دوست پسر وحشیم

1390/03/14

سلام من شبنم هستم، ۲۱ سالمه و این خاطره ای که براتون تعریف میکنم قضیه ی سکس من با دومین دوست پسرم هست. من و نیما الان حدود یک سالی میشه که که باهم دوستم . دوستیمون هم از اول خیلی عجیب شروع شد چون تقریبا از هم متنفر بودیم و هر وقت همدیگه رو میدیدیم سلام هم به هم نمیکردیم. حالا نمیخام با جزیات سرتون رو درد بیارم مهم اینه که الان با همیم و من واقعا عاشقشم.

چند ماه پیش مامان و بابا ی نیما رفته بودن کانادا پیش برادرش ولی نیما به خاطر کار سربازیش نتونسته بود باهاشون بره و به خاطر همین هم هر شب خونشون پاتوق بود و دوستها همه جام میشدن اونجا. البته من کمی محدودیت داشتم و فقط هفته ای ۲ بار میرفتم پیشش و تقریبا همه کار میکردیم ولی هیچوقت کامل سکس نداشتیم. البته من قبلا یه بار با دوست پسر قبلیم که ۲ سال باهاش دوست بودم سکس داشتم ولی بعد از اینکه با هم بهم زدیم من خیلی داغون شدم واسه همین هم نیما قبول کرده بود که تا حداقل یک سال بعد از دوستیمون سکس نداشته باشیم باهم. یک شب نیما مهمونی گرفته بود توی خونشون و به من گفته بود که شب پیشش بمونم. منم با کلی بدبختی به مامانم گفتم که شب پیش دوست صمیمیم رها میخابم و به رها هم سپرده بودم که اگه یه وقت مامانم زنگ زد حواسش باشه. اون شب کلی به خودم رسیدم. همه جام رو کرم برنزه کننده زدم (چون من خیلی سفیدم)، یه پیراهن دکلته ی سفید پوشیدم با کفش پاشنه بلند. موهام رو هم صاف کردم و دورم ریختم و رفتم خونه ی نیما اینا. نیما تا منو دید بغلم کرد و گفت : خیلی خوشگل شدی عشقم . بدش منو برد طرف نوشیدنی ها و برام یه لیوان آب پرتقال ریخت چون میدونست من خیلی اهل مشروب خوردن نیستم. نه اینکه تاحالا نخورده باشم ولی خیلی خوشم نمیاد.خودش با یکی از دوستاش شات ودکا زدن. دستشو گرفتم و بردمش وسط که باهاش برقصم. موقع رقصیدن همش خودمو بهش میچسبوندم که یکم اذیت کنمش اونم خوشش میومد. نمیتونستم تحمل کنم که مهمونی تموم شه و باهم تنها شیم. نزدیکا ی یک بود که همه رفتن و من کمکش کردم که ی کم خونه رو تمیز کنیم بدش از خستگی روی مبل ولو شدم وچشمم رو بستم. بعد از چند دقیقه دیدم آهسته داره در گوشم میگه : خوابت برد عزیزم؟ چشم و باز کردم و با خنده بهش گفتم اگرم خوابم برده بود با صدای تو بیدار شدم الان. یه لبخند زد و لبهاشو روی لبهام گذاشت و آروم شروع کرد به خوردن. داغ داغ بودن. نمیتونستم از لبهاش دل بکنم. لباشو میمکیدم و آروم یه گاز کوچولو از لب پایینش گرفتم که گفت جوون، فهمیدم که خوشش اومد. یه چند دقیقه داشتیم لبای همو میخوردیم که یه دفه بلندم کرد و برد توی اتاق خوابش. روی تختش دراز کشیده بودم که اومد روم و دوباره شروع کرد به لبامو خوردن بعدش شروع کرد به بوسیدن پیشونیم و لاله ی گوشم و گردنم. برش گردوندم و رفتم روش منم شروع کردم لبشو خوردن بعد رفتم سراغ گردنش. پیرنشو در آوردم و شروع کردم که بوسیدن سینش. همینطور میرفتم پایینتر تا اینکه به شلوارش رسیدم که دیگه از روش بلند شدم و دوباره دراز کشیدم. با این کارم مثل وحشیا پرید روم و لبامو خورد و پیراهنم رو از تنم درآورد و شروع کرد سینههام رو مالیدن. حسابی حشری شده بود. کنارم خوابید و یه دستشو گذاشت زیر سرم و دسته دیگشو گذاشت روی شورتم. وحشیانه لبامو میخورد و کمسو میمالوند. آروم دستشو برد توی شورتمو انگشتاشو میمالوند لای پام. خیس خیس بودم. دستشو آورد بالا و انگشت وسطشو که خیس شده بود گذشت توی دهنم و عقب جلو میکرد، منم انگشتشو میلیسیدم. دوباره دستش و کرد توی شورتم و این دفع انگشتشو کرد توی کسم شروع کرد به عقاب جلو کردن. من دیگه بیحال شده بودم و فقط اه و ناله میکردم. همینطور که حرکت انگشتشو تند تر میکرد با لحن حشری گفت امشب میخوام بکنمت. منم که اصلان تو یهحال و هوای دیگه بودم گفتم هر کاری که دوست داری بکن عزیزم. دستشو آورد بیرون و شورت و سوتینمو از تنم در آورد و رفت سراغ سینه هام. نوکشو با ولع میخورد و گاز میزد که من دردم میومد ولی خیلی براش مهم نبود. از روم پاشد و رفت کنار تخت وایستاد و شلوار و شورتش و در آورد. میدونستم میخاد براش ساک بزنم ولی اول نفهمیدم چرا رفته اونجا وایستاده. بهم گفت برم جلوش دراز بکشم. فهمیدم چی میخاد ولی تاحالا این پوزیشن و امتحان نکرده بودیم. از پشت دراز کشیدم طوری که سرم برعکس از تخت آویزون بود. گفت میخوام تا تهشو بکنی تو دهنت، بعدش کیر گندشو تا ته کرد تو دهنم. احساس کردم دهنم الان جر میخوره. اومدم با دستم کیرشو در بیارم که یه دفعه دوتا دستمو با یه دستش محکم گرفت و کیرشو بیشتر فشار داد تو. هیچ کاری نمیتونستم بکنم داشتم خفه میشدم. یه کم کیرشو اون تو نگاه دشت بعد آورد بیرون تا من یه نفسی بکشم. اومدم اعتراض کنم که دوباره تا ته کرد تو و این دفعه شروع کرد به عقب جلو کردن. تند تند عقب جلو میکرد و میگفت دارم دهنتو میگام جنده. میدونستم از حشره بیش از حده که داره اینطوری حرف میزنه وگرنه در حالت عادی هیچ وقت اینطوری صحبت نمیکنه با من. هر از گاهی کیرشو در میاورد و دوباره میکرد تو تا اینکه بعد از ۶-۷ دقیقه بیخیال شد و دوباره افتاد روم. با کمال پررویی گفت: دوست داشتی؟ گفتم اصلان. فقط خندید. گردنمو بوسید و از کشو ی کنار تختش یه کاندوم در آورد و گفت:بلدی بزاری؟ گفتم اره. براش گذاشتم و یه کم کیرشو مالیدم و دوباره دراز کشیدم. اول یه کم سر کیرشو مالید به کسم بعد یه دفعه با فشار کرد تو که من یه جیغ بلندی زدم. هم خیلی دارد داشتم هم داشتم لذت میبردم. ازش خواستم یه کم کیرشو نگه داره اون تو و تکونش نده اونم گوش کرد. بهترین احساسو داشتم تو اون لحظه. کسی که عشقم بود رو توی وجودم حس میکردم. بعد از یه مدت شروع کرد به عقب جلو کردن و با هر عقب جلو کردن، من یه اه بلند میکشیدم و میگفتم تندتر بکن. کم کم سرعتشو زیاد کردن و محکم تلنبه زدن. خیلی دردم اومد و بلد ناله میکردم که فهمید و گفت: دردت میاد؟ گفتم اره خیلی. سرعتشو بازم بیشتر کرد محکم تر تلنبه میزد که که دیگه واقعا از دارد داشتم میمردم. دفعه ی اولم نبود که از جلو میدادم ولی خیلی درد داشتم نمیدونم چرا شاید چون قبلا از این فقط یه بار اونم ۲ سال پیش سکس داشتم. با صدای حشری گفت: الان چی؟ با اه و ناله گفتم خیلی بدتر شد دارم میمیرم. گفت: جوون، خوب سکس درد داره دیگه. میخوام جرت بدم. فهمیدم بیشتر داره حال میکنه اینطوری. بعد از یه مدت دیگه دردش به لذت خالص تبدیل شد. محکم دستامو دورش حلقه کرده بودم و اه و اوه های حشری میکشیدم و میگفتم: هر کار میخوای بکن عشقم، تا ته بکن تو جرم بده. احساس کردم داره ابم میاد محکم بغلش کردم اونم فهمید و تندتر تلنبه زد تا اینکه بدنم لرزید و ابم اومد و بیحال شدم. کیرشو آورد بیرون و کاندومشو در آورد. اون هنوز ارضاء نشده بود نمیدونم چرا قبلنا که براش ساک میزدم خیلی زودتر از این آبش میومد احتمالا چیزی به کیرش زده بود