سلام اول همه بگم این داستان کاملا واقعیه ولی اسم افراد ساختگیه .خواهش میکنم هر کس به اینجور داستان ها علاقه ای نداره به جای خوندن و فحش دادن اصلا نخونه.مرسی
من رامین 29سالمه و فوق لیسانس فنی دارم.خانمم سارا 24 سالشه و اندامی تپل سفید با قدی بلند داره.سایز سینه هاش 75 و باسن بزرگی داره .خانمم توی یه شرکت خصوصی کار میکنه.دو سال پیش به خاطر اینکه زندگی بهتری داشته باشیم مجبور شدم برای کار به یک شهر دیگه برم و دو هفته دو هفته بیام خونه. از همون ماه اول به خانمم شک کردم. به همین خاطر پیغام های توی فیس بوکش رو از توی ایمیلش که پسوردش رو داشتم میخوندم. کم کم متوجه شدم با دوست پسر دوران مجردیش حرف میزنه. فقط پیغام هایی رو که وقتی آفلاین بود بهش میدادن رو میشد بخونم. حرف ها به سمت سکس و تعریف از اندام رسیده بود. همیشه توی فانتزیام بهش میگفتم چه خوب میشه یکی بکنتت اما فکر نمیکردم جرات کنم این رو واقعیت کنم. بعد از کلی دعوا و رو کردن مدارک راضی شد بام رو راست باشه.ظاهرا از دوست پسر سابقش خواسته بود بیاد خونمون اما اون چون یه شهر دور زندگی میکرد نیومد و سارا هم دیگه محلش نذاشت.میگفت ميخواستم بهش بدم. چند تا عکس لخت هم براش فرستاده بود. انگار خواب بودم اما این چیزی بود که خودم پنجاه درصد باعثش شده بودم. بعد از اون راحت از فانتزیامون میگرفتیم تا اینکه یه روز بهم گفت میخواد به رییسش بده. وقتی سر کار هستم از دوری خیلی حشری میشم واسه همین گفتم بده. فرداش به رییسش زنگ زد گفت میخوام برات غذا بیارم.خیلی حالت عجیبی داشتم صبح روزی که میدونستم سارا میخواد شبش بده. بعد از اصلاح و آرایش یه تاپ قرمز یقه باز با شلوار لی زیر مانتویی که نمیدونم چه رنگ بود پوشید و به سمت خونه بهنام رفت.از اونجا به بعد نمیدونستم بهش اس بدم.فقط میدونستم هر لحظه ممکنه زنم لخت بشه.به محض رسیدن مانتو رو کنده بود و سینه های واقعا سفیدش تا حد زیادی مشخص شده بودن. خانم بهنام رفته بود مسافرت و خونه کلی به هم ریخته بود. سارا بعد از خوردن شام و کمی تمیز کردن خونه دنبال راهی برا شروع میگشت. آخه هیچ گونه ارتباطی قبل از اون با هم نداشتن و هیچ کدوم جرات نمیکردن کاری کنن. فقط سارا میدونست رییسش همکارش رو میکنه.سارا درخواست مشروب میکنه که خوشبختانه بهنام هم احتمالا دانسته توی خونه ویسکی داشته. بعد از کمی نوشیدن سارا خودش رو به مستی زد و بعد از کلی فیلم بازی کردن کف زمین میخوابه و دستاش رو باز میکنه و چشاش رو میبنده. همونجا بود که بوسه های بهنام روی گردنش شروع میشن. تمام بدن سارا رو لیس میزنه و حسابی سارا رو حشری میکنه. ساعت دو شب بود که من خوابم نمیرفت که اس اومد " رامین دادم" قلبم تند تند میزد.جواب دادم کی میری خونه ( ميخواستم ببینم دقیقا چی شده). جواب داد هر چی میگم دیرم شده نمیذاره برم.تا دم دمای صبح سه بار سارا رو کرد که بار آخر به خاطر فشار اومدن و درد گرفتن شکم سارا نصفه رها شد. دیگه رسما زنم کرده شده بود. از اون روز به بعد تقریبا ماهی یک شب بهش میداد تا اینکه دیگه ازش خسته شد و تصمیم گرفتیم این تجربه رو برای همیشه تعطیل کنیم.اما سارا دیگه اصلا براش مهم نیست کی کجاش رو میبینه و مطمئنم یکم موقعیت پیش بیاد تسلیم میشه. میدونم خیلی نویسنده بدی هستم.
