دید زدن اتاق دکتر زنان

1397/01/10

من سهیل هستم 30 ساله که متاهلم و این ماجرا که دارم تعریف می کنم هنوزم ادامه داره…
ما تو حوالی بهارستان هستیم…سه ماه قبل بود که خانمم می خواست بره پزشک متخصص زنان برای معاینه…زنم توسکس سرده و اصلا بهم حال نمیده… بهش گفتم باشه عصری با هم میریم… عصری رفتیم و نوبت براش گرفتم و تانوبت ما شد شب شده بود حوالی 8 شب…کلی زن و دختر اومده بودن برای معاینه یا هر کاری… که چندتایی شکم داشتن و حامله بودن…چند تیکه ناز و دلبرم قاطی بودن با یه مشت پیر و پاتال… همهش با خودم فکر می کردم اینا همه شون میرین تو اتاق دکتر و کس و سینه شون رو نشون میدن…چه حالی میکنه او خانم دکتره…وسط این مریضا یه تیکه هم بود که چون جا نبود سرپا رو برو واستا ده بود با مانتو کوتاه و قد بلند و سینه های درشت و خوشگل و مانکن …که یه بار که دفترچه اش افتاد پشت صندلی خم شد که برداره دیدن اون حجم از کون واقعا دیدنی بود که چاک کونش معلوم بود…منم چشم بر نمی داشتم از این صحنه که برگشت و فهمید که دیدش می زدم که اخم کردو مشخص بود ناراحت شد.زنم هم که دو ساعتی سرش توگوشی ش بود…و حوصله م سر شده بود. من دیگه از شلوغی داخل ساختمان و ازدهام دیگه اعصابم خورد شده بود …بهش گفتم من میرم بیرون یه سیگار بکشم…رفتم پشت ساختمان و پشت همون اتاق دکتر که هم کف بود…یکم برانداز کردم…دیدم پشت شیشه رو از این نایلون های مشجر چسپوندن ولی بر اثر بخار یا هر چی دو سانت از پایین شیشه وا داده بود و همه اتاق دکتر معلوم بود.ارتفاع هم طوری بود که نمی خواست خم بشم و نه نیاز بود که پا بلندی کنم… جلو پنجره هم یه باغچه شمشاد یک و نیم متری کاشته بودن با یک گل یاس که اصلا از هیچ جا دید نداشت…جلوش هم پارکینگ بود که کاملا رفت وآمد ها دید داشت …اصلا یه جای دنج برای دید زدن…یه نیم کت هم کنار دیوار بود …خیلی استرس داشتم… قبل از هر کاری اول همه جار رو بررسی کردم که دوربینی اطراف نباشه و نگاه انداختم تو اتاق… یه دختری حوالی 16 سال اومده بود معاینه پستان… که سینه های لختش رو انداخته بود بیرون…در فاصله دو متری من… وخانم دکتر داشت معاینه می کرد… سینه هاش فکر کنم تقارن نداشت…چون بالا پایین بود… خیلی هم خوشگل نبودولی کیرم داشت منفجر می شد که شروع به جق زدن کردم…که تا می خواستم حال کنم …جمع کرد رفت بیرون.کلی فحش دادم… بعدش یه زن میانسال حوالی 55 ساله اومد توو بعد از صحبت با دکتر شلوارش رو کشید پایین و رفت روی میز معاینه …پاهاش روگذاشته بود روی دسته ها ی تخت و کاملا کس بازش رو برو م بود… دکتر هی یه چیزی می کردتوکسش…اولین بار بود که جز کس زن خودم یه کس دیگه هم میدیدم…من هنوز داشتم جق می زدم ولی بس که استرس داشتم آبم نمی اومد…نفر بعدی همون تیکه قد بلند تو سالن بود که…با خودم گفتم … ایول بلخره آهو به تله افتاد… بعد از صحبت … مانتوو تاپش رو درآوردو سوتین اش رو باز کرد… وای چی میدیدم… دوتا سینه درشت و سفید و خوردنی که مشخص بود خودش رو ول نکرده… دکتر هی معاینه می کرد و بعدش رفت پشت پنل و شلوارش رو کامل درآورد… شرت سیاهش هم درآورد… .