زن همسایمون مریم خانم

1390/06/25

تو یه خونه آپارتمانی زندگی میکردیم که 4 طبقه داشت. تو طبقه چهارم یه خونواده زندگی می کردن من از همون اولش که اینا اومدن اینجا به زنی که تو اون خونه بود علاقه پیدا کردم. یه زنه حدودا 28-30 ساله که یه اندام سکسی داشت که هر مردی رو حشری میکرد. خیلی دوست داشتم باهاش رابطه داشته باشم ولی امکانش نبود. به خونه ما زیاد رفت و آمد داشت و با مامانم زیاد گرم می گرفت. یه بار تو صحبتاشون فهمیدم که برنامه نویسی نت بلده. منم هی به مامانم میگفتم که میخوام برم کلاس و یاد بگیرم. بعد یه مدت که مامانم دید جدی میگم این حرفارو بهم گفت خانوم… بلده و بذار بهش بگم ببینم چی میگه! منم گفتم نه بابا ولش کن و از اینجور تعارفها. بالاخره مامانم با خانوم… حرف زد و قرار شد من هفته ای 2 بار برم پیشش و یاد بگیرم. از اون روز به بعد کار من شده بود اینکه تو تنهایی فکر کنم و جق بزنم. (از این به بعد به جای خانوم … میگم مریم) بعد یکی دو هفته باهاش راحت تر شده بودم قبلا هم که میرفتم روسری سر نمیکرد ولی یه مانتو میپوشید که مثلا خودشو ازم بپوشونه منم که از هر موقعیتی واسه دید زدنش استفاده میکردم. بهش گفتم مریم خانوم شما راحت باشین فکر کنم تو مانتو پوشیدن براتون سخت باشه. اونم گفت آره ولی چیکار کنم دیگه زشته. گفتم نه بابا چه زشتی داره شما راحت باشین اگه به خاطر من شما ناراحت باشین من اصلا کلاس نمیام.(دیگه ترکوندم) از جلسات بعدی دیگه مانتو نمی پوشید و با یه بولیز دامن جلوم میگشت. سینه هاش خیلی گنده بودن و وقتی راه میرفت قشنگ تکون میخوردن منم که همیشه حشری تا اینارو میدیدم شق میکردم. خلاصه گذشت و گذشت تا من خیلی دیگه با این مریم خانوم راحت شده بودم. اما ماجرای اصلی از اینجا شروع میشه. یه بار عصر که دخترش مدرسه بود رفتم واسه کلاس. ولی نیم ساعت زودتر. درو که زدم طول کشید تا درو باز کنه. بعده اینکه باز کرد دیدم موهاش به هم ریختس و با یه بولیز و شلوارک منو دعوت کرد که برم تو خونه. به نظر خیلی حشری میرسید. تا حالا جلوم با شلوارک نیومده بود. منم که از همون لحظه اول شق کردم.رفتیم نشستیم پشته کامپیوتر که شروع کنیم. گرمای بدنشو از اون فاصله هم میتونستم حس کنم. درسو که شروع کرد به نظر کلافه میرسید بعده یه چند دقیقه گفتم اگه حوصله ندارین امروز درس نخونیم. اونم سریع قبول کرد انگار منتظر این حرفم بود. پاشدم که برم گفت نه کجا میری؟ بمون کارت دارم گفتم باشه
گفت پس یه لحظه منتظرم باش. رفت بیرون از اتاق و بعد چند دقیقه گفت فلانی بیا اینجا!
یه لحظه رفتم تو اتاقش دیدم داره از بالای کمد یه چیزه ور میداره گفت میتونی اینو بهم بدی منم رفتم که از بالای کمد نایلونو بهش بدم نایلونو که ور داشتم نایلون پاره شد و همه چیزش ریخت بیرون. تویه نایلون پره لباس زیره زنونه بودش. دیگه کاملا حشری شده بودم گفتم ببخشید که پاره شد گفت اشکالی نداره میرم یه نایلون دیگه میارم رفت که از آشپزخونه نایلون بیاره منم حسابی لباس زیراشو دید زدم. اومد تو اتاق. گفتم من میرم بیرون دیگه. گفت نه نمیخواد. نشست و دونه دونه شرتاشو تا میکردو میذاشت تو نایلون میخواست منو حشری کنه. یه دفعه یدونه از کرستهای قرمزو ورداشتو گفت این بهم میاد. منم مونده بودم چی بگم. گفتم نمیدونم. بلیزشو جلویه من در آورد و گفت بازش کن. گفتم چیو؟. گفت این کرستی که تنمه دیگه. منم با خجالت از پشت بازش کردم و اون همونطوری که پشتش به من بود اون یکیو پوشید و گفت حالا اینو ببند. دستم که به بدنش میخورد از گرماش میسوختم. یدفعه برگشت و گفت بهم میاد؟ منم که دهنم خشک شده بود هیچی نمیگفتم. گفت چرا انقدر خجالت میکشی؟ بازم هیچی نتونستم بگم. همونجوری دولا شد و شرتشم ور داشت دیگه باورم نمیشد که داره این کارا رو میکنه. پشتشو به من کرد و شلوارکشو در آورد. وآآآآآآی چه کونی داشت دیگه داشتم سکته میکردم شرتشم در آورد و اون یکیو پوشید گفت بهم میاد من بازم هیچ حرفی نمیزدم. گفت حالا نوبته توئه. گفتم چیکار باید بکنم. گفت یدونه از اینارو انتخاب کنو بپوش. من مات و مبهوت مونده بودم. خودش یدونه شرته مشکی تور دار ور داشتو اومد طرفم گفت اینو بپوش. گفتم یعنی چی؟؟ گفت همینی که گفتم. منم شلوارمو در آوردم و گفتم شما برید بیرون تا من عوض کنم. گفت مگه من میخواستم عوض کنم تو رفتی بیرون. دیگه چیزی نداشتم بگم. گفت زود باش. منم کیرم کاملا خوابیده بود. اصلا شوکه شده بودم. پشتمو که کردم طرفش گفت نمیخواد اصلا برگرد خودم برات عوضش میکنم. منتظر جواب منم نشد اومد جلو و شرتمو کشید پایین و از دیدن کیره خوابیدم تعجب کرد. شرتمو که داشت در میاورد کم کم کیرم شق شد و کامل جلوش وایستاد کاملا حشری شده بود از این صحنه اومد شورتو بپوشونه که هر کاری کرد کیرم تو شورته جا نشد و اونم همش با کیرم ور میرفت منم که داشتم حال میکردم یه دفعه احساس کردم داره آبم میاد اونم حس کرد که کیرم داره سفت تر میشه ادامه داد آبم با فشار تمام ریخت تو دستش و یه آه از هوس کشید. گفت آهان مرد شدی حالا. دستشو که کاملا از آب کیر پر بود برد طرفه دهنشو همشو خورد منم دیوونه شده بودم بلندش کردمو یه لب اساسی ازش گرفتم تازه فهمیده بودم چه خبره. انداختمش رو تختو خودمم روش خوابیدم . بولیزه خودمو در آوردم و شروع کردم ازش لب گرفتن. خیلی لبای باحالی داشت. تا تونستم لباشو خوردم. اومدم پایین تر و زیره گردنشو لیس زدم. اومدم پایین تر تا رسیدم به سینهاش. با یه حرکت کرستشو پاره کردم و از این صحنه خیلی خوشم اومد. داشت با تعجب منو نیگا میکرد که این همون پسره خجالتیه؟؟!!! شروع کردم به خوردن سینهاش تا جایی که گفت بسه داره دردم میاد اومدم پایین ترو همه جاشو لیس میزدم. شرتشم با همون وحشی گری پاره کردم. شیرجه رفتم رو کسش و حالا نخور کی بخور. با چوچولش بازی میکردمو مک میزدم یه انگشتمم تو کسش بود و عقب جلو میکردم چقدر حال میداد انقدر خوردم که ناله هاش به جیغ تبدیل شد و تکونای شدید میخورد فهمیدم که داره ارضا میشه کارمو سریع تر انجام دادم تا با یه جیغ بلند آروم شد منم چوچولشو کردم تو دهنمو محکم مک زدم دیگه نا نداشت بلند شه. گفتم خوب بود؟؟ گفت عالی بود. بلند شد و شروع کرد به ساک زدن چقدر قشنگ این کارو میکرد. یه بار آبم اومده بود و میدونشتم که به این زودی آبم نمیاد. گفتم بسه میخوام بکنمت. رو کمر خوابید و منم رفتم لای پاش کیرمو رو کسش میکشیدم تا ازم بخواد بکنم تو کسش. یه دفعه گفت بکن توش دیگه… من کیرتو میخوام… منم سر کیرمو کردم تو کسش گفت یواشتر کیرت از شوهرم گنده تره منم گفتم با همین کیر میخوام جرت بدم!! یدفعه همشو کردم تو کسش نفسش بند اومده بود منم تند تند تلمبه میزدم یه 5 دقیقه ای تلمبه زدم که گفتم خسته شدم. جامونو عوض کردیم و اون اومد بالا کیرمو کرد تو کسش و بالا پایین میرفت. سرعتش کم بود و بهم زیاد حال نمیداد. گفتم میخوام بکنم تو کونت. گفت نه جر میخورم. گفتم نترس. به پشت خوابوندمشو کیرمو یواش کردم تو کونش هنوز سرش نرفته بود که جیغ زد دارم جر میخورم… بکش بیرون. اما من دیگه حالیم نبود تا آخر کردم توش دیدم بدنش قرمز شدش داشتم حال میکردم. کیرمو تو کونش نیگر داشتم. نفسم نمیکشید. یدفعه داد زد جر خوردم … منم دستمو گذاشتم جلو دهنش که داد نزنه. دستمو گاز میگرفت. بعده چند دقیقه بی حال شدش منم شروع کردم به تلمبه زدن و اونم داشت زیره من التماس میکرد. تورو خدا بسه… دارم جر میخورم… منم داشتم لذت میبردم بعده 3-4 دقیقه از تو کونش کشیدم بیرون و دوباره کردم تو کسش دیگه درد یادش رفته بودو و داشت لذت میبرد. همینجوری میکردمش خودمم تعجب کرده بودم که چرا آبم نمیاد. تو همین فکرا بودم که دیدم دوباره داره ارضا میشه منم تندتر میکردمش احساس کردم که داره آبم میاد میخواستم با هم ارضا شیم دیگه من داشتم میومدم اونم شروع کرد به لرزیدن و ارضا شد. گفتم من دارم میام چیکار کنم گفت بریز تو منم خوشحال شدم و با تمام توان تلمبه زدم کیرمو با آخرین قدرت زدم تو کسش و تمام آبمو توش خالی کردم. تا حالا انقدر حال نکرده بودم. کیرمو از تو کسش کشیدم بیرون و رفتم و خودمو شستم اومدم تو اتاق و دیدم داره دیر میشه و باید برم خونه رفتم جلو و بوسش کردم و گفتم خیلی ممنون اونم گفت دستت درد نکنه لباسامو پوشیدمو رفتم خونمون. او اون به بعد کاره من شده بود هفته ای دوبار گائیدن مریم و همیشه هم آبمو توش خالی میکردم. یه روز بهم گفت که بچه دار شدم و وانمود کردم که از شوهرمه منم کلی خوشحال شدم که دارم بابا میشم. بعد 1 سال ما از اونجا رفتیم و اون موندو بچه من!!!

