دوست پسرم عاشق خواهر و مادرشه (1)

1394/04/06

سلام
من اسمم النازه و لازم نیست کسی اول داستان بگه که داستانش راسته یا دروغه.همه شعور دارن و .هر کس با توجه به لحن تعریف و موضوع داستان متوجه راست یا دوروغ شدنش میشه من 27 سالمه.قیافم واقعا خوشکله.اما متاستفانه توپولم.چاق نیستم اما تو پرم من همیشه احساس میکردم که مریضم چون از 8 سالگی بدون اینکه فیلم سوپر دیده باشم،همش با خودم ور میرفتم.تو 9 سالگی بعضی وقتا انقد حالم بد میشد که خط کشو با فشار میکردم تو کوسم.شاید باورتون نشه.اما هرچی بیشتر فشار میدادم لذتش بیشتر بود.میرفتم تو حموم و میشستم تو ی لگن گنده.شیر آبو با فشار باز میکردم و چوچولم و زیر فشار آب این ور اون ور میکردم.اینکار انقد لذت بخش بود که تا الان هم ادامه داره.واقعا یه مساله ذاتی بود .نه فیلم دیده بودم تو اون سن نه ماهواره ای وجود داشت نه اینترنت نه چیزی.فقط یکبار که رفته بودم خونه همسایه خاله بازی کنیم(8 سالم بود)خواهر دوستم که یه دختره حدود 18 ساله بود،منو برد تو پارکینگ و شلوارشو کشید پایین.گفت بیا دکتر بازی کنیم.تو وسط نازمو لیس بزن.مثل بستنی…بعد منم مال تورو.هنوز قیافه ی کوسش جلو چشامه.پر از پشم بود و سیاه.با دستاش باز کرد لاشو.منم لیس زدم چند بار.اون چشماشو بسته بود و آخ و اوخ میکرد.بعد اون دامنمو داد بالا و چوچولمو لیس زد.(البته الان میدونم که اسمش چوچوله) نمیتونید تصور کنید چه حالی داشتم!ی قلقلک همراه با لذت و تعجب و ترس! از اون روز به بعد فقط دنبال یکی میگشتم که به هوای دکتر بازی برام بخوره یا براش بخورم.اما متاستفانه کسی راضى نمیشد.و دکتر بازی رو فقط دست زدن به نازه هم میدونستن.

زمان گذشت و من از 9 سالگی خود ارضایی میکردم.با اینکه اسم اینکارم حتی نمیدونستم.فقط میدونستم حال میده.خود ارضاییام ادامه داشت تا دبیرستان.تو راه دبیرستان پسرا میخواستن شماره بدن.اما من قبول نمیکردم.چون قاعدتا هم سن خودم بودن و تو سن بلوغ و بسیار زشت.از بعضی پسرا خوسم میومد اما به خاطر مامانم جرات نداشتم دوست شم.مامانم مثلا منو تعقیب میکرد و اینجور کارا.بعدا متوجه شدم که احساس خاصی نسبت به دوستم لیدا دارم.در حدی که دستامو میگرفت خیس میشدم و همش میخواستم کوسشو بخورم.و لیدا دقیقا میخوارید و بعضی از دخترا میگفتن ک دست مالیشم کردن.لیدا قد کوتاه بود.اما چشمای عسلی روشن و سینه های درشت.وقتی باهاش حرف میزدم فقط لبامو نگاه میکرد.هم جنس بازی تو مدارس دخترونه خیلی زیاده.خصوصا منطقه ما که همه بچه هاشونو کنترل میکردن و میبردن و میاوردن و بچه ها نیازاشون و با هم برطرف میکردن.یارو میگفت منو ببر خونه مثلا سکینه درس کار کنم.مادره هم بیخبر از همه جا میبردو نمیدونست که اونا دارن کوس همو با لذت میخورن!حتی فکرشم نمیکرد دختره چادریش این کاره باشه!

