سلام و درودخدمت همه ی بچه های شهوانی من تازه عضو سایت شدم و میخواستم یکی از سکس های خودمو و شوهرم(کیارش) رو که دیوونشم تعریف کنم.خب همینطور که متوجه شدین من ازدواج کردم و خداروشکر یه زندگی عالی دارم هیکل توپری دارم و سینه های ۷۵دارم و خیلی به خودم میرسم چه هیکل چه زیباییم نه برای اینکه توچشم باشم،برای اینکه چشم همسرم سراغ کسی نره البته از حق نگذریم اقامون اینقدر با شخصیته که نه من نه هیجکسی ندیده که با خانومی چشم تو چشم بشه منم دیوونه ی این کاراشم.خب یکم هم از مشخصات اقامون بگم یه مرد جذاب و قد بلند فکرکنم۱۸۳-۱۸۵باشه با یه هیکل عالی (قبل از ازدواجمون سنگ نوردی میرفت و خیلی عضله ای هست ولی الان بخاطر کارش فقط بدنسازی میره).
خب بریم سراغ داستان
همسر من کارش با هواپیماس و عضو ایرلاین م***ن هست و تخصصش هم ایرباسه دیگه بیشتر از این از کارش سر در نمیارم(خلبان نیست). برای یه سری از چک ها گاهی مجبوره پرواز بره و پروازش هم همه حداقل۴ساعت هستن و گاهی هم مجبوره اون کشور بمونه.یه پرواز داشت که یک هفته ی تمام نیومده بود خونه و مجبور بود بمونه و همش از اسکایپ باهم در تماس بودیم(وقتی داخل هتل بود) من خیلی ناراحت بودم و هروز همه ی این مدیراشو به فحش میکشیدم و غر میزدم دلم براش خیلی خیلی تنگ شده بود.دخترخالم هم اؤمده بود پیشم ولی بازم نبود وجود همسرم یه وضع دیگه ای بود داغونم میکرد(خانومایی که زیاد شوهراشون ماموریت میرن درک میکنن چه حال بدیه) خلاصه بعد یک هفته گفت که دارم برمیگردم و ساعت۳ شب میرسم از خوشحالی داشتم بال در میاوردم.یه غذای عالی و موردعلاقش درست کردم و کلی هم به خودم رسیدم و خونه رو مرتب کردم و هماهنگ کردم باهاش که خودم با ماشینمون میام فرودگاه با سرویس نیا اونم قبول کرد،ساعت۲بود که رفتم سمت فرودگاه ولی چون سر و وضعم از لحاظ اسلام خیلی خوب نبؤد از ماشین پیاده نشدم و وقتی پروازش نشست و زنگ زد که کجایی بهش گفتم که کجا بیاد، داشت میومد و.یونیفروم رسمی رو پوشیده بود کت و شلوار و با خط درجه های سفید و قرمز دلم میخواست از ماشین برم پایین جلو همه بپرم بغلش و ببوسمش ولی باید صبر میکردم، بالاخره اومد و سوارماشین شد و بارهاشو گذاشت پشت تا گفت سلام عزیزم من طاقت نیاوردم و لبامو گذاشتم رو لبای کیارشم (ماشین رو یه گوشه تاریک پارک کرده بودم) به زور ازش جدا شدم و گفت
+خانومم من که هستم چرا اینطوری میکنی بذار برسیم عزیزم
این یکی از لذت بخش ترین سکس هام با بهترین همسر دنیا ینی کیارشم بود.کار همسرم طوریه که معمولا یه روز در میون خونس ولی اگر ماموریت داشته باشه یکی دو هفته میره و سه روز کامل داخل خونس و مال خودمه.موقع هایی که نیست واقعا دوریش برام سخته ولی خب زندگی هم سختی های خودشو داره.
در نهایت ممنون که خوندین اگربدنوشتم شرمندم با نظراتتون داستانم رو نقد کنین که برای بعدی ها بیشتر مورد پسندتون باشه.
عاشق زندگی و همسرتون باشید با تمام سختی هاش خدانگهدار
نوشته: نازنین
کس شر میگن اینا حسودن ، خیلی خوب بود ماکه یه دست جرق درست حسابی زدیم ?
به عنوان یه فانتزی دوست داشتم بعد یه هفته سر كار و یه پرواز بیشتر خستگی به چشمم میاد تا یه سكس ولی نوشتت بد نبود/موفق
خوب بود مخصوصا که سکس درچهارچوب خانواده بود.ومیتونه برای خانمهایی که دید درستی اززناشویی ندارن آموزنده هم باشه.
هم سکسی وداغ هم باتجربه وکامل درحین سکس ودرعین حال وباتوجه به نوع شغل همسر (دوری ازمنزل)وفادارومتعهدبودن.
خوشبخت باشید وهمیشه لذت ببرید.
واای طفلکیا چقد تو ایران در عذابین (لباس غیر اسلامی فضای تاریک) پاشین بیاین بیرون تا قشنگ متوجه بشین عشق ینی چی حال ینی چی ? ولی عاشق اون توضیحای اضافه ی داخل پرانتزیتم که نهایت تلاشتو کردی که تو نقد کردن مسخره نکنن ولی بازم مسخرت کردن ول کن اینا آدم نمیشن تو داستان بعدی انقد توضیح نده چون به هر حال مسخرت میکنن (dash)
سکس با شوهرت که به درد بچه های گروه نمیخوره از سکس های مخفیت که میری دور چشم شوهرت میدی تعریف کن
داستان خوبی بود من کم پیش میاد داستان بخونم ولی این داستان خوب بود همین که خیانتی توش نبود برا من عالی بود
دوری از رفیق ره این همراه همیشه این فقط به زبان آسان میآید کلیدر نوشته :محمود دولت آبادی بیگ لایک
این اقای با شخصیت که گفتی چشم تو چشم با خانوما نمیشه وقتی تورو با اون وضع دید نرید به هیکلت؟
اخه جوری که خودت گفتی یه تیپ چسبناک شهوت انگیز زدی پ اونجوری هم که از اقات تعریف کردی از اینجور زنا هم خوش نمیاد پس چطوریاست؟
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
اینجا به اندازه کافی کسشر بود
یمدت نبودم گوئیا کسشعرتر شده
شنیدم رفسنجانی مرد و اون یکی سکته ناقص کرد
واحد پولم که عوض شد ارتش هم که داره منحل میشه
اینا رو بیخیال رفیقام چقدر عوض شدن هه
نمیدونستم با رفتن من اینقدر همه چیز عوض میشه
نگاکن باریکلا ،نه باریکلا ،ن نفهمیدی چی مگم باریکلا
این1 هفته کابل نرفته بوده اقاتون اونجا گیرطالبان بیفته به15 روش القاعده ای بکننش (inlove)
مگه داریم؟اگه داری میگی حتمأ داریم دیگه!!!
آره، فانتزی خوبی بودش گنجشک سر!
آرزو بر ترشیدگان عیب نیست، پس شما هم همچنان به تخیلاتت ادامه بده نازنین جان!.. 🙄
بد نبود
زیادی از شوهرت تعریف کردی
و اینکه یک خط درمیون نامرد رو به کار برده بودی
سکس با همسر عقدی گفنش اینجا که هیجانی نداره. حداقل مادر زن یا خاهر زنی خاهری چیزی تو این مایه ها باشه
يه سوال، شما از بیرون میآی خونه همونطور کر و کثیف میشینی شام میخوری؟بعدشم میفتین رو هم؟خدای نکرده يه دست شستنی، بهداشتی!به احتمال قوی اینم توهمات يه ترشیده بود که در آرزوی شوهر خلبانه. :(