که آبش دیر بیاد نمیدونم دیگه ازش نپرسیدم. من رفتم روش دوباره شروع کردم به خوردن لباش و گردنش و باز اومدم پایینتر سینش و بوسیدم و رسیدم به کیرش و شروع کردم به لیسیدن سر کیرش واسش ساک زدم یه کم که بلندم کرد و گفت از پشت بخواب. از پشت خوابیدم. یه بالشت گذشت زیر شکمم و کونم و آورد بالا و رفت یه وازلین آورد. فهمیدم میخواد چی کار کنه. نا خودآگاه اشکم درومد و به التماس افتادم که توروخدا از پشت نکن خیلی درد داره که بغلم کرد و سرم و گذاشت رو سینش و با حالت شوک گفت: عشقم من که به زور نمیکنم که اگه تو نخوای. فقط میخواستم یه چیز جدید امتحان کرده باشیم. گفتم آخه خیلی درد داره. گفت باشه کاری نمیکنم. بعد همینطور که موهامو ناز میکرد گفت میتونم یه کم انگشتمو بکنم؟ اگه درد دشت بگو فوری در میارم. منم با خودم گفتم حالا انگشت خیلی نمیتونه درد داشته باشه بهش گفتم اوکی. دوباره بالشتو گذاشت زیر شکمم و منو تو همون پوزیشن خوابوند. یه کم وازلین زد به سوراخ کونم و انگشتشو آروم کرد تو. یه کم درد داشت ولی نه خیلی. انگشتشو بیشتر کرد تو که سوراخم باز بشه. ترسیدم یدفه کیرشو بکنه تو گفتم یهو نکنی تو؟ گفت عزیزم من بدونه اجازه ی تو هیچ کار نمیکنم. خیالم راحت شد. انگشتشو در آورد و انگشت شستشو کرد تو که یه کم کلفت تر بود و بیشتر درد گرفت. یه کم عقاب جلو کرد. من دوباره حشری شده بودم. گفت میزاری امتحان کنم؟ اگه درد داشت میارم بیرون. با اکراه گفتم باشه. از خدا خواسته فوری کیرشو گذشت رو سوراخم و تلاش کرد بکنه تو ولی خیلی تنگ بود به هیچ وجه تو نمیرفت. با دو تا انگشتش یه کم سوراخ کونمو بازتر کرد که از درد ناله کردم و دوباره کیرشو گذشت سر سوراخمو یه دفعه با تمام زورش نصفشو کرد تو که من درد تمام وجودمو گرفت و چنان جیغی کشیدم که با دستش جلوی دهنمو گرفت. دستشو کنار زدم و گفتم توروخدا بیارش بیرون، خیلی دردم میاد بخدا الان پاره میشه کونم. خودشم یه کم ترسیده بود فکنم گفت خودتو شل کن الان اگه یوهو بکشم بیرون خیلی بیشتر درد داره، شل کن که که یه کم جا باز کنه. سعی کردم گوش کنم به حرفش ولی اصلان نمشد. انگار کیرش هر ثانیه گندهتر میشود من فقط اشک میریختم و داد و بیداد میکردم . بعد از یه مدت سعی کرد تکون بده کیرشو و یه کم عقاب جلوش کرد. من همش جیغ میکشیدم ولی کم کم داشتم لذت هم میبردم. اون که از جیغهای من هر ثانیه حشری تر میشد با هر زحمتی که بود کیرشو عقب جلو میکرد و با یه دستش موهامو از پشت گرفته بود و میکشید و با دسته دیگش ۲ بار خیلی محکم زد رو باسنم. یاد فیلمهای سوپر افتادم خودم هم هر وقت اون فیملها رو میدیدم دوست داشتم امتحان کنم. بعد از ۳-۴ دقیقه کیرشو کشید بیرون و آبشو ریخت رو کمرم. من دیگه جون نداشتم فقط همونجا رو تخت افتاده بودم. تو عمرم انقد درد و لذت رو باهم یه جا تجربه نکرده بودم. نیما رفت دستشویی خودشو تمیز کنه بعد یه دستمال آورد و منو تمیز کرد و بغلم کرد. منم سرمو گذاشتم رو سینش و محکم بغلش کردم. همونطور که نازم میکرد گفت مرسی عشقم خیلی حال دادی. هیچی نگفتم. گفت میدونی چقد دوست دارم؟ منم از ته قلبم گفتم منم دوست دارم. لبامو بوسید و بعد دیگه اصلان نفهمیدم چی شد چشهمامو بستم و از حال رفتم.
امیدوارم خوشتون اومده باشه. این اولین داستان من هستش توی این سایت اگه استقبال بشه بقیه ی خاطراتم با نیما رو هم مینویسم. ما هنوز هم باهم هستیم. امیدوارم که هیچ وقت از دستش ندم.