خلاصه کم کم خودم و شناختم و دیدم که من هم به دختر تمایل دارم هم به پسر.تو کل زندگیم 1 دوست دختر داشتم و 1 دوست پسر.دوست دخترم همون لیدا بود.من پرده داشتم اما اون نداشت.لیدا عین خودم حشری بود.یادم نیست مامان باباش چیکاره بودن.اما بخاطر شغلشون حدودای 7 شب میرسیدن خونه.اولین سکسم با لیدا یادم نمیره.رفتم خونشون.رفت دست شویی و خودشو شست.منم همینطور.بعد رفتیم رو تخت خودش لخت شد و بعد لباسای منو در آورد.وقتی سینه هاشو دیدم کفم برید.زیباترین موجودی بود که تا الان دیده بود.انقد زیبا که دوست داشتم من فاعل باشم واون مفعول.خوابوندمش رو تخت.5 دقیقه دستم رو قلبش بودو نگاهش میکردم.چشم تو چشم.حرارت بدنم هر لحظه بیشتر میشد.اول چشماشو بوسیدم.بعد شرو کردم به بوسیدن لباش.اولین بوس زندگیم.انقد فیلم سوپر دیده بودم ک تقریبا میدونستم چ جوریه.لباشو میک زدم.شرو کردم از گردن لیسیدم کل بدنشو .کمرشو.رونای واقعا زیباشو.همه جاشو لیسیدم.ب جز سینه ها و کوس و کونش.بعدلای پاشو باز کرد و من خودم و لای پاش جا کردم.ی دستمو گذاشتم رو سوراخ کوسش و هم زمان سینشو خیلی ملایم با نوک زبونم لیس میزدم فقط نوکشو.لیدا عصبی شده بود.بهم میگفت جنده بکن دیگه!این جنده گفتنش هم بهم برخورد.هم عصبی و شهوتیم کرد.احساس غرور میکردم که یه دختر الان با تمام وجود به من نیازمنده و داره ازم لذت میبره.با شنیدن این جمله نوک سینشو با دندونای جلوم گاز گرفتم .نوکه صورتیه سینش که حالا خیلی برجسته بود لای دندونام بود.صدای آه و اوهش ارضام میکرد.اومدم برم اون یکی سینشو بخورم که سرم محکم داد زد و موهامو محکم کشیدو سرم و ب سمت کوسش فشار داد.ی کوسه خیلی کوچیک.با چوچول کوچیکه صورتی.بدون مو.شروع کردم اول کشاله ی رونشو لیس زدم .همه جای کوسشو خوردم بجز سوراخ و چوچولشو.دوسداشتم عصبی بشه و ازم بخواد و التماس کنه!لیدا ناخنشو تو دستم فشار دادو گفت بمکش برام دیگه روانی شدم!و با شنیدن جملش که ملتمسانه بود شروع کردم به لیس زدن کوس خیسش.پر از آب بود.اون طعمی که بین شوری و یه چیز دیگه بود که نمیدونم چیه رو یادم نمیره.برام خوشایند بود.صدای لیدا که اسمم رو صدا میزد شهوتم ره هزار برابر میکرد.هزار برابر.اوایل آروم میخوردم.بعد مکیدم.و میدونستم پرده نداره،هم زمان با لیسیدن چوچولش 2 تا انگشتو آروم هم زمان کردم تو سوراخش.واقعا تنگ بود.لیدا ملحفه ی رو تختو چنگ مینداختو ی دستش رو دهنش بود که صدای آهش که به جیغ تبدیل شده بود رو خفه کنه.حرکت دستمو تندتر کردم و لیسیدنم و محکم تر.دستشو برداشتو با یه حالته هیجانی و صدای بلند داد زد الی بکن داره میاد داره میاد داره میاد داره میاد.این جملرو چندبار گفت و هر بار صداش بلندتر و نازک تر میشد.گردنم واقعا تو اون حالت درد گرفته بود اما واقعا به وجد اومده بودم.با سرعت هر چه تمام تر دستمو میکردم و در میاوردم و زبریه زبونم رو چوچولش محکم میکشیدم.که ی دفه یه النازه کشیده و طولانی گفتو تمام عضلاته پاشو سفت کردو دستم و فشار داد.به این معنی که نکن دیگه… باور نمیکنید چه حسی داشتم.قابل وصف با هیچ کلمه ای نیست.آبه من با اینکه لیدا حتی دستم بهم نزده بود کاملا ریخته بود رو تخت. لیدا باورش نمیشد که من اولین بارمه.خیلی لذت برده بود .اما مطمینم که من هزار برابره اون لذت بردم.آرزوهایی که از بچگی به تنهایی انجام میدادم الان براش یه شریک پیدا کرده بودم. من و لیدا بعد از این ماجرا حدود 8 بار دیگه ام سکس کردیم و دفعه های بعدی اونم کوسه گنده ی منو میخورد و ارضام میکرد.اما به خاطر اینکه من فهمیدم به جز من هم زمان به دوست پسرشم کوس میداد و به دوروغ بهم گفته بود که فقط با منه،این رابطه به هم خورد.و بعد از لیدا هرگز دست به دختری نزدم و شدم همون النازی که جغ میزد.اما واقعا برای بعضی دخترا خیس میشدم و خودم و اونارو در حالت سکس تصور میکردم!و با همین فکر شبا جغ میزدم.جغ زدنام 3 نوعن.یا فقط چوچولم و میمالم.یا یه چیز مثل خیار میکنم تو کوسم(البته الان که پرده ندارم،نه اون زمان)یا این که تو توالت با فشاره آب با چوچول انقد بازی میکنم که آبم بیاد. دبیرستان تموم شدو بعد پیش دانشگاهی و بعدم یه رشته ی معمولی قبول شدم و رفتم دانشگاه.اونجا با یه پسر که میشد اولین دوست پسر من آشنا شدم.که پردمو زد و واقعا خفن ترین چیزا رو با هم داریم.اما مشکلات فراوون.اگر دوست دارید بگم براتون تو داستان بعدی دوست پسرم با بوی کوس مامانش که رو شورت کثیف مامانش مونده،جغ میزنه!داستان دوست پسرم واقعا مفصله.این کم ترین کاریه که میکنه! اگر دوست داشتید بگید بنویسم. از اول میخواستم این داستان دوست پسرم و بگم .اما چون داستان نبود و true story بود خواستم یه بیوگرافی ازم بدونید که از 9 سالگی اینجوری بودم.تا اگر الان داستان دوست پسرم و کارا و رفتارایی که براش انجام میدم تو سکس رو بتونید باور کنید! چون مثل سکسای دیگه نیست که فقط کیرشو بکنه و تلمبه بزنه و این کارای معمولی بچه ها کسی هست که از بچگی مثل من تمایل جنسی داشته باشه؟ دختر واقعا برام مهمه بدونم به جز اسمم تمام داستان راست بود.

