رابطه عجیب خانم و آقای دکتر

1400/01/19

مترو مث همیشه شلوغ بود، محبوبه گوشه ای کنار پنجره کز کرده بود. روز خسته کننده ای رو سپری کرده بود. خانم دکتر اگرچه زن خوبی بود و در حق محبوبه خیلی لطف میکرد، اما بسیار ایرادگیر بود، هم به تمیزی خونه و هم طعم غذا. اما چیزی که بیشتر از همه محبوبه رو خسته میکرد نه کارهای خونه خانم دکتر که مسافت زیادی بود که هر روز باید از میدان هرندی تا نیاوران طی میکرد. نه سال تمام بود که هر روزصبح بچه هاش رو دست مادر شوهرش میداد و کارهای خونه خانم دکتر رو انجام میداد و شب خسته برمی گشت. اون اوایل وسواس‌های خانم دکتر منطقی می نمود، آقای دکتر و بچه های خانم دکتر ارشیا و پریا هم بودند. الان پنج سال بود که ارشیا رفته بود استرالیا و پریا هم سه سال پیش به برادرش ملحق شده بود. آقای دکتر هم از همون اول سر و گوشش میجنبید و بعد از رفتن بچه ها فقط جمعه شبها و شنبه شبها میاومد خونه که موقع تماس بچه ها معلوم نباشه که پدر و مادرشون جدا زندگی میکنند. محبوبه هفته ای یک روز هم میرفت آپارتمان آقای دکتر که چند کوچه پایین تر از آپارتمان لوکس چهار خوابه خانوادگی بود. یه آپارتمان دو خوابه که معمولا آقای دکتر یکی از منشیهاش رو میاورد و ترتیبشونو میداد. محبوبه میدونست که آقای دکتر اهمیت زیادی به تمیز و مرتب بودن خونه نمیده.
وقتی محبوبه وارد خونه شد مثل همیشه مادر شوهرش که محبوبه خاله صداش میکرد شروع کرد چغولی بچه ها رو کردن. محبوبه زیر لب گفت:“زنیکه ایکپیری. خوبه نوه های خودت هستند.” اگر چه خاله غذا درست میکرد اما همچنان مرتب کردن خونه به عهده محبوبه بود. چند دقیقه بعد رحیم هم از راه رسید. محبوبه از بوی لباسهای رحیم و حالتش فهمید که دوباره تریاک کشیده. آهسته گفت:" بازم زهرماری کشیدی. یه قرون دو زار درمیاری، اینجوری بر باد میدی" رحیم بی مقدمه سیلی در گوش محبوبه نواخت و گفت:" گه خوریش به تو نیومده" خاله از راه رسید و بدون اهمیت دادن به سیلی که محبوبه خورده بود به پسرش گفت:" خب کردی زدیش، اینقدر که من بهش محبت کردم، حالا به من میگه ایکپیری، خیال کرده من نمی شنوم." رحیم کاملا وحشی شده بود، ضربات مشت و لگد بر سر و صورت و پهلوهای محبوبه میومد.
محبوبه از درد جای کتکها نمیتونست راحت بخوابه. ناگهان دست رحیم رو روی باسن خودش لمس کرد. کیر شق شده رحیم روی لمبر کونش حس کرد. خونه از دو اتاق تو در تو تشکیل میشد که خاله و علی پسر سیزده ساله محبوبه تو اتاق کوچکتر میخوابیدند و محبوبه و رحیم و دخترانشون فاطمه و مرضیه تو اتاق بزرگتر که همزمان اتاق نشیمن و پذیرایی هم بود. محبوبه نگران بیدار شدن بچه ها بود. رحیم مثل همیشه بی تفاوت بود. بدون کوچکترین