ربات پربرکت و آشنایی با فاطمه

1400/06/08

سلام دوستان
ممکنه زیاد سکسی نباشه
ممنون از وقتی که می‌گذارید

sauron هستم،25 سالمه،قدم حدودا کمی بیشتر از 180 هست و برخلاف دوستان شهوانی بجای سیکس پک،ایربگ دارم 😂
اواخر شهریور ۹۸،بالاخره با دانشگاه تسویه کردم و رفتم دفترچه خدمت پست کردم،از شانس گند من،تا دی ماه هیچ اعزامی نبود و منم علارغم توصیه و راهنمایی کسایی که تو دفتر پلیس +10 بودن،همون دی ماه رو برای اعزام به خدمت انتخاب کردم.
بابت کارم،از شهر دل کنده بودم و تو یه روستا،اقامت داشتم،اونموقع مشغول کشاورزی بودم و با کمک پدرم یه دامداری نیمه صنعتی کوچیک هم راه انداخته بودم و بابت مشغولیت کاری،خیلی کم از روستا بیرون میرفتم و عملا تنها بودم.همینم باعث شده بود،بیشتر وقت آزادم با تلگرام و اینستا پر بشه؛یادمه تو یه کانال تلگرامی برای اولین بار به یه ربات چت ناشناس برخوردم،خب برام جالب بود و خواستم امتحانش کنم،بعد تکمیل پروفایل و چندبار چت ناشناس،چت با افراد نزدیک( دخترها) رو باز کردم و فکر کنم سومین نفری بود که باهاش چت میکردم،خودشو_فاطمه ۳۰ ساله،مجرد (که بعداً گفت طلاق گرفته اما دروغ می‌گفت) و معلم (که نبود 😐) معرفی کرد،کمی چت کردیم و بعدم آیدی رد و بدل شد و ادامه چت به حساب خصوصی مون منتقل شد.
ارتباط تلگرامی مون تقریبا یک هفته ای برقرار بود و خیلی زود به سمت حرفهای سکسی کشیده شدیم،و انگار اون از من خیلی مشتاق تر بود و تقریبا بعد دوهفته چت و تماس تلفنی و چندباری هم تماس تصویری،باهم قرار گذاشتیم.
روز قرار،من بابت ترس از خفت گیری و اینکه ماجرا تله باشه،همراه یکی از دوستام رفتم و اون همون نزدیک مراقب بود.باهاش تماس گرفتم و چند دقیقه بعد پیداش کردم،مانتو و چادر سیاه پوشیده بود و ماسک زده بود،همون لحظه اول چشم‌هاش جذبم کرد،خیلی کوتاه قد تر از من بود،و کمی توپول،دقیقا همون چیزی که من دوست داشتم😂،نشستم کنارش و مشغول صحبت شدیم،بعدم همراه هم قدم زنان رفتیم سمت خیابون اصلی،اونم انگار از من خوشش اومده بود و هردومون مشتاق بودیم سریع تر بریم یه جای خلوت.
بعد از اولین ملاقاتمون،هردو دنبال مکان بودیم،خونه هامون بابت رفت و آمد گاه و بیگاه خانواده امن نبود و جایی هم گیرمون نمیومد،دیگه کار به جایی رسیده بود که همش باهم چت میکردیم یا عکس و فیلم بدنمونو دست به دست میکردیم.تا اینکه من یروز کارگرمو که با خونوادش پیش من زندگی میکرد با صدتا کلک فرستادم شهرستان و خونه خودم آماده شد تا بشه حجله من و فاطمه خانوم.
صبح همه چیزو آماده کردم،دوش گرفتم و بدنمو تمیز کردم و دوتا قرص خوردم،تا کارمون نصفه نیمه نمونه.
یه راننده فرستادم دنبال فاطمه و تقریبا ساعت 9 صبح رسید خونه.به محض اینکه اومد تو،پریدیم به جون هم و شاید به دقیقه نرسید که فاطمه دست کرد تو شلوار من و کیرمو دست گرفت،من میخواستم کمی عشق بازی کنیم اما فاطمه حسابی داغ بود و نمی‌خواست وقتو از دست بده،و حتی نگذاشت من دکمه مانتوشو باز کنم،منو هول داد به سمت دیوار و زانوزد جلوم و شلوارمو کشید پایین،شورت نپوشیده بودم و کیرم دقیقا افتاد جلو صورتش،بی معطلی همشو کرد دهنش(برعکس دوستان شهوانی کیر من همش ۱۵ سانته و کلفت)،وای چه حس نابی بود،لب و زبون داغ فاطمه و کیر من که شده بود سنگ،جوری ساک میزد که داشتم بال درمیاوردم،تقریبا ده دقیقه با ولع ساک زد و تخمامو خورد،هنوز نمی‌خواست تمومش کنه که من از دهنش بیرون کشیدم و همون‌جوری که رو زانو بود،مجبورش کردم به پشت بخوابه و دراز کشیدم روش،و دوباره لب تو لب شدیم،زبونشو کشیدم دو دهنم و طعم خوبشو با تمام وجود حس کردم،همزمان پیراهنمو در آوردم و کاملا لخت شدم،اما فاطمه هنوز لباس تنش بود،کم کم اومد پایین سمت گردن و همزمان دکمه های مانتوشو باز کردم،سینه های بزرگشو با دست گرفتم و از روی سوتین چندتا گاز و بوس گرفتم ازشون،و رفتم سمت نافش،تقریبا ده دقیقه ای بالاتنه شو حسابی خوردم و همزمان با یه دست،کسشو از روی شلوار مالوندم که به روز خودشو آزاد کرد و سریع بلندشد شلوار و شورتشو درآورد و دوباره رفت سراغ کیرم،و اینبار کسشو به پاهام میکشید و من میدونستم داغی و خیسیشو کاملا حس کنم،بعد چند لحظه،نتونستم تحمل کنم و به پشت خوابوندمش،و پاهاشو از هم باز کردم که کس قشنگش اومد جلوی چشمم،خیس و قرمز شده بود،و انگار پف داشت،انگشتمو کردم تو کسش که آه فاطمه در اومد،فحش میداد و التماس میکرد که بکنم توش،اما من میخواستم کسشو بخورم(بهم گفته بود بدش میاد از این کار),زانو هاشو گرفتم و کس و کونشو آوردم بالا،زانوهام زیر کمرش بود و زبونمو رسوندم به درواز بهشت،فاطمه خیلی دست و پا زد،شاید مانع بشه،آما من کاملا در اختیار داشتمش،زبونم تو کس آب دارش می‌چرخید و بدنش پیچ و تاب میخورد،تقریبا ربع ساعت براش خوردم و جوری آب از کسش میومد که مجبور شدم تمومش کنم،من متوجه نشده بودم،ارضاء شده بود،صورتش حسابی سرخ بود،یه لحظه تخمامو با دست گرفت و یه فشار کوچیک داد،و با فحش گفت بکنم توش😂
هردو داغ و خیس عرق،مثل مار پیچیدیم بهم و با یه فشار کیرمو فرستادم تو بهشت،انگار تمام وجودم واردش شد،یه آه سنگین کشید و منو محکم بغل کرد،هربار که میزدم توش یه آه بلند میکشید بدنمو چنگ میزد،تقریبا ربع ساعت بعد،گفت من دراز بکشم و اون بیاد رو،همونجوری غلتیدیم و فاطمه سوار کیر من بود،منم از فرصت استفاده کردم و ممه های قشنگو گرفتم،اون بالا و پایین میشد و هر چند لحظه لبامون می‌رسید بهم،بعد از ربع ساعت،فاطمه رو که خسته شده بود،بلد کردم و چسبوندمش به دیوار و گفتم ساک بزنه تا آبم بیاد،اونم مشغول شد و کمی هم با دست برام جق زدن که آبم اومد و فاطمه همشو خورد.
نشستم کنارش،فاطمه کیرمو که کاملا شق بود تو دستش گرفت و دوباره لب تو لب شدیم 😂
پنج دقیقه ای لب بازی کردیم که ازش خواستم حالت سجده بگیره،رفتم پشتش و تازه چشمم به کون گوشتی و خوش فرمش افتاد،وای چه صحنه عالی بود،فاطمه که فهمیده بود چشمم به کونشه،گفت میتونم از کون بکنمش،و منم بی معطلی،کیرمو با آب کسش و آب دهن خیس کردم و فرستادم تو مخمل گرم و نرم تقریبا تنگش،معلوم بود قبلاً بهش رسیدن،اما نه زیاد،کیرمو کامل جاکردم توش،که دختره نتونست تحمل کنه و به شکم خوابید اما من دست بردار نبودم،با دست باسن قشنگو گرفتم و کیرمو رسوندم به سوراخش و دوباره همشو فرو کردم داخل که نالش دراومد،حدودا ده دقیقا تلمبه زدم که فاطمه خودشو جلو کشید و دیگه نزاشت،گفت که برای سومین بار ارضاء شده،و میخواد چند لحظه استراحت کنه،یه لیوان آب بهش دادم و نشستم کنارش که باز کیرمو گرفت و برام جق میزد،کمی که حالش جا اومد،باز من دراز کشیدم و فاطمه خانوم سوار کیرم شد،دوست داشتم تو کسش ارضا بشم،اما درست لحظه ای که آبم داشت میومد،فاطمه رو کنار زدم،و آبم پاشید به در و دیوار،و شاید بیشترین مقدار آبی بود که تا حالا از کیرم در اومده بود.
نیم ساعتی،لخت تو بغل هم بودیم و بعد فاطمه لباس پوشید و براش ماشین گرفتم و فرستادمش رفت و اون آخرین باری بود که قبل از خدمت دیدمش،چون چهار روز بعدش رفتم خدمت
ممنون که خوندید
ببخشید اگر طولانی بود.

