دید زندن سکس مامان با بابا

1395/02/30

اه اه اه یواش تر اروم تر حسین دردم میگیره ! ابتدایی بودم تو یه خانه دو خوابه زندگی میکردیم یادم میام موقع امتحان های خرداد ماه بود مادرم همیشه من رو موقع امتحان هام تا دیر وقت نگه میداشت مجبورم میکرد درس بخونم گاهیم از شدت خواب میخوابیدمو یهو یک لیوان اب روی سرم ریخته میشد دومتر از خواب میپریدم پدرم دیر وقت از سر کار میامد و همیشه با تلنگری به من میگفت بازم خرداد شد شاید هیچ موقع درس نمیخواندم و میخواستم همرو با هم یک شبه بخونم پدرم گفت برو بخواب تو نمیتونی یک شبه اینا رو بخونی باید قبلا فکرشو میکردی هر چه بیشتر بیدار بمونی همینم که خوندی از یادت میره رفتم خوابیدم اون روز توی اتاق مامانم خوابیدم که فرداش صبح زود مامانم واسه امتحان بیدارم کنه بعد از یک ساعت خوابم نمیبرد نمیدونم چرا اما دیگه مثل ساعت قبل که خواب تمام وجودمو فرا گرفته بود خوابم نمیومد خلاصه مادرم صدام زد منم از ترس اینکه بگه تو هنوز نخوابیدی بلند شو درس بخون خودمو زدم به خواب عمیق تو این کار استاد بودم بعد از چند دیقه دیدم لامپا خاموش شد و پدرم اومد روی تخت کنار مادرم دیدم صدای پچ پچ میاد مامانم هی میگه امشب نه میلاد میفهمه پدرم میگفت میلاد خوابه خوابه یهو تو همین لحظه بود که دیدم پدرم شلوارشو دراورد و مامانمم یه دامن قهوه ای پاش بود دیدم شرت مامانمو دراورد و داامنه مامانمو زد بالا دیدم بابام بدوم لفتش نداد و مثل این که از ترس من بود یا هر چیز دیگه میخواستن سریع کارشونو بکنن حالا که فکرش میکنم نمیدونم چرا نرفتن تو پذیرایی کارشونو بکن که استرس بیدار شدن منم نباشه شایدم اون موقع اگه میرفتن تو پذیرایی میترسیدن که نشنون من بیدار شدمو یهو من بیام بالا سرشون البته من اینجوری نبودم که این کارو کنم خلاصه بگذریم بابام در حال کردن بود که دیدم مامانم میگه یواش یواش حسین درد میگیره خود به خود کیر منم راست شده بود کیرم اون موقع اندازه یه بند انگشت بود خخخخ اما سفت سفت شده بود بعد بابام ابشو ریخت تو کس مامانم سریع رفت دستشویی من از اون موقع سعی میکردم کس مامانمو نگاه کنم گاهی که شرت پاش نبود پاهاشو جمع میکرد توی سینش و من کسشو میدیدم خیلی ناز بود بدون موه و رنگ سبزه مامانند روی کون شکمشم حالت رگ رگ بود شنیدم زنا بعد زایمان اینجوری میشن خلاصه من یه تفنگ بادی داشتم و بادی داشتمو باهاش داخل در حموم یه سوراخ اینجاد کردم و هر وقت مامانم میرفت حموم دیدش میزدم حالا دنبال یه راه کارم که یک روز بکنمش اما نمیدونم چه جور
نوشته: میلاد


👍 1
👎 14
92787 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

541727
2016-05-19 20:45:09 +0430 +0430

به بابات التماس کن بزاره تو هم یه دور با موتورش بزنی ?

3 ❤️

541730
2016-05-19 20:46:59 +0430 +0430

اخرش کونی میشی بین کی گفتم!!!

3 ❤️

541734
2016-05-19 20:55:01 +0430 +0430

توف به روت پسر. خیلی بی چشم رو هستی

1 ❤️

541749
2016-05-19 21:43:29 +0430 +0430

ای بابا چه جامعه ای شده.مردم واسه مادرشون راست می کنن و نقشه می کسن بکنن تو مادره!!!خدایا خودت ظهور کن

1 ❤️

541802
2016-05-20 11:44:07 +0430 +0430

دیوثی دیگه…دیوث…کاریتم نمیشه کرد…

0 ❤️

541811
2016-05-20 12:56:49 +0430 +0430

اون زمان نت نبوده بچه ها یسره بیرون بودن ب مادره اخرشم چشم پیدا کردن
وای بحال حالییا ک یسره خونه ان
مگه مادره از چششون بیفته خخ

1 ❤️

541839
2016-05-20 20:12:35 +0430 +0430

پدرت گویا خیلی حشری بوده ها. اتاق بچه رو جدا بگیری، بچه میاد از سوراخ کلید داخلو نگاه میکنه، بعد این اومده تو همون اتاقی که تو خوابیدی با مامانت سکس کرده؟ خوب شد مامانت بود، وگرنه تورو میکرد

2 ❤️

541854
2016-05-20 21:04:09 +0430 +0430

تو دیگه هیچ گ و ه ی نمیشی …

1 ❤️

541918
2016-05-21 13:10:56 +0430 +0430

وجدانی بگو یعنی ننه ات اینقدرتنگه که دردش میمومد پس تو از کجا دراومدی اینطور که ظاهر امرپیداست مامانت تو رو نزاییده بلکه ریده

0 ❤️

541925
2016-05-21 15:58:25 +0430 +0430

Fqat bgm kheili aahqali… jvbto too commenta dadn -_- 🙄

0 ❤️

541935
2016-05-21 18:47:55 +0430 +0430

Spiritual_boy داش ناموسا نظرت خیلی عالی بود ترکیدم از خنده

1 ❤️

541947
2016-05-21 20:35:08 +0430 +0430

گوه سلاطین برسرت

0 ❤️

541952
2016-05-21 22:08:37 +0430 +0430

س.کس ما.مان با.باتو بیخیال یکم از ک.یییییون خودت بگو چا.قال جان ?

راستی در مورد جمله ی آخ.رت من یه راه.کارِ تض.مینی دارم مو لای د.رزش نمیره فقط قبلش باس رو خودت امتحا.نش کنم ؛ خلاصه خواستی بیا بریم پشت دیوار بت نشون بدم ?

0 ❤️

542059
2016-05-22 21:52:30 +0430 +0430

نمی دونم چرا چند شبه همه داستانا،مخصوصا همین،واوییییییلا هستن!من موندم به تو چی بگم البته بچه ها همچین اساسی همه چیزو گفتن و باید بگم نظر من به نظر این بچه ها نزدیکتره.این از همون مواقعیه که میگم این بچه ها یه وقتهایی حق دارن فحش میدن!.. پسر جان بیا برو دنبال درس و مشقت،تو سکس که چیزی نگم بهتره،اما اگه بری دنبال درس و مشقت،احتمالا،شاید،بتونی یه چیزی بشی،اما اگرم تو درسات چیزی نشدی خیلی مهم نیست به جاش میتونی بری ورزشکار بشی،البته در رشتهٔ تیراندازی!
آقا جان ننویس،نزدیکان و محارم تحریمه،خواهر،برادر محارم تحریمه،محارم ننویسین،الگو سازی نکنین،محارم فکر نکنین،محارم رؤیا بافی نکنین،محارم نخونین،تحریمه!

1 ❤️

542077
2016-05-23 01:23:24 +0430 +0430

واقعا کوس مادرت

0 ❤️