کلامی شروع کرد به دستمالی محبوبه و همونجور کورمال کورمال در تاریکی شب کیرش رو با خشونت فراوان در کس محبوبه کرد و شروع کرد به تلمبه زدن. هر بار فرو رفتن کیر رحیم موجب آتیش گرفتن کس محبوبه میشد. کس محبوبه خیلی میسوخت، طاقت نداشت دیگه. اما میدونست وقتی رحیم تریاک بکشه یه نیم ساعتی رو کاره. حالا اندکی کس محبوبه چرب شده بود اما کریم کیرش رو در آورد و بدون مقدمه در کون محبوبه فرو کرد. محبوبه از درد پتو رو گاز می گرفت. محبوبه ترجیح میداد که کس بده با همه سوزشی که داشت، ولی واقعیت این بود که رحیم وقتی تریاک میکشید حتما حداقل یه ربعی کون محبوبه رو پاره میکرد. کیر رحیم همونطوری از زیر پتو تو کون محبوبه میرفت و میومد. تقریبا تمام سالهای زندگی مشترک سکس محبوبه و رحیم به همین شکل بود. در واقع محبوبه به غیر از ماه عسلشون در یه ویلای نه چندان تمیز در شمال هیچ وقت دیگه کیر رحیم رو موقع سکس ندیده بود. عموما در هنگام سکس کلامی بین اونها رد و بدل نمی شد و محبوبه هرگز در زندگیش ارضا نشده بود و در بیشتر موارد حتی کوچکترین آمادگی از قبل نداشت. ده دقیقه بعد کریم آبش رو تو کون محبوبه خالی کرد و همونطور گرفت خوابید. محبوبه به سختی تلاش کرد تا آب رحیم از کونش بیرون نریزه، خودش رو به دستشویی رسوند و مشغول تمیز کردن خودش شد.
فردا صبح هنگامیکه محبوبه در خونه خانم دکتر رو باز کرد از دیدن خانم دکتر تو خونه تعجب کرد. “سلام خانم دکتر، ببخشید فکر کردم بیمارستان هستید” خانم دکتر لبخندی زد و گفت:" نه الان تازه رسیدم خونه، امروز فقط دو تا سزارین داشتم، اما دیشب یکیشون دردش گرفت و نصفه شب رفتم بیمارستان، دومی رو ساعت هفت صبح عمل کردم. حالا یه چند ساعتی وقت دارم بخوابم" خانم دکتر یکی از مشهورترین پزشکان زنان ایران بود و گاهی اوقات روزی شش تا سزارین داشت. مطبش عصرها جای سوزن انداختن نبود. با این حال دو تا دخترهای محبوبه را رایگان براش به دنیا آورده بود. آقای دکتر هم هر روز پنج شش تا جراحی بینی داشت. محبوبه یک بار حساب کرده بود که گاهی اوقات در آمد این زوج روزی پنجاه میلیون تومن هم ممکن بود بشود. با این همه محبوبه به خوبی میدونست که آقای دکتر معشوقه های زیادی داره و منشی هاش رو هم همشون رو کرده بود. حدود ده سال پیش بعد از اینکه خانم دکتر متوجه رابطه آقای دکتر و منشی اش شده بود رابطه جنسی اونها قطع شده بود. اگرچه بچه ها هیچ وقت نفهمیدند و خانم دکتر بخاطر بچه ها طلاق نگرفته بود و هر دو مدام پول برای خرج بچه های ولخرجشون حواله میکردند. اما محبوبه میدونست برخلاف آقای دکتر، خانم دکتر نه معشوقه داشت نه در این سالها سکس کرده بود.