نوشته: .sauron.


👍 7
👎 4
19301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

828905
2021-08-30 00:55:24 +0430 +0430

تو خونه خالی داشتی عوض دختر کارگر آورده بودی پیش خودت؟؟ امیدوارم مافوقات به جرم این خیانت به همنوعانت تیربارونت کنن!

4 ❤️

828993
2021-08-30 09:57:04 +0430 +0430

من یه دونه از این رباتا پیدا کرده بودم آی دی هرکسی که باهاش مشکل داشتم با عنوان جنده میدادم به این ضعف کصا براشون بی مقدمه عکس آلت تناسلیشونو با فحش خوار مادر به بهونه ی تحریک جنسی بفرستن
میخوام بگم آدمای تو شرایط مشابه ذاتشونو نشون میدن 😂😂😂😂
#جقی_نباشیم

3 ❤️

829258
2021-08-31 15:03:21 +0430 +0430

غلط املایی جهنم با لهجه ی جا تایپ کردی مهم نیست مرتیکه خر اوسگل گذاشتی برات ساک بعد لب ازش گرفتی؟!! خود میکروبی کرونا اداتو در میاره چندش فکر کنم سالی ی بار میری حموم

0 ❤️

829271
2021-08-31 17:46:13 +0430 +0430

این داستان توهم در طویله🐄🐄🐃🐂🐃🐃

0 ❤️