واااااو… کون به اون زیبایی و درشتی و سفیدی جز تو فیلم سوپر ندیده بودم… کسش که بدون مو و پف کرده بود…خوابید روی تخت وپاهاش روگذاشت داخل دسته های تخت… کل نمای کسش اش جلوچشمم بودو دکتر لب های نازک و صورتی کسش رو ازهم باز کرد و یه چیزی ژل زدو گذاشت داخلش… صورتش رو میدیدم که مشخص بود درد داره… نمی دونم دکتر بهش چی گفت که دو تا شون خندیدن… دکتر چوچوله اش رو با یه لوله هی لمس می کرد… از این صحنه حسابی حشری شدم و آبم پاشید روی دیوار… بازم واستادم تا پاشه و کونش رو ببینم… اینبار پشت به من خم شد که شرت بپوشه و کل حجم کونش که خم شده بود رو به من بود …حیف که نمی شد برم تو و کیرم رو بذارم تو کون خوشگلش…لباس پوشیدو منم سریع محل رو ترک کردم… و مطمئن شدم که کسی منو ندیده…رفتم جلو در واستادم که وقتی داره میره بازم ببینمش و از زیر لباسش بدن لختش رو تصور می کردم… ازکنار من رد و شد واصلا محل نذاشت… ولی تا جاییکه می رفت من بدن زیباش رو برانداز می کردم… برگشتم پشت دیوار رو بازم اطراف رو بررسی کردم… 6 متر اون ور تر یه لامپ برای ماشین هاشون روشن بود که چون نورش زیاد بود باید یه فکری براش می کردم… …در نهایت برگشتیم خونه و اون شب یه دست اساسی زنم رو با تخیل همون صحنه ها و اون کسهای ناب کردم که خیلی حال داد… دیگه الان هر شب یا شب در میون میرم درمانگاه و اتاق دکتر رو دید میزنم…یه لامپ کم مصرف 12 هم بردم و لامپ پر نورش رو عوض کردم… در کل مکان دنجی شده برای کس چرونی…چون زنم هر شب خونه مامانشه طبقه پایینه و منم دیر میام از سر کار…هر بار حدود 15 تا کس و کون و سینه مال اقشار مختلف جامعه از نوجوان و جوان و پیر و پکل دارم می بینم… که فکر کنم تا حالا فارغ التحصیل رشته زنان شدم… به نحوی که یه چیزی فهمیدم اینه که معمولا رنگ کس هر زنی به رنگ لبش یا به رنگ حاله دور نوک سینه شه… البته در این بین چند صحنه ناراحت کننده هم دیدم که بعدش کیرم دیگه می خوابه…مثلا دو سه نفری اومده بودن یک سینه شو یا یکی دو تا سینه شو برداشته بود بخاطر سرطان… یا دیدن یک زن حامله لخت اصلا احساس خوبی بهم نمیده… یا زن های چاقی که کل رون و پهلو شون کهیر زده و لایه های چربی شون میافته بیرون…و سعی می کنم زیاد اینا رو نبینم…

نوشته: الکس مهمون


👍 9
👎 11
24103 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

679717
2018-03-30 20:48:36 +0430 +0430

یه چند وقت بود, از توهمات این مجلوق الهویه راحت بودیم باز مثل اینکه فحش خونش کم شد اومد!!

1 ❤️

679718
2018-03-30 20:51:05 +0430 +0430

فقط یادت نره هرشب باخودت کیسه ببرچون حتمأبعدیه مدت کف دستی دیوارنم پس میده وشایدزمین نشست کنه!

4 ❤️

679735
2018-03-30 21:34:58 +0430 +0430

???
یعنی اینقدر ملت کف تشریف دارن؟

0 ❤️

679800
2018-03-31 05:24:52 +0430 +0430

بقیش رو تعریف نکردی! ‌وقتی که زنت اومد تو مطب چی شد؟ البته فکر کنم نوبت کس دیگه بود که دید بزنه

0 ❤️

679948
2018-04-01 16:03:00 +0430 +0430
NA

من دوست داشتم

0 ❤️