خانم دکتر با مشاهده گشاد گشاد راه رفتن محبوبه گفت:“محبوب چیزی شده، چرا گشاد گشاد راه میری؟” محبوبه که نمی خواست چیزی در مورد سکس دیشب بگه، گفت:“چیز مهمی نیست، پام درد میکنه.” اما لحظه ای بعد نظرش عوض شد و گفت:“راستش رو بخواین یه مدتیه موقع نزدیکی خیلی درد و سوزش دارم.” خانم دکتر گفت:“حالا اینجا که وسایل ندارم، ولی بزار یه نگاه بندازم.” محبوبه از خانم دکتر خجالت نمی کشید. خانم دکتر چند بار دیگه هم کس محبوبه رو تو مطب معاینه کرده بود. این بار هم به آرامی لبهای کس محبوبه رو باز کرد و گفت:“از ترشحات و رایحه واژنت به نظر میاد که عفونت داره. حالا عصر بیا تو مطب دقیقتر ببینم. فکر کنم باید فریز کنم محل زخم رو. البته بعدش باید دو سه روزی استراحت کنی.” و بعد اضافه کرد:" چند وقته اینجوری شدی؟" محبوبه جواب داد:" خانم دکتر، رحیم وقتی تریاک میکشه خیلی طول میکشه تا ارضا شه. من هم آمادگی ندارم. خشکه، میسوزه" خانم دکتر با تعجب پرسید:“یعنی تو از قبل آماده نمیشی؟ سکس دهانی با هم ندارین؟” محبوبه میدونست سکس دهانی یعنی ساک زدن اما هیچ تجربه ای ازش نداشت و وقتی دکتر ازش پرسید:“تا حالا تو سکس ارضا شدی؟” سرش رو به علامت نفی کون داد. دکتر پرسید:“هیچ وقت؟” محبوبه که حوصله سوالهای دکتر رو نداشت گفت:“خانم دکتر ما اتاق خواب جدا نداریم، شبا رحیم کورمال کورمال از همون زیر پتو معامله اش رو فرو میکنه. نه اجازه میگیره نه اصن براش مهمه که من ارضا بشم یا نه، راسش برای خودم هم فقط این مهمه که زودتر ولم کنه. دیشب یه سری کتکم زد، بعد نصف شب گیج خواب بودم و سرم هم از کتکهاش درد میکرد که یهو از جلو فرو کرد و یه ربعی مشغول بود. خیلی سوزش داشتم، که یهو از پشت فرو کرد که از درد پتو رو گاز میگرفتم. این زندگی منه خانم دکتر.“محبوبه احساس میکرد سبک شده، اما با مشاهده سکوت خانم دکتر ادامه داد:“راسش اصن نمیدونم ارضا شدن یعنی چی، ولی بدون ارضا شدن هم زندگی ام چرخیده، شما خودتون هم که پولتون از پارو بالا میره و خونه چهار خوابه تو نیاوران دارین هم سالهاست که با کسی رابطه نداشتین” دکتر یه کم اوقاتش تلخ شد، اما به روی خودش نیاورد و گفت:“راسش من هم هیچ وقت تمایلی برای سکس با کامران نداشتم، تو این سالها هم اذیت نشدم، اما خب تجربه ارضا رو دارم، البته فقط با سکس دهانی، نه از طریق دخول، و خب دوس داشتم”
