روزی که رییسم اربابم شد

1392/01/09

سلام این خاطره که براتون تعریف میکنم تقریبا مال یک سال پیشه.من چند سالی بود که توی یک شرکت بازرگانی کار میکردم،حدود یک سال پیش به یک دفتر دیگه شرکت تو میدون فاطمی منتقل شدم.اونجا تنها بودم و رییس گاهی بهم سر میزد،کارم همانهگی تلفنی بود و عملا کار زیادی نداشتم به همین خاطر خیلی زیاد وبگردی و سایتگردی میکردم.از اونجا که من شدیدا دختر حشری بودم سایتهای سکسی و خصوصا مستر اسلیوی بدجوری موررد توجه من بود.یک روز که حدود 10 تا صفحه رو با هم باز کرده بودم رییسم دروبا کلیدش باز کرد و وارد شد.کپ کردم نمیدونستم چکار کنم سعی کردم خونسرد باشم؛از جام بلند شدم و سلام کردم.با وجودی که خیلی اخلاق خشک وتندی داشت همیشه با خوشرویی جوابمو میدادکیفشو گذاشت روی میزم من به حکم احترام از پشت میزم اومدم کنار تا اونجا بشینن.بهم گفت اگه زحمتت نیس یه چایی برام بیار…گفتم چشم و رفتم توی آشپزخونه تا چایی بریزم شاید 3 دقیقه طول کشید وقتی برگشتم دیدم چهرش خیلی برافروختس از جاش بلند شد وبا عصبانیت گفت بیا توی اطاق من.خیلی از خودم شاکی بودم یه لحظه اومدم پشت میزم دیدم بععععععععععله هرچی که نباید اتفاق می افتاد اتفاق افتاد…
چایی توی دستم رفتم توی اتاقشون…جلوی در وایسادم و منتظر سرمو انداختم پایین.اول فقط نگام میکرد بعد از پشت میزش بلند شد اومد سمتم گفق چایی رو بزار رو میز …این اولین باری بود که اینشکلی دستوری باهام حرف میزد.چایی رو گذاشتم روی میز توی اتاق راه میرفت و حرف نمیزد …سکوت اتاق داشت منو له میکرد که برگشت به سمتم گفت منتظرم هر طور که فکر میکنی بهتره توضیح بدی…گفتم در چه مورد … گفت یعنی نمیدونی؟گفتم ببخشید من …خب … اخه … به لکنت افتاده بودم که یهو حرفمو قطع کرد و گفت اونجور زمدگی رو دوست داری؟جواب ندادم سرم پایین بود که یهو فریاد کشید با توام …اشک تو چشام جمع شده بود گفتم برام جذابه … گفت از کجاش بیشتر خوشت میاد ؟باز ساکت بودم ، گفت بازم میخوای سرت داد بزنم؟گفتم نه … قسمت خشونت ارباب ، اسپنکها ، سکس های خشن ،اطاعت.گفت خوبه.دوس داری تجربه کنی؟گفتم یعنی چی؟گفت یعنی من اربابت بشم و تو برده من…گفتم اخه گفت آخه و زهر مار … بی اختیار گفتم چشم ارباب … گفت آها این شد فقط اطاعت.بعد اومد گفت اینا که میگم قانوونه …1/از این به بعد منو ارباب یا سرورم صدا میکنی…2/اینجا هر روزسکسی ترین لباسی که داری رو میپوشی…3/هر روز هر وقت که وقت کنم میام اینجا و اسپنکت میکنم،پس بدون وظیفه داری هر روز صبح وقتی لباست رو عوض کردی بیای و وسایل اسپنکت رو اماده کنی…وسایل اسپنک چیزاییه که خودم بهت نشون میدم،اسپنک روزانت هم بابت اینه که بفهمی حواسم بهت هس و دیگه غلطای اضافی نکنی4/من از این به بعد تو رو هرچی بخوام صدا میکنم و وقتی صدات میکنم باید بدونی بیای جلوی پام زانو بزنیو صورتتو به پاهام بمالی جات اینجاس و تا برده خوبی نشی توی بغل ارباب نمیای…تا اینجا بسته چون من خیلی کار دارم باید برم…فقط یه نیم ساعت وتن دارم واسه اولین تنبیهت سریع لخت شو بیا جلوم وایسا…لختشدم و رفتم جلوش وایسادم…گفت روی پام بخواب…خوابیدم دست به باسنم میکشید رونامو میمالیدنمیدونم چرا نمیزد تموم تنم میلرزید…نفسم به شماره افتاده بود،قلبم تند تر میزد جونم به لبم رسیده بودبدجوری حشرم زده بود بالا…نمیدونین چه حالی داشتم دلم میخواست به وحشیانه ترین شکل ممکن گاییده میشدم …تو این فکرا بودم که یهو دستشو برد بالا و با سرعت زیاد به کونم کوبید اونقدر شدت ضربه زیاد بود که از جا پریدم و پاشدم وایسادم و دستامو گرفتم به کونم با خونسردی کامل گفت یک ثانیه بهت فرصت میدم بخوابی سرجات والا به 100 ضربه ای که هر روز باید بخوری 30 تا اضافه میشه … اونقدر جدی این حرفو زد که بی اختیار خوابیدم روی پاهاش…دیگه امونم نداد پاهامو بین پاهاش قفل کرد و با شدت و سرعت شروع کرد به زدن جوری میزد که اشکم در اومد و همش میگفتم غلط کردم نمیخوام برده باشم نمیخوام اونم بدون اینکه حرفی بزنه فقط میزد چپ و راست میکوبید به باسنم…خیلی درد داشت داشتم میمردم گریه که چه عرض کنم زار میزدم گفتم گه خوردم ارباب دیگه از این سایتا نگاه نمیکنم غلط کردم سرورم…دست از زدن کشید و گفت فکر نکن تموم شده پاشو وایسا پاشدم کونم داغ شده بود نمیتونستم وایسم آرایشم ریخته بود توی صورتم هق هق میکردم مث یه بچه 7 ساله شده بودم…گفت رو مث بچه ادم کمرتو خم کن و نیم تنتو بخوابون روی میز تا کونت در دسترسم باشه… بعد که خوابیدم دستامو با چسب پهن به دوطرف میز کارش محکم بست و بهم گفت پاهاتو باز کن ،باز کردم کمربندشو باز کرد دولاش کرد و بدون اینکه صبر کنه شرو کرد به زدن من فقط جیغ میکشیدم تو حین زدن میگفت دیگه از این گها نمیخوری فهمیدی؟دیگه از زیر کار در نمیری فهمیدی؟دیگه به اعتماد اربابت خیانت نمیکنی فهمیدی؟اشک میریختم و زار میزدم…نمیدونم چند تازد ولی خودش میگفت 20 تا زده دلش نیومده بیشتر بزنه…بعد دستامو باز کردو گفت فقط شرت و سوتین تنت میکنی تا آخر وقت وایمیستی هروقت خودم بهت زنگ زدم و اجازه دادم میری خونه شاید خودم اومدم دنبالت …دیگه بدون اجازه من ابم نمیخوری فهمیدی؟سرمو به نشونه تاییید تکون دادم…داد زد نشنیدم گفتم چشم ارباب بله فهمیدم گفت به اسپنک امروزت فکر کن فردا همین در انتظارته.زودتر میای و وسایل اسپنکت رو از توی اون کمد دست راستیه اماده میکنی به نفعته هر کاری دوس دارم انجام بدی والا عصبی بشم مث سگ میزنمت…گفنم بله ارباب چشم…بعدش گفتکلید کمد توی کشوی میزمه حالا قبل رفتنم میدونی باید چکار کنی یا بهت یاد اوری کنم؟بی اختیار رفتم جلو زانو زدم و دستشو بوسیدم…بهم گفت تو واقعا اسلیوی خودم کشفت کردم باید رامت کنمفپاشو وایسا…وایسادم دستشو اورد و به کسم کشید کسم خیس خیس بود…گفت خیلی حشری هستی؟گفتم بله سرورم…گفت اگه دختر خوبی باشی بهت قول میدم باهات سکس هم میکنم ولی اگه دختر بدی باشی نه فقط اربابتمفحالا هم اجازه میدم بهت بعد از رفتن من خودتو بمالی تا ارضا شی…بعدش کمربندشو بست لباساشو مرتب کردو رفت…ادامه دارد

نوشته: لیلی جون


👍 10
👎 0
130724 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

370762
2013-03-29 06:06:00 +0430 +0430
NA

تکراری نذار حضرت والاااااااااااا.

0 ❤️

370764
2013-03-29 07:40:04 +0430 +0430
NA

واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای!!!

چشمامــ از حدقه زد بیرون از تعجبـــــ!!!

میگمــ تو واقعا با چه رویی این داستان رو نوشتی و گفتی واقعیه؟

ارباب حلقه ها و همه ی سیاه لشکراش بدون وقفه تو کونت! بگو چشم سرورم؟

حالا اربابات بهت اجازه میده بری ادامه جقتو بزنی بدو برو برده ی من…

0 ❤️

370765
2013-03-29 07:45:44 +0430 +0430

ترسیدم :-|

0 ❤️

370767
2013-03-29 08:08:17 +0430 +0430
NA

جووووووووووووووووووووووننننننننن
لبلا بیا منم میخوام بزنم در کونت…

0 ❤️

370768
2013-03-29 10:36:52 +0430 +0430

عقده کتک خوردن داری؟بیا بدمت دست یک آدم روانی سراغ دارم اونقدر بزنتت تا خون بالا بیاری =))
به نظرم خیلی مشکلت حاده.حتما برو یه روانشناس خودتو نشون بده که بعید میدونم با یکی دو جلسه درمان بشی.
در ضمن حشری بودن رو به این مزخرفات که ریشه تو روان بیمار آدمها داره نسبت نده عزیزم.تو بیماری هستی که دنبال درمانش نباشی دردسرهای بدی این تمایلات جنسی برات به دنبال خواهد داشت…

