سلام
من حمید هستم و داستانی که دارم روایت میکنم مربوط به همین چند وقت پیش هست که اتفاق افتاد .
من کارمند هستم و به لطف خانواده ام یک ازدواج سنتی و یک واحد آپارتمان دارم یک زندگی آروم و کاملاً برنامه ریزی شده داشتم و زنم که اسمش عادله هست خیلی اهل هیجان و شر و شور بود تو فامیل به شلوغی و شنگولی معروف بود و بلعکس من خیلی آروم و بچه مثبت بودم . عادله شدیداً به خودش میرسد و منم دوست داشتم امروزی باشه و همیشه وقتی بیرون میرفتیم جلب توجه میکرد و از اونجا که زیاد اهل گیر دادن نبودن و اعتماد داشتم به عادله خیلی برام مهم نبود حتی یکبار تو رستوران متوجه شدم که یک پسره داره به عادله چشم و ابرو میاد و عادله هم اصلا متوجه نگاه من نبود و البته محل پسره هم نمیداد فقط نگاه معمولی از این داستانها زیاد داشتیم که گیر میدادن ولی خوب اصلاً توجه نمیکردیم هر دو مون و حتی یک خیاط داشت عادله که خودم باهاش میرفتم خیاط مرد بود و البته میان سال خیلی با عادله راحت بود و جلویی من لباس پرو میکرد و خیلی راحت بودن خیلی وقتها هم عادله تنها میرفت خیاطی و این مسائلی به خاطر این بود که واقعا به هم اعتماد داشتیم و در هیچ زمینه ای من کم نمیزاشتم و سکس مون هم عالی بود و عادله بعدش معمولاً بیهوش میشد اینقدر در هفته سکس داشتیم که بعضی وقتها کم میآوردیم هر دو … عادله تصمیم گرفته بود بره صبحها که من نیستم کلاس بدنسازی که البته زنانه بود و بعد از مدتی بدنش فوقالعاده شده بود که دیگه وقتی تو خیابون راه میرفتیم خودم حالم خراب میشد چه برسه به مردم همیشه ساپورت و مانتو های باز و تاپ یقه باز و نگاه های سنگین … تا اینکه روز زن یک گوشی آیفون ۸ برای خانمم گرفتم و از اونجایی که قبلش فقط اندروید داشتیم عادله مجبور بود هر چند روز یک بار به اپل استور بره و جهت آموزش و این برنامهها بعضی اوقات منم میرفتم که اونجا چند تا پسر خیلی امروزی و بدنساز و فشن کار میکردن . از بس عادله میرفت و میآمد دیگه من خجالت میکشدیم برم … چیزی که عادله متوجهش نبود این بود که روزی که گوشی رو خریدیم و اثر انگشت و فعال کرده بودیم اثر انگشت من هم سیو شده بود که البته به صورت اتفاقی توی فروشگاه که من یاد بگیرم سیو شده بود … رفتم و آمد عادله زیاد تر میشد و هر روز هم به خودش بیشتر میرسید وقتی هم من میرفتم باهاش بیرون دیگه فقط کم مونده بود جلوی خودم با چشاشون بخورنش … یک شب که مشروب خورده بودیم و سکس شدیدی داشتیم عادله بیهوش شد و منم اصلاً اهل این نبودم گوشی چک کنم اما از جهت اینکه ببینم گوشی چجوریه که برای خودمم بگیرم داشتم چک میکردم که توی تلگرام یک پیام اومد از اپل استور امید با این من نام باز کردم دیدم عکس یک گل فرستاده و بدون متن اما چیزی که جالب بود پیامهای قبلش بود که احوال پرسی و با لحن کاملاً راحت و چرا امروز نیومدی دلم تنگ شده برات و از این حرفها عرق سرد کرده بودم دست و پامو گم کرده بودم ضربان قلبم اینقدر زیاد بود داشتم سکته میکردم از یک جایی به قبل هم پیامها پاک شده بود … رفتم اینستا دیدم اصل ماجرا اونجاست تو قسمت دایرکت تمام پیام ها رو خوندم متوجه شدم رابطه یکمی جدی تر از چیزیه که من فکر میکنم اکانت اینستاگرام عادله رو برای خودمم ریختم و اس ام اس وری فای رو پاک کردم و از اون لحظه دائم در جریان پیام ها بودم فردا رفتم سرکار اینقدر حواسم پرت بود که پاشدم از دفتر شرکت زدم بیرون اومد توی یک کافه داشتم روانی میشدم ولی نمیتونستم به کسی راجع به این مسئله چیزی بگم فقط خون دل میخوردم . نمیشد اینستاگرام رو هم هر وقت