سلام به همه دوستان گلم. این خاطره به چند ماه پیش برمیگرده(قبلا یادآوری میکنم که من 5 سال پیش اولین سکسم رو با دوست پسرم تجربه کردم و الان اوپنم). چندماه پیش که از تنهایی حوصلم سر رفته بود به یکی از چت روم ها رفتم. تو چت با یه پسری آشنا شدم که از خودم کوچکتر بود همون روز با هم تلفنی صحبت کردیم و دوست شدیم. فرداش با هم قرار گذاشتیم قبلا به من گفته بود که خونه مادربزرگش خالیه و هر وقت با هم دوست شدیم می تونیم بریم اونجا چون من تو چت بهش گفتم که تو دوستی باید با هم سکس داشته باشیم. نمیدونم چرا ولی به هیچ نحو تا اون روز با چندنفری که قبلا باهاشون بودم نتونسته بودن منو ارضا کنن. همیشه دلم میخاست کسی باشه که یه بارم شده منو ارضا کنه.اون روز با هم رفتیم خونه مادربزرگش.پسرلاغر و خوش اندامی بود وقتی لباساشو در آورد بدن قشنگش بیشتر منو جذب کرد ولی بازم فکر نمی کردم این پسر کم سن و سال بتونه سرحالم کنه.خلاصه لباسامونو در آوردیم از بدن من حسابی خوشش اومده بود میگفت فکر نمیکردم اینقدر خوشکل و ناز باشی. شروع کرد به لب گرفتن. منم که حساس با اولین لب حسابی حشری شدم شروع کردم به خوردن لباش و گردنش تموم جونشون لیس می زدم.انصافا اونم خوب منو میخورد .شروع کردم به خوردن کیرش (که حسابی دراز بود) و زیر کیرش وقتی زیر کیر و اطراف کونش رو میخوردم آخ و اوخش در اومد یه خورده که لیس زدم گفتم لامذهب بکن دیگه اونم که کیرش حسابی شق تر شده بود شروع کردم چون کسم یه خورده تنگه به زور وبا فشار کیرش رو کرد تو وشروع کردن به زدن ومنم که خیالم راحت بود کسی خونه نیست فقط آه و ناله و حال میکردم جوون حالا هم که میگم کسم هوس کرده حدود 20دقیقه میزد تا آبش اومد بلافاصله رفت شست و اومد دوباره شروع به خوردن کردیم حدود 45 دقیقه خوردیم تا دوباره شق شد و شروع به جر دادن من کرد .این بار من نشستم سر کیرش و شروع به بالا پایین کردن کردم جر میخوردم وناله میزدم جوون ته حال بود .بعد از اینکه آبش اومد بازم برای بار سوم و چهارم منو گایید با اینکه قبلا هم من تو یه روز حتی 9-8 بار هم کس داده بودم ارضا نشده بودم اون روز اون پسر کم سن وسال با 4 بار گاییدن من منو ارضا کرد جالبه وقتی با رآخر منو گایید گفت بازم میخای گفتم آره گفت واقعا کم آوردم تو چه جور زنی. لذت اون روز هیچ وقت فراموشم نمیشه گرچه که فرداش فهمیدم نامزد داره و برای همیشه ازش جدا شدم خیلی سعی کرد منو نگه داره ولی من نموندم.

نوشته: سمیه