روزگار خوش با همکار حشری

1395/05/06

سلام
اصفهان زندگی می کردم چند ماهی بود شرکتی که کار میکردم به خاطر وضع اقتصادی خراب بر شکسته شد من هم بیکار شده بودم کار بود اما کار مناسب نه، یعنی حقوقی که پیشنهاد میکردن یک سوم حقوق قبلی بود به خاطر همین ترجیح دادم که بیکار باشم و برای خودم کار کنم .چند ماهی گذشت تا یک پیشنهاد کاری خوب از یک شرکت تو یکی از شهر های جنوب بم شد خوب منم دیدم شرایطش خوب هست برا همین قبول کردم .کوله بار سفر را بستم و رفتم ، اولش برام خیلی سخت بود یک شهر غریب بدون دوست و آشنا اما کم کم با محیط آشنا شدم و دوست های جدیدی پیدا کردم .شرکت یک خونه خیلی خوب در اختیارم گذاشته بود و ماشین خوبی هم داشتم. یک قسمت از کارم تو شرکت این بود که خرید های اینترنتی و بین المللی شرکت را انجام بدم یک روز که اینترنت شرکت مشکل داشت مجبور شدم برم کافی نت ، متصدی کافی نت یک خانوم بیست و هفت هشت ساله بود برخورد خیلی گرمی داشت رفتم پشت سیستم نشستم اما هر هرچی رمز عبوری که گفته بود زدم فایده نشداشت و وارد ویندوز نمیشد بهش گفتم و اون هم اومد کنارم نشست خیلی راحت بود ، انگار چند سالی هست که بام آشناست متوجه شد که بومی همون شهر نیستم ازم پرسید اینجا چیکار میکنی منم براش تعریف کردم برا کار و این حرفا اومدم خلاصه یکم با هم گرم گرفتیم دیدم خیلی خوب تحویل میگیره ،هم خوش قیافه هم خوش اندام بود دیگه از اون روز به بعد رفت رو مخم. دیگه تقریبا هفته ای یک روز میرفتم کافی نت ببینمش میخواستم شماره تماسش را بگیرم که متوجه شدم رو کارت ویزیت کافی نت شمارش هست تازه کارت ویزیت کافی نت دیده بودم شمارش رو برداشتم و شب تو واتس اپ چند تا جمله و جک براش فرستادم دیدم بعد از نیم ساعت جواب داد و حسابی شاکی شده بود که چرا این پیغام ها رو براش فرستادم و این خط جهت برقراری ارتباط کاری با مشتری هست چرا مرد ها هیچ ظرفیت ندارن .حسابی خورد تو ذوقم چیزی نگفتم تا بعد از دو روز دوباره رفتم کافی نت کارم که تموم شد دیدم کافی نت خلوت شده و کسی نیست بش گفتم بابت پیغام ها متاسفم منظور بدی نداشتم و عذر خواهی کردم بعد گفت شما بودید گفتم بله ببخشید گفت نه ای کاش خودتون رو معرفی میکردید چون خیلی از مردم مزاحمت ایجاد میکنن و باعث ناراحتی میشن گفتم خوب منم مزاحم شدم با یک خنده خیلی ناز گفت نه شما مراحم هستید اونجا بود که میخواستم بال در بیارم .همین باعث شد احساس صمیمیت بیشتری کنم و راحت تر باش برخورد کنم .از من پرسید ساعت کاریت چه شکلیه منم بش گفتم ،با این حرفش متوجه شدم که پایه هست بیرون همو ببینیم میخواستم بهش پیشنهاد بدم که دیدم مشتری اومد خودمو پشت یکی از سیستم ها مشغول کار کردم منتظر بودم خلوت بشه اون هم متوجه شده بود دارم حرص میخورم چون مشتری پشت مشتری که نبود نیاد یک خنده ناز بم کرد و سرش را انداخت پایین من هم دیگه دیرم شده بود باید میرفتم برا همین کارمو مثلا تموم کردمو رفتم حساب کردم به طوری که کسی متوجه نشه آرام زد به پشته دستم و گفت مهمون من ،من هم یک لبخند زدم و رفتم.
غروب شد یک پیغام داد من هم سریع بش سلام دادم گفتم چه خبر خوبی هنوز اسمش را هم بلد نبودم به فامیل می شناختمش ،احوال پرسی کردیم گفت تو کافی نت چی میخواستی بگی مشتری اومدن ،اینجا بود که دو دل شدم به خودم گفتم اگه به این زودی درخواست بدم بریم بیرون شاید ناراحت بشه یا قبول نکنه به هر حال بش گفتم میخواستم ساعت کاری تو بدونم و ببینم بعد از کار چیکار می کنی کجا هستی روز تون رو چه شکلی پر میکنی گفت معمولا با دوستام میرم بیرون گفتم کجا گفت میریم کافی شاب برا چای قلیون پرسید تو چی پایه کافی شاب هستی اینجا بود که به خودم گفتم هلو بپر تو گلو ،خوشحال شدم گفتم اره حتما اتفاقا خیلی دوست دارم تو شهر بگردم چون تازه وارد هم هستم شهر رو زیاد نمی شناسم خیلی دوست دارم بیام قرار شد ساعت 7 شب با دوستش بیاد گفتم میام دنبالتون گفت نه من با ماشین خودم میام بش گفتم یکی از دوستام پسر خوب و پایه ای هست اجازه هست با هم بیایم گفت اگه بومی نیست مشکلی نداره. ساعت پنج تا شیش آماده شدم و حسابی تیپ زدم زنگ زدم و آدرس رو گرفتم با دوستم رفتیم سر قرار دیدم اونا اونجا منتظر ما هستن از ماشین پیاده شدم داشتم شاخ در میوردم تیپش خیلی عوض شده بود آرایش خیلی غلیظی داشت فرق کرده بود دوستش که دیگه هیچی حوری بود یک نیشگون از دوستم گرفتم گفتم کوفتت بشه. با هم رفتیم داخل کافی شاب معلوم بود زیاد میان اونجا چون اردور رو به اسم کوچک صدا زد و یک آلاچیق مخصوص داشتن که همیشه میرفتن اونجا میگفتن اینجا کسی بمون دید نداره راحت تر هستیم .شروع کردیم به صحبت کردن تازه اونجا بود که اسم کوچکش رو متوجه شدم تا اون شب به فامیل صداش میکردم دیدم خیلی ریلکسه منم دستش رو گرفتم کنارش شونه به شونه نشستم و صحبت میکردیم گرم صحبت بودیم اصلا حواسم به اون دوتا نبود اما به نظر می رسید نتونسته بودن با هم ارتباط برقرار کنن برا همین دوستشم اومد تو جمع ما و وسط حرف زدن ما هی تیکه مینداخت ، گاهی هم به گویش محلی یک حرفایی میزد که اصلا متوجه نمیشدم اصرار کردم که معنی حرفاشون را بگن اما نمیدونستم چرا وقتی اصرار میکردم دوستش خندش میگرفت و خودش هم سرخ می شد دوستش به متلک میگفت حرفای هست که برا پسرا بده حالش ون گرفته میشه و میخندید .
خلاصه دوستش دید من خیلی حساس شدم کلا رفت رو کانال محلی تا حرص من ر و در بیاره دیگه داشتن هردوشون میخندیدن بشون گفتم خیلی خوب الان زنگ میزنم به یه همکارا بومیم ازش میپرسم اولش مخالفت کرد و می گفت بعدا بپرس اما دوستش اصرار کرد که زنگ بزن منم زنگ زدم چنتا از کلمه ها رو که میگفتن رو جلو خودشون تلفنی پرسیدم معنی حرفاشون را که متوجه شدم سرخ شدم دیدم داره سه میشه و بد نگاه میکنن انگار داشت خیلی خجالت میکشید برا همین شروع کردم به خنده و شوخی البته خودم هنوز تو شک بودم ولی شروع کردم به شوخی کردن و موضوع را عوض کردم اون شب گذشت و رفتیم همگی خونه شب تو واتس اپ پیغام داد ببخشید دوستم خیلی بی معنی بود نباید این حرفارو میزد گفتم نه اتفاقا خیلی باحال بود باعث شد یخ هامون باز بشه از زندگی و کارم پرسید ار گذشته و برنامه های زندگیم منم بش جواب دادم گفت تو در هر صورت از این شهر میری جواب دادم شاید قبلا این هدفو داشتم که بد از یکی دو سال از شهرتون برم اما قبلا اینجا دلخوشی نداشتم خیلی خوشحال شد این رو شنید گفت یعنی
دل خوشیت منم بش گفتم از اولین روزی که دیدم تو رو صبح و شب به فکرت بودم انگیزه ام دوست شدن با تو بود تا دلت رو بدست بیارم . خلاصه شروع کردیم به حرف زدن اما نمیدونم واقعا میترسیدم از زندگی خصوصیش بپرسم چون واقعا دوسش داشتم پیش خودم گفتم یا مجرده یا مطلقه چون خودش هم چیزی نمیگفت منم چیزی ازش نپرسیدم تا اینکه فرداش بم گفت امروز بم پیغام نده پسرم میخواد بیاد کافی نت داشتم شاخ در میوردم گفتم مگه بچه داری گفت اره گفنتم چند سالشه گفت 8 سال تعجب کردم گفتم مگه چند سالت بوده ازدواج کردی شروع کرد به تعریف کردن که 16 سالش بوده پدرش زورش میکنه با یکی که اصلا دوستش نداشته ازدواج کنه 19 سالگی بچه دار میشن اما هیچی از شوهرش نگفت تنها حرفی که زد با کنایه این بود بابا دخترم مرده. منم چیزی نگفتم دیگه اصلا دوست نداشتم از گذشته اش چیزی بدونم تا اینجا کافی بود برام .تقریبا سه روز بعد از دوستیمون رفتیم اطراف شهر و الکی تو شهر دور میزدیم دستش رو گرفتم و بوسیدم دیدم چشم هاش شهلایی شد و یه لبخنده ناز بم تحویل داد متوجه شدم خیلی دختر پر حرارتی هست و خیلی وقته که سکس نداشته که با یک بوسه از دستش این قد تغییر کرد دیگه تقریبا با هم راحت شده بودیم دستم موقع رانندگی رو رونش بود و نوازشش میکردم معلوم بود خیلی خوشش اومده بود البته منم لذت میبردم اندامش خیلی رو فرم بود خیلی دوست داشتم بغلش کنم همین لحظه بود که گفت راستش رو بگو داری به چی فکر میکنی که اینجوری خیره شدی به جاده منم بش گفتم واقعا بگم جواب داد اره بگو گفتم ناراحت نشی لهم کنیا گفت نه خدا نکنه مگه دلم میاد بدش هم نترس زورم نمیرسه گفتم خیلی خوب میگم ،راستش رو بخواهی بد جوری دلم میخواد بگیرمت تو بغلم گفت ااا نه بابا اینجااا (اینجاش رو خیلللیی با ناز گفت) دلم واقعا آب شد)گفتم هر جا بگی جگر گفت فعلا زود هست پرو میشی(با ناز و عشوه)گفتم دله کاریش نمیشه کرد این جور چیز ها رو که نمیفهمه گفت خیلی خوب به دلت بگو چند روز صبر کنه تا خرش کنم .اینقد داغ شده بودم که اصلا متوجه نبودم کجا داریم میریم فقط متوجه شدم از شهر خارج شدیم دیدم که کوره دهی از دور معلومه خودم رو زدم به اون راه رفتم به سمت ده، نزدیک که شدیم و مطمین شدم کسی نیست یک گوشه ایستادم گفت ای کلک میخوای بدزدیم اوردیم اینجا بش گفتم فعلا شما آقا دزده هستید دل منو دزدیدی .دستش رو گذاشت رو قلبم و گفت واسا ببینم چی میخواد دلت گفتم باید گوش بدی گفت باشه سرش رو آورد گذاشت رو قلبم منم داشتم چشماشو نگاه میکردم واقعا خوشگل بود و تو دل برو دو دقیقه همین جوری گذشت نگاه هامون به هم قفل شده بود چشماشو بست منم چشمامو بستم اروم لبم رو گذاشتم رو لب هاش اولش رمانتیک و ارام میبوسیدیم یک دقیقه ای گذشت دیدم زبونش رو داره میکنه تو دهنم و به زبونم میزنه وای چه لذتی منم شروع کردم لب پایینش رو میخوردم محکم داشت زبونم رو می مکید و ول میکرد منم با دستم داشتم زیر بغلش رو نوازش میکردم خیلی لذت داشت چشماشو باز کرد هر دو داغ داغ شده بودیم دیگه دسته خودمون نبود هیچ کدوم نمی تونستیم خودمون رو کنترل کنیم دوباره لبم رو بردن چسبوندم به لب هاش این دفعه من زبونش رو می مکیدم اون لب هام رو ، دستم رو گذاشته بودم رو رونش و نوازش میدادم آرام دستم رو بردم بین پاه هاش دیگه داشت لب هام رو میکند به نفس نفس افتاده بود اما حاضر نبود لب هاش رو از رو لبم بر داره کامل از خود بی خود بود دکمه های شلوارش رو باز میکردم حتی یک کلمه چیزی نگفت فقط هم دیگرو می بوسیدیم دستم رو گذاشتم بین پاه هاش رو شرتش ، یک اه کشید شرتش رو از زیر شلوارش کشیدم پایین دستم رو می مالوندم بین پاه هاش که یک هو لبم رو ول کرد چشم هاش سرخ شده بود و خیلی شهلایی شهوت تمام وجود ش رو گرفته بود اما گفت نه اینجا مناسب نیست .منم واقعا جلو خودمو نمیتونستم بگیرم اگه اون آخر خودش رو کنترل نمیکرد همین جا تو فضای باز تو ماشین … بدونه اینکه حتی یک دقیقه به عواقب کارمون فکر میکردیم اما اون خودش را کنترل کرد معلوم بود که از من قوی تره
در هر صورت اون روز هم گذشت اما دیگه میدونستیم که هر دو منتظره یک سکس فوق العاده هستیم برا همین دیگه با هم رودرواسی نداشتیم. خلاصه چند روزی گذشت با هم بیشتر و بیشتر صمیمی می شدیم یادم هست نزدیک های عید فطر بود قرار بود برم اصفهان اما پیش خودم فکر کردم این بهترین موقعیت هست باید یک بهونه پیدا کنم و فعلا نرم مرخصی چون خونه کامل در اختیار خودم بود بدون هیچ مزاحمتی .زنگ زدم خونه گفتم کار برام پیش اومده و فعلا نمیتونم بیام .رفتم کافی نت و ماجرا رو براش تعریف کردم انتظار داشتم یکم مخالفت کنه اما دیدم بیشتر از من حتی ذوق داره .بالاخره روز تعطیلی رسید و همه رفتن .صبح خونه را تمیز کردم و تدارک یک شام خوبم دیدم، کارم که تموم شد زنگ زدم به یکی از دوستام تا برام یکی دوتا ویاگرا جور کنه رفتم گرفتم گفت این قرص باید یک مکمل هم داشته باشه تا شب فوق العاده برات درست کنه گفتم هر چی لازمه خودت بده دیدم از لای پلاستیک اندازه یک نخود شیره در آورد اول مخالفت کردم اما خوب راضیم کرد و گفت یک ساعت قبل از برنامه بکش. رفتم خونه و زنگ زدم بش گفتم میام دنبالت گفت نه خودم میام فقط تو در پارکینگ رو باز بزار تا من مستقیم بیام داخل خونه کسی شک نکنه .ساعت هشت شب شد که موبایل زنگ خورد در پارکینگ رو باز کردم ماشین رو آورد داخل و وارد سالن شد. دل تو دلم نبود قلبم داشت از جاش کنده می شد دستورالعمل دوستم رو هم انجام داده بودم. سلام کرد من فقط به چشم هاش زل زده بودم بم گفت اینجوری بم نگاه نکن داری با چشم هات میخوریم بش گفتم یعنی از الان داری کم میاری یک خنده ناز کردو اومد پرید تو بغلم یادم هست که دقیقا بیست دقیقه ای شد که تو راهرو تو بغلم بود و همونجا لب ها مون به هم گره خورده بود زبونم رو اینقد محکم می مکید که واقعا داشت درد میگرفت خیلی قشنگ میک میزد انگار یکی داره برات ساک میزنه با دستش افتاده بود به جونه موهام و حسابی میکشیدشون منم لب هاش رو می مکیدم و با دستم بدنش رو نوازش میکردم لاله گوشش و می مکیدم بیشتر خانوم ها رو این نقطه حسابی حساس هستن و هوش از سرشون می بره واقعا هم تاثیر گذار هست گردنش رو میبوسیدم نرمی زیر گلوش رو آنقدر خورم که جاش سیاه شد دیگه به نفس نفس افتاده بود چشم هاش خمار شده بود نمی تونست رو پاه هاش واسه بغلش کردم آوردمش تو اتاق خوابم رو تخت خوابوندمش با چشمای خمارش بم نگاه میکرد نگاهی که هزاران حرف توش بود التماس شهوت عشق سکوت، منم آروم بدنش رو نوازش میدادم دستم رو بردم زیر لباسش انگار شوکه شد چشم هاش رو بست منم ادامه دادم دستم رو بردم رو سینه هاش خدای من مثل توپ بسکتبال سفت بود از رو سوتین نوازش میدادم سینه هاش رو لباسش رو در آوردم بدنی صاف سبزه با موهای خیلی ریز که کاملا سیخ شده بودن کفه دستم رو رو شکمش کشیدم قشنگ بود یک حسه قشنگ ، نافش رو بوسیدم و ازش خواستم کمک کنه سوتینش رو باز کنه وای داشتم دیوانه میشدم سینه های گندمی با نوک قهوه ای ، جونم با دستم گرفتم شون چه لذتی مخصوصا وقتی نوک سینه هاش رو بین انگشتم حس میکنم دیگه نتونستم جلو خودمو بگیرم نوک سینه هاش رو کردم تو دهنم ، جونننم از لذتی که خودم بردم بگم یا احساسی که اون داشت رو بگم من تو فضا بودم اونم بی هوش فقط دستش بینه مو هام بود و آروم اه میکشید زبونم رو نوک سینه های سفتش میزدم سینه هاشو رو کامل کردم تو دهنم و می مکیدم سرشون رو میلیسیدم با اون دستم هم اون سینه شو تو دستم گرفته بودم جونم لذت قشنگی بود جلو خودم رو نتونستم بگیرم نوک سینه هاش رو گاز میگرفتم وای خدا معلوم بود داره درد میکشه اما دردش با لذت همراه بود از بین سینه هاش بدنش رو بوسیدم تا رسیدم به نافش دور نافش رو میمکیدم دستم رو اروم بردم زیر شلوارش وای خدایا حسه عجیبی بود واقعا داغ بود گرما رو احساس میکردم و حسابی لزج شده بود دستم رو رسوندم به چوچولش تا اولین فشارو به چوچولش اوردم یه اه سنگینی کرد که فکر کردم یک لحظه از هوش رفت تو چشم هاش نگاه کردم بش گفتم خوبی خیلی اروم ، کشیده و سنگین گفت ارهه گفتم اجازه هست و به شلوارش نگاه کردم چیزی نگفت فقط دستم رو گرفت و محکم فشار داد و برد به سمت شلوارش چشم هاش نیمه باز بود ، دکمه های شلوارش رو باز کردم یک شرت قرمز تور که کشش مخملی بود پاش بود شلوارش رو کشیدم پایین رون پاه و ساقه خوش تراشی داشت خیلی خوش اندام بود. دستم رو از ساقه پاش کشیدم تا پایین شرتش ، نمایه قشنگی از کوسش زیره شرت توری معلوم بود یه کس تپل سبزه چوچوله بیرون اومده و زیرش هم یک خط ناز با پره های خیلی نازک از کسش دلم نیومد این قشنگی رو از دست بدم همینطور که شرتش پاش بود زبونم رو از کنار رونش به کناره کسش میزدم صدای اه اه ریز که
از ته دلش بود رو میشنیدم شرتش رو زدم کنار و زبونم رو قشنگ به سوراخ کوسش فشار دادم و کردم داخل این کارو زیاد دوست نداشتم چون کاملا لزج شده بود اما ادامه دادم تا متوجه نشه همین لحضه دستم رو گرفت و انگشتم رو کرد تو دهنش و می مکید داشتم حال میکردم بهش گفتم پاهاش رو ببره بالا برد منم شرتش رو در اوردم با دستم تمام کسشو فشار دادم و با سوراخش بازی میکردم دیگه معلوم بود تحملش تموم شده و داره به هم می پیچه خیلی از این صحنه داشتم لذت میبردم اسم رو صدا میکرد و میگفت جونمی میخوام ماله تو باشم ، منو ماله خودت کن هم عشق رو میدیدم تو صورتش هم شهوت صحنه قشنگیه و این دو فقط کنار هم لذت واقعی رو میدن هر کدوم که نباشه باز اون لذتی که خدا بمون داده رو نمیتونیم حس کنیم عشق بدون سکس یا سکس بدون عشق کامل نیست .خوب حالا نوبت اون بود دستش رو کرد زیره پیرهنم بدنم رو نوازش میداد سینه هامو گرفت تو دستاش و یه فشار اروم داد گفت دکمه های پیرهنت رو برام باز کن کمکش کردن دستش رو از گردنم محکم کشید تا دقیقا بالای کیرم همینطور داشت بدنم رو نوازش می داد با کفه دستش محکم فشار میورد پیرهنمو کامل در اورد بم گفت گرما بدنت رو میخوام گرفتمش محکم تو بغلم ،گردی سینهاش و سفتیه نوکه سینهاشو داشتم حس میکردم لذت بخش بود واقعا لذت بخش بود گفت بخواب روم میخوام سنگینیه بدنت روم باشه دراز کشیدم روش و فقط می بوسیدمش ، اسمم رو صدا میکرد اروم دست های ظریفش و اطراف رونم فشار میداد احساس کردم روش نمیشه یا همچین چیزی میدونستم میخواد چیکار کنه اما چند دقیقه ای گذشت دستش رو گرفتم یکم نوازش دادم اونم این دفعه کیرم رو از رو شلوارم نوازش داد چند لحضه دستش بدون حرکت بود ، چون روش خوابیده بودم متوجه شدم زربان قلبش اروم تر شده صورتم رو از صورتش فاصله دادم و تو چشماش نگاه میکردم دستش رو برداشت همینجور که تو چشام زل زده بود دستش رو کرد تو شلوارم و شرتمم رد کرد و مستقیم کیرم رو تو دستش گرفت و مشت کرد این دفعه ضربان قلبش تند تند شد کیرم رو تو مشتش بالا پایین کرد این لحضه رو یادم نمیره دستش رو مالوند به کسش و لزجش کرد و کبرم رو دباره تو مشتش کرد خیلی حال داد با اب کسش داشت کیرمو می مالوند ، می مالوند نگاه ام میکرد و چشم رو می بست و اه میکشید با یک چرخش از زیرم اومد بیرون و منو رو تخت خواب ، خوابوند نوک سینه هام رو میک میزد خیلی لذت بخش بود چشم مام کاملا شهلایی شده بود کمربند م رو کامل باز کرد و شلوار و شرتم رو باهم از پام در اورد داشت به کیرم نگاه میکرد گفتم چه خبره بد نگاه میکنی گفت خبرا اینجا قایم شده بود گفتم خواب بود بیدارش کردی حالا دیگه باید خودت باش کنار بیای ببینی حرفش چیه گفت خوب میدونم حرفش چیه باید بدم یک هم زبون باش حرف بزنه اینو گفت و یک چشمک زد گرفتش تو مشتش و میمالوندش نشست کنار م و تخم هام و گرفت بعد با دستش مرز بین کیرم و تخمام رو گرفت و اولین بوسه را به کیرم زد اول یکم با سرش بازی کرد و زبونش رو می مالوند به سر کیرم زبونش رو مب مالوند به کلاهکش و از بالای تخمم زبونش رو رگ کیرم میکشید تا سر کیرم به نوک کیرم که میرسد کامل میکردش تو دهنشو فشار میداد به لپاش چندین بار این کارو کردن تخمام رو میکرد تو دهنشو می مکید حواسش بود که فشار نیاره بد کیرم رو کامل کرد تو دهنش معلوم بود داره اذیت میشه اما برو خودش نیورد. دیدم داره اذیت میشه بش گفتم کافی هست گفت مگه دوست نداری یا اینکه خوب انجام نمیدم گفتم نه اصلا این طور نیست خیلی هم عالیه اما بهتره انجام ندی دیدم واقعا داره نارحت میشه گفت چرا اخه گفتم داری اذیت می شی اینو که گفت نه اصلا من خیلی دوست دارم دارم لذت میبرم و شروع کرد تند تند ساک بزنه و کلاهک کیرمو بمکه کیرمو تا ته حلقش میبرد به نظره من نوازش و عملیات قبل سکس اگه قشنگ و درست انجام شه حتی میتونه از سکس هم لذت بخش تر باشه که اون روز دقیقا همین داستان بود واقعا حال داد. خوب چند دقیقه ای ادامه داد همین طور که داشت برام ساک میزد اوردمش رو تخت و منم چرخیدمو رفتم زیره شکمش باسنشو گرفتمو تو دستام فشار میدادم و زبونمو میمالیدم به کسش زبونمو به سوراخ کونش میمالیدمو تا چوچولش میلیسیدم با یه دسمال کیلینکس کسشو تمیز کردمو افتادم به جونش دقیقا لبه های کسش رو لبامو گرفته بود خیلی قشنگ بود این صحنه زبونمو میکردم تو کسشو چوچولشو قشنگ می مکیدم داشت لذت میبرد کیرمو تو دهنش نگه داشته بود و به صورت خفه اه اه میکرد کیرمو از دهنش بیرون کشیدو تو مشتش گرفتو تند تند دستشو بالا پایین میکرد منم چوچولشو داشتم میخوردمو با انگشتم اروم فرو کردم تو سوراخ کونش نمیدونم عکس العملش چیه برا همین اول با سوراخ کونش بازی کردم بد که دیدم چیزی نگفت انگشتمو کردم تو کونش بد تند تند تلمبه میزدم پرو شدمو دوتا انگشتمو کردم توش خیلی حال میداد اونم داشت حال میکرد معلوم یود حسابی دوست داره خلاصه بد از پنج دقیقه اون داگ استایل بود منم با انگشتم داشتم میکردم تو کنشو ازش لب میگیرفتم. خوابوندمش رو تخت خودمم رفتم رو تخت تو چشاش نگاه کرم و بش گفتم حاضری گفت با تمام وجود منتظرم من و تو یکی بشیم جفتمون رو تخت بودیم خوابیدم روش بوسیدمش نشستم رو بروش بش گفتم کمک کن پاهاتو بزار رو شونم من دقیقا جلوش پاهاش بودم وقتی پاهاش رو شنم بود باسنش یکم از رو تخت بالا اومد تا زانوهاش اوردمش جلو و پاشو خم کرد پشت کمرم الان کیرم دقیقن جلو کسش بود کیرمو تو دستش گرفت سره کیرمو خودش گرفتو به کوسش میمالوند این قد بی حال بود که فقط میتونست همین کارو کیرم اروم با سوراخ کسش تنظیم کرد سرشو فشار داد تو و یه اه بلند کشید کمرشو یکم جابجا کرد کیرم کامل فرو رفت تو کسش من یه حالا از اعماق وجودم یه اه کشیدم همونجا متوقف موندم داشتم به این صحنه نگاه میکردم کیرم تو کسش بود گفت نگاه کن الان من با تو یکی شدیم ماله خم شدیم یه چشمک بش زدم گفتم اره و شروع کردم تلمبه زدن وای خیلی تگ بود دقیقا کیرم تو سوراخه کسش احاطه شده بود گرما لزج فشار این حسی بود که رو کیرم احساس میکردم مخصوصا قسمت کلاهش رگ پشتش وقتی تو بیرون میکردم کیرمو لحظه ای که دباره کیرم میرفت تو سوراخ کسش انگار دباره به جون میومدم و رگ پشت کیرم سفت می شد تنگی کسش دباره کیرمو میبلعید و لیز میخورد توش وقتیم میکشیدمش انگار تمام این لذت میرفت پشت کلاه کیرم محل ختنه گاه کیرم با هر بار که کیرمو فرو میکردم تو کسش یه اه از تمام وجودش میکرد وقتی میدیدم داره لذت میبره لذته منم دوچنتا میشد وقتی تو چشای خمارش نگاه میکرم صداشو میشنیدم که اه اه میکنه و میدیدم داره لذت میبره از لذت بردنش و دیدنش تو این حال احساسی بم دست میداد که خیلی خیلی برام زیبا و با ارزش بود و باعث میشد این سکسم خیلی خیلی لذت بخش تر باشه.همین طور ادامه دادم و ادامه دادم قرص کیرمو صفت نگه داشته بود شیره کمرمو میدوتستم به این زودیا هم آبم نمیاد خوب الان دیگه این حالت بسه کیرمو اوردم بیرون شروع کردیم به لب گرفتن لبمو میمکید و میگفت عاشقتم کیرمو گرفته بود تو دستش تو چشام نگاه میکرد میگفت برای اولین باره مزه سکس واقعی را چشیده و تا به حال همچین لذتی نبرده راستش را بخواین برا من هم یکی از قشنگ ترین سکس ها بود این دفعه اون مشغول شد و با اشاره به تخت و اشوه قشنگی من رو متجه کرد که دراز بکشم رو تخت منم همین کارو کردم شروع کرد به خورده کیرم دقیقا جلو پام نشسته بود بعد از یکی دو دقیقه همین طور که جلو پاهام نشسته بود خودشو اروم میکشید روم تا اینکه با باسن قشنگ رو شکمم نشسته بود منم داشتم سینهاشو نوازش میدادم کیرمو گرفت تو دستاش و باسنشو بلند کرد دقیقا یک حالتی گرفته بود که من قشنگ ببینم و واقعا هم زیبا بود کیرمو میکشید به سوراخ کونش و یکم فشار داد اما فایده نداشت نرفت دیدم زیاد تمایل نداره گفت من خودم نمیتونم گفتم پس امروز نه با دستش یه بوس فرستاد و گفت برات جبران میکنم و سره کیرمو اروم کرد تو کسش و نشست روش کیرم کامل تو کسش بود داشت تو چشام نگاه میکردو لبشو گاز میگرفت خودش شروع کرد ااروم باسنشه بالا پایین میکرد داشت دوباره از خود بیخود میشد سرعتشو بیشتر و بیشتر کرد و باسنشو کامل بالا میورد و میشست کیرم که میرسید کبه کسش دباره سریع میشست و کیرم دباره کامل داخل کسش جا میرفت ده دقیقه ای خودش باسنشو بالا پایین کرد متجه شدم که داره خسته میشه برا همین منم کمکش با دستم زیره باسنشو گرفتمو همراهیش میکردم دیگه اه اه کردنش به جیغ تبدیل شده بود بش میگفتم گلم بیا میخوام ارضا شی میخوام برسی به اوجه لذت دیگه خودش جون نداشت فقط من باسنشو بالا پایین میکردم که یک مرطبه یه اه بلند کشید و تند تند اسمم رو صدا میکرد میگفت تند تر تند تر منم هرچی تو توانم بود تند تند تلمبه میزدم یکی دو دقیقه کشید همش داشت جیغ میزد معلوم بود کامل ارضا شده خیلی خوشحال شدم از این که داره لذت میبره دیگه کمرم جون نداشت اومد بغلم کرد فقط میبوسیدم گفت چرا ابت نمیاد عزیرم گفتم میاد منتظر بودم تو اول ارضا شی گفت من این دوین باره که ارضا شدم بوسیدمش گفتم باشه حالا نوبته من.من خودم شخصا یه پوزیشنه سکسو واقعا دوست داشتم که بش گفتم انجام بده.بش گفتم دراز بکشه از پشت رو تخت منم رفتم بشستم رو باسنش از پشته باسنش لا کسشو باز کردم خیلی قشنگ بود تو این زاویه هم کسشو میتونستم ببینم هم کونشو کیرمو کردم از لای پاش تو کسش وای خیلی قشنگ بود لبه های کسش بین کیرمو گرفته بود سوراخه کونش جلوم بود با انگشتم داشتم باش بازی میکردم شروع کردم به تلمه زدن خیلی حال میداد کسه تنگ تنگتر شده بود تو این پوزیشن و کیرمو میکشیدم بیرون لبه ها کسش به هم کشیده می شد و مثل یه پرده نازک به نظر می رسید واقعا زیبا بود لا لپای کونشم بازی میکردم و بعضی وقت ها کامل دراز میکشیدم روش و لباشو میمکیدم و دستمو میکردم زیر بدنش تا سینهاشم بتونم فشار بدم این پوزیشنو برا همین دوست دارم همه چیز نزدیکته و قشنگم میتونی ببینی چیو داری میکنی ازش خواهش کردم اگه اجازه میده کاندوم رو در بیارم گفت اره گوشت به گوشت باید برسه خودشم دوست داشت شروع کردم به تلمه زدن واقعا بیشتر حال میداد تند تند خالی پر میکردمش و حرفای سکس میزدم سرعتمو زیاد کردم داشت ابم میومد تا لحظه اخر داشتم خالیو پر میکردم کسشو که یه لحظه رگه کیرم خیلی بش فشار اومد متجه شدم ابم داره میاد سریع کشیدمش بیرونو تمام ابمو خاکی کیرم رو کمرش با چنتا فشار ابه کیرم کامل خالی شد رو کمرش سریع یرکشت و کیرمو کرد تو دهنش داشت قشنک کیرمو میمکید چند قطره ای از اب ریخت تو دهنش میخواستم در بایرم کیرمو از دهنش اما نزاشت ازم قول گرفت که دیگه هدرشون ندم میخواد و همشو بپاشم رو صورت شو دهنش جفتمون بی جون دراز کشیدبودیم رو تخت به خاطره قرص کیرم نخوابیده بود اما دیگه جون نداشت برا کردن اومد بغلم خوابید بوسیدمش سرشو گذاشته بود رو سینم و با کیرم بازی میکرد منم با باسنش و سینهاش بازی میکردم ازش خواستم کیرم تو کسش باشه و تو بغله هم بخوابیم گفت این کس ماله توست هر موت هر کاریش خواستی بکنی فقط بکن نگو کیرمو کردم تو کسش دباره و کنار هم خوابیدیم.ده دقیقه بعد دیم خوابش بره پاشدمو یه ملافه رو خودمون انداختمو کنارش خوابیدم یه نیم ساعتی داشتم به صورتش نکاه میکرم که متوجه نشدم و خوابم برد.
ویرایش می خواست اما وقتش را نداشتم ببخشید
نوشته: خودم


👍 4
👎 5
57380 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

550496
2016-07-27 20:56:36 +0430 +0430

برشکسته؟؟؟!!!
ورشکسته اسکول

تا همین جا بیشتر نخوندم
من اگه حوصله داشتم این دیوان کسشعرهای تو رو بخونم الان شیش تا لیسانس داشتم

0 ❤️

550504
2016-07-27 21:18:18 +0430 +0430

پسرش قرار بود بیاد بابای دخترش مرده بود خخخخخخ عقل سلیم نباشه جان درعذابه اخه مجبوری مگه

0 ❤️

550521
2016-07-27 23:44:33 +0430 +0430

همکار؟! ‏‎ O_o ‎

0 ❤️

550526
2016-07-28 01:25:27 +0430 +0430
NA

فقط توصیف سکس داستان رو خوندمم، خوب بود، کسمو خیس کرد.

0 ❤️

550616
2016-07-28 22:50:04 +0430 +0430

Tanha-ard 🙄

1 ❤️

550618
2016-07-28 23:02:10 +0430 +0430

Sepide1370
ko0 do0ro0gh go to ke koset khis nasho0de
خخخخخخخخخخخخخخ

0 ❤️

550689
2016-07-29 20:46:27 +0430 +0430

Tanha-ard vaaay awli bood 🙄

0 ❤️