ماجرای این سکس من یه کم متفاوت از دیگر سکسهامه
واحد روبری ما یه زوج جوون بودن البته من نمیشناختمشون ولی شوهره(مراد) با پدر و مادرم آشنا بود، یکی دوبار زنشو(زری) دم در یا تو خونمون دیده بودم به نظرم خیلی عالی بود اما تو کف اون نبودم تا اینکه یه روز وقتی داشتم از خونه میرفتم بیرون یهو در خونشون باز شد(داشت خونشونو جارو میکرد و میخواست روی پادری رو هم جارو کنه) که دیدمش یه دامن آبی آسمونی کوتاه پوشیده بود که یه کم از زانوهاش بالاتر بود، یه رکابی هم به رنگ آبی آسمونی تنش بود که اونقدر نازک بود که معلوم بود یه سوتین توری صورتی رنگ پوشیده، رونای کشیده و سفیدی داشت و رنگ موهاشم قهوه ای روشن بود؛ من همینطور بهش خیره شده بودم جذب زیباییش شده بودم که یهو گفت اویییی چته؟ چرا اینقدر هیز نگاه میکنی؟ که معذرت خواهی کردمو رفتم.(نه اینکه آدم بی¬ظرفیتی باشم نه اما اونجا یهو جا خوردم)
این قضیه گذشت تا آقا مراد رفت مأموریت برا یه ماه آبادان چون تو شرکت نفت بود، چند روز بعدش که من زود از سر کار اومدم خونه رفتم تو دیدم کسی نیست، یادم افتاد که مادرم رفته جلسه تو مدرسه برادر کوچیکم؛ منم رفتم تو اتاقم که یه کم دراز بکشم؛ دیدم تلفن زنگ میزنه جواب دادم زری خانم بود، مادرت هست نه نزدیک غروب میادش، ببین آقا فرهاد من لباسامو ریختم تو ماشین لباسشویی ولی فکرکنم اتصالی داره چون خودشم برق داره میتونی یه نگاه بهش بندازی و زنگ بزنی نمایندگیش؟ گفتم چشم و پیش خودم گفتم که این میتونه اولین و آخرین فرصت سکس با زری جون باشه باید جورش کنم.
رفتم تو خونشون یه نگاهی انداختم و لباسا رو با احتیاط درآوردم سوتین قرمز،شرت مشکی، سوتین مشکی،… همش لباس زیر و دامن و … بود من با یه حالت خاصی بهشون دست میمالیدم و درشون میاوردم؛ نگاش کردم دیدم خجالت کشیده و یه کم سرخ شده، خلاصه معطلتون نکنم که بهم فحش ندین؛ بهش گفتم که امروز دیگه نمیشه و فردا زنگ میزنم به نمایندگیش؛ گفت صبر کن برات شربت بریزم میخواستم یه جوری سر حرفو باز کنم گفتم زری خانم اذیت نمیشی که آقا مراد یه ماه نیستش گفت از چه نظر گفتم روحی جسمی بالاخره شماهام تازه عروسی کردین یه کم خجالت کشید ولی جواب داد که چاره ای نیست دیگه باید صبر کرد همینطور که شربتو برمیداشتم گفتم چاره که داره گفت چی مثلا؟! با پررویی گفتم مثلا خود ارضایی یا با یه نفر… حرفمو قطع کرد و گفت شربتتو بخور که انگار حالت خوب نیست؛ گفتم از کجا فهمیدی که حالم خوب نیس؟ خیلی داغونم خیلی خیلی داغونتم، گفت پاشو برو بیرون پاشو!؛ همینطور که میرفتم به سمت در گفتم به مراد میگم گفت چیو گفتم اینکه زنگ زدی به من گفتی بیام اینجا بعد باهم سکس کردیم گفت باور نمیکنه گفتم ازت تو جشن تولد خواهرم (دروغ گفتم اصلا مادرم منو بابامو داداشمو اونروز از خونه بیرونمون کرد تا مهموناش راحت باشن) چندتا عکس گرفتم میگم اونا رو دادی به من تا باشون حال کنم.