لحظاتی دکتر و محبوبه چشم در چشم شدند. محبوبه درخشش عجیبی در چشمهای دکتر حس کرد. دکتر بی هیچ مقدمه ای گفت:“میخوای تجربش کنی؟” محبوبه با تعجب گفت:“آخه چطوری؟” دکتر با خنده گفت:“تو که الان من دارم همه چیزا رو میبینم، میتونم برات بخورمش” محبوبه هنوز جوابی نداده بود که دکتر با زبانش لبهای بیرونی کس محبوبه رو باز کرد و شروع به لیسیدن کرد. در لحظات اولیه محبوبه هیچ حسی نداشت. اما یواش یواش حس دلپذیری رو حس کرد. حس میکرد موجی از دستهاش شروع میشه و به کسش میرسه، لحظه به لحظه این امواج رو بیشتر حس میکرد. داشت لذت میبرد و تحریک شده بود. حس خوبی بود. احساس نزدیکی زیادی به دکتر میکرد. تازه به خودش اومد که در اون لحظات دکتر شریک جنسی اون هست. آروم خودش رو از دست دکتر نجات داد و صورتش رو بصورت دکتر نزدیک کرد. دوست داشت از دکتر لب بگیره. صورتش رو جلو آورد و لبهاش رو تو لبهای دکتر قفل کرد. محبوبه درست بلد نبود لب بگیره اما دکتر بلد بود و محبوبه هم سعی میکرد همون کار رو انجام بده. محبوبه نمی دونست چه نیرویی اون رو به جلو میبره اما اون بدون اینکه تجربه قبلی داشته باشه میدونست که باید چی کار کنه و شروع کرد لباسهای خانم دکتر رو درآوردن. قبلا پستانهای دکتر رو دیده بود اما اینبار به شکلی دیگر اونها رو میدید. شروع کرد به مکیدن آنها. دکتر معطل نکرد و لخت مادرزاد شد. این اولین بار بود که محبوبه کس خانم دکتر رو میدید. برخلاف کس محبوبه کس خانم دکتر صورتی رنگ بودو با لبهای کوتاه. محبوبه متعجب بود که چگونه مانند کسیکه صدها بار این کار رو کرده میدونه چی میخواد. تو گوش خانم دکتر زمزمه کرد:“خانم دکتر میخوام کونت رو بلیسم " خانم دکتر با شهوت گفت:“منو سیمین صدا بزن. آره بیا بلیسش.” سیمین پشتش رو به محبوبه کرد و لمبرهای کونش رو باز کرد و محبوبه با لذت شروع به لیسیدن سوراخ کون سیمین کرد. حتی تصورش هم چند دقیقه پیش سخت بود. سیمین پوزیشن رو به شصت و نه تغییر داد. حالا محبوبه که بالا بود کس سیمین رو لیس میزد و میخورد و سیمین که زیر بود کس محبوبه رو میخورد. هر از چند گاهی هر کدوم سوراخ کون اون یکی رو میلیسید. نفس های محبوبه به شماره افتاده بود و هر دو تا شون ناله میکردند. سیمین گفت:” محبوب دارم ارضا میشم.نزدیکم” اما محبوبه ناگهان حس کرد امواج با سرعتی بسیار زیاد دارن به بدنش وارد میشن. چند لحظه ای توانایی حرکت نداشت و ناگهان چند تکون غیرارادی خورد. سیمین داد زد:“ارضا شدی؟ منم دارم میشم.” محبوبه متوجه همون حالت در سیمین شد. هر دو احساس رهایی از فشار میکردند. سیمین گفت:” من شاید ده سال بود ارضا نشده بودم. خیلی حال داد." محبوبه گفت:" من چهل سال بود که ارضا نشده بودم" سیمین لبی از محبوبه گرفت و گفت:“پاشو عشقم، پاشو خودتو تمیز کن.” محبوبه گفت:“من باز میخوام” سیمین گفت:“منم باز میخوام، یه کم بخوابیم راند بعدی رو شروع میکنیم.” محبوبه برای اولین بار حس میکرد کسی رو به غیر از بچه هاش رو دوست داره. سیمین هم متوجه شده بود که چقدر تمایلش به هم جنس خودش زیاده. اون میدونست که خودش و محبوبه هر دو لزبین هستند

