نشون ندادید که منشا اون ترس و … باشه
پسر خاله شمام که از خانواده مذهبی هستند و در سن پانزده سالگی کیرشون حداکثر یک دقیقه ای میخوابه، چطور تونستند در اقدام اول شما رو کله پا کنند و پرده شما رو بزنند و با دیدن خون شکه نشوند و ادامه بدهند و ترسی از تمامی مراحل نداشته باشند، نشون دهنده این هست که ایشون بتمن بودند …
سلام برسونید و فاحشه نشوید : ) دخترهای همسن شما الان دنبال شوهرند. شما که ده ساله داریدش. خوش باشید.

1 ❤️

556654
2016-09-16 21:52:30 +0430 +0430
NA

Shit che sexi vagan chera adaye kos maQza ro midid (dash)

0 ❤️

556668
2016-09-16 23:23:05 +0430 +0430

m.e.p ?

0 ❤️

556680
2016-09-17 06:08:18 +0430 +0430

داستانت پر از ابهام و تناقضه گلم؛به فرض اینکه خانواده و تربیت مذهبی اجازه ی اون لباس و چنین اتفاقی رو بهتون داده باشه،خون ریزیه پرده ی بکارت خیلی جزئی تر از چیزی ک شما نوشتی،دختر تو دوازده سالگی حامله میشه؟!!بچه ی این حاملگی الان تو چ وضعیتیه ؟اون موقع ک کوچیک بود درس خوندی بعد ک بزرگتر شد امیربخاطر بچه نذاشت بری دانشگاه! پسره یا دختر و چطور توجیه شده ؟ باوجود اون و خانواده ی سختگیر چطور میخوای خیانت کنی و اصلا چطوری میای شهوانی و داستان میذاری!من ک کس گیجه گرفتم

0 ❤️

556690
2016-09-17 06:59:10 +0430 +0430

م و چوچولام را از هم باز میکرد
مگه چوچولرم باز میکنن مگه کادویه خخ

0 ❤️

556713
2016-09-17 09:09:55 +0430 +0430

امثال شما فقط دنبال فرافکنی و انداختن تقصیرا گردن دیگران هستین . همون حس و حالی که تو توی ده سالگی داشتی اونم توی سن پونزده سالگی داشته . توی اون سن و سال بیشتر کنجکاوی و کشف ناشناخته‌هاس . تجاوز معنی نمیده . اون تورو گول زد تو هم گول خوردی ، پس خودتم مقصری . حالام دنبال تنوع هستی و میخوای فاحشگی خودتو بندازی گردن اون . بنداز مشکلی نداره فقط امیدوارم بعدا پیش وجدان خودت آسوده باشی

0 ❤️

556744
2016-09-17 13:44:49 +0430 +0430

ده سالگی بکارت سیلابی از خون مگه میشه اخه اون کسکش چرا از پشت نکردجلل الجالق

0 ❤️

556761
2016-09-17 15:46:40 +0430 +0430

واقعا متاثر شدم ,
ولی به هر حال ریدم تو داستانت ?

0 ❤️

556766
2016-09-17 16:29:39 +0430 +0430

برو بده ولی بپا ایدز نگیری
به فکر آینده بچت هم باش، اون بی گناهه

0 ❤️

556774
2016-09-17 17:53:56 +0430 +0430

ناراحت شدم خیلی ناراحت متاسفم برای جامعه

0 ❤️

556797
2016-09-17 21:39:22 +0430 +0430
NA

مگه کووست دریاچس که هی ازش خون میومد…لاششی فوقش ده بیست قطره بیشتر خون نمیاد…کییرم تو خانوادت

0 ❤️

556904
2016-09-18 11:46:48 +0430 +0430

واقعا دوست پسر میخوای؟من هستم پیام بده اگه راست میگی

0 ❤️

576305
2017-01-27 09:00:02 +0330 +0330

:( بیا باهم درددل کنیم

0 ❤️