نوشته: sohiljon


👍 0
👎 1
150659 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

299320
2011-09-16 22:22:28 +0430 +0430

1-تخیلی بود شدید

0 ❤️

299322
2011-09-16 23:46:22 +0430 +0430

کون کش اینو از تو خود شهوانی کپی کردی؟

0 ❤️

299324
2011-09-17 01:16:49 +0430 +0430
NA

اين كه كپي برابر اصل بووود
:-D

0 ❤️

299325
2011-09-17 01:18:43 +0430 +0430
NA

اين همه جلوت لخت شد و شورت و كرست عوض كرد تو تازه بعد از اين كه آبت اومد فهميدى جه خبره؟ اين كه گفتى ازت بجه دار شده شديدا ريد تو داستانت.

0 ❤️

299326
2011-09-17 01:28:53 +0430 +0430
NA

آخرش عجب چرتي گفتيا،اينوبه نويسنده اصليش بگو،ماكه اين داستانوخونديم،خودت خري فك
كردي ماهم ارره؟
:|

0 ❤️

299327
2011-09-17 02:42:09 +0430 +0430
NA

ادمین جون اینجا هم پارتی بازی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یه نگاه به بایگانی مینداختی بعد تالاپی داستانو تایید میکردی قربونت برم

0 ❤️

299329
2011-09-17 04:20:00 +0430 +0430
NA
 خرى.jpg

خیلی خری که میای از توی خود سایت برامون کپی میکنی
الاغ

0 ❤️

299331
2011-09-17 07:05:49 +0430 +0430

ما رو خر فرض کردی ببو؟این که داستان همین سایته!!!عجبامگه مریضی ؟؟؟؟یا التماست کردیم بیا داستان بنویس؟عشق شهرتت کشته تو رو اره؟اخی بیچاره

0 ❤️

299332
2011-09-17 07:36:43 +0430 +0430
NA

خانم… کیه انقدر سر شناس بوده که اسم کوچیکشم نمیتونستی بگی خودتم سر شناسی آره چون اسم خودتم نمیگی ولی من اسمتو به همه بچه ها میگم قلی جلقی من نمیدونم چرا کیر کسایی که کس زن شوهر دار میزارن از کیر شهره زنه بزرگتره حتی اگه طرف بچه دبیرستانی باشه چرا هرکی میگه دارم جر میخورم طرف حالیش نیست مگه خری ولی در کل کس شعر بود بچه جلقی جنده این کارو نمیکنه که این مریم خانم کرد