ادامه دارد…

نوشته: الناز


👍 2
👎 0
57861 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

465049
2015-06-27 13:26:02 +0430 +0430

یعنی با موضوعی که تو نوشتی گفتم یا کس شعره گی یا چس ناله های یه جقی دیوس من میگم چرا هر وقت میرم دستشویی فشار آب کمه نگو تو احمق میری حموم آب بازی خوب نفهمم آبو چرا حروم میکنی مگه نمیدونی قراره 100 ساله آینده بریم تو قحطی
اصلا اینو ولش ماماناتون تعقیبتون میکردن یعنی یه مدرسه دخترونه بگیر 300 نفر توشن بگیر 100 نفر با سرویس برن یعنی 200 تا مامان میافتادن دنباله دختراشون
آخه کیرم دهنت خو یه چیزی بگو که واقعی باشه
یه دونه از این جقیا دهه 80 اومده داستان کوس شعر می نویسه خوب ننویس دیوس حداقل وسطش جق نزن جقی خاک تو سرت
دیگه فحشت نمیدم میسپارم به بقییه بچه ها

1 ❤️

465053
2015-06-27 23:29:25 +0430 +0430
NA

خوب بود فقط بگو تو بچگیت وقتی خط کشو با فشار فرو میکردی تو کست و با فشارش لذت میبردی چطور پردت پاره نشد؟؟؟

1 ❤️

465054
2015-06-28 01:00:21 +0430 +0430

الناز جان ملجوق گلم تو نمیدونی بیماریت چیه ولی من میدونم، تو به جندگی مادرزادی یا جندگی مزمن ذاتی دچار هستی که البته چیز بدی هم نیست، لاشی تو سن 9 سالگی خط کشو تا ته میکردی تو کوست اونوقت تو پرده داشتی و رفیقت پرده نداشت؟ کیرم دهن آدمایی مثل تو با این جور داستاناشون
اگه واقعا هم انقد حشری هستی پس ریدم بهت، راستی کیرم هم دهن دوست پسرت جاکشت با اون ذهن کثیفش، پسره ی دیوث

0 ❤️

465055
2015-06-28 02:08:16 +0430 +0430

خیلی داستان قشنگی بود.من که خوشم اومد
خیلی از دخترا توی نوجوونی مثل تو هستن.مثل خود من

0 ❤️

465056
2015-06-28 06:10:37 +0430 +0430
NA

سلطان سلطان !!!

0 ❤️

465057
2015-06-28 06:34:03 +0430 +0430
NA

True story
You might be a kink but definitely your boyfriend is and all good
life is short, do whatever you enjoying of

0 ❤️

465058
2015-06-28 12:41:00 +0430 +0430
NA

افتضاح دوروغ میگی مشتی…
توهین نمیکنم چون اهلش نیستم و بچه ها از خجالتت در میان

0 ❤️

465059
2015-06-29 03:58:32 +0430 +0430
NA

نمیدونم چرا یه حس بم میگه تو پسری

0 ❤️

465060
2015-06-29 09:31:41 +0430 +0430
NA

اخر داستان مورد داشت . ایجور تمام میشه دوستان بجز اسمم همه دروغ بود

0 ❤️

465061
2015-06-29 22:38:32 +0430 +0430
NA

خب عزیزم من در خدمتم.

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها