این داستان اولین سکس منه.ازشانزده سالگی علاقه شدیدی به پوشیدن لباس زنونه داشتم دامن تاپ شلوارلی تنگ کفش پاشنه بلند .قضیه ازاونجایی شروع شد که قراربودبریم خونه مهرداد درس بخونیم دوتایی راستی بگم من خیلی قشنگ نیستم ولی هیکل دخترونه ای دارم کمرباریک کون گونده رونهای تپلی وشونهای باریک من یه شورت توری زردپوشیدم ویه کرست مشکی هم زیر پیراهنم بستم وجوراب بالای رون مشکی وجورابهای خودموکردم روش وخیلی عادی رفتم خونه مهرداد اینا .مهردادبابانداشت ومادرش رفته بودخونه خواهرش شهرستان چون تازه ازدواج کرده بود وقتی درسامون تمام شد مهرداد پیشنهاد کرد بریم فیلم ببینیم یه فیلم نیمه اینم بگم مهردادخیلی جذاب بود باچشای رنگی منم خیلی دوست داشت طوری که هرچی میگفتم نه نمیگفت. یه کم که ازفیلم گذشت بهش گفتم دوست داشتی جای مرده بودی گفت آره توچی من گفتم نه دوست داشتم جای زنه بودم تمام بدنم داشت میلرزید ومنتظرجواب مهردادبودم نفسام تندتند میزد مهردادهم متوجه من شده بود بهم گفت چی شده چته. گفتم خیلی حشریم مهردادجان یهکم میخابی روم گفت خجالت بکش مامثل داداشیم بهش گفتم اگرمن داداشتم دوست داری برم باکس دیگه آبروم بره وشروع به التماس کردم تابعدازچنددقیقه قبول کرد بهش گفتم پس من میرم آماده شم رفتم تواتاق مامانش لباسامودر آوردم باشورتوکرستوجوراب بودم واسه خودم سینه درست کردم ویه دامن بایه تاپ ازمامانش پوشیدم یه روسری سرم کردمواومدم توپذیرایی دیدم داره باخودش ورمیره وقتی منودید زدزیرخنده ولی من اصلا اعتنا نکردم همونجورکه رومبل نشسته بود رفتم جلوش زانوزدم ماهمش هفده سالمون بود کیرشوازتوشرتش درآوردم وای خدای من چقدرزیبا بود بدون هیچ معطلی شروع به خوردنش کردم توآسمونابودیم بلند شد شلواروتاپمودرآورد وقتی منودید گفت چکارکردی بابا چه کونی داری توزن من میشی واونجابه هم قول دادیم که فقط مال هم باشیم .کیرش نسبت به مال من بزرگتربود منوبه صورت دولاروبه مبل کردوشروع به وررفتن باکونورونام شد من فقط ناله میکردمواونم قربون صدقه ام میرفت باورم نمشیدکه تاچندلحظه دیگه زیر عزیزترین کسم میخام بخابم رفت یه کرم ازرومیز آورد شروع کردبه مالیدن کون من من خودم همیشه یه انگشتی ودووسه انگشتی هم توکون خودم میکردم شروع کردباانگشت توکونم کردن خیلی خوب بود وفقط میگفتم بکن عزیزم رفت یه پتو آورد پهن کرد شورتمودادکناروآروم کیرنازشو گذاشت درسوراخم وآروم فشاردادداخل خیلی درد داشت جیغ زدم اونم نگه داشت توکونم بعدچندلحظه شروع به تلمبه زدن کرد دیگه نمیدونستم دارم چکار میکنم هردومون دادمیزدیم ولذت میبردیم بعدازمدتی من خوابیدمواونم همونجورکه تلمبه میزد خوابیدرومو فقط میگفت فدات زن خوشکلم تااینکه آبش اومد ومن کیرشومحکم توکونم نگه داشتم تاصبح دوباردیگه هم منوکرد ادامه رابطمون بعدواستون تعریف میکنم دوستون دارم
نوشته: مهنوش
دوست عزیز قصد ندارم بهت حال بدم وگرنه گلچینی از انواع کیر چهارپایان رو حواله اون کون گشادت میکردم .
چی بگم والا
داستانت بدک نبود
ولی صحنه پردازیت کم بود و یکمم اغراق امیز
به هر حال نگارشتو بهتر کن و بنویس
جالب نبود … یکم سعی کن داستانهات رو طولانی کنی و جزییات بیشتری رو توی داستان ذکر کنی . نوع نگارشت رو هم عوض کن.
