دوست پسرم حسی جون

1390/11/11

سلام من ساناز 19 سالمه خيلي آدم حشري هستم يعني به طوري که دوستام معروف بودم به ساناز هاتر.
من يه مدت بود که با يه پسر به نام حسين بود دوست شده بودم.حدود تقريبا 2 ماه بود.حسين خيلي ملوس و خوشگل بود يعني از اون دسته پسرايي که دخترا آرزوي دوست شدن با اونو داشتن.اما بر عکس اون که به دخترا اصلا پا نميداد.مثل مانکن بود خوشتيييييپ.يه صورت گرد و سفيد با دو تا چشم درشت عسلي که بيشتر از هر چيزي جلب توجه ميکرد.لباش کوچولو و خوردني…هر چي بگم کم گفتم.
من اما خودمو کشتم تا با اين شاه پسر دوست شدم.صورتم خيلي با نمک و ناز و اون از من خيلي خوشش اومده بود.خلاصه که اين پسر در طول دوستيمون هيچ حرفي در رابطه با سکس و هر چيزي که مربوط بهش باشه نميزد هيچ حرکتي که من بخوان دلمو خوش کنم اصلااااا
بدجور تو کفش بودم .يه روز بود که داشتيم با هم حرف ميزديم لابه لاي حرفاش گفت شنبه خونوادم دارن ميرن مسافرت.
وااااااااي يعني چي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟يعني خونه خاليييي.يعني فرصت گير اومد که من پوز اين پسر ماماني رو بمالم به خاک.حالا نوبت تو هست که بري تو کفم
آقا شنبه شد و زنگ زدم بهش که دلم واست تنگيده دلم ميخواد ببينمت و…
گفت آماده شو بريم بيرون گفتم اه حوصله ي بيرونو ندارم اگه تنهايي تا بيام پيشت دلم گرفته تا اوکي داد دلم قيلي ويلي رفت
رفتم تو حموم تا يه صفايي به خودم بدم.همه جامو با کرم مو بر زدمو تن سفيدم داشت برق ميزد خودم که کلي کيف کردم.موهاي بلندمو که رنگ بلوند داشت با يه شامپو خيلي خوشبو شستم.بوش تو کل حموم پيچيده بود.خلاصه ديگه تند تند کارامو کردمو اومدم بيرون
موهام چون خودش حلقه حلقه هست ديگه گفتم صافش نکنم همينجوري خوشگلتره.تقريبا تا نصف کمرم ميرسيد.
يه آرايش برنز کردم با يه رژ قرمز جيييغ.يه تاپ قرمز يقه باز که سينه هام ميفتاد بيرون پوشيدم…تو آينه خودمو نگاه کردم.چه جيگري شده بودم.يعني حسين ميتونست در مقابل همچين تيکه ي سکسي مقاومت کنه
آماده شدم و زنگ زدم آژانس تا برم پيش حسي جونم.
دم در که رسيدم تک زدم درو باز کرد.تا منو ديد گفت خوشگل کردي چه خبره؟؟؟؟؟؟
خودش يه رکابي با شلوارک پوشيده بود ازش مشخص بود تازه از حموم در اومده آخه موهاش هنوز نم داشت.
خلاصه رفتيم داخل خونه تو اتاقش که رفتيم تو اين فاصله که رفت براي من وسايل پذيرايي بياره من مانتومو دراوردم.موهامم باز کردم.رژمو پررنگ تر کردمو به يه حالت خوابيده رو تخت نشستم.
اومد داخل آتاق منو که ديد جفت کرد چشماش خيره شده بود به سينه هاي درشتم که داشت تاپمو پاره ميکرد.زود نگاهشو گرفت و خودش کنترل کرد اومد داخل وپيشم نشست جوري ميخواست وانمود کنه که واسش خيلي عاديه.رفتم چسبيدم بهش دستشو گرفتم داغ داغ بود.دوتامون تکيه داديم به ديوار.يه لرزش خفيفي رو ميتونستم تو دستاش حس کنم.واي که چقدر دوستش داشتم.دستشو کرد دور کمرم.آروم آروم پهلوهامو ناز ميکرد.سرمو کردم تو گردنش با موهاش بازي ميکردم.گوششو آروم مک ميزدم زبون ميزدم.نفساش تند شده بود ميدونستم شهوتش زده بالا .همينجور که با گردنش و گوشش بازي ميکردم يه دفعه صورتمو با دو دستش گرفتو شروع کرد لب گرفتن.لبمو گاز ميگرفت زبونشو تو دهنم ميچرخوندو کم کم منو خوابوند رو تخت رفت سمت گردنم
سينه هامو گرفت بين تو دستشو فشار ميداد.واااااااي که چقدر وحشي شده بود.تاپمو از تنم کند و افتاد به جون سينه هام
_هممممممم …بخور حسين همش مال خودته. آه …گازش بگير
_چيه دوست داريييييي…ميخواي چيکارت کنم …ها …چرا اينقدر خوشمزه اي تو…دوست داري کستو بخورم…
_آررررررررره بخورش ليسش بزن آههههه
شلوارمو جوري دراورد که شرتمم باهاش کنده شد.منم لباساشو در اوردم فقط شرت پاش بود.اومد بين پاهامو تا جايي که ميتونست بازشون کرد انگشتشو از بالا ميکشيد تا پايين کسم.بد جوري خيس شده بود.انگشت اشارشو آروم کرد توش. سرشو برد پايين و چوچولمو به دندون گرفت.ديگه رو تخت بند نبودم واييييييي که چه حالي داشت.انگشتشو محکم عقب جلو ميکرد.بلند شدم رفتم سمت کيرش 69 شديم شرتشو از پاش در اوردم.چه کيري داشت اي خدا اينو چه جوري ميخواست بکنه تو کسم.
سر کيرشو کردم تو دهنم مکش زدم به زور تا وسطاي کيرش ميتونستم برم.خيلي خوشش اومده بود چون کسمو محکمتر ميخورد.حدود 5 مين اينجوري بوديم که بلندم کرد بهم گفت مدل سگي شو کونمو طرفش کردم.لاي کسمو با دستش باز کرد آروم کيرشو گذاشت لبشو فشار داد.واااي چون خيلي وقت بود سکس نداشتم تنگ تنگ بود.خودم به طرف جلو پرت کردم که کمرمو با دستش گرفت و کيشو تا ته کرد تو کسم…
_آآآآآآآه. حسين.درش بيار…واييييي…جر خورم. ا…ه…ه…ه کسمو جر دادي لامصب…
محل نذاشتو شروع کرد تلمبه زدن محکم و سريع
طولي نگذشت که درد جانشين لذت شد.آنقدر تلمبه زد که خسته شد.جاهامونو عوض کرديم من اومدم روش و بالا پايين ميشدم.سينه هامو بين دستاش گرفته بودو باهاشون بازي ميکرد.همينجور که بالا پايين ميشدم گفت ساناز داره آبم مياد ميخوريش…
رفتم پايينو سر کيرشو کردم تو دهنم آبشو ريخت تو دهنمو رفتم سمت دستشويي…

