سلام اسم من محسن الان 19 سالمه از کرمانشاه یه خواهر دارم که اسمش مهسا هست 2 سال از من بزرگتره قدش 168 و خیلی خشگل و موهاش بلونده که الان شوهر کرده .داستانی که میخوام بگم از 6 سال پیش شروع میشه که اونموقع 13 سالم بود و کلاس دوم راهنمایی بودم .اون موقع خونمون تو پایین شهر کرمانشاه بود محله تازه آباد که همه لاشین و جاهل زیاد داره و مدرسمم اونجا بود.یه دوست داشتم به اسم هاشم که یک سال از من بزرگتره و خیلی با هم صمیمی بودیم و همچنین همسایه و همکلاسی بودیم ی دوست دیگه داشتم که اون دو سال از من بزرگتره و اسمش رحیمه. یه روز تو مغازه هاشم نشسته بودیم که بهم گفت رحیم با خواهرت دوست شده زودتر جلوشو بگیر تا کاری نکرده منم با رحیم دعوام شد و همچنین با خواهرم و دیگه طوری شد که شرش رو کم کردم و دیگه رحیم دور و بر ما نیومد.اما تازه مشکلم با هاشم شروع شده بود ی روز با هاشم حرفم شد که گفت میخوام آبروتو ببرم عکس خواهرتو دارم و یه حرفای دیگه ای هست که برای همه میگم منم خیلی ترسیدم و افتادم به پاش که اشتباه کردمو بیا دوباره با هم دوست شیم اونم قبول کرد اما بهانه هاش زیاد شده بود هفته ابی یه بار میگفت دیگه باهات حرف نمیزنمو میخوام آبروتو ببرم منم میرفتم پیشش تو مغازشون به دست و پاش میفتادم ی روز گفت به یه شرط اینکارو نمیکنم کهخ باید بکنمت البته منظورش رو شلواری بود منم به ناچار قبول کردمو تو مغازشون یه دقیقه ای از رو شلوار کیرشو مالید به کونم بعد از اونروز چن بار دیگه اینجوری باهام حال کرد ولی دیگه منم داشتم رفاقتی بهش میدادم و خودمم خوشم اومده بود بعدش شلوارمو هم پایین میکشید ولی کیرشو نمیکرد تو کونم و خیلی زود هم آبش میومد و میریخت در کونم تا اینکه ی بار کسی خونشون نبود رفتیم تو خونشون هر دو لخت لخت شدیم و دراز کشیدیم و اون از پشت کیرشو به کونم میمالید و دستشو میکشید رو بدنمو پاهاشم دور پاهام حلقه کرده بود بعد من بلند شدمو شروع کردم براش ساک زدن که آبش اومد و کمی ریخت تودهنم بعد کیرشو شستو من دوباره افتادم رو کیرش و یه نیم ساعتی خوردمش تازه کیرش بلند شد و من به پشت خوابیدمو پاهامو باز کردمو دادم بالا و کیرشو آورد جلو دهنمو براش خیسش کردم با تف و یه تف هم انداخت در کونم و کیرشو گذاشت در سوراخ کونم و فشار داد سر کیرش رفت تو کونم خیلی درد داشت خودمو کشیدم عقب کیرش در اومد دوباره کرد تو کونم که همش تا ته رفت تو کونم بعدش هی بهش میگفتم تو رو خدا یواش بکن درد داره اونم میگفت باشه ولی خیلی حشری بود و تند تند تلمبه میزد کون منم یواش یواش جا باز کرد و داشتم حال میکردمو کیرم هم راس شده بود کیرشو میکرد تو کونم در میاورد و دوباره میکرد تو بعدش شروع کرد به فحش دادن و میگفت این کیرم تو کوس مهسا مهسا خوشگله ,کیرم تو کوس مامانت , آه محسن کیرم تو کوس خواهر خوشگلت چه حالی میده کوس مهسا, منم هیچی نمیگفتم و کیرمو میمالیدم بعد دهنشو آورد جلو و لبمو میخورد زبونشو میکرد تو دهنم آبش که آومد همشو ریخت تو کونم منم داشتم جلق میزدم و اون کیرشو از تو کونم در آورد ولی من تو هموم حالت داشتم جلق میزدم خیلی حال داد آبم اومد و هر دو لباس پوشیدیم و من رفتم خونمون .