نوشته: shabanmxx


👍 0
👎 0
78102 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

284799
2011-06-04 04:46:14 +0430 +0430
NA

خوشمان آمد :×

0 ❤️

284800
2011-06-04 04:53:10 +0430 +0430
NA

یه جاهاییش ابهام داشت برام ولی کاری به راست و دروغش ندارم هم خوب نوشتی هم از اون کثافت کاری ها و خیانت و از این چرندیات نداشت. بازم بنویس :)

0 ❤️

284801
2011-06-04 04:56:18 +0430 +0430
NA

وقتی میشه از جلو کرد چرا باید مثل … کونت میزاشت؟؟؟
راست یا دروغش بد نبود حداقل خیلی بهتر از اونایی که خار مادرشونو میگان
حالا که خیلی از دخترا اوپنن و سکس دارن این از اونی که پرده داره از کون میده بهتره حداقل به جای باکره آفتاب مهتاب ندیده خودش رو غالب نمیکنه

0 ❤️

284802
2011-06-04 05:03:40 +0430 +0430
NA

به خودم كرم برنزه كننده زدم (چون من خيلي سفيدم)هه هه هه هه .عقده اي

0 ❤️

284803
2011-06-04 05:08:11 +0430 +0430
NA

Khub bud yaru.
koli khandidam behet
hal dadi
ham be pesare ham be man!

0 ❤️

284804
2011-06-04 05:11:46 +0430 +0430
NA

آقا جان خودم اين داستان واسه سايناست! 90 درصد مطمئنم! البته شايد هم نباشه ها منظوري ندارم ولي با توجه به شواهد موجود به نظرم واسه خودشه.

0 ❤️

284805
2011-06-04 05:14:18 +0430 +0430
NA

نه بابک جون داستان من نیست ادمین داستان منو نمی ذاره داستان من چند قسمتیه

0 ❤️

284806
2011-06-04 05:22:35 +0430 +0430
NA

اوكي. معذرت مي خوام ;-)