دلم بخواد چک کنم چون سین میشد و لو میرفت … شب دوباره چک کردم وقتی عادله خوابیده بود یک خواب سنگینی هم داشت که اصلاً متوجه من نمیشد . اما از دایرکت بگم که متوجه شدم عادله با امید که دیگه کاملاً میشناختمش سکس داشته اونم توی خونه خودم همین امروز که من از شرکت زده بودم بیرون اینقدر حالم بد بود رفتم توی حیاط ساختمون چنان کشتی به دیوار زدم دستم به فنا رفت و از سر و صدا عادله بیدار شد رفتیم بیمارستان و دستم و گچ گرفتیم هرچی عادله گفت چی شده گفتم از دست همکارم بهم ریختم رفتم سیگار بکشم تو حیاط که تاریکی خوردم زمین و دستم اینجوری شد اونم قربون صدقه میرفت و دل میسوزوند تو دلم بلوایی بود میخواستم تیکه پارش بکنم اما جلوی خودم و میگرفتم واقعا نمیدونستم چکار کنم .فردا از شدت درد باید استراحت میکردم ولی از بس داغون بودم رفتم سر کار . که دایرکت عادله شروع کرد به پیام اومدن عادله داشت تعریف میکرد که چی شده که امید گفت بزار بهت زنگ بزنم دیگه متوجه نشدم که چی میگفتن ولی از جایی که من مدیر بخش خودمون بودم و به کسی جواب نمیدادم اومدم از شرکت بیرون رفتم مغازه امید دیدم نیست رفتم خونه دیدم یک مکان که از پروفایل امید دیده بودم مال خودش هست جلوی در هست اینقدر حالم بد بود نمیفهمیدم چکار کنم از جهتی واقعا برام جای سوال بود مگه من سکسم ضعیف هست که باید بره به اون کس بده … یک ساعت منتظر شدم بالاخره اومد بیرون و خیلی طبیعی سوار ماشین شد و رفت منم زنگ زدم به عادله گفتم چیزی لازم نداری بگیرم گفت نه عزیزم منتظرتم … نمیتونین تصور کنین که چه حالی داشتم از طرفی عصبانی از جهتی واقعا میخواستم بدونم چجوری سکس داشتن یک وضعیت وخیمی داشتم و از طرفی مطمئن بودم که این زندگی به زودی به هم خواهد ریخت …رسیدم خونه پرید بغلم و بوسید من و داشت حالم بهم میخورد که الان با این دهن ممکنه چکار کرده باشه فردای اون روز قرار بود بره خونه خواهرش که شب عقیقه پسرش بود برای کمک به سرم زد تو خونه دوربین بزارم اما خوب کجا باید بزارم که دیده بشه بالاخره توی حال یک جایی بین پرده و میل پرده با یک دی وی آر جاسازی کردم که فقط ۴ ساعت درگیر شدم کلا از کار و زندگی افتاده بودم و فکر و ذکرم شده بود عادله و امید . فردای اون روز اومدم خونه شب رفتم سر دی وی آر هیچ خبری نبود و متاسفانه دایرکت هم دیگه پیام نمیدادن و تماس میگرفتن بیشتر چون شبها میدیم گوشی عادله رو … شب رفتم سر گوشیش چیزی دیدم که به شدت هم شهوتی شدم هم عصبانی … توی واتس آپ برای عادله عکس فرستاده بود اونم از کیرش به در خواست عادله بعدم نوشته بود قربون کیرت بشم که کسم و جر میده چند تا بوس از کیرش که مثل کیر خودم بود .چیزی که خیلی رومخم بود این بود چرا بهم خیانت میکنه سایز کیرش هم که مثل منه چرا مخش خورده عادله … فردا ظهر توی دایرکت امید یک تیکه فیلم سوپر فرستاد گفت فردا اینجوری میکنمت… متوجه شدم قراره بیاد خونه من توی خونه من زن من و بکنه …شب شد شروع کرد ساک زدن برام مثل همیشه سکس کردیم اما اینقدر وحشیانه میکردمش میگفت آره همین و میخوام بکوب … تازه فهمیدم خانم وحشی تر از اونیه که من فکر میکردم تا صبح نخوابیدم رفتم شرکت همش منتظر شب بودم ببینم چی میبینم توی دوربین . بعد از ظهر عادله رفت بیرون با خواهرش من سریع رفتم سراغ دوربین … داشتم سکته میکردم که قراره چی ببینم امید اومد توی خونه چند دقیقه ایستاده دم در لب گرفتن و داشت با دستش کیر امید و میمالوند ضمن اینکه با یک دامن چسب و یک تاپ و البته بدون لباس زیر یک جنده تموم عیار شده بود توی همین