وقتی رفتم خونه کمی پشیمون شده بودم و از خودم بدم میومد و به فحشای هاشم فک میکردم بعد از اون هفته ای یه بار هاشم منو میکرد به نحو احسنت و در حال کردن فحشم میداد و میگفت که فک کن الان مهسا زیر کیرمه و دارم خواهرتو میکنم. منم دیگه کمک بدم میومد ودیگه دوس نداشتم بدم . هاشم اینا خونشون از محله ما بار کرد و فکر میکردم که دیگه تموم شده جریان منو هاشم اما اینجوری نبود ماهی دو سه بار زنگ میزد و تهدید میکرد و منو به زور میکشوند خونشون که دور هم بود از ما و منو میکرد منم هر کاری میکردم که دیگه تموم کنه حرف حالیش نمیشد و منم چون خیلی ازش میترسیدم دوباره میرفتم بهش میدادم دیگه از دستش کلافه شده بودم دیگه 18 سالم شده بود و برام سخت بود که تو این سن کون بدم و چون برای خودم غروری داشتمو با خودم فکر میکردم که یا خودمو بکشم یا اونو اما فکرش هم عذابم میداد و به خودم امیدواری میدادم که تموم میشه که یه روز گفت باید خواهرتو برام جور کنی بکنمش تا دیگه برای همیشه دست از سرت بردارم منم خیلی ناراحت شدمو اومدم خونه بهش فکر کردم که اگه بتونم اینکارو براش بکنم و خواهرمو راضی کنم که به هاشم بده خیلی خوب میشه و من دیگه زندگی راحتی دارم و تصمیم گرفتم که اینکارو بکنم . مهسا اون موقع دو ماه بود عروسی کرده و خیلی چیز خوبی بود یه روز اومد خونمون و من خیلی نگران بودم و اضطراب داشتم که بهش بگم خلاصه رفتم تو اتاقم و صداش کردم اومد و براش قضیه رو گفتم قبلش خیلی قسمش دادم که به کسی نگه و قبول کرد و منم یه خورده گریه کردم تا بدونه چجور وضعیتیه خیلی ناراحت شد و رفت خونه خودشون شب بهم اس داد و گفت فقط به خاطر تو و یه بار .و منم به هاشم گفتم اونم خیلی خوشحال شد و گفت همین امروز خونمو خالی میشه دس خواهر جندت بگیر و بیار اینجا منم به مهسا گفتم و یه ساعت بعدش اومد با هم رفتیم تو خونه هاشم اینا مهسا جلوتر رفت تو دیدم هاشم لخته و تا مهسا رفت تو اومد جلو و مهسا رو بغل کرد و لبش رو خورد مهسا هم چیزی نمیگفت ولی باهاش هم کاری نمیکرد بعد هاشم به من گفت زود باش لخت شو و خودشم مهسا رو انداخت رو تشک که گوشه اتاق پهن کرده بود و افتاد به جونش روسریشو در آرد و نشست وسط پاهای مهسا و دکمه های مانتوشو باز کرد منم لخت دم و فقط شورت پام بود بعد مانتو مهسا رو در آورد یه تاپ قرمز تنش بود یه خورده گردن مهسا رو خورد و تاپش رو هم در آورد مهسا هیچی نمیگفت ناراحت بود و هاشم همش قربون صدقه خواهرم میرفت و میگفت فدای کوست بشم که چن ساله دارم به عشق کوس تو داداشت رو میکنم عزیزم بالاخره بهخ کوست رسیدم بعد شلوار شو بیرون آورد یه شورت بندی مشکی پاش بود هاشم یه لیس زد به کوس خواهرم و شورتش هم در آورد منم برای اولین بار بود کوس میدیدم یه کم خوشم اومد مهسا خودشو آماده کرده بود و موی کوسشو کامل زده بود هاشم با دیدن کوس خواهرم خیلی حال کردو کیرشو آورد مالید به کوس مهسا مهسا یه آه کوچولو کرد بعد هاشم شروع کرد خوردن کوسش خواهرم پاهاشو داده بود بالا وباز کرده بود و به پشت خوابیده بود عین خودم که به هاشم میدادم بعد بهش گفت که تاپ و سوتینت رو درآر مهسا هم اینکارو کرد و لخت لخت شد بعد حالت 69 شدن و مهسا داشت کیر هاشم و میخورد فک کنم هاشم اسپری به کیرش زده بود که هنوز آبش نیومده بود بعد مهسا قنبل کرد و هاشم به من گفت بیا جلو رفتم و اشاره کرد به کیرشو گفت خیسش کن تا بکنمش تو کوس خواهرت منم یه تف انداختم رو کیرش و بعدش گفت کوس خواهرتم لیس بزن گفتم نه ولی خیلی اسرار کرد مهسا هم روش نمیشد چیزی بگه