دوران نامزدی و سکس های نیمه کاره

1393/07/14

سلام سرتون در نیارم من پسر کرمانی هستم نوزده ساله که بودم نامزده کردم با دختر عمم نمیدونم چطور رو مون تو رو هم وا شد ولی یادم میاد از اینکه تو حیاط کنار شیر آب دستا همدیگرو میگرفتیم…بگذریم پدر نامزد من دلال بود هر روز تو میدون بود بعضی شبام خونه نمی اومد یه برادر نامزد کوچیک داشتم و ی خواهر نامزده دوازده ساله …

یادمه ی شب تو من تو اتاق دراز کشیده بودم که لیلا اومد با ی ظرف سیب که داش پوست میکنند تقریبا ساعت ده بود من تازه از مغازه اومده بودم میخواست برا من شام درست کنه چون خیلی بد غذا هستم داشت سیب پوست میکنم رفتم جلو گفتم میشه دستایی که برام زحمت میکشه ببوسم گفت باشه ببوس چندبار بوسیدم رفت آشپز خونه تا حالا صورتشو نبوسیده بودم با انگشت نشون دادم میشه ی بوس از گونه هات گفت ن البته با چشماش گفت ناراحت شدم یک دقیقه سکوت بینمون بود گفت باشه یکی رفتم بوسیدم وای عجب لذتی داشت خیلی هات شدم خوابیدم روشو بوسیدمش گفت محمود شهوتی شدی بذا من برم چند بار اینو گفت بلاخره گذاشتم رفت شب خیلی موندم تو کف لیلا با داداشش ابجیش ی جا میخوابید من تو ی اتاق …نصف شب رفتم سراغش اروم گفتم بریم تو اون اتاق خیلی بوسش کردم تا راضی بشه ی دفعه دستم خورد به سینه اش دیگه راضی شد رفت سر جا من خوابید اولین بار بود دختر بغل میکردم اخ تابستون بود خیلی بدنش هم گرم بود لیلا تقریبا کمر باریک با باسن کوچیکی داش اون شب فقط بغل هم خوابیدیم شبا بعد دیگه کم کم رومون تو رو هم وا شد ی شب یادمه دستشو کرد تو شلوارم میمالید کیر منو میگفت چه حالی میده من گفتم منم دست کنم شلوارش گفت پریوده اون میمالید ولی من فقط فکر این بودم بذارم لای پاش ولی جرات شلوار در اوردن نداشتیم از رو شلوار میزاشتم بین قاچ باسنش جلو عقب میکردم ابم اومپ خلاصه ی شب من حیات خوابیدم گفتم نصف شب بیا گفت دامادمون که پسر عموم خودم بود خیلی تیزه میفهمه اما من حالیم نبود نصف شب اون اومد چندتا بوسو اینا کردیم دستم کردم تو شلوارش از پش اول رسیدم به سوراخ کونش اما رد شدم ازش یدفعه دستم رفت ی جا داغ ی اه کشید من دستم در اوردم یدفعه دیدم در بازه بله پسر عموم بیدار شده بودو مارا دیده بود از هم جدا شدیم من دیگه روم نشد برم خونشون نامزدی بهم خورد اون بایکی دیگه ازدواج کرد.

نوشته: محمود


👍 0
👎 3
46359 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

439422
2014-10-06 16:43:47 +0330 +0330
NA

آه اه اه اه مزخرف بود.خلاصه الامان ازدواج کردی یا نه؟

0 ❤️

439423
2014-10-06 17:05:37 +0330 +0330
NA

بوس بوس بوس فقط همین کار را بلد بودی

0 ❤️

439424
2014-10-06 17:09:21 +0330 +0330

ای دیوووووووووووووووووووووووووووووووث
این کسشرای کونی گانه چیه اینجا مینویسین؟
مگه خر قلی جقی کونت گزاشته بچه؟
این داستان الان چه چیز بدرد بخوری داشت؟
آخرشم من نفهمیدم واس خاطر اینکه پسر عموت دیدتون نامزدیت بهم خورد؟چرا خواننده رو تو ابهام میزاری؟
بچه لاشی چرا انقده جق میزنی کیر تو کونت بره
ننویس گوساله
همه ی درختهای پسته ی کرمان یکجا برن تو کونت
کیر رفسنجانی به چشات
ننویس دیووووووووووووث.

0 ❤️

439425
2014-10-06 17:23:48 +0330 +0330
NA

هیسسسسسسس کس نگو کیرم تازه خوابیده biggrin

0 ❤️

439426
2014-10-06 18:55:52 +0330 +0330

این چه مزخرفاتیه سرهم میکنید جای داستان
sad sad unknw aggressive
لامصبا فازتون چیه؟!

0 ❤️

439427
2014-10-07 05:24:21 +0330 +0330
NA

چرا. پرت و پلا نوشتی

0 ❤️

439428
2014-10-07 06:29:36 +0330 +0330
NA

کس و شعر

0 ❤️

439429
2014-10-07 11:49:46 +0330 +0330

عجب کس شعر عجیب و غریبی بود . . . ولاغیر

0 ❤️

439430
2014-10-07 17:00:51 +0330 +0330
NA

خودت فهمیدی چی نوشتی خداییش؟اسم اینو گذاشتی داستان خجالتم نمیکشی؟بعد این چه جور نامزدی بود با دیدن پسر عمو جانت بهم خورد؟خدایی ما رو چی فرض میکنید این مزخرفاته اینجا میذارید انتطارم دارید باور کنیم یا تحسینتون کنیم!!!باور کن گوسفندم از شما نویسنده های توهمی بیشتر میفهمه حیفه اسم گوسفندو رو شما بی خاصیتا بزاری…

0 ❤️

439431
2014-10-08 02:31:00 +0330 +0330
NA

آخر چرتو پرت نشعت گرفته از مغز پريود شدته

0 ❤️

439432
2014-10-08 03:16:46 +0330 +0330
NA

ارزش فحش دادن هم نداره کس مشنگ

0 ❤️

651330
2017-09-11 15:04:02 +0430 +0430

نظر شما چیه؟کس خاهرتو لیلا

0 ❤️