نوشته: همشهری کین


👍 45
👎 33
124401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

802466
2021-04-08 00:34:16 +0430 +0430

شرمنده ولی حال نکردم

1 ❤️

802468
2021-04-08 00:34:25 +0430 +0430

😏😏

0 ❤️

802469
2021-04-08 00:34:59 +0430 +0430

دیس

0 ❤️

802471
2021-04-08 00:37:04 +0430 +0430

خیلی دور از واقعیت بود. کاش بیشتر وقت میگذاشتی.
تگ لز هم نداشت

4 ❤️

802472
2021-04-08 00:39:17 +0430 +0430

ایول به سیمین،که کوس عفونت داره محبوب رو لیس زد😜


802474
2021-04-08 00:41:55 +0430 +0430

جالب بود. قشنگ هم‌ نوشته بودی.

0 ❤️

802478
2021-04-08 00:50:10 +0430 +0430

همشهری جان دستت درست، فقط کاش سیمین محبوبه رو میفرستاد یه دوش بگیره که بیشتر به دل بشینه.

1 ❤️

802480
2021-04-08 00:53:53 +0430 +0430

دکتر کس پر از ترشح و عفونت محبوبه رو خورد؟
تا همین جاش خوندم
ببین، یه چیزی میگم به دل نگیر، ولی با این تخیل قوی و فوق العاده، نرده های راه پله های خونه ی خانم دکتر رو در نظر بگیر
بگو خوب
همش از اول تا اخر تو کونت

6 ❤️

802486
2021-04-08 01:13:21 +0430 +0430

کاملا دروغ و دور از واقعیت
لااقل زنه خدمتکار رو یکم لوند و سکسی جا میزدی که …

1 ❤️

802487
2021-04-08 01:18:18 +0430 +0430

خیلی باحال بود بنظرم 😂
اسمت هم حرف نداشت اورسن ولز عزیز 😂👌

0 ❤️

802492
2021-04-08 01:32:24 +0430 +0430

کص شعر به تمام معنا…
آخه گلابی…دکتر مملکت میاد کصی که به قول خودش زخمه و عفونت داره رو لیس میزنه؟؟؟؟
خب کمتر کص بگین…نمیمیرین که…مرسی…اَه

0 ❤️

802494
2021-04-08 01:33:45 +0430 +0430
+A

واژن عفونتی رو متخصص زنان لیسید!

1 ❤️

802497
2021-04-08 01:48:31 +0430 +0430

خدایی قشر منشی چه بدی به ملت کرده که همه یه زیرخواب میبیننشون؟؟؟ بنده سه ساله منشی هستم،‌نوک‌انگشت هیچ بنی بشری هم بهم نخورده:/ لایک کردم‌ولی سه بار به قضیه ی منشی ها اشاره شد😶🤞🏻😂

2 ❤️

802503
2021-04-08 02:09:13 +0430 +0430

واقعا چرت بود

0 ❤️

802523
2021-04-08 06:22:11 +0430 +0430

مجبورم کردی دیسلایک بدم،چرا اینجوری شد؟ 😒

0 ❤️

802525
2021-04-08 07:03:52 +0430 +0430

خوش برگشتی همشهری عزیز!
خوشحالم که باز می‌نویسی.
کاش بازخونی قبل از ارسال، فراموشت نمی‌شد تا تکون، کون نشه و رحیم، کریم و…
منطق داستان رو هضم نکردم و شخصیّت‌های مرد داستان، از تیپ، بالاتر نرفتن. خطّی بود و نتونستم خودم رو قانع کنم که برعکس داستانای قبلی‌ت، مشکلی از جامعه رو طرح کردی.
ازت می‌خوام باز هم بنویسی.
شاد باشی. 🌹

3 ❤️

802562
2021-04-08 13:16:07 +0430 +0430

قشنگ بود. آفرین

0 ❤️

802566
2021-04-08 14:21:24 +0430 +0430

خوب بود منتظر قسمت بعدم

0 ❤️

802574
2021-04-08 15:20:49 +0430 +0430

کریم کی بود که جاش رو با رحیم عوض میکرد اون وسط؟

0 ❤️

802581
2021-04-08 16:21:16 +0430 +0430

خسته نباشی دلاور 👏 👏

0 ❤️

802596
2021-04-08 18:31:48 +0430 +0430

مزخرف محض بود. یه دکتر کس نظافت چی اش رو بدون نظافت و مقدمه میخوره در حالیکه چند لحظه قبل فهمیده کس نظافت چی عفونت هم داره! و بدتر اینکه میدونه همین دیشب شوهر معتادش توی اون کس فرو کرده. عوووووقققق به این توهمات و داستان آبکی. بدترین قسمت داستان اونجایی هست که رحیم داشته زیر پتو تو کون زنش تلمبه میزده ده دقیقه بعد کریم!!! آبش رو تو کون محبوبه خالی میکنه. بله درست خوندید “کریم”