گفت غلط کردی کجان بیارشون ببینم گفتم نمیارم شرط داره گفت چه شرطی؟ گفتم ببین زری من نمیخوام باهات سکس کنم فقط میخوام دستمو بزارم رو پستونات همین! گفت گمشو بیرون، باشه میرم ولی به مراد میگم که چه کس تنگی داره زنت؟ و همینطور که این حرفا رو میزدم رفتم طرفش و گرفتمش هلم داد و گفت گمشو آشغال منم دیگه موقعی که حشری بشم هیچی حالیم نیست به جز سکس دم دهنشو گرفتمو مثل پلیس که مجرما رو میبره بردمش تو اتاق خواب، انداختمش رو تخت و افتادم روش؛ کثافت کونی گمشو بیرو… که من دم دهنشو دوباره گرفتم دستمو کردم تو شورتشو براش اونقدر مالیدم کسشو تا بدنش یه کم شل شد بعد دستمو از جلو دهنش برداشتم، پاشو از روم خجالت بکش حیا…اینبار با لبام صداشو خفه کردم اونقدر خودمو روش مالیدم و لب گرفتم تا دیگه با دستاش زور نمیزد که منو از خودش جدا کنه؛ تو یه چشم بهم زدن لخت لخت شدم و دستشو گذاشتم رو کیرم از حرکت دستش میفهمیدم که داره حال میکنه، پیرنو سوتینشو در آوردم پستوناش سفید و درشت بودن؛ لبام رو گذاشتم رو پستونش و زبونمو دورش میچرخوندم یه کم مثه بچه ها میمکیدمش گاز میگرفتم خیلی نرم بودن کیرمو بهشون میمالیدم دیگه چیزی که نمیگفت هیچ آآآآه هم میکشید آروم رفتم پایین یه کم نافشو لیسیدم و بعد شلوار و شورتشو با هم در آوردم به به چه کُسی بود خیلی ناز و ملوس بود معلوم بود یه چند روزیه کیر ندیده؛ آروم لبه های کسشو باز کردمو با زبونم چوچولشو میخوردم بدنش میلرزید فهمیدم داره ارگاسم میشه خواستم دیوونش کنم با انگشت اشاره بین لبه های کسش میکشیدم صدای آآآه ااووووهش بلند شده بود منم دیگه طاقت نداشتم میخواستم بکنمش پاشدم نشستمپاهاشو دادم بالا یه کم کیرمو مالیدم به کسش که گفت بکنش تو اون گنده بک رو منم با یه حرکت تا ته کیرمو کردم تو اوففف چه حالی میداد شروع کردم به تلمبه زدن و حرفای سکسی میزدم چه تنگی چقدر داغی کیرم تو دهنت و…
پوزیشنو تغییر دادیمو نشست روم حالا اون بالا و پایین میشدو پستوناشم بالا و پایین میپرید؛ چه حالی میداد این صحنه؛ با دستم نوک پستونشو محکم فشار میدادم و ازش لب میگرفتم قلبم به شدت میزد نفسم خیلی سنگین شده بود که یهو تمام بدنم قفل کرد آروم آروم شل شد که متوجه شدم اونم ارگاسم شده یه چند دقیقه ای رو هم خوابیدیم تا اینکه کیرم کوچیک شد و از کسش دراومد.
تلفنم زنگ میخورد مادرم بود گفت از سر کار برم دم مدرسه دنبالش؛ از زری جون تشکر کردمو ازش قول گرفتم که تو این مدت که شوهرش نیست خودشو اذیت نکنه و بذاره تا باهم رابطه داشته باشیم؛ و معذرت هم خواستم که به زور بردمش تو اتاق و رفتم.
تو اون یه ماه یه ده پونزده باری از کس و کون کردمش و هنوزم با هم ارتباط داریم.
نوشته: farhad 86
باز یه جلقوز جلقنامه شو واسه شهوانی مسیج کرده
دیگه چی بگیم به اینا
دوباره یه کس ندیده اومده اینجا از کسهای سفید و تپل واسمون میگه
یه روزی بلاخره یکی زنتو میکنه به گور مره زنده ات هم میرینه کس کش لاشی زن شوهردار کردی با افتخار اومدی اینجاتعریف میکنی یه بار دیگه بیای اینجا …دوستان از خجالتش دربیاین.
بازم ماجراى ماموريت شوهر
خرابى لوازم آشپزخونه
و
زنگ زدن به چلقوز محل براى كمك
مرتيكه من خودم يه آدم فنى هستم B-) به من نگو ديگه
ماشين لباسشويى اتصالى كرده بعد توام رفتى سوتين قرمزشو با احتياط در اوردى!
جقى خوب اول دوشاخه رو از پريز ميكشيدى :-D
معلومه فقط با اين دستها جق زدى
<ستاد تشخيص و آزمايش عدم جلق>
ما یه خونه داریم همه لوازم خونگیمون که یه 10-20 تایی میشن خرابن
همه 10-20تاشون با خونمون تو کونت…
ای دایناسور برینه تو حلقت
آخه از این تکراری تر سوژه نبود؟؟؟
ای جلقوز کس نویس…
آخه کیر تو کونت چیکارت کنم کا لایقش باشی هرچی فکر میکنم چیزی به ذهنم نمیرسه برو جلقت رو بزن بچه تو کف همسایه ارور سایت تو کونت
من نمیدونم چرا هر کی می خواد بره ماموریت تو شرکت نفت کار می کنه و میره جنوب اونم یکی دو روز نه یه ماه!!! تازه یه نوعروس رو خونه تنها نمی ذارن حتماً یه مادر یا خواهر داره. روانشناسی نشون داده جلق 99% عقل رو از بین می بره.
ای کسکش جلقی…مرتیکه پوفیوز تو خیالاتت زن مردم به زور گرفتی کردی؟؟؟
کیرم تو شاش بخش کنه مامانت…
کیرم لا پستون بنده مامانت…
مادر به خطا برو مثل آدم جلقتو بزن…کیری
boro jalgheto bezan heyf mikham nahar bokhoram vagarna nanato bezur migayidam.hahaha
باوجود امثال تو حق ميدم به خانمهاييكه ميگن از مردها متنفرن خيلي باحالي خيلي هم مردي چون با تهديد زن مردم خفت كردي. تومقصرنيستي مقصراون حرومزاده هايي هستن كه وقتي كوچولو بودي كونت گذاشتن و شرتت بردن پيش ننه بابات،باباجون حشري شد ننت داد به ملت سوارشن خودش پريد سوارت.اميدوارم لذت برده باشي، كم كسرش به غيرت شرفت ببخش
آخه كس كشى هم حدى داره
مثلا ميخواستى تهديدش كنى كفتى به شوهرت ميكم كونت رو كردم
بعد شوهرش اينقدر كونت بذاره تا جونت دربياد آره خالى بند
من تو اين نكته موندم كه جرا هر كس يكى رو به زور ميكنه طرف هم زود باهاش را مياد
من فكر كنم همسايتون اومده به زور كونت كذاشته تو هم عقده اى شدى اين اراجيف رو سر هم كردى(حدثم درسته؟)
در كل سيكيم دوغانواون آمجيغين
سلام عرض میکنم خدمت دوستهای گلم من تازه عضو شدم
آخه من نمیدونم چرا اینقدر بعضی پسرا خجسته اند
خجالت هم خوب چيزيه |( !!!
و عجب دوره زمونه اي شده! اينقدر عقده ها زياده كه هر كسي واسه رسيدن به خواسته هاش به زور متوسل ميشه ولابد اينو حق خودش ميدونه :X
آخه چی بگم
اینم داستان بود نوشتی؟ زن مردمو بزور میکنی، اینم افتخار داره؟ کسی مجبورت کرده بود بیای این چرندیاتو بنویسی؟ اونم که بزور کردی،میاد دفعه بعدم بهت میده؟ آهههههه
آخه چی بگم
اینم داستان بود نوشتی؟ زن مردمو بزور میکنی، اینم افتخار داره؟ کسی مجبورت کرده بود بیای این چرندیاتو بنویسی؟ اونم که بزور کردی،میاد دفعه بعدم بهت میده؟ آهههههه
تو توی خونه همسایتون صدای زنگ تلفن خونه خودتونو شنیدی اون صدای نیاز مبرم کس خواهرومادرت به کیر پسر شهوتران بوده کس کش ,خل وضع,کس کله ,کس سگ تو دهنت اینقدر کس نگو لاشی
Ye dastan az madaret ham tarif kon bebinim chan bar koon dade :-D
پیامو پاک کردی آریزونا؟
بابا تو دیگه عجب رکب زنی هستی
الان منم پاک میکنم صفر صفر شیم
آخه کون نشور این چیه نوشتی؟ همینجوری اومدی کسشعر تفت دادی
حرومزاده مگه مىخواستى بمب خنثى کنى که سوتىنشو با احتىاط بىرون آوردى. پرىز رو مىکشىدى الاغ!!!
در ضمن از تمام مجلوقىن عزىز عاجزانه درخواست دارم که توهمات ذهنى خود را فقط براى خودشان نگهدارند.
کس مغز!
خودش دستش شکسته بود که نمی تونست به نمایندگی زنگ بزنه که از تو درخواست کنه زنگ بزنی؟
به نظرت براش راحت تر نبود به جای اینکه به تو زنگ بزنه که بری به نمایندگی زنگ بزنی خودش با نمایندگی تماس می گرفت.
بعد یعنی اینقدر شل مغز بودین که نمی دونستین کافیه برق رو قطع کنین؟
ضمن اینکه به نظر من تو سکس همه چیز قابل پذیرشه(حتی گی که شخصا فوق العاده ازش متنفرم و سکس ضربدری)، اما یکی “خیانت” و دیگری “تجاوز” اصلا قابل قبول نیست.
خب اصل داستانو مینوشتی…تو حموم بودم…چشمامو بستم یه عرب داشت منو میکرد هی ناله میکردم…از حموم که اومدم بیرون گفتم مامان جون چیکار کنم که کیر واقعی بره تو کونم خسته شدم از انگشت کردن خودم…مامانم گفت غصه نخور پسرم یه داستان بنویس از سکس من و همسایه…اونوقت بچه های شهوانی میان تو کس من و کون تو میزارن پسر کونی ام. زنتو بفرست بکنیم. کونی حرومزاده…بچه ابی…کس کش تو با یه چک میخوابی زیر مردم اونوقت میای میگی به زور بردمش…کدوم زور کونده.
کیرم توکون خودتو زن همسایتون جلقوووووووووووو
هه کی کس میده به تو جلقتوبزن لاشی وقت ماروبااین چرندیاتت گرفتیوپشت زن همسایه هم خالی نمی بستی کس کش
اگه واقعی بود که خوش به سعادت خدا نصیب ما هم بکنه
اگه خالی بندی بود و فقط آرزوهاتو نوشتی خاک تو سرت ولی خدا نصیب جفتمون بکنه!!
جلق زنی که زنی را ارضا کرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟کس مغز
دوباره یه نفر تو کف همسایشونه ،اومده تو شهوانی میکنش