رفیقم یک گی بود

1396/07/24

داستان از اونجایی شروع میشه که من یه روز داشتم تو خیابونا کس چرخ میزدم که به یکی از دوستام بر خوردم که با هم مشکل داشتیم خلاصه نگه داشتم تا اومدیم با هم حرف بزنیم دعوامون شد که مجبور شدم بزنمش برای همین قصد داشتم مدتی از شهر فرار کنم این موضوع رو به یکی از دوستام گفتم که اونم گفت منم باهات میام این دوستمم که میگم اسمش اشکان بوداز لحاظ قیافه خیلی خوشگل بود رنگ پوستش سبزه بودکون خیلی خوش فرم وصافی داشت استیل بدنشم طوری بود که هر کسی میدید به دختر شباهتش میدادهمیشه هم یه ارایش کمی تو صورتش بودبدنشم با دختر مو نمیزد

خلاصه ما با هم رفتیم بندر انزلی اونجا که رسیدیم یه خونه اجاره کردیم خیالمون که از بابت خونه راحت شدبهم گفت که میخام لوازم ارایشی بخرم منم از همه جا بیخبر بردمش یه جایی که لوازم ارایش میفروختن از همه نوع لوازم ارایشی که فکرشو بکنین خریدبعد اینکه خریدش تمام شد رسوندمش خونه و من رفتم که برای شام چیزی بگیرم که یکم طول کشید بعد اینکه برگشتم خونه تااشکان رو دیدم شکه شد ارایش غلیظی کرده بود که من تا اون موقع نظیرشو ندیده بودم منم که بدم نمیومد نشستم پیشش دستمو انداختم دور گردنش شروع کردم به حرفای سکسی معلوم بود که اونم خوشش میاد که با هم سکس داشته باشیم بهم گفت حاظرم بهت حال بدم اما به شرطی که اونقد لبام رو بخوری که ترک برداره منم از خدا خواسته قبول کردم بردمش رو تخت خابودنمش قبل اینکه شروع بکنم ازش لب بگیرم دیدم یه شربت البالو درست کرده تودهنش قلقله کرد که رنگ دهنش شد قرمز و دهنش مزه البالو میداد لباسامونو در اوردیمو شروع کردم ازش لب گرفتن من که نزاشته بودم شرتشو دربیاره گیرموچرب کردمو از جلو گزاشتم لای پاشو تلمبه میزدمو لباشو میخوردم اونم داشت با صدای یواش ناله میکرد یه ساعت من لبای اشکان و داشتم میخوردم که دیگه حشرم واقعا زده بود بالا که برشگردوندم شورتشو در اوردم داشتم سر کیرمو روغن مالی میکردم که بهم گفت من کرم سفید کننده دارم گفتم چه فرقی میکنه گفت این بهتره کیرت زیاد سر نمیشه بهتر حال میده دیدم بابا خیلی وارده خلاصه یکم سفید کننده زدم سر کیر خودمو یکمم مالوندم در کون اقا اشکان تا کیرمو گزاشتم رو سوراخش گفت که یواش یواش رد کن که کونم عادت کنه اما من کلی ازش لب گرفته بودم بدجوری حشری شده بودم نتونستم خودمو کنترل کنم یدفعه همه کیرمو تو دو ثانیه رد کردم تو کونش یه جیغ محکمی کشید خاست که کیرمو دربیاره دستمو روی گردنش قفل کردم دیوانه وار شروع کردم به تلنبه زدن بعد چند دقیقه که داشت ابم میومد همه رو خالی کردم تو کونش اونم دردش اروم شده بود همونجور روش خابیدم ناگفته نمونه اونقد ازش لب گرفتم که تا یه هفته زبونم باد کرده بود نمیتونستم حرف بزنم خواننده های محترمی که از داستانهای گی خوششون نمیاد خواهشن فحش ندن امید وارم که از داستان من خوشتون اومده باشه.

نوشته: رسول


👍 5
👎 9
3171 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

658330
2017-10-16 20:57:35 +0330 +0330
NA

ﻛﺼﺨﻞ ﺍﻳﻦ ﮔﻲ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻴﻮﻧﻲ 🙄 ﻓﺮﻗﺶ ﺍﻳﻨﻪ ﻛﻴﻮﻧﻲ ﻭﺍﺳﻪ ﺭﻓﻌﻪ ﺧﺎﺭﺵ ﻣﺎ ﺗﺤﺖ ﺣﺎﺿﺮﻩ ﺷﺎﺧﻪ ﺑﺰﻩ ﺑﻜﻨﻪ ﺗﻮ ﻛﻴﻮﻧﺶ :ﺩﻱ

2 ❤️

658337
2017-10-16 21:09:13 +0330 +0330

این گی نیست!

سه نفر بالایی هر سه لایک!

مرگ بر کیونیسم!

2 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها