سلام به همگی دوستان.
این اولین بار است که من در این سایت داستان مینویسم و خیلی علاقه به داستانهای سکسی ندارم چون اغلب آنها دروغ هستند. ولی این داستان را برای دوستان عزیز مینویسم چون بد نیست بین اینهمه دروغ بعضی داستان ها نیز واقعی باشند. بگذریم. من مهرداد هستم ۲۸ ساله و بمدت ۲ سال است که باتفاق همسرم در امریکا زندگی میکنیم و من در اینجا دانشجو هستم. از مدتها پیش با این سایت آشنا هستم و همیشه دوست داشتم فانتزی های سکسی من به واقعیت بپیوندند و من بتوانم با نوشتنشان خواننده را به تحریک و لذت وادار کنم. از همسرم بدانید. حقیقتش خانم من خیلی زیبا نیست ولی هیکل بسیار خوش اندام و سکسی دارد. او زنی است ۲۵ ساله و خیلی شوخ و شنگ و رک و صریح و البته خیلی خیلی گرم مزاج. و گرم مزاج بودنش از رنگ تیره پوستش و بدن لاغر و عضلانیش هویداست.

او تا قبل از آمدن به امریکا خیلی مذهبی بود و هیچ گاه حتی تصور بودن با یک مرد نامحرم در ذهنش خطور نمیکرد. ولی از وقتی به امریکا آمده ایم کم کم انعطاف بیشتری نشان داد و بعدها حتی بعضا بی حجاب هم بیرون میرفت ولی با این همه هنوز تصور سکس با دو مرد امریکایی محال بنظر می آمد. تا این که بخاطر مشکلات زیادی که در روابط جنسیمان داشتیم (دلیلی نمیبینم توضیح دهم) پس از چندبار رفتن پیش پزشک بالاخره این مشکل کم کم حل شد. همچنین پزشک به ما پیشنهاد کرد که برای خیس شدن کامل مجرای واژن همسرم، تا میتوانم وی را از طریق بصری تحریک نمایم و این شد که همسرم را با سایت شهوانی آشنا نمودم این سرآغازی بود برای تحولی اساسی در زندگی سکسی ما دو نفر. ابتدای آشنایی ما با این سایت همسرم از خواندن داستان و دیدن فیلمهای سکسی خیلی مشمئز می شد چون خیلی پاک و مذهبی بود. ولی من سرانجام با تلاش بسیار به او فهماندم که ما این کار را صرفا بخاطر تحریک کردن او انجام میدهیم. او هم بمن اعتماد کامل داشت و میدانست من اهل کلک بازی نیستم. لذا رفته رفته مراجعه ما به سایت های سکسی از جمله این سایت بیشتر شد و روزبروز کنجکاوی همسرم را بیشتر برمی انگیخت. یک سوال که همواره در ذهن همسرم بود و این سوال را برخی اوقات از من هم میپرسید این بود که چگونه زن و شوهر حاضر به سکس سه نفره یا ضربدری میشوند و او همچنان این کار را پست و کثبف میدانست، تا اینکه من چندین مورد از خاطرات سکسی را به او نشان دادم که نشان میداد درصورت مدیریت درست سکس سه نفره یا ضربدری میتواند به بهبود روابط زوجین کمک کند. همچنین بخاطر تقویت زبان همسرم از طرف کلیسا یک دوست امریکایی به او معرفی شد که با هم در ارتباط باشند. همسرم گفت از دوست امریکاییش شنیده که دختران امریکایی علاقه زیادی به برقراری سکس با مردان سیاه پوست دارند چون مردان سیاه پوست هم کیر بزرگتری دارند هم اندام عضلانی تر و سنگین تری دارند هم رنگ کیرشان زنان سفید را تحریک میکند و هم بیشتر اهل لمس و لاس زدن هستند و هم دیرتر به اورگاسم میرسند. در مجموع در سکس موفق تر از مردان سفیدپوست هستند. وقتی همسرم این مساله را که از دوست امریکایی خود شنیده بود با من درمیان گذاشت یک حس کنجکاوی با شهوت در سخنش موج میزد. این جرقه ای شد در ذهن من که او را با سکس زنان متاهل با سیاه پوستان که در امریکا خیلی شایع است آشنا کنم. این بود که مرتب کلیپ های مربوط به این نوع سکس را برایش پخش میکردم و او روزبروز بیشتر متمایل به این نوع سکس میشد. کم کم شرایط داشت برای تحول عظیم زندگی سکسی ما رقم میخورد…

آخرین جرقه ای که انبار شهوت همسرم را منفجر کرد این بود که شبی درهنگام سکس و تماشای پورنو، موقعی که او در اوج تحریک قبل از اورگاسم خود بود، به وی پیشنهاد دادم که «دوست داری سکس با دوتا مرد کیرکلفت سیاه پوست رو امتحان کنی؟» او در ابتدا کمی جا خورد ولی بعد از کمی مکث گفت «آره عزیزم میخوام، میخوام به دوتا مرد سیاه پوست کوس بدم و تو نگام کنی …» فردا بعد از ظهر وقتی از دانشگاه برگشتم به من گفت «اون که دیشب گفتی راست گفتی؟» (منظورش سکس با سیاه پوستان بود) گفتم خودت چه فکر میکنی؟ با کمی مکث جواب داد «نمیدونم». پیدا بود رام شده. این بود که سنگ آخر را انداختم و گفتم «آره راست گفتم. دوست داری با دوتا مرد سیاه پوست جلو چشم شوهرت سکس کنی؟ این میتونه گذشته از لذتی که داره به بهبود رابطه ما کمک کنه.» گفت «پس اعتقاداتمون چی میشه؟ این کار گناهه.» گفتم «شاید این کار گناه باشه ولی خدا مهربونه و ما رو میبخشه. تازه ما که نمیخوایم همیشه این کارو انجام بدیم.» کمی دیگر مکث کرد و گفت «پس فقط یه بار باشه؟» من هم با سر تکان دادن به او فهماندم که قبول. از این که رضایت همسرم را برای سکس با سیاه پوستان امریکایی، چیزی که فانتزی سکسی خیلی از خانم هاست جلب کرده بودم احساس غرور میکردم. آن شب دیگر از این موضوع هیچ حرفی نزدیم تا حدود آخر هفته که من یک پست در سایت «craigslist» گذاشتم که با حفظ شرایط و احتیاط ما تمایل داریم با دو مرد سیاه پوست همزمان رابطه سکسی برقرار کنیم. از همان شب سیل ایمیل ها آغاز شد و پس از یک روز با مرور کردن عکسهایی که مردان سیاه پوست از بدن خود فرستاده بودند درمورد دونفر از آنها به نتیجه مثبت رسیدیم که هم سایز کیرشان حداقل ۱۸ ال ۲۰ سانتیمتر بود هم کلفتی کیرشان جلب توجه میکرد هم اندامهای متناسب و ورزیده ای داشتند و هم سالم بودند. بهرحال برای یکشنبه شب با آنها وعده کردیم و قبل از آن از آنها خواستم که استحمام کنند و موهای زهار و زیر بغل خود را اصلاح کنند و خوشبو به خانه ما بیایند. از این طرف هم همسر عزیزم تمام بدن خود را اصلاح نمود و چند قرص بارداری در دو نوبت خورد تا احتمال بارداری به صفر برسد. آن شب ساعت ۸ شام خوردیم و ساعت ۹ شب بود که آن دو سیاه پوست قصه ما سررسیدند و برخلاف تصور ما خیلی مودب و مبادی آداب بودند. همسرم هم یک لباس توری درون نما برنگ مشکی بدون کرست و یک جفت کفش پاشنه بلند پوشیده بود و بعد از من با آن دونفر دست داد و آنها هردو دستش را بوسیدند!!! احساس ملکه زیبایی به او دست داده بود… (توضیح بیشتر اینکه همسرم چون بدنی عضلانی و کمی سفت دارد، پوشیدن یا نپوشیدن کرست تفاوت چندانی برایش نداشته و همواره سینه های زیبایش مثل سینه های پروتز شده شق و راست می ایستد.) بعد از کمی احوالپرسی و صحبت درمورد خودشان به اتاق خواب رفتیم و من بدون متوجه شدن آنها با کنترل وب کم را روشن کردم و خودم در گوشه اتاق به نظاره نشستم. آن دو مرد، یکی بنام Peet و دیگری بنام Andrew بطرز ماهرانه ای یکی از عقب و یکی از جلو همسرم را در آغوش کرفتند و شروع به عشقبازی