منم به اجبار کوس خواهرمو لیس زدم و خیسش کردم بعدش همونجا هاشم کیرش و گزاشتدر کوس خواهرمو کرد تو هاشم منو نگاه میکرد در حالی که کیرش تو کوس خواهرم بود و دستاشم به سینه های خواهرم گرفته بود و لبختد شهوتی میزد چشماش مست بود و آ ه آ کوچولویم میکرد مهسا هم سرشو پایین انداخته بود و اونم داشت حال میکرد هاشم داشت تلنبه میزد که همون حالت خواهرمو از پشت بغل کرد و کشوندش طرف من و گفت کیرشو بخور بعد چن لحظه مهسا شروع کرد ساک زدن برای من منم دیگه خیلی حال کردمو داشتم لذت میبردم هاشم هم همچنان کیرش تو کوس خواهرم بود و چن تا سیلی هم به کون مهسا زد بعد کیرشو در آورد و به پشت دارز کشید و گفت بیا بشین روش خواهرمم خیلی سریع رفت نشست رو کیر هاشم . مهسا روش به طرف هاشم بود و کونش به طرف من و داشت بالا پایین میکرد رو کیرش منم دیگه خیلی حشری شدم رفتم سراغش و دست میکشیدم رو سینه هاش .و کیرمو میمالیدم و مهسا هم داشت آه وناله میکرد من پررو تر شدم و کیرمو گذاشتم جلو دهن مهسا اونم دوباره شروع کرد به خوردن کیرم خیلی حال میداد سینه هاشم داشتم میمالیدم هاشم هم کوسشو میکرد بعد گفت بل شو آبم داره میاد مهسا از رو کیرش اومد کنار و هاشم آبشو ریخت رو سینه های مهسا . هاشم دیگه بیحال شده بود و چیزی نمیگفت خواهرمم رفت خودشو شست و سریع لباساشو پوشید و رفت منم بعد از اون لباسامو پوشیدمو یه خورده جلو هاشم گریه کردم و ازش قول گرفتم که دیگه منو ول کنه اونم گفت باشه دیگه هیچوقت بهت زنگ نمیزنم کاریم بهت ندارم برو منم رفتم بیرون مهسا رفته بود خونه خودشون اما بعد از اون زیاد رفتارش با من عوض نشر و انگار که چیزی نشده و الانم که 7 ماهه از اون روز میگزره دیگه خبری از هاشم نیست و من خیلی خوشحالم خدا کنه دیگه سرا غ منو نمیگیره. ببخشید که طولانی شد,ممنون که خوندین و باور کنین کاملا واقعیه این داستان.
نوشته: محسن
عجیبه اگه این موضوع واقعی باشه تو آدم بسیار احمقی هستی وتو اهل کرمانشاهی ویک کسی بخاطر یک تهدید واهی خودت رو کرده وبعد مجبور به کس کشی خواهرتم کرده .تو از شهری حرف میزنی که اگه تو یک میدون پر ترددش بایستی وبا صدای بلند بگی اهای پهلون هزار نفر برمیگردند ومیگن بله نمیخوام صحبت از قانون وچیزهایی مثل اون بکنم که خیلی هم اصله .حداقل کاری که میتونستی بکنی این بود که خودت رو بکشی.
گه خوردی کون گلابی که تو بخوای اهل کرمانشاه باشی !! کرمانشاهی ها اینقدر با غیرت و متعصب هستن که ادمایی مثل تو رو از خایه اویزون میکنن !!! از هر جهنم دره ای باش ولی نگو کرمانشاهی هستم !! من یه دوست کرمانشاهی دارم که اگه بهش بگم میاد پیدات میکنه و پشمای کونتو بخوردت میده
پس خانوادتن شماها کونده وکسکشین. اشکال نداره پیش میاد.اما ای کاش غیرتداشتی بعدها که اون هاشم نامرد ازدواج کرد میرفتی تلافیشو سر زنش در میاوردی. جای تو بودم یا پول میدادم هاشم میکردن یا زنشو. همچین آدمهایی هم پیدا میشن که بخاطر پول هر کاری برا آدم میکنن. خیلی بدبختی
دوستان قضیه مال ۶ پیش هست ولی به طرز باور نکردنی ۷ ماه از اون روز می گذره و یارو از ۱۲ سالگی می پره ۱۹ سالگی. زمان که میگن زود میگذره همین هست. لامصب مثل برق میگذره. عجب. lol
حتمآ حالا 7ماه تو ومهسا کس خانوم بدرقم هوس گایش بایک فقره کیرکلفت ابدار کردید؟
خجالت نکشید،تقدیم می کنم،بخصوص مهسا شاه کس خانوم
یباي دیگه اسم کرمانشاه رو بزبون بیاری دهنتو قهوه ای میکنم
چرا اینقدر داستانای بیغیرتی زیاد شده تو سایت واسم سواله