0 ❤️

284807
2011-06-04 05:46:55 +0430 +0430
NA

بابک جون شباهتا زیاد بوده تقصیر تو نیست / رها دومین دوست پسر

0 ❤️

284808
2011-06-04 06:04:56 +0430 +0430
NA

سلام ساينا جون…خوبي؟؟خيلي دلم ميخواد با هم اشنا بشيم…خوشحال ميشم…

0 ❤️

284809
2011-06-04 06:05:24 +0430 +0430
NA

کس و شعری بیش نبود
American pie زیاد نگاه می کنه دختره کس پرت کس ببو :D

0 ❤️

284810
2011-06-04 06:11:55 +0430 +0430
NA

سلام ساینا جون زنا وقتی کس میدن چطور بیشتر حال میکنن

0 ❤️

284811
2011-06-04 06:21:12 +0430 +0430
NA

Khob Bod
Khosheman Amad
Edame Bede

0 ❤️

284812
2011-06-04 06:51:23 +0430 +0430
NA

خوب بود نسبتا
مرسی

0 ❤️

284813
2011-06-04 07:30:16 +0430 +0430
NA

سلام بد نبود من خودم عاشق از کون کردنم ولی عشقم نمیخواد

0 ❤️

284814
2011-06-04 07:50:25 +0430 +0430
NA

میلاد داداش چه خبرا ؟ داستان که خوب بد نبود ولی از ریشه و بن یه خو رده مشکل داشت ولی بازم خسته نباشی.
میلاد بچه کجاییی؟
بچه ها بیایید دو تا از خوبهای این سایت رو آشتی بدیم کدورت ها رو بذارید کنار و از این کس شعر ها

0 ❤️

284815
2011-06-04 08:03:33 +0430 +0430
NA

برو بچ جقي سايت شهواني من هنوز داستاني رو ارسال نكردم ولي بزودي اين كارو ميكنم

0 ❤️

284816
2011-06-04 08:05:32 +0430 +0430
NA

من بچه شمالم/از پشت ميمالم

0 ❤️

284817
2011-06-04 08:18:55 +0430 +0430
NA

سلام
من کار به نظرات بچه ها ندارم ولی در کل داستان باحالی بود.
من هم دوست دارم عشقمو از کون بکنم ولی اون راضی نمیشه.
در کل داستان خوبی بود بازم بنویس.

0 ❤️

284818
2011-06-04 09:03:41 +0430 +0430
NA

از عقب دادن برای یه دختر در دو صورت حال میده
1- اپن نباشی
2- اوج سکس باشی
در غیر این صورت اصلا حال نمیده که هیجی مشمئز کننده هم هست

0 ❤️

284819
2011-06-04 09:26:35 +0430 +0430
NA

منم با نظر اتی جون موافقم
سکس از راه معقد خیلی کثیف کاریه و درست هم نیست
وقتی یکی اپن هست چرا از راه مقعد که طرفت هم درد بکشه البته من بعضی از دخترها رو میشناسم واسه اینکه دوست پسرشون رو نگه دارن دست به هرکاری میزنن.این هم فکر کنم از اونا باشه.
درکل داستان خوبی بود بازم بنویس.موفق باشی

0 ❤️

284820
2011-06-04 10:17:56 +0430 +0430
NA

سلام
خوب بود وااااااقعا از بقیه بهتر بود.

0 ❤️

284821
2011-06-04 11:02:45 +0430 +0430

خوب بود ولی ولی باید بگم من با نظر ati joon موافقم
به هر حال داستانت قشنگ بود،برات آرزوی موفقیت میکنم

0 ❤️

284822
2011-06-04 12:46:04 +0430 +0430
NA

داستانت زیبا و جذاب و خیلی هم سکسی بود
آفرین
بازم بنویس

0 ❤️

284823
2011-06-04 14:06:41 +0430 +0430
NA

نميكم داستانت! ميكم كس شرت بد نبود! توهمم نبود!
‏١. حاضرم شرط ببندم نويسندش بسره!
‏٢. ميكم كس ننه دروغكو
‏٣. كسو نميخوام بزنم تو ذوقت ولي خوشم اومد خوب اون سوبريو كه ديدي به ياد اوردي تو ذهنت ساختيش!
‏4. جقي، برو جقتو بزن اين داستانت كاملا شبيه سوبر امريكاياست كه يارو اول از شرت كس دختره رو ميكنه بد درش مياره!
اكه فكر كردي كه ما رو خر كردي بايد بكم كس ننت جقي!