نمودند. پیت از جلو با ولع تمام شروع به لب گرفتن از همسرم نمود و اندرو از عقب دستش روی باسن درشت همسرم بود و انگشت خود را از لای شرت نازک همسرم بداخل کوسش رانده بود و آرام آرام بالا و پایین میبرد و با این کار لرزش خفیفی در اندام همسرم می انداخت که او را به اوج لذت نزدیک مینمود… پس از کمی لاس زدن بیشتر و تحریک شدن بیشتر هرسه آنها، همسرم را از روبرو روی تخت خواباندند و این بار اندرو در یک طرف شروع به لب گرفتن نمود و پیت در روبروی همسرم قرار گرفت، پاهای او را به بالا متمایل کرد و پس از باز شدن کامل کوسش، زبان سیاهش را بداخل کوس همسرم فروبرد و شروع به لیسیدن و خوردن نمود. با ورود زبان پیت در کوسش آهی شهوت بار کشید و شروع به تکان های خفیف نمود. حرکت شهوت آمیزش از بالای سینه هایش شروع میشد و به شکمش منتقل شده و پس از گذشتن از کفل ها به پاهایش ختم میشد و شعبه ای از آن به سمت دستهایش میرفت و تخت را با چنگ هایش میفشرد… پس از مدت نسبتا کوتاهی لرزش های سریعتری در سراپای اندامش موج انداخت و سپس با یک مکث کوتاه و کشیدن آهی بلند به اورگاسم رسید و مثل مار بخود میپیچید و مرتب به انگلیسی میگفت «کافیه کافیه تروخدا کافیه» ولی پیت گویا با این تجربه آشنا بود و به خوردنش ادامه میداد تا این که همسرم به چند اورگاسم خفیف تر رسید و بالاخره پس از فروکش کردن آتش شهوتش کمی آرام گرفت. سپس پیت و اندرو هردو روی تخت دراز کشیدند و کیرهای نرمشان که هنوز با حالت شق کامل فاصله داشت به هوا بردند. همسرم نیز بسان تشنه ای که به آب رسیده باشد با ولع هرچه تمام تر به ساک زدن کیرهایشان پرداخت و همزمان با خوردن یکی، دیگری را با مهارت خاصی مالش میداد و با تخم های درشتشان مثل نواختن چنگ، بازی میکرد. آندو هم درحال کشیدن ناله های خفیف با صداهای مردانه خود بودند. پس از شق شدن کامل کیرهایشان من بعنوان یک مرد با دیدن کیرهای بزرگشان به آنها حسودیم شد. کیرهایی بلند و کلفت و در عین حال خوش تراش داشتند و براقی کیرهایشان با رنگ تیره آن را خواستنی تر کرده بود. دلم میخواست بپرم و آن کیرهای زیبا را گاز بزنم و بخورم … همسرم هم با دیدن کیرهای شق شده آندو، گویی فکر میکرد این کیرهای بزرگ را خود ساخته و از نگاه کردن به آنها لذت میبرد. این بود که خستگی ناشی از اورگاسم از تنش بیرون رفت و آتش شهوتش دوباره شعله ور گردید. به پیشنهاد من (در حکم کارگردان ماجرا!!!) با پوزیشن داگی شروع کردند و اندرو به پشت همسرم رفت و پس از قرارگرفتن در لای پاهای او، با کیرش چندبار روی چوچول او ضربه زد و با این کار شهوت همسرم را چند برابر کرد، و سپس به آرامی شروع به فروکردن آن کیر بزرگ داخل کوس همسرم نمود. بخاطر تنگی کوس همسرم درد نسبتا شدیدی در وی پدیدار شد و ناله های شهوت آلود وی به ناله های دردمندانه مبدل گشت. ولی آندو نفر همسرم را با دستهای تنومندشان محکم گرفته بودند و اجازه حرکت به او نمیدادند، و کیر اندرو به ورودش ادامه میداد و کوس همسرم را بازتر و بازتر میکرد. تا اینکه پس از حدود دو دقیقه با وجود بزرگی آن کیر و بخاطر لیزی بیش از حد مجرای واژن همسرم، کیر اندرو تا آخر در آن کوس تنگ جای گرفت. لحظه ای که مدتها آرزوی دیدنش را در سر میپروراندم به حقیقت پیوسته بود و من از کنار تخت کیر بزرگ یک سیاهپوست را تا آخر در کوس همسرم مشاهده میکردم… او شروع به تلنبه زدن نمود و پس از مدتی تلنبه هایش تندتر و تندتر شد و ناله های دردمندانه همسرم بار دیگر به ناله های شهوت بار تبدیل شد و حتی یک بار در همان حالت داگی به اورگاسم رسید. نوبتی هم که بود نوبت پیت رسیده بود. لذا آندو جایشان را عوض کردند و این بار پیت با خواباندن همسرم از روبرو، ران های او را تا جایی که توانست به بالا میل داد و پس از فروکردن کیر خود در کوس همسرم، دستهای بلند و عضلانی خود را در اطراف بدن همسرم حلقه زد و با پنجه هایش باسن های همسرم را در دست فشرد و روی او خوابیده شروع به تلنبه زدن نمود. شاید این صحنه سکسی ترین صحنه ای بود که در تمام عمرم دیده بودم. پاهای همسرم تا آخر بالا آمده بود و بدنش زیر دستها و هیکل سنگین یک سیاه پوست گم شده بود و با تمام لذت داشت کوس میداد! از گوشه های کوسش نیز از شدت شهوت آبی کف آلود به بیرون تراوش میکرد و حرکت آن کیر سیاه را در کوسش زیباتر جلوه میداد. پس از این حالت نوبت به پوزیشن معکوس رسید و هردو مرد روی تخت دراز کشیدند و همسرم به نوبت روی کیرهایشان می نشست و بالا و پایین میکرد. چون در این حالت کیر بیشترین نفوذ را ایجاد میکرد، ناله های همسرم دیگر تبدیل به فریاد شده بود و بیش از دو بار در همان حالت ارضا شد. سرانجام به پیشنهاد کارگردان یعنی من، همسرم از پشت بصورت درازکش خوابید در حالیکه یک بالش زیر کوسش قرار داشت، و ابتدا پیت و سپس اندرو هر یک روی او خوابیدند و تا رسیدن به اورگاسم در همان حالت تلنبه زدند. هردوی آنها نیز وقتی به اورگاسم میرسیدند وحشیانه فریاد میزدند و فوران آب کیر خود را داخل کوس همسرم خالی میکردند. پس از بیرون کشیدن هر کیر از کوس همسرم، باریکه ای از منی از داخل کوسش سرازیر میشد و پس از کمی لغزش بر روی بالش، روی تخت میریخت. پس از خارج کردن کیر دومی، من لای پای او قرار گرفتم و مقداری از منی که در اطراف سوراخ کوسش باقی مانده بود با لیسیدن پاک کردم و همسرم بخاطر احساس قلقلک قهقهه های جنده وار میزد. سپس خودم بعنوان آخرین نفر در همان حالت کیرم را توی کوس همسرم فرو کردم و پس از چند دقیقه تلنبه زدن من هم آب خود را داخلش ریختم. من نسبت به خیلی از مردان سفید هم کیر بزرگتری دارم و هم آب بیشتری! لذا پس از اینکه من بعنوان سومین نفر کیرم را از داخل کوس همسرم بیرون کشیدم، گویی که کوسش از منی پر شده باشد، آب از داخل کوس با حالت جهش مختصری بیرون زد و همه با هم خندیدیم. به قول همسرم این بهترین سکس زندگی او بود و بعد از آن، روزبروز سکس گروهی برای او لذتبخش تر و عادی تر شد و تا کنون سه مرتبه دیگر با سفیدپوست و سیاه پوست سکی گروهی و یک بار هم با یک ایرانی مقیم امریکا باتفاق همسرش سکس ضربدری داشتیم. پس از این تحول، همسرم از رابطه داشتن من با دیگر خانم ها احساس حسادت نمیکند و من در حال حاضر چند پارتنر امریکایی دارم. ولی علاقه مندم با خانم های ایرانی نیز در امریکا و حتی در ایران ارتباط داشته باشم. لذا هرکدام از خانمهای عزیز مقیم امریکا یا ایران تمایل داشتند خوشحال میشم با هم دوست بشیم. درصورت رعایت ادب و عدم توهین و گذاشتن کامنت های خوب، بقیه سکس های گروهی همسرم را نیز خواهم گذاشت.
به امید دیدار
مهرداد