بچه ها ببخشيد ديدم اين دو داستان هر دو گي هستند منم همون نظر داستان قبلي رو اينجا گذاشتم
اه اه اه کیرم تو روحت وداستانت تا خط چهارم خوندم حالم بهم خورد.هر روز خودمونو جر میدیم که گی ننویسید بازم میاید اینجا کس شرررر تلاوت میکنید.
والا چی بگم؟
من که نفهمیدم پسری یا دختری؟
1-مهرداد گفت: “ما مثل داداش میمونیم”
*نتیجه1: پس تو پسری که مثل داداشش میمونی.
2-تو گفتی “اگه من داداشتم…”.
*نتیجه2: پس تو پسری که داداش اون میشی.
3-کیرش از مال تو بزرگتر بود.
*نتیجه3: پس تو هم کیر داری. پس یا پسری یا دوجنسه!!!
4-قرار گذاشتبن با هم دیگه ازدواج کنین.
*نتیجه4: تو دختری!
5-لباس زنونه میپوشی.
*نتیجه5: تو دختری!
6-اسمت مهنوشه.
*نتیجه6: تو دختری.
نه جان من خودتون قضاوت کنین!
من دیگه هیچی نمیگم.
الان دیگه کاملا مطمئن شدم گوشامون درازه و خودمون خبر نداریم!
بچه کونی به بچه های کرمانشاهم بده اگه نمیدی خوب زوری مکنیمت داشی مال بچه های کرمانشان خار نداره نترس میمونه مثل چای کیسه ای که کون تو فنجانشه و کیر چای - و آبشم از خود کیره پس یه چایی رو از بچه های کرمانشاه دعوتی- خواستی بدی بیا تو گاراژ اصلیش اربده بکش 0…باقیش با ما
تا نصفه خوندمش و انقد بدم اومد که نتونستم بقیشو بخونم
برو عمل کن تغییر جنسیت بده
دیگه ننویس کودن
خیلی آشغالی…
حالمو بهم زدی بیشعور
اه اه تورو خدا ببینا یه بچه کونی چطور همه مارو گذاشته سرکار. میدونستی اگه خر کس اسب مادیان بذاره حاصل ازدواجشون میشه قاطر که هیچ جنسیتی نداره. با این داستانی که نوشتی و توضیحاتی که طاها داد معلومه که مثل قاطر نه مردی و نه زن. دراین صورت به غیر از لزبین و گی یه جنسیت جدید به اسم قاطر بوجود اومده که خودت اولین نفرشی. پس زنمرتیکه قاطر برو این کس وشعرهارو واسه بابای خرت و ننه مادیانت تعریف کن که توی قاطر رو پس انداختن. میخواستم اسب ابی سکته زده رو حواله ت کنم ولی دیدم دهنش توی کون یکی مثل تو گیر کرده. پس دسته جاروی مسافرکوچولو که باهاش اتشفشانهای سیاره شو خاموش میکرد توی کونت…
از آدمایه گی خوشم نمیاد واسه همون داستانتن به دلم ننشست خاک بر سره هر چی گی هست آبروی مرد رو بردن کاش اسم مرد رو از روی شما پاک می کردنیه اسم دیگه روتون می گذاشتن
اولأ خیلی باحال فحش دادی کلی خندیدم
بعدش پاندای کنگ فو کار دودولش کوچیکه چون شرت پاش کوچیکه و اونجاشم برجستگی نداره
گفتم خواستی فحش بدی حد و اندازه دستت باشه
دوست عزیز بیا یادبگیریم اجازه بدیم همه حرفاشون رو بزنن اول باید از خودمون شروع کنیم هرکسی یک شخصیتی داره تو داستانشو نقد کن فحش درست نیست.
اصلا اینطوری فک کن که همیشه دوست داشته اینطوره رابطه جنسی داشته باشه آرزوشو نوشته.بزار همه حرفشانو بزنن شاید حرف نزدنش تبدیل به عقده حقارت بشه تو که دوست نداری کسی بخاطر خودخواهی تو افسردگی بگیره؟مرسی
دوست عزیز بیا یادبگیریم اجازه بدیم همه حرفاشون رو بزنن اول باید از خودمون شروع کنیم هرکسی یک شخصیتی داره تو داستانشو نقد کن فحش درست نیست.
اصلا اینطوری فک کن که همیشه دوست داشته اینطوری رابطه جنسی داشته باشه ونشده.حالا آرزوشو نوشته.بزار همه حرفشانو بزنن شاید حرف نزدنش تبدیل به عقده حقارت بشه تو که دوست نداری کسی بخاطر خودخواهی تو افسردگی بگیره؟مرسی
خوب بید
دستت درد نوکنه