0 ❤️

284824
2011-06-04 14:10:27 +0430 +0430
NA

يعني قشنك شبيه سوبر امريكايه كه اول انكشتشو ميكنه تو كسش بد ميكنش!
فقط بت ميكم افرين كه قشنك فيلم سوبر رو تعريف كردي! هر كي هم بخواد سوبر اين شكلي ببينه، بش لينك ميدم عين همين داستانه فيلمشو ببينه!

0 ❤️

284825
2011-06-04 14:22:18 +0430 +0430
NA

سوتي اولت! من ٢١ سالمه كه با نيما دوس بودم ١ سال! خوب اين ١ سال رو كم ميكنيم ميشه ٢٠ سال! ٢ سالم با اون قبليه بس ١٨ سال! بس شما تو ١٨ سالكي جنده بودي! ولي ميكم سوبر ديدي نكو نه! جون تو ١٨ سالكي تو امريكا يارو ميتونه جنده شه! يه فيلم سوبر داستاني ديدي جقي، خودتم جا دختر زدي كه كسي بت كير نزنه!
ولي من زدم و كردم تو كونت!

0 ❤️

284826
2011-06-04 16:15:52 +0430 +0430

واضحه يه پسر نوشته! نهههههههههه؟

0 ❤️

284827
2011-06-05 19:09:42 +0430 +0430
NA

بد نبود ولی یکم زیاد بود دفعه دیگه خلاصه تر بنویس داستانهاتو

0 ❤️

284828
2011-06-05 19:14:26 +0430 +0430
NA

چون نويسنده داستان دختر بود اينهمه قربون صدقه داستانش شدين فكر كردين فردا مياد به همهتون يه حال اساسي از كس و كونش ميده … نخير مطمئن باشيد نويسنده داستان يك پسر كس نديده جقيه. پس خواهشا اينقدر خايه ماليه دختراي نويسنده كه همشون پسرنو نكنيد.

0 ❤️

284829
2011-06-05 19:17:42 +0430 +0430
NA

دمـــــــــــــــــت گــــــــــــــرم

0 ❤️

284830
2011-06-05 19:19:39 +0430 +0430
NA

hot boy sexy
شــــــــــــــما رو گفــــــــتم

0 ❤️

284831
2011-06-06 05:56:59 +0430 +0430
NA

نویسنده یه پسر جقی بیش نیست .

که فعل و انفعالات مخ کیریشو به خورد ما داده

0 ❤️

284832
2011-06-06 06:00:36 +0430 +0430
NA

از کون کردن خیلی حال میده!!! من چند وقت پیش یه دختر رو از کون کردم و
وقتی کشیدم بیرون ، چشمتون روز بد نبینه چنان بویی پیچید که الان هم حال تهوع بهم دست داده.

0 ❤️

284834
2011-06-06 20:05:10 +0430 +0430
NA

سلام دوستان من تازه عضو شدم. قبلا مهمان میومدم تو سایتو داستانا رو میخوندم. از سکسایی که توش خیانت به شوهر و با محارمو… باشه بیزارم. این داستانم خوب نبود اما هر چی بود خیانت نداشت. رویه گل همتونو میبوسم.

0 ❤️

284835
2011-06-09 08:47:36 +0430 +0430
NA

Tavahom zade

0 ❤️

284836
2011-06-14 05:54:46 +0430 +0430
NA

جنده خانمي هستي واسه خودتاااااااا
تو كه به زور از مامانت اجازه گرفتي شب پيش نيما بخوابي چطور جنده شدي و به همه دوست پسرات كس دادي؟؟؟

0 ❤️

284837
2011-06-14 11:06:30 +0430 +0430
NA

داستان خوبی بود حال کردم
کی میگه سکس ارز عقب فقط در صورتی که دختر اوپن نباشه حال میده؟
من با gf ام از عقب سکس کردم نمیگم دردش نیمد ولی یه جوری این کارو کردم که چند روز بعد خودش پیشنهاد داد از عقب سکس کنیم
فقط پسر نباید تو سکس از عقب عجله کنه و وحشی بازی در بیاره
اگه کم کم پیش بره به 2 طرف حال میده

0 ❤️