3 ❤️

802610
2021-04-08 21:54:10 +0430 +0430

کسی که وسواسی باشه دکتر زنان هم باشه و بدونه شوهر زنی معتاده بدون معاینه ی بیشتر کس طرفو نمیلیسه ‌ . تازه تو داستانت هم‌نوشتی گفته شاید عفونت داری

0 ❤️

802612
2021-04-08 22:32:01 +0430 +0430

خیلی حال کردم

0 ❤️

802616
2021-04-08 23:20:19 +0430 +0430

Pourya1979
کریم و رحیم برادرن😜😜😂😂

0 ❤️

802619
2021-04-08 23:54:15 +0430 +0430

اولا نفهمیدم کریم شوهرته یا رحیم یاهردو…ولی خدایش عاشق دیدن لز و حال کردن دوتا زنم از نزدیک…

0 ❤️

802665
2021-04-09 01:12:40 +0430 +0430

کس شعر

0 ❤️

802734
2021-04-09 08:53:44 +0430 +0430

بیشتر تحت تاثیر اون قسمتی که از زندگی شخصی محبوبه نوشتی قرار گرفتم!انگار یه نفر دعواهای خانوادگی مارو واسه شما توضیح داده بود

ولی راستشو بخوای از قسمتای آخرش زیاد خوشم نیومد چون فکر نکنم هیچ پزشکی،اونم پزشک زنان،واژن عفونت کرده رو بدون محافظ دهان بلیسه

با این حال لایک

0 ❤️

802742
2021-04-09 09:16:28 +0430 +0430

دیس

0 ❤️

802756
2021-04-09 12:55:42 +0430 +0430

سکس اورال اونم خانمی که عفونت داره اونم تـوسط یه خانم دکتر از محالاته مینوبسین جوری بنویسین که باور پذیر باشه

0 ❤️

802796
2021-04-09 17:31:53 +0430 +0430

کلا لزبین جذابه

0 ❤️

802889
2021-04-10 01:34:29 +0430 +0430

متاسفانه داستانی که قابلیت تبدیل شدن به یه اثر خوب رو داشت با کم دقتی نویسنده عزیز گایمال شد .عدم پیوستگی داستان و عدم شناخت نویسنده به موارد بهداشتی پیش پا افتاده که دوستان اشاره کردن و بیمنطق بودن خانم دکتری که در مورد زنان و زایمان کار می‌کنه و بشدت به قضیه بهداشت متعهده وارد رابطه با یه کلفتی میشه که من خواننده با توجه به توضیحات خود نویسنده نه دلبری و جذابیتی تو ذهنم ازش شکل گرفته و توسط یه معتاد تریاکی که احتمال بیمارهای مقاربتی در خودش و زنش وجود داره حالا همون خانم دکتر جای کیر کون و کسی که شب قبل گایمال شده رو میلیسه دور از منطقه من خوانندس به کنار و اینکه هر دو کاراکتر اصلا هارمونی و نقطه مشترکی جز سرخوردگی جنسی ندارن در یه فضای پر از چندش چرا باید در مقابل هم تسلیم و هم آغوش بشن . لطفاً دقت کن تا سابقه نوشتنت رو خدشه دار نکنی دیس میدم متاسفانه هیچ کدوم از شخصیت هات بهش پرداخته نشد و فقط صفحه رو سیاه کردی و مطلبی به اسم داستان بخورد مخاطب دادی تعداد لایکات فقط دلبستگی مخاطبات بخاطر دوستی و آشناپنداری بهت بوده و لاغیر

2 ❤️

802895
2021-04-10 01:47:48 +0430 +0430

االان کجای رابطه خانم و آقای دکتر عجیب بود ؟
محتوای داستانت هیچ ربطی به اسمی که گذاشتی نداشت بانو
همون کونت رابدی بیشتر بهت میسازه

0 ❤️

803323
2021-04-11 22:15:49 +0430 +0430

تصور کص پشمالو سیاه محوب داره باسیکشوالم میکنه😐😂

0 ❤️

804670
2021-04-18 15:10:46 +0430 +0430

دختر از اهواز برای رابطه جنسی بدون دردسر بیاد

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها