زن حاج آقا

1397/06/13

سلام محمد رهام هستم 34 ساله کرج
داستان برمیگرده به سال 83 وقتی 20 سال داشتم. بخاطر وضع بد خوانواده هم کار میکردم هم درس میخوندم و باشگاه هم میرفتم. از بچکی کاراته کار میکردم. تو دانشگاه با حمید آشنا شدم. هیکلش اینقدر خشگل بود که حتی پسرها هم هلاکش میشدن. رفت و آمد باز شد بینمون. اون موقع هرکی بدنسازی میرفت فقط دنبال گولاخ شدن بود و فیتنس مد نبود اصلا. به توصیه حمید رفتم تو کاره فیتنس و بدن خوبی ساختم از خودم. چون مد نبود و کسی انجام نمیداد تو کل محل تابلو بودم. یبار تو کوچه دعوام شد بعد از زد و خورد دوستم گفت هواست همه زنا چپ چپ نگات میکنن که متوجه شدم لباسم کلا پاره شده و بالاتنم لخت هستش و سیکس پک هام و بازو های خش فرمم زده بیرون. ازون روز به بعد حس میکردم دخترا و زن ها یجوری دیگه نگام میکنن. بگذریم
ماجرای اون روز:
یک روز قبل از ماه رمضان بود که رفتم برای تعمیر آیفون یه سه واحدی که مال حاج محسن بود. ازون عوضی های خانوم باز بود تو لباس بسیج
چون ازش خوشم نمیامد و اونم چشم دیدن منو نداشت و داشت میرفت بیرون با صدای طلبکارانه بهم گفت اول مال مارو درست کنم بعد مستاجران
رفتم تو و کارم رو داشتم انجام میدادم که یه لیوان آب خواستم که خانومش که فقط یه چشمش پیدا بود رفت برام بیاره که گفت هووووی مگه نمیبینی غریبه است تو گمشو تو اتاق خودش میره از حیاط میخوره. به منم گفت ما روزه هستیم پیشواز رفتیم. تو دلم گفتم یه آپ چاگی خرجش کنم مرتیکه خانوم باز رو ها.
کارم تمام شد رفتم واحدهای بعدی روهم انجام دادم و وقتی خواستم برم متوجه شدم اوهمتر کلاغی رو خونه حاجی جا گذاشتم رفتم بگیرمش که دیدم خانومش اومد دم در و گفت بفرمایین تشکر کردم و خواستم برم که گفت درب باز کن کار نمیکنه ها
گفتم چطور؟ گفت حاجی موقع رفتن تست کرد دید خرابه ولی گفتن بعدا بیاین درست کنین. گفتم باشه ولی گفت اگه میشه الان انجامش بدین چون چند روز نمیاد و منم سختمه.
رفتم داخل و شروع کردم به کار که دیدم برام شربت آورده کلی خجالت کشیدم گفتم شما روزه ای نباید درست میکردین که گفت من نمیتونم روزه بگیرم مریضیم. کارم تمام شد موقع رفتن متوجه شدم سیم جارو برقی کنده شده گفتم میخواین درستش کنم؟ که یکم من من کرد و متوجه شدم احتمالا پول نداره گفتم بعدا حساب میکنید وقتی اومدن گفت زحمت میشه
مشغول کار شدم اونم رفت تو آشپزخانه و سرش گرم بود که کارم تمام شد خواستم بگم بیا تحویل بگیر که چون اسمش رو نمیدونستم گفت خانومه حاج آقا تموم شد برگشت و از حرف من خندش گرفت که یکم لای چادر گل گلیش باز و یخورده صورتش معلوم شد متوجه کبودی روی چشمش شدم
یهو خشکم زد فهمیدم بنده خدارو کتک میزده
سرم رو انداختم پایین که گفت اشکال نداره آقا رهام
خواستم برم نذاشت گفت چند دقیقه صبر کنید یکم غذا بدم ببرین. نمیدونم چیشد که قبول کردم و رفت که غذا رو بیاره دیدم جارو برقی رو نمیتونه بلند کنه براش بردم دم آشپزخانه وقتی خواستم بزارم زمین متوجه شدم زل زده به بازوم که دیدم متوجه شدم سریع خواست خودش رو جمع کنی ولی هول شد افتاد رو زمین نمیدونستم چیکار کنم که خودش بلند شد ولی چادرش افتاد

وای خدا چی میدیدم???
یه هیکل به تمام معنا زیباااا
هیچکدوم از اون شاه کص های پارتی های حمید هم اینجوری نبودن بدن سفییییید
یه شلوار پاش بود با یه پیراهن آستین کوتاه کشی
یهو چشمم افتاد به کمرش و مچ پاش هردو به شرت سیاه و کبود بودن

یهو از دهنم پرید گفتم من این بیشرف خانوم باز رو میکشم
متوجه شدم با صدای بلند گفتم و شنیده زنش
رنگم پرید
گفت الان جیغ و داد میکنه که فقط منو با تعجب نگاه میکرد فقط
گفتم شرمنده بخدا از دهنم در رفت نتونستم جلوی خودم رو بگیرم
خواست بلند بشه که نتونست و منم نمیدونستم چیکار
آروم چادرش رو کشیدم روش که مچ پاشو گرفت و یهو زد زیر گریه
دلم براش سوخت و اعصابم ریخت بهم رفتم براش آب آوردم
دادم بهش خورد یکم آروم شد
گفتم زنگ بزنم اورژانس که گفت نه تورو خدا و باز گریه کرد و گفت اگه بفهمه بازم کتکم میزنه
دلم زو زدم به دریا و دستم رو گذاشتم رو صورتش و گفتم اشکال نداره نمیزارم بفهمه که یه قطره اشکش رسید به انگشتم
کمکش کردم بلند بشه ولی دیگه چادرش رو سرش نکرد
گفت شرمنده ناراحتت کردم
چیزی نگفتم فقط دلم براش خیلی سوخت
نشست رو زمین چون اون زمان مبل اینا نبود هرجایی
باز گریه کرد
گفتم بخدا نمیگم به کسی خانومه حاج آقا
که خندش گرفت و آروم گفت مینا
اسمم مینا هستش
پاشو دراز کرد گفت اگه میشه از فلان جا برام ویکس بیار بزنم به پام
بدجور کبود بود بدنش
رفتم آوردم و منو نگاه کرد که متوجه شدم جلوی من روش نمیشه رمو رو برگردوندم
کارش که تمام شد گفتم من رفع زحمت کنم؟
گفت زحمت کشیدین
خواستم برم که دیدم میخواد بلند بشه و نمیتونه گفتم تکون نخوری بهتره مینا خانون
گفت میخوام برم سره جام دراز بکشم
رفتم بالا سرش
دلم براش میسوخت
اصلا فکره چیزی رو نمی کردم
یهو دست انداختم زیره پاهاش و گردنش و مثل پره کاه بلندش کردم بردمش سمت اتاق
یه اتاق ساده با یه تخت فقط
برام جالب بود که تو خونه هیچی ندارن ولی تخت به اون بزرگی دارن
خابوندمش رو تخت بالش گذاشتم زیر سرش
خواستم برم
ولی بی حرکت فقط بهم نگاه میکرد
سرخ شدم
دستش رو آورد سمت صورت که سرم رو کشیدم عقب
گفتم تا الان تو عمرم کسی منو اینجوری بلند نکرده بود و با محبت بیاره بخوابونه
ببخشید دست خودم نبود
گفتم اشکال نداره
چی لازم داری برم بیارم کنار تخت بزارم؟
گفت یکم آب فقط رفتم آوردم
تو راه هی یاد نگاهش می افتادم و اون بدن بسیار زیباش و حرکت دستش به سمت صورتم
آب رو کنارش گذاشتم
گفتم برم من دیگه حاج خانوم
گفت مینا آقای ورزشکاران مهربون
گفتم محمد رهام

سکوت کردم خندید
گفت یه سوال بپرسم؟
گفتم بفرمایین
گفت تو چرا بدنت اینجوری هستش؟
گفتم بدنسازی میرم ولی نه اونی که بقیه میرن
شما از کجا بدن منو دیدی؟ تعجب کرده بودم از حرفش
گفت خبر نداری؟
گفتم از چی؟
گفت تمام زن های محل و دخترا وقتی میخوان دربارت حرف بزنن میگن اون پسره که هیکلش شبیه آرنولد هستش

خندم گرفته بود
مینا هم خندید
گفتم چطور مگه؟ گفت اون روز که تو دعوا لباست پاره شد ما دیدی من
خنده شدید تری کردم
اونم خندید و چشماش داشت برق میزد

یهو دستم رو گذاشتم رو پیشانیش و آروم گفتم بهتری؟
چشمک زد و گفت به این خوبی نبودم
قیافش عین دخترا تو پارتی های خونه حمید البته خونشون که زیرزمین ویلاشون ??? قبل از سکس شده بود
اون زمان پارتی حکم سنگ سارا داشت

دستش رو آورد سمت صورتم اینبار عقب نرفتم
حس خوبی بینمون بود
دلم میخواست به اون صورت خشگل و چشمای برق افتادش تا ابد نگاه کنم
دستش رو بوسیدم
و صورتش رو ناز کردم
دلم رو زدم به دریا و یه لب ازش گرفتم
تکون نمیخورد
انگشتش رو گذاشت رو لبش و لبش رو بازی داد
فهمیدم خیلی خوشش اومده
چون میدونستم کمبود شدید محبت داره شروع کردم ناز و نوازشش کردن
و لبهای احساسی ازش گرفتن
همراهی میکرد
خواستم بازوهاشو بمالم که حس کردم دردش گرفت
گفتم چیشد؟
گفت چیزی نیست و سرش رو برگردوند و باز گریه کرد
آستینش رو دادم بالا
داشتم شاخ درمیاوردم
داشت گریه میکرد
کشیدمش تو بغلم
نوازشش کردم تا آروم بشه
لب هامو بوسید
دستم رو گذاشتم رو سینه هاش
یکم فشار دادم و مالیدم که ناله و آهش درومد
دست انداختم پیراهنش رو درآوردم

یه بدن خیلی خشگل
پوست سفید و بدونه لک
سینه های سایز 80 و خش فرم

اماااااا

کتف راست
بازوی چپ
چشم چپ
و کمرش کبود بودن
کبوده کبود
گفتم مگه تصادف کردی؟
چیزی نگفت
گفتم یعنی خیلی کارش واجب بود که ولت کرد با این وضع رفت؟
گفت آخه زنش حامله است رفت پیش اون
من گفتم مگه دوتا زن داره گفت بله
من بچه دار نمیشم مریضیم
اونم همش منو کتک میزنه و میره پیش اون یکی
وضعش خیلی خوب بود
ولی اونجوری که مینا گفت چیزی به مینا نمیده
همش خرج خانوم بازی و اون یکی زنش میکنه
بگذریم
گفت رهام
گفتم جانم
گفت جانت بیبلا خشگل پسر
تو پیرهنت رو درنمیاری؟ عین لبو از خجالت سرخ شده بود
پیرهنم رو درآوردم
با خودم گفت باید بهترین خاطره عمرش رو براش درست کنم
چشمش به سینه پهن بازو های درشت و شکم شش تکه ام که افتاد خشکش زد

یه شلواره خاکستری نازک چسبون پاش بود که یهو چشمم افتاد به لای پاش و متوجه شدم خیس کرده
بدجور خیس کرده بود انگار جیش کرده باشه در حد یک وجب

به بدنم دست میزد و بازوهامو فشار میداد
گفتم میخوای یچیزی نشونت بدم تو عمرت ندیدی؟
گفت آره
شلوارم رو درآوردم با شرت جلوش وایسادم
شروع کردم به فیگور گرفتن براش
چشماش زده بود بیرون
عضله هام که تکون میخوردن چشماش گرد تر میشد
رفتم سمتش آروم بلندش کردم کشیدمش رو خودم
لب بازی شروع شد
با ولع زیاد بلامو میخورد و سینه هاشو میمالید بهم
منم قشنگ و حرفه ای باهاش ورمیرفتم و بدنش رو میمالیدم
دست بردم رو کونش
واییی نررم بود چقدر
بعد رفتم سراغ رون پاش و دست بردم تو شرتش
شروع کردم مالیدن کصش که دیونه وار شروع کرد لرزیدن
ارضا شد
از حال رفت افتاد روم
خواستم بخوابونمش کنارم که نزاشت
عین جوجه بود تو بغلم
یکم درازکشید روم که صداش کردم گفتم عزیزم
یهو نگام کردم جانم رها من
خابوندمش کنارم شلوارش رو درآوردم
رون های گوشتی متوسط بسیار خوبی داشت
شرت و سوتین رو خودش درآورد
ترسیدم دردش بگیره چون خیلی کبود بود بدنش و نخوابیدم روش
گفت تورو خدا بیا روم دارم دیونه میشم
گفتم آخه…
گفت بیا میخوامت عزیزم
رفتم روش
لباشو میخوردم سینه هاشو میمالیدم
اومدم رو گردنش و لای سینه هاشو لیس زدم
بعد نک سینه هاشو گاز کوچیک میگرفتم
داشت ناله میکردهاااا
بعد رفتم سراغ شکمش که واااااای عجب چیزی بود
بعد رون هاشو مالیدم داشت دیگه از حال میرفتم

تا اون موقع کص دختر نخورده بودم چون اونا یه مشت جنده بودن که زیره هرکی میخوابیدن براشون فرق نداشت

ولی زبونم رو زدم به کص سفیدش
لبه های کصش رو میخوردم و با چوچولش بازی میکردم
انگشت که کردم تو کصش دیگه دوام نیاورد و باز ارضا شد

آروم رفتم کنارش دراز کشیدم و بوسیدمش
نا نداشت چشماش رو باز کنه
فقط بغلم کرده بود و قربون صدقه ام میرفت همش…

ببخشید روده درازی کردم و ممنون که وقت گذاشتین خوندینش
اگه خواستین بقیه اش روهم براتون میگم
موفق باشین

نوشته: محمد


👍 30
👎 22
121045 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

715195
2018-09-04 21:06:10 +0430 +0430

زن حاج آقا،،،شوهرحاجیه خانم،،،

1 ❤️

715198
2018-09-04 21:12:00 +0430 +0430

خش تیپ،خش فرم،خش گل مگه یه جارو برقی چقدر وزن داره که یه زن نتونه بلند کنه؟ تازه گیریم نتونه،یادت رفته جارو برقی چرخ هم داره؟
اوهوم متر درسته ?

4 ❤️

715201
2018-09-04 21:17:34 +0430 +0430

خخخخخخخخخخخخخخ :-D

1 ❤️

715213
2018-09-04 21:45:01 +0430 +0430
NA

شربته رو خوب اومدی اشکال نداره اینبار کونت نمیزارم ایشالا دفه بعدی جقی کون نشور

2 ❤️

715216
2018-09-04 21:56:52 +0430 +0430
NA

وسط دعوا رفیقت اومده اطلاع داده که زنا دارن نگاه میکنن؟

3 ❤️

715220
2018-09-04 22:15:35 +0430 +0430
NA

بعدشم شما فقط حمالی دمبلو کردی انقدر سیس نیا

0 ❤️

715227
2018-09-04 22:44:04 +0430 +0430

کل زنای محل تو کف تو بودن؟! ?

میگفتن همون که بدنش مثل ارنولده ?

بابا خش گل خوش هیکل ما به همه میگیم کردی بقیه دوستانم بگین کرده خوبیت نره ?

معامله بیگلی بیگلی و گالیور تپ ماتحتت اینقدر از خودت تعریف کردی تا حاجی بود عین سگ فقط گفتی چشم وقتی رفت گفتی میکشمش ارنولد جوون ?

مطمعنم حاجی مثل طوسی تو رو برده خونش و… ? الانم از ناراحتی در نبودش اومدی از زنش نوشتی برو یه شکایت بنویس پیش برادران لاریجانی و مکار شیرازی شاید دیه ماتحتت رو تونستی بگیری راستی تو داسنانت یادت رفت بنویسی قاری قرانی ?


715237
2018-09-05 00:07:43 +0430 +0430

یعنی من اینجا تنها کسیم که فکر میکنم حاج محسن خودش نرفته بیرون زنشو فرستاده خونه مادرش که با ممد کوچولو تنها باشه؟؟ ?

اتفاقی که واقعا افتاده: احتمالا روز دعوا به جای پیرهن شلوارش پاره شده و کونش مورد رویت و تحسین کاسبای محله قرار گرفته و بعد از اون روز شده سوژه مورد علاقه مکالماتشون!! گفتنو گفتن تا به گوش حاج محسن رسیده. ایشونم اول با گازانبر سیم های ایفون خونشو کشیده بیرون بعد زنگ زده که بیا برای تعمیر و ختم کلام حاج محسن جوری زنگ ایفون کونشو به صدا در اورده که 14 سال گذشته هنوز لنگه های در کونش بسته نمیشن که نمیشن!! ?

7 ❤️

715244
2018-09-05 02:22:10 +0430 +0430

درسته مینا با کسی غیر حاجی نبوده ولی در حریان هستی که حاجی یه جنده بود و با همه میخوابید، این دوست کاندومی مون کجاست چرا کم کاری میکنه،

1 ❤️

715253
2018-09-05 03:31:11 +0430 +0430

خوب پ حاج اقاهه اتفاقن خوب شناخته بوده زنشو

فك كن كتك ميخورده اينقد ب هر تعميركار و ننه قمري ميداده !!اگه نميخورده احتمالن سرگذر واميستاده!!!ب ي بچه مزلف جوجه رو نشون ميداده!!!

1 ❤️

715288
2018-09-05 08:50:46 +0430 +0430

داداش آپ چاگی اصلا ربطی به کاراته نداره … اگه کاراته کار نبودی پذیرفتنی بود اما کسی که خودش رزمی کاره اول فنون رشته تخصصی خودش میاد توی ذهنش

0 ❤️

715291
2018-09-05 09:18:35 +0430 +0430

یه سوال، راستشو بگو حاج آقا چند بار کونت گذاشته؟

0 ❤️

715310
2018-09-05 12:10:03 +0430 +0430

و باز توهمات ی جقی کار درست
در سال ۸۳ داداش توهم زدنم عالمی داره و دیگه مال تو از اونم گذشته

0 ❤️

715351
2018-09-05 17:03:41 +0430 +0430

هرگز نشه فراموش
قبل کردن کاندوم بکش روش!

0 ❤️

715394
2018-09-05 20:51:31 +0430 +0430
NA

ببین حرومزاده مجبورم کردی وارد بشم و فحش کشت کنم
کیر تو کص و کونت اگه دروغ بگی یعنی مادرت جندست اگه دروغ نوشته باشی کیرم تو سیکس پکای کیریت بچه چاقال کیرم تو عضله هات ولدالزنا شاشیدم تو فیگور گرفتنت کص کش چرا وقت مردمو میگیری ؟؟ دیگه ننویسیها حرومزاده اب چاقال ننویسی دیگه کص کش پدر دیگه ننویس چرک پدره ننه کیر دزد وگرنه جوری میگوزم بهت که باد ببرتت ننویس افرین

0 ❤️

715461
2018-09-06 00:28:02 +0430 +0430

اصلا ریدی با این چرتو پرتایی که نوشتی. بجای قلم گلنارتو دست بگیر بابا.

0 ❤️

715462
2018-09-06 00:29:57 +0430 +0430

بچه جون ورزشکار که عمرا باشی
تماشاچی خوبی هم نیستی آخه
رفتی کنار دیوار ایستادی تمرین تکواندوکار هارو دیدی
ولی مثل اکثر افرادی که تفاوت ورزشهای رزمی را نمی‌دانند به همش میگن کاراته بازی میگی کلاس کاراته میرفتم
حالا یه تی چاگی هم من میزنم زیر فکت تا دهنتو ببندی و اینقدر دیگه نیای اینجا کوستان سراسر دروغ تفت بدی گلابی
سیکس پک خخخخخخ گوز پک برو عامو ، ریییییقو

0 ❤️

715464
2018-09-06 00:48:13 +0430 +0430

نمی دونم کصشر نوشتی یا واقعیت ولی قشنگ بود
درکل کصشر بود واقعی نیس

0 ❤️

715498
2018-09-06 06:05:55 +0430 +0430

دهنتو ساییدم سیکس پکات ریخت بیرون؟مگه چندتا سیکس پک داری؟مثلا۱دونه رو کمرت داری ۱دونه رو بازو ۱دونه رو کیونت.خاک برسرت اینقدر نوشابه باز کردی واسه خودت خسته نشدی؟ (clap)

0 ❤️

715528
2018-09-06 08:21:36 +0430 +0430

افتضاح و برامون معنی کردی،
ندیده شرط میبندم مشنگی
زنای محل همه تو کف تو بودند،
پییسی کولا.

0 ❤️

715559
2018-09-06 12:17:53 +0430 +0430

این داستان چرا همه چیزش یهو بود. یهو یادم افتاد اهم متر یهو دیدم… یهو دیدم… یهو شد. یهو دیدم … یهو کیر کل ایران تو کیونت

0 ❤️

715601
2018-09-06 18:51:28 +0430 +0430

بازوهای خش فرم
اونی ام که خوش داره سی دی ه

0 ❤️

715833
2018-09-07 20:07:45 +0430 +0430
NA

نمیدونم چرا بعضی ها تا یک زن ودختری بهشون نگا میکنه و سلام میکنه سریع خیال برشون میداره…برو جق تو بزن اوهمترتم ببر اسب آبی تو کص ننت خمیازه بکشه کون خراب

0 ❤️

934832
2023-06-26 01:21:24 +0330 +0330

گولاخ…؟؟؟؟؟؟؟
کیرم بهمراه عصای تیمور لنگ و …توی ادبیاتت

0 ❤️