0 ❤️

370769
2013-03-29 12:36:20 +0430 +0430
NA

شهوانی بی حیله … رویای من اینه
رویای من اینه … شهوانی بی حیله
آخه مجبوری دروغ بگی؟

0 ❤️

370770
2013-03-29 12:54:28 +0430 +0430
NA

اسپنک هم کشف جالبيه…

0 ❤️

370771
2013-03-29 13:17:11 +0430 +0430

به همین راحتی؟
جان عمت دیگه ننویس. یعنی دیگه اینجانبینمت.

0 ❤️

370772
2013-03-29 13:41:43 +0430 +0430
NA

گه زیادی خوردی تا حالا این قدر از خوندن داستان حالم بهم نخورده بود

0 ❤️

370775
2013-03-29 16:01:07 +0430 +0430
NA

نه مسخره نبود من خودم یه برده ام ،از کتک و تحقیر هم لذت میبرم

0 ❤️

370776
2013-03-29 16:05:47 +0430 +0430
NA

نه مسخره نبود من خودم یه برده ام میدونم چی میگه،از کتک و تحقیر هم خیلی خوشم میاد

0 ❤️

370778
2013-03-29 16:14:48 +0430 +0430
NA

حیف که دکترت گفته چیزی بهت نگم و الی همین جا رییست و میزش و کمربندش و چسب پهنش و کامپیوترت و لباسات و اتاق کاره خودت و ریسست وساختمونه ادارت خشک خشک میکردم تو کونت که دیگه کسشعر نگی دیووووووث. کیره دیااوکو تو کونت لاشی

0 ❤️

370779
2013-03-29 16:33:07 +0430 +0430
NA

هرکسی خوبه ارباب خودش باشه
اون دوره تموم شده
سکس هم بتید احساس داشته باشه نخشونت

0 ❤️

370780
2013-03-29 17:25:37 +0430 +0430
NA

روانی جانی خداشفات بده برو پیش روانپزشک حالت خوب بشه حالم از داستان کیریت بهم خورد

0 ❤️

370781
2013-03-29 18:04:40 +0430 +0430
NA

کیرم به طور وحشیانه تو کست

0 ❤️

370783
2013-03-30 01:20:38 +0430 +0430
NA

تعجب از تمام وجودم میباره

0 ❤️

370784
2013-03-30 01:38:42 +0430 +0430
NA

این داستان کپی برداری بود , سعی کن از خودت مطلب بنویسی !

0 ❤️

370785
2013-03-30 04:03:23 +0430 +0430
NA

کس شعر محض بود بخاطر دیدن چند صفحه سایتو عکسو از این کس شعرا
آبروی خودتو بردی اون اربابت بشه کس شعر نباف کسباف

0 ❤️

370787
2013-03-30 05:46:19 +0430 +0430
NA

عقده کتک خوری داری؟بیا منم یه دست بزنمت =))
روانی هستی به مولا =))

0 ❤️

370789
2013-03-30 06:11:07 +0430 +0430
NA

نوشتار :كوتاه و منقطع
موضوع : خشونت كه احتمالا در يك فيلم ديده بودي
صحت: خالي بندي كامل
سوتي: خوب كليد ميانبر براي بستن صفحه وجود داره
رييست سريع رفت سر اصل مطلب
اربابت يه دستي بايد مي رسوند
خيلي زياده بي خيال
بكر بودن موضوع: جديد بود

0 ❤️

370790
2013-03-30 08:05:13 +0430 +0430
NA

nakone shoma ham khoshet umad

0 ❤️

370791
2013-03-30 08:08:07 +0430 +0430
NA

salam mamnon

0 ❤️

370792
2013-03-31 00:45:10 +0430 +0430
NA

تو كه اينقده حشري هستي بذار همه پسرهاي انجمن كونت بذارن تا پاره بشي ديگه چرا كس شعر ميگي

0 ❤️

370793
2013-04-07 11:37:22 +0430 +0430
NA

man be shedat khosham umad

0 ❤️

532458
2016-03-04 00:49:58 +0330 +0330

مخ جقی جقی مخی خاک دوستان بفرمایدباربکنید

0 ❤️

566266
2016-11-28 20:48:34 +0330 +0330
NA

به نظرم این فانتزی به عنوان یک فانتزی یا تنوع در سکس بی اشکاله .اما اگر یک عادت و یک نیاز بشه قطعا مشکل سازه و نوعی انحراف جنسی است .و از سکس طبیعی و روتین خارج میشه .بهتره سکس طبیعی رو الگو قرار بدیم نه فیلم های پورن خشن و ارباب و برده ای را .

0 ❤️