حالت امید دستش رفت زیر دامن عادله از بس داشت ارضا میشد عادله خم شده بود و امید هم داشت میمالوندش. مشکل اینجا بود که صدا نداشت تصویر بفهمم چی میگن این دوتا حروم زاده تا اینکه امید عادله رو بقل کرد انداخت روی مبل شروع کرد به خوردن کس عادله کاملاً معلوم بود عادله داره جلوی دهنش و میگیره صدا نره از خونه بیرون عادله دراز کشید روی مبل امید هم ۶۹ شد روش هر دو داشتن میخوردن واسه هم به شدت هم ساک میزد برای امید … یهو امید بلند شد بدون اینکه دامن و تاپ عادله رو دراره خمش کرد گذاشت تو کس عادله محکم میکوبید توی کوشس اینقدر شدت تلمبه هاش بالا بود که مشخص بود داره کونش بالا پایین میپره … همین پوزیشن اینقدر کرد عادله رو تا اینکه یهو عادله برگشت نشست جلوی امید همه از امید خالی شد تو دهن عادله …
نوشته: حمید
کیرم دهنت این کسشعرارو ننویس کیر میکنی تو اعصابمون خیلی حال هممون خوبه جندگی زنتم میای تعریف میکنی:/
از ادمای بی غیرت بدم میاد داستانو نخوندم ولی اگه واقعی بود برات متاسفم اگه نبود بازم برات متاسفم که اینقدر مخ جقیت باعث شده که این افکارو داسته باشی
اصل ماجرا: یه نفر آوردم دو تایی عادله را بکنیم.و بسیار لذت بردم
کلا کسشعر بود. تو یه آدم لاشی هستی و احتمالا هیچ کسکشی پیدا نمیشه بهت زن بده و اینجوری فانتزی کیری بودنت رو خالی کردی. زیاد جق زدی مغزت نمیکشه دیگه. احتمالا ادامه داستان خودتم وارد میشی و به شغل اصلیت که کیر خوردنه روی میاری. ننویس. کسکش بازی در نیار. بی غیرتی حدی داره
دوست عزیز
با علم اینکه داستانت واقعیه توصیه ای بهت دارم.
به هیچ کس از اطرافیان ماجرای اتفاق افتاده را بازگو نکن. اولین کسی که میتونه راهنماییت کنه، صدای مشاوره 1480. از اونها و فقط از یکنفرشون کمک بگیر و عمل کن. واقعا متخصص های روانشناس خوبی هستند و میتونی در مورد زندگیت تصمیم درست را بگیری.
حقشه با تهدید پخش کردن فیلماش و گوشیش به خونوادهش ازش طلاق بگیری ولی دیگران نفهمن وادارش کنی به اندازه مخارجی که براش کردی باید کس و کون بده و پولاشو ازش بگیری بعدشم تی پا…
چرا بعضی از ما انقد بی ملاحظه و بی فرهنگ همستیم. طرف زحمت کشیده داستان نوشته. حالا میخواد واقعی باشه یا تخیلی. بالاخره زحمت کشیده. به نظر من موضوع داستانش خوبه و شخصیت پردازیش هم قابل قبول و خوبه . ریتم داستانشم بد نیست. در کل ممنون از زحمتی که کشیدی عزیز. منتظر ادامش هستیم
کار با نظرات دیگران ندارم نثر و نوشته ات عالی بود ذهن رو درگیر میکرد همش دوس داشتم ببینم بعدش چی میشه هیجان انگیز بود جذاب بود
منتظرتم بعدی رو آپ کنی
متاسفانه این داستان برا منم اتفاق افتاده البته تا این مرحله پیش نرفته ظاهرا.
دارم نابود میشم چون هیچی کم نذاشتم و هیچوقتم خیانت نکردم به زنم.
بدبختی اینه که پسره راننده سرویس بیمارستانشون بوده و هیچی نداره که ازم بهتر باشه.
همیشه تمام سعیم این بوده که کم نذارم براش از سکس تا محبت گرفته تا ازاد بودنش ولی فک نمکردم این بلا سرم بیاد.
دوستای عزیز میدونم که وقتی یه زن شوهر دار بهتون پا میده از جنده بودن خودشه ولی یه لحظه خودتونو جای شوهرش بذارین و ببینین چه طور یه مرد رو نابود میکنین.
برید دنبال دختر یا زنه بیوه یا یکی که شوهرش بیغیرت باشه و بدونه!
الان با ترامادول سرپام، نمیدونم چیکار کنم، زنمو فرستادم خونه باباش.
مثل سگ پشیمونه و میگه اینقدر بهت حق میدم که اگه بخوای جدا شی حتی یه سوزن هم از این زندگی برنمیدارم و مهریه هم نمیگیرم ولی بهم فرصت بده و حتی اگه شده با هرکی دوست داری باش، من نوکریتو میکنم.
نمیدونم چیکار کنم ایتقدر داغونم که برا اروم شدنم اینجا حرفمو زدم.
ببخشید که وراجی کردم
من فک میکنم داری دروغ میگی که اگه دروغ نگی داری از کس دادنش لذت میبری شاید تو این قسمت نه ولی تو داستان بعدی چون داری با اب و تاب تعریف میکنی و جزئیاتا میگی
برات متاسفم بی غیرت شدی اما تو مقصر نیستی دیدن صحنه ی سکسی به ادم یه حس لذت میده هر کی میخواد باشه
بحث بی فرهنگی نیست سعید فرید خان
بحث اینه که این بابا که میگه مشت تو دیوار زدم دستم به فنا رفت
فقط میخواد ادای باغیرتارو و در بیاره وگرنه یه( بی غیرت ) تمام معناست مطمین باش با فیلم سوپر زنش و دوست پسر زنش یه جق مشتی هم زده
وگرنه یه مرد باغیرت اون مشت و تو صورت فاسق زنش میزنه اونم نه بعد سکس وقتی که طرف رفت تو خونه چند دقیقه بعدش میره تو
قسمت بعدی میکروفون ام بزار فیلم تو dvr رو هم اپلود کن ببینیم :|
ترس از خیانت در کامنتها موج میزنه.
ای بابا نترسید،
زن اگه بده باشه یک پادگانو نگهبانش کنی بازم میده
ولی اگه پاکم باشه تو پادگانم بخوابه خیالی نیست.
اوه اینقدر آب و تاب دادی گفتم چی شده؟ چیزی نیست فقط زنت یه ذره اندازه سر سوزن جنده شده. طاقت بیار و مردباش.قوی باش مرد. فقط به امید میده خب اونم امید داره که به امید میده هنوز ناامید نشده
و باز هم رسیدن زیادی یک زن به خودش باعث پاشوندن یک زندگی شد.بعد زنا میگن ما هرجور بخوایم میایم بیرون…باشه ما هم میگاییمتون زندگیتون به فنا میره…وقتى شوهرت میکنتت چرا باس واس ملت عشوه کرشمه بیای?!ملت جنده شدن و کیرطلب.تا وقتی شما زنا و دخترا به خودتون میرسین ما پسرا زن نمیگیرم و کیرمون تو کس شماهاس…اگه دوس دارید همین وضعیتو،پس نگید شوهر کمه
کیرم تو این داستان تخمیت که اگه واقعی باشه کیرم تو خودت و زندگی وحرف حرف خاطرت بی غیرت
عقده ای بزار راحت باشه چون عقد کردی فکر میکنی فقط مال توست
اگه دوسش دااااری
بگذار تااااا میخوااااد بخوااابه زیر امید
قطعا این جوری که دوست دااااره
برای اینه که خوب امید ارضاش میکنهههه
تو بااااید خوشحاالم باشی
یکی دیگه دااااره کار تو رو به نحو احسنت انجاااام میدهههه
خوش حال بااااش و به زندگیت اداااامه بدههههه
سلام
داستانُ خوندم خیلی ناراحت کننده بود.چیزی که متوجه شدم این بود که نویسنده بیشتر لذت برده از خیانت زنش و ناراحتیش ظاهری بود.فکر نمیکنم دیدن صحنه خیانت همسر لذت بخش باشه حتی تصورش هم عذاب اوره…
اما خب جواب اینجور ادما فقط ترک کردنشونه چیزی که برای خودم اتفاق افتاد.
با دست شکسته دوربین نصب کردی!!!
اخه مگه مجبورتون کردن فانتزی بزارید…
عادله … عادله … عادله … عادله …
اولا تا حالا نشنیده بودم این اسمو
دوما چرا انقدر تکرار میکنی اسمشو ؟
واقعا چرابعضیاخیانت میکنن؟؟!!اگه داستان باشه داستان بدی دیگه اینجوری ننویس ولی اگه خاطرست واقعا جای تاسف داره!.
امید هستم
وای همین مونده بود ازین به بعد باید پشی پرده رو چک کنم
زنا بیشترشون اصلا با دادن زندن دوست دارن
تنوع طلب باشن اقلب مردا اینجورین ولی خوب
میشه بعضی موقعها نباید زندگی یکنواخت باشه
بگو کیرم مثل قرزه باز میاد میده زنو هر جور بکنی
این کوسشون سیر مونی نداره باید گاییدشون ???
به نظر من تو چیزی کم نداری فقط یه کوچولو زنت جندس که نمیتونی کاریش کنی متاسفانه