رضا اولین دوست پسرم

1392/11/22

سلام.اسم من نسیم 19 سالمه .قدم173 وزنم 60…پوستم بلوند چشم و آبرو مشکی دارم خلاصه قیافه جذابی دارم…5سال پیش که 3 راهنمایی بودم خرداد ماه بود تو امتحانات …یه روز بعد از امتحان با یکی از دوستام داشتم میرفتم خونه که سر کوچمون با دوستم وایستادیم به تعریف …وقتی دوستم رفتم من بی دلیل وایستاده بودم سرکوچه تا اینکه یه پسر با یه پیکان که تا کف خوابونده بود از جلوم رد شد شماره انداخت …من پسرو چند با دیده بودم خیلی جذاب خوشکل بود دیونه کننده بود قد تقریبا بلند داشت موهای تقریبا فشن چشمای زاغ عسلی بینی کوچیک پوست سفید بور…بی خداگاه شمارشو برداشتم …چند روز بعد از باجه بهش زنگ زدم.(اینم بگم اولین پسری بود که باهاش میخواستم دوست بشم) وقتی صداشو شنیدم یه لحظه خشکم زد صداشم مثل قیافش جذاب بود .خیلی خونسرد راحت برخورد کردم کلی منو تحویل گرفت…گذشت با هم اشنا شدیم اسمش رضا بود، تا اینکه یه روز دیدم با یه دخترو بچه از جلوم رد شدند خشکم زده بود خون به مغزم نمیرسید…چون گوشی نداشتم فقط من باید بهش زنگ میزدم تا چند روز زنگ نزدم تا اینکه یه روز وقتی کسی خونمو نبو زنگ زد من بدون اینکه شمارو ببینم جواب داد میدونست کسی خونمو نیست وقتی صداشو شنیدم ناخواسته زدم زیر گریه گفتم در حد هیچ حرفی نیستس قطع کردم…چندین بار زنگ زد جواب ندادم…تا اخرش خسته شدم جواب دادم گفت اگه قطع کنم میاد در خونه…منم گفتم هرچی میخوای بگو …گفت من زن و بچه دارم …کلی باهام حرف زد با اینکه میدونستم تمام فکرام به واقعیت پیوست چرا خام حرفاش شدم…من بدجوری وابستش شدم اونم روز به روز از اینکه سنم کم بود انقد عاقل مغرور بودم خوشش اش میومد…مثل یه پسر مجرد منو دوست داشت ارزش قائل بود…گذشت تا بعد 2سال منو وادار کرد برم خونشون خانوادم رفته بودند تهران منم که خیلی دوست داشتم از نزدیک ببینمشو باهاش حرف بزنم رفتم …وقتی رفتم تو خونه از اتاق اومد بیرون گفت بیا تو اتاق رفتم تو اتاق نشست رو تخت اشاره کرد که بشینم پیشاش منم احساس بدی داشتم…چون بار اولم بود با یه پسر تو خونه تنها بودم…وقتی نشستم پیش اش سرم پایین بود سنگینی نگاهش که با لبخند بود رو خودم حس میکردم بدون اینکه نگاهش کنم گفت چیه نگانگا میکنی…دستشو گذاشت رم چونمو برگردوند سمت صورت خودش نگاهامون رو هم قفل شده بود برق چشماشو با چشمامو حس میکردم دیونه نگاهش شده بود با یه لبخند سرمو تکان دادم به نشانه (که چیه نگاه میکنی) بی هوا لبشو گذلشت رو لبم بوسید من با دو تا داستم به سینه اش فشار دادم تا عقبش کشیدمو گفتم داری چکار میکنی اون رنگ پریدگی ترس تو چشمامو دلشور دلمو خوب حس کرده بود گفت بوسید که جرم نیست از چی میترسی گفتم از بی گناهی ادم گناه کار میشه…بلند شدم دستمو گرفت منو نشوند نگااش کردم نگاهم کرد لبمو دوباره بوسید هر کاری کردم که مانع بشم نشده اون منو سفت گرته بود یه لحظه هزاران فکر به سرم رسید دم گریه بودم اشک توچشمام جمع شده بود…یه لحظه که دیگه مانع نشده بودم نگام کرد دید اشک تو چشمام جمع شده گفت دیونه من که کاری نکردم…گریه نکنی دیون میشم با حراش منو دوباره خام کرد گفت با لباس بغلم بخواب…منم نخواستم کاری کنم که فکر کنه خیلی لوسم قبول کردم وقتی بغلش خوابیدم حس خوبی داشتم عطر تنش مثل شراب نابی بود که از یادم نمیرفت…وقتی دست میکشید به کمرم نوازشم میکرد خیلی حس خوبی بود …بعداز حدود10 دیقه گفت شروع کرد به باز کردن زیپ مانتوم دستمو گذاشتم رو دستش گفت قسم میخورم کاری نکنم که پشیمون شی گفت دارم میمیرم تورخدا مرگ رضا یه لحظه گفتم نه گفت دیونه من زن دارم کاری نمیتونم بکنم …خلاصه دوباره خام حرفاش شدم…یواش یواش لباسامو در اورد…لباساشو در اورد وقتی منو لخت دید ماتش زده بود یه مو رو تنم نبود اخه تمام بدنمو لیزر کرده بودم…دیونه هیکلم شده بود از برق چشماش میفهمیدم خوابید روم لباموخورد بعد با یه دست سینه هام که 70 بودند میمالید اون یکی رو میخورد.دیونه شده بودم حس خوبی نود گردنمو لیس میزد نفس نفس میزد وقتی به کسم رسید اول خورد بعد انقدر مالید که هم خیس شده بودهم داغ داشت دیون میشدم ام خواست ساک بزنم ولی اصلا قبول نکردم…اونم اصراری نکرد منو بلند کرد وایستادیمو کیرشو گذاشت لای پامو عقب جلو میکرد منو بغل کرد پشت کمرمو دست میکشیدو دم گوشم نفس نفس میزد ناله میکردو قربون صدقه ام میرفت منم با صداش دیونه تر میشودم ازم خواشت کیرشو بمالم تا ارضا بشه ابش بیاد یا نکنه تو کونم…من اصلا دوست نداشتم از پشت بکنه ترجیح دادم کیرشو بمالم او خوابید منم نشستم رو پاش کیرشو گرفتم تو دستمو میمالیدم بعد چند لحظه ابش پاشید یه کمی پاشید به لبم سریع بلند شد با زبونش ابش که پاشیده بود به لبو رو خورد با دستموا خودشو تمیز کرد من ارضا نشده بودم ازم خواست ارضام کنه ولی من نخواستم…وقتی خواستم برم بهم گفت نسیم بهترین سکسی بود که داشتم حتی با زنم همچین عشق حالی نکرده بودم تا حالا اخه رضا عاشق هیکل ورنگ پوست بود که منم شدید خوش هیکل بودم…رابطه بعدیمون 2 سال بعد بود که براتون بعد تعریف میکنم ببخشید طولانی شد…

نوشته: نسیم


👍 0
👎 0
49300 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

412478
2014-02-11 07:32:32 +0330 +0330

اه اه ننویس دیگه…

0 ❤️

412479
2014-02-11 07:49:24 +0330 +0330
NA

یه پیکان48 که ارتفاع زده…
یه بچه فش با چشای بور و موهای زاغ…
یه دختر مدرسه ای که موبایل نداره اما موهای تنشو لیزر کرده …
یه مشت خواننده که حسابی اسگل شدن…

0 ❤️

412480
2014-02-11 08:05:24 +0330 +0330
NA

یه دختربچه سوم راهنمایی…با قد۱۷۳…و سینه های ۷۰ !
حسابت با کرام الکاتبین !

0 ❤️

412481
2014-02-11 08:30:46 +0330 +0330
NA

کسم اول دهن خودت بعد که پریود شدم دهن دوست پسر بعدیت

0 ❤️

412482
2014-02-11 08:59:11 +0330 +0330
NA
0 ❤️

412484
2014-02-11 09:18:57 +0330 +0330
NA

با اون شدید خوش هیکل بودنت دوسال بعد ؟؟؟!!!
:)

0 ❤️

412485
2014-02-11 14:55:10 +0330 +0330
NA

مي گما ، يكي بره به كتابخونه ملي خبر بده كه علاوه بر فهرست نويسي پيش از انتشار كه واجب و لازم هست براي انتشار يك كتاب ، قانون نوشتن قد و وزن نويسنده رو هم اجباري كنن / يا مثل شماره شابك كه پشت كتاب ها مي زنن قد و وزن نويسنده رو هم رو شيرازه كتاب ثبت كنن .

پوستت بلونده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ این چی بود ؟ پوست بلوند ؟؟؟؟؟؟؟ گل بگیرن اون مغز پوکیدت رو / صفت بلوند مال مو هست نه مال پوست .

وقتی تو به اون زنگ نزده بودی از کون خر بهش تلگراف زده بودن که تو تنهایی و بهت زنگ زد ؟؟ کس کش ننه بابای تو رفته بودن تهرون خونه اون خالی بود و تو رفتی ؟؟

مادر قحبه تو اون سن مو های تنت رو همشو لیزر کرده بودی ؟ طبقه ای که تو ازش اومدی که واسه یه پیکان با همچون راننده ای فکت چسبیده بوده به زمین ، و بچشون موبایل نداره ، از این پولا خرج می کنن ؟

کس کش مرتیکه خوار قحبه فکر کردی ما خریم ؟ یه چیزی شنیدی فکر کردی لیزر همون یه باره ؟‌کس کش خان چندین سال باید برن لیزر تا کل موهای بدن از بین بره جد و آباد پا انداز .

0 ❤️

412486
2014-02-11 15:37:11 +0330 +0330
NA

از اونجایی که دوست پسرت قطعأ چند وقت دیگه میخواد ورژن خودشو از ماجرا آپ کنه و چون زن وبچه دار و گرفتاره، جهت رفاه حالش من براش این داستانو نوشتم که به زحمت نیوفته. (فقط کافیه کمی پیاز خورد شده و تفت داده شده رو بهش اضافه کنه!):

سلام به بچه های گل شهوانی. اسم من سیناست… این اولین داستانمه که مینویسم. از خودم بگم نمیخام مص بعزیا از خودم تعریف کونم فغط واسه اینکه دستون بیاد قد 190 وزن 95 خیلی خوش قیافو خوش هیکل آخه از دو سالگی بدنسازی کار میکنم. دانشجوی ارشد رشته انفورماتیک آرموتور بندی هستم. همه دخترای دانشگاه تو کفمن. یه روز خانمم بردم خونه پدرش تو راه برگشت یه دختر 14 ساله خیلی داف دیدم با 179 قد و سینه های 85 موهای سفید و پوست بلوندو چشای زاغ سیاه. با جنسیسم رفتم کنارش و کلی موخ زنی کردم تا شمارهمو گرفت. یه چند روز بعد که بخاتر ختم پدر خانمم همه رفته بودن تهران! بهش زنگیدم و اومد خونه. tv روشن کردم و زدم کانال اسپیس! خودم به بهونه شربت آوردن رفتم آشپزخونه از لای در نیگاه کردم دیدم نصف کاناپه خیصه! برگشتم بهش گفتم مانتوتو دربیار که راحت باشی واااااااااااااااییییییییی چی میدیدم یه تاپ صورتی که سینه هاش داشت پاره ش میکرد و یه شورتک! سفید که باسنش رو اندازه سیاره مشتری کرده بود. یهو لبامون بهم قفل شد توری که داشتم خفه میشدم یازده دیقه لباشو خوردم رفتم پایین سوتیان بنفششو پاره کردم سینه شو با یه دست میخوردم و به دهن چنگ میزدم صدای ناله هاش فضای اتاقو پر کرده بود! دیدم سرمو مث گوسپند فشار میده سمت شورت سبز فسفریش که با کرصتش ست کرده بود. خلاصه شرو کردم به لیسیدن، یهویی دیدم شرو کرد به لرزیدن چهل و هفت ثانیه همینطور داشت میلرزید که بعدأ فهمیدم موبایلم لای مبل افتاده بود و رو ویبره بود تا بیام به خودم بیام آبش با فوشار پاشید توسورتم طوری که پرت شدم و عینهو تاپاله چسبیدم به دیوار. گفت حالا نوبت توئه رفت پایین و شرطمو کشید پاین که ک رم مث فنر پرید بیرون درحال انفجار بود. تا ک ر 29 سانتی منو دید رنگش شد مث گچ دیوار. گفتم نترس من مواظبتم! یه چهل دیقه ای با ولع برام ساک زد (آخه من دیر ارذام) اما حرفه ای نبود. برش گردوندم، از میز تلویزیون کرم ورداشتم مالیدم به ک نش اول یه انگشت بهد دو انگشت آخر سر پنج تا فرو کردم که جا وا کنه و اظیت نشه سرشو فرو کردم که یه جیغ بلند کشید سب کردم تا درد تبدیل به لضت شد و دیدم داره میگه پارهم کن جرم بده! خلاصه 97 دیقه تلمبه زدم دیدم داره میاد گفتم کجا بریزم گفت تو اثنی عشرم چپوندم تو دهنش با صدایی مث شکستن دیوار سوتی آبم با فشار 18 اتمسفر از عقبش زد بیرون رفتم دستمال آوردم پشتی کنار دیوارو تمیظ کردم بهدش رفتیم حموم اونجام شیش دفعه کردمش اونم n دفه ارظا شد. از اون موقه تا الآن هفته ای 19 بار میکنمش.
امیدوارم از داستان واقئی من خوشتون اومده باشه. عدم ارائه فوش نشانه شخسیت شوماست
قربون همهتون مرتضی!!!

0 ❤️

412488
2014-02-11 15:45:46 +0330 +0330
NA

MS.TEACHER
عزيز تمام گفتنی هارو گفتن وبسيار بجا و خوب گفتن ؛بله بچه جون عاقبت جفنگ گويی چنين است.

0 ❤️

412490
2014-02-11 17:29:57 +0330 +0330
NA

ممنون دیانا خانم، شما لطف دارین…

0 ❤️

412491
2014-02-11 21:15:17 +0330 +0330

ریدمون بود، ننویس . . . . . . . . . . . . . . . . .
پوست بلوند؟ چشمای زاغ عسلی؟ بی خداگاه؟ وای شاشیدم.
من مطمئن هستم که نویسنده این متن را جهت خنده و نشاط دوستان در اینجا درج کرده. البته چند خط که خوندم دیدم شاشم گرفت و شاشیدم به بقیه داستان. دیگه ننویس.

0 ❤️

412492
2014-02-12 07:51:33 +0330 +0330
0 ❤️

412493
2014-02-12 08:17:01 +0330 +0330
NA

shameless جان
عالى بود مثل هميشه
روده بر شدم
دمت گرم…=)

0 ❤️

412494
2014-06-09 06:34:06 +0430 +0430
NA

خوووب بوودد
ای جوووونم چی میشه بیام اونجا جرت بدم‌نسیمووو

0 ❤️