نوشته:‌ سحر


👍 0
👎 1
39892 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

309995
2012-01-31 01:07:49 +0330 +0330
NA

ترکوندی بابا خیلی خسته شدی قدیما دخترا یه نازی چیزی داشتن خودشون نمیرفتن موس موس کنن بگن بیا منو بکن آبروی هر چی دختره بردی >:P >:P >:P >:P >:P

0 ❤️

309996
2012-01-31 01:10:14 +0330 +0330
NA

خيلى كم از قسمت سكسش نوشتى

0 ❤️

309997
2012-01-31 01:29:27 +0330 +0330
NA

آخ که چقدر دختر حشري دوست دارم آخر حال هستن :-*

0 ❤️

309998
2012-01-31 03:26:50 +0330 +0330
NA

ذهن من از لحظه اول تو این رژ قرمز بود تا اخر داستان! اخه رژ قرمز اصولا زندگی ادمو به گند میکشه! گوشش رژی شد؟ساناز هاتر خانوم بیا و منو از این ابهام نجات بده!
پسره نپرسید دختری یا نه؟ خوبه والا! خدا نصیب همه پسرا ساناز هاتر بکنه! ما که بخیل نیستیم!

0 ❤️

309999
2012-01-31 03:44:14 +0330 +0330

کله کیری تو که معلومه پسری. اینقدر کون دادی که به این روز افتادی. چندسالته بچه کونی؟ خالی بندی هم بلد نیستی. برو کونتو بشور.

0 ❤️

310000
2012-01-31 04:19:38 +0330 +0330
NA

=)) ,وای مردم از خنده راستی سحر بین دوستات یه هاتر دیگه پیدا نمیشه لابد تو بیابون زندگی میکنی که حشرت زده بالا نمیگه من یه جندم میگه یه هاترم خاک تو سرت جنده ها هم خودشون اژانس نمیگیرن برن سر قرار با این داستانات

0 ❤️

310001
2012-01-31 04:27:18 +0330 +0330
NA

اتفاقا خیلی باحالی ،دختر به موقش باید حیا داشته باشه ،ازت خوشم اومد.

0 ❤️

310002
2012-01-31 05:12:13 +0330 +0330
NA

طولي نگذشت که درد جانشين لذت شد(حشریه گیج،به نظرت درست نوشتی؟؟)
رفتم پايينو سر کيرشو کردم تو دهنم آبشو ريخت تو دهنمو رفتم سمت دستشويي…(بعد یهو از خواب پریدی دیدی شاشیدی تو جات و حسی هم همچنان تورو کیرشم حساب نمیکنه ساناز هاتر :)) :)) :)) :)) :)) )
راستی خانم گیج چرا اول داستان گفتی من ساناز 19 سالمه ولی اخرش نوشتی نوشته:‌ سحر ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!! :? :? :?

0 ❤️

310003
2012-01-31 06:46:32 +0330 +0330
NA

mayeli baham ashena shim

0 ❤️

310004
2012-01-31 07:15:40 +0330 +0330
NA

من ساناز هاترم

من سحرم؟؟؟؟؟؟؟

0 ❤️

310006
2012-01-31 08:31:50 +0330 +0330
NA

سلام به ساناز عزیز . کیرم توی کس و کونت با این داستان تخمیت . ولی اگه هنوزم هاتی به من کون میدی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

0 ❤️

310007
2012-01-31 13:12:06 +0330 +0330
NA

=)) سلام ساناز خوبی منم حسی به سحر سلام برسون
=)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =))

0 ❤️

310009
2012-01-31 13:53:56 +0330 +0330
NA

sسلام خسته نباشی خیلی زحمت کشیدی منم ای دی بدم میای ببینمت

0 ❤️

310011
2012-01-31 14:00:28 +0330 +0330
NA

کیرم دهن شمائی که نظر می دید . تا اخرش می خونید جلغتون می زنید بعد میگید کونمون خیلی گشادتر از ایناس

0 ❤️

310012
2012-01-31 15:46:59 +0330 +0330
NA

احمق جان تو اصلا با همه چی مشکل داری !
بخصوص اسمها
نشنیدم کسی به حسین بگه حسی جون !
اونم از اسم خودت هاتر!
لطف کن و بگو این هاتر به چه زبانی و به چه معنیه؟
کسخل عقده ای هاتر به انگلیسی صفت نسبی به معنی گرمتر است و تو فقط از گ… داغتری!
به فارسی هم به معنی پیر خرف هست( نقل از لغتنامه دهخدا) که بهت بیشتر میخوره!
هیچ جنده ای اینقدر مفت و در راه رضای ک… وقت وهزینه نمیذاره!
این نوع داستانها توهین به خواننده است بخصوص خانمها ومعمولا نوشته آقایان بی اطلاع از رفتار وصفات خانم هاست.
آخه لاشی تو که به آرزوی داشتن صورت خوشکل وبا نمک و موهای حلقه حلقه و داشتن دوست پسر چشم عسلی عقده ای شدی ( راستی جدیدا تمام پسرهای داستانها چشم عسلی شده اند )
تو که این همه از حشری بودنت و بقول خودت از هاتر بودنت تعریف کردی و مقدمه چیدی به ارگاسم نرسیدی
و فقط در حکم یک پمپ تخلیه فاضلاب آب حسی جون به سمت دستشویی را داشتی!
راستی میتونی در یک موسسه تخلیه فاضلاب استخدام شی !
از دوستان بخاطر الفاظ زشتی که بکار بردم معذرت میخوام
آخه از احمق فرض شدن بیزارم!

0 ❤️

310013
2012-01-31 17:05:52 +0330 +0330
NA

ريدي باداستانت ساناز؛سحر؛هاتر

0 ❤️

310014
2012-01-31 18:22:34 +0330 +0330
NA

داستانای سایت خیلی با حاله. میام نظرات رو میخونم کلی میخندم شاد میشم.

اینم که گفتی (آقا شنبه شد و زنگ زدم بهش که دلم واست تنگيده دلم ميخواد ببينمت و…) من ندیدم دختری بگه اقا اینجوری شد یا اونجوری شد. خر خودتی

0 ❤️

310015
2012-02-01 02:29:57 +0330 +0330
NA

کیرم توت.نخوندم داستانت رو.فقط آخرشو.کیری بود.از کون دادنت بگو.

0 ❤️

310016
2012-02-01 06:18:12 +0330 +0330
NA

کیرم دهنتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت

0 ❤️

310017
2012-02-01 09:36:28 +0330 +0330
NA

vay hesi kie dige kose sher nagoo khaheshan

0 ❤️

310018
2012-02-01 19:53:46 +0330 +0330
NA

=)) من همیشه قبل از اینکه داستانها و بخونم نظرات رو میخونم تا بفهمم اصلا داستان ارزش خوندن داره یا نه!!

:)) مال تورو هم بعد خوندن نظرات دوستان و کلی خندیدن خوندم! :D

کیرم دهنت پسر کسخل! مگه خر کونت گذاشته که بخوایی ادای دخترها رو در بیاری؟
همون پسر باش و جقت رو بزن سنگین تری تا اینکه بخوایی ساناز باشی و کس بدی بعد از ارضا شدن طرفت تغییر ماهییت و جنسیت بدی!
دودولم توی گوش سمت راستت

با تشکر از همه دوستان

0 ❤️

310019
2012-02-01 20:35:01 +0330 +0330
NA

اه اه اه حالموبهم زدی بااین نوشتنت کاملا مشخصه که از زبون یه پسراینونوشتی ،خاک برسرت با این نوشتنت هیچ دختری حتی اگه جنده عالم باشه این جوری به پسری نخ نمیده،کس کش کس مغز پریود

0 ❤️

310020
2012-02-02 01:53:10 +0330 +0330
NA

شهوانی
ey noob to ke yad nadari dastan benvisi ki majboret karde benvisi
abro harchi jende bod bordi

0 ❤️

310021
2012-02-02 12:02:46 +0330 +0330
NA

سلام دوستان طفلکی گناه داری . سربسرش نذارین.>>>>>>>>>>>>>>>>>؟

0 ❤️

310022
2012-02-09 21:43:40 +0330 +0330

آخه خداوکیلی ما رو چی فرض کردی کس مشنگ اولش سانازی بعدش میشی سحر احتمالا این یکی از خاطرات کون دادنت بود که خودتو بجای دختر جا زدی ولی من حاظرم به همین طریق داستانت از کون بکنمت
=)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =))

0 ❤️