گیرم گه راست باشد کس کش کونی خواهر ت که به اون راحتی قبول کرد به شوهرش خیانت کند پس یه جنده تمام عیار است
madar jende bi namus chera esme kordo kermanshahi ro bad mikoni? kharkosse korde o gheiratesh. kord sar mide ama namus nemifrushe. bi namuse bi khahaar, jorat dari adres bede bebin shekameto pare pare mikonam ya na madarjende
تو به کسه مادرت خندیدی گفتی من کرمانشاهیم کونی حرامزاده . ولی اگه کرمانشاهی هستی خواهرتو یه سر بیار سنقر سید اصغر واسه اینجور کسا پول خوبی میده گی بازم هست دو نفری میکنه مشتری شین
کسکش بی ناموس حداقل اسم شهر نگو که به مردمش بربخوره کرمانشاهیا خیلی با غیرتن
دیوس عوضی کونده لاشی ببین فکرت ،اون تخیلات کیری مغز مجلوقت چقدر بیماریش پیشرفت کرده واین کسشعرایی که هضمش سخته رو باآبوتاب ازلذت بردنتم مینویسی؟آخه کس کش آبجی بزار ناموس حرمت داره لاشی کون،آبجی ارزش داره چطور فکر کردنشو کس کون دادنشوتو مغز انت میپرورونی؟ shok
از واقعی بودن داستان یا نبودنش کاری نداریم ولی کسایی که دارین فحش وبد وبیراه نثارنثاراین بنده خدا میکنین این سایت مال این نیست بیایین دم از غیرت ندا شتتونبزنید
دوست خوبم نميدونم واقعي بود يا نه ولي شاشيدي به غيرت و ناموس و انسانيت و شرف و مردونگي رفت …
قرار باشه همه تواین شهر پهلوون باشن کل شهر میرن تیم ملی داداشششششششش
واقعا برات متاسفم به خاطر بی غیرتیت
تا جایی که من مردم کرد رو میشناسم خیلی غیرتی و متعصب هستن نه مثل شما
بی خودی خود تو کرمانشاهی جا نزن
این جقولیاتت بلاخره برا چندسال پیشه یا چند ماهه پیش چرند بافتی باوووووووو
خب منتظر بودم داستانمو بزارن ولی نزاشتن منم خودم انتشار کردم
کونکش قحبه کرمانشاه محله ای به نام تازه آباد نداره. اون روستای تازه آباده که تو شهرستان ثلاث باباجانیه.گه میخای بخوری حداقل درست بخور :|
کسکش من هاشمم حالا که از رو نرفتی هم خواهرتو هم ننتو فردا میاری تا بکنمشون این تا 90 سال میکنم بعدش فول میدم دیگه کاریت نداشته باشم dance4 mail1 angel
اثرات مال حروم و حروم زادگیه دیگه
برو تحقیق کن متوجه میشی که بابای هاشم باباتو میکرده بعدم ازش خاسته مادرتو براش ببره مگه ن آبرو مادرتو میبرده
نسل در نسلتون با هم مخلوت شده باور کن به جوون داداش هاشمت راس میگم
دیووووووووووس
نمیدونم چی بگم غیرتت منو کشته خاااااااااااااااک تو سرت کنم
اشغال حرومزاده تو حتی ایرانیم نیسی
کثیف بیغیرت چرا اسم کرمانشاه میاری
جواب اون کرمانشاهی بگم که یارو درست میگه تازه اباد یا کچل اباد یه محله پایین شهریه . کرمانشاه هم اکثرا کس کش هستن و این داستان هم حقیقته . از انشا ش معلومه. حالا یع عدع عقده ای میان میگن کرمانشاه همه پهلوانن و هر چه بدکاره هست خارج ازکرمانشاه ست از همین بفهمین که درسته پهلوان ن ولی پهلوان کس کش
کص دالکت بو دروغت
توتک مناطقی کوردنشین هیچکه تخمی کار وا ناکات
ایره له سنه اگر کاری وا بکات سری میبریم
قندر دروزن
مادرقهبه ابجی کونی ابنه ایی .معلوم نیس زیر کدوم بوته ایی به عمل اومدی که میگی کرمانشاهی هستی.برو بمیر جغی بدبخت
خیلی جاکشی بی شرف نمیدونم داستانت کصشعره یا نه ولی اینکه من جای تو بودگ هاشم رو میکشتم بی ناموس اعدام میشدم ولی ارزشش داشت
آخه کسکشا یجوری قد و وزن رو دقیق مینویسین انگار سانتیمتر خیاطی تو دستتونه طرفو زود سانت میزنید یا چشماتون لیزر داره یه اسکن میکنی مشخصات یارو میاد رو مونیتورتون
از حالا تا اطلاع ثانوی کیر تو کون هر نویسنده ای که اول داستانش بنویسه من فلانم و اینم قدمه و اینم وزنمه
مفهومه??!