نوشته: رامین
سلام داستانت خوب بود خسته نباشی عزیزم
لایک
اگه داستانت واقعیه که مطمئنم نیست خیلی بی غیرت هستی عزیزم
به روانپزشک یه سر بزن
اقا چیکار به بیغیرت بودنش دارین؟؟؟؟قرار نیست که همه با غیرت باشن…تا زشتی نباشه که خوبی دیده نمیشه
خواهشا دست از نصیحت بردارین.هرکسی عقیده ای واسه خودش داره.به عقاید همدیگه احترام بذارین
اینم یه داستان بود تا مردهای ایرانی رو به بی غیرتی برسونن…عزیزان من فقط بخونید و توجهی نکید…کس مادر این اراجیف نویسها…
من به شخصه اگه شوهرم یا حتی دوس پسرم انقد بی غیرت و سیب زمینی و گاگول باشه فوووووری با لگد از زندگیم پرتش میکنم بیرون
دلشوره داشتی که زنت میخواسته بده؟؟؟
جاکش خونه راه انداختی؟
واسم جالبه … اونهایی که میان توی این سایت از غیرت حرف میرنن.
بابا خریت بسه دیگه . خودتون هم که دنبال سوراخ ناموس مردمین. اونقدر بدبختی کشیدید که میایید توی این سایت التماس میکنید .
اینقدر ادا تنگا رو در نیارید. و حالتون رو بکنید.
سلام خوشم آمد اگه راست گفته باشی بهت حسودیم میشه من زنم چند سال قبل چند بار جلوی خودم کس داد یه بار هم تنهایی تا صبح پیشش بود ولی دیگه راضی نمیشه اگر چه خیلی از تنوع خوشش میاد و عاشقه کیرای جور واجوره ولی نگرانه منم بگم میخوام با زنه دیگه باشم و زندگیش خراب بشه. اینایی که فحش میدن و ظاهرا بدشون میاد دروغ میگن حتما خوششون میاد که تا اخرش رو میخونن ولی با خودشون رو در واسی دارن از خودشون خجالت میکشن. نه بابا خجالت نکشین کسی که شما رو نمیشناسه فقط بخونین و حال کنین و ارزو کنین زنتون جلوتون حسابی کس بده و لذتشو ببرین.
میدونم که توی اشغال مثلا میخوای بگی که این چیزا تو ایران هستش نه عزیزم تو ایران عزیز ما اصلا این گوهی که تو میخوری نیست بعدش تو بجای کار کردن برو کس کشی و واسه مشتریای زنت نوشیدنی ببر درامدش بیشتره
اوه چقدر ادم غیرتی و ناموس پرست اینجا هست نه تو راست میگی در ایران ما اصلا از این چیزا نیست. زیاد سخت نگیر داستان ها رو بخون حال کن
تو روی سیب زمینی رو سفید کردی داداش دمت گرم مواظب باش از استرس اسهال نگیری سیب زمینی dirol
زر زیادی بود باور کردنی نیست آدم دوست دخترش با یکی دیگه میپره کون سوزی داره چه برسه به اینکه زن آدم بخواد … کیر نخور بابا
3 ساله تو این سایت عضوم ولی فقط فحش شنیدم چجوریاس؟
البته من فقط خواننده بودم نه نویسنده
:دی
عزیزم قبلش چک میکردس آب قطع نباشه
رییییییییدییییییییی
اگه داستانت واقعی باشه که رو هرچی کس کشه سفید کردی اگر هم واقعی نیست که کیر هچی خره تو کونت با این تخیلات کرم زدت
آخه لاشی به چه دلیلی نباید فحش بدیم؟ کیرم دهنت
دوست داشتم
داستانتو با کمال اشتیاق و لذت خوندم و احتمال خیلی زیاد میدم که واقعی بوده خیلی قشنگ بود افرین به تو سعی کن یه موقعیت پیش بیاری که خودتم بتونی سکسشو ببینی
شما ادمهایی که این کس شعرا را مینویسین فقط میخواین بگین که تو ایران این کاره میشه نه داداش یه مرد ایرانی کسی بخواد چپ نگاه ناموسش کنه سرشو میبره برو همونجایی که زندگی میکنی این کس شعرا را بگو نه واسه ایرا شماها بخاطر بودن چند دقیقه تو ایران حاظرید کون هم بدین زنتون که بماند نه داداش اینا را بخاطر ایرانی بودن هیچکس باور نمیکنه
کی گفته هیچ مردی حاضر نیست خود من اصلا مهم نیست بزار جر بدن زنم وقتی با کیر من سیر نمیشه در ضمن خودش هم از کیر سیر نمیشه
عالی بود.منم دقیقا با خانمم راحتم و یکبارم فرستادمش خونه دوستم و یه سکس عالی کرد
اشغالهایی مثل تو با این هدف که صفاتی مثل معرفت و مردو نگی رو در ایران از بین ببرن این اراجیف رو مینویسن تا تو ذهن و افکار مون جا بیفته و قبحش از بین بره اما بدون حتی یک درصد هم از مردهای ایرانی تن به چنین ذلتی نمیدن