0 ❤️

299333
2011-09-17 09:12:02 +0430 +0430
NA

اخه نفهم!! (ببخشید نمیخواستم فحش بدم)اینکه دقیقا خود داستانی که نه تنها تو همین سایت بلکه تو سایتای دیگم بوده.آخه چه مملکتی شده بخدا همه تو خونه های 3 طبقه 4 طبقه و همه هم زن صابخونه حالا به انواع مختلف نمی دونم یکی برنامه نویس بوده زنه یکی کتاب آشپزی می خواسته و… !!!
بابا جمع کنید خودتونو،حداقل در دروغ گفتن هم یه ابتکار عمل نشون بدین

0 ❤️

299334
2011-09-17 09:38:46 +0430 +0430
NA

آقا سهیل بهتر نیست کمی در باره شخصیت پردازی داستانات یشتر فکر کنی
خیلی مصنوعی بود.تا اونجا که با شلوارک بود شاید حقیقی باشه اما از اونجا به بعد فکر نکنم
موفق باشی

0 ❤️

299335
2011-09-17 09:46:59 +0430 +0430
NA

نمی دونم چرا هر شاس گولی میاد یه مزخرفی به عنوان داستان میذاره!؟!
چرا همه زنها اب طرف رو میخورن؟
ما که با هر کس سکس کردیم از بوی اب تنفر داشت!
به قول دوست مون چرا همه کیر هاشون بزرگه؟
یا همه اطاق خصوصی دارن؟
فکر کنم همه بچه های سایت مایه دارن پس من یکی که از جنوب شهر هستم جمع کنم برم که کروه خونی من به اینها نمیخوره!
من نظرم این هستش که کسای که این طور خالی می بندند تا حالا سکس نکردن و فانتزی های سکسی که باهاش جق میزنند رو به عنوان داستان میذارن تو سایت
دوستان خالی بند اگه فکر می کنید با این خالی بندی ها می تونید مخ کسی رو بزنید که بطونید باهاش سکس کنید سخت در اشتباهید
هرکس یک بار سکس کرده باشه میتونه تشخیص بده کدوم داستان واقعی هت کدوم دروغ!
خدمت دوستان کس ندیده عرض کنم که هیچ پسری برای اولین سکس طاقت دیدن کس رو نداره که بتونه از گردن شروع به خوردن و لیسیدن طرف کنه ؟چه برسه به اینکه وقت بذاره برای این کارها از همون اول میخواد فرو کنه و بعد از چند تا تلمبه ابش میاد
من که غیر از این چیزی ندیدم
پس لطفا به شعور ما توهین نکن بیشعور نه فهم کس ندیده جقی ~X( :T

0 ❤️

299336
2011-09-17 09:52:27 +0430 +0430
NA

ابش بو گندلاش ميده

0 ❤️

299337
2011-09-17 11:16:43 +0430 +0430
NA

طرف برنامه نویس کامپیوتر عاشق چی تو شده بود؟ بو آب کیرت که از جق دیشب تو شرتت مونده؟ موهاش آشفته شده بود از عشق خوردن آب کیر رقیق و مریض تو؟ مادر به اشتباه آخه این اراجیف چیه؟ نکنه خودت هم ماحصل یک شب آشفته بین بابای جاهل جقوت با یه برنامه نویس کامپیوتر (مال زمان پرینتر سوزنی ) هستی؟

0 ❤️

299338
2011-09-17 11:36:39 +0430 +0430
NA

کیر خر با برادرش(گاو) تو کون تو بازن تخمی تخیلیت اسمش چی بود.ها مریم جنده

0 ❤️

299339
2011-09-17 11:42:39 +0430 +0430
NA

خواهشا به مريم خانوما توهين نكنيد

0 ❤️

299340
2011-09-17 11:56:13 +0430 +0430
NA

چرا تمام خانم های ایرانی جنده شدند و اقایون پاکدامن؟

هر چی داستان می خونم این خانوم بوده اقارو حشری کرده.

مزخرف.

0 ❤️

299341
2011-09-17 12:17:07 +0430 +0430
NA

کیر خر تو کونت

0 ❤️

299342
2011-09-17 13:13:57 +0430 +0430
NA

کیره دایناسور تا حالا دیدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟منم ندیدم ولی مطمعمنم اگه بره داخلت از 777 ناحیه جر میخوری ؟؟؟؟؟؟پس در نتیجه>>>>>>>>>>>>>>>>>برههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه

0 ❤️

299343
2011-09-17 15:52:25 +0430 +0430
NA

ادمین داداش این داستانو نخوندی مگه یادت بیاد؟!

0 ❤️

299344
2011-09-17 23:49:39 +0430 +0430
NA

داستان كه تكراري بود ولي اصلش هم تحفه اي نبود… اين يارو هم كه داستان رو كپي كرده همون بچه حرومزاده هست كه درآخر داستان ساخته شده…الهي بري زير كير فيل كه ديگه اين كارا رو نكني :W :W :W :W

0 ❤️

299346
2011-09-18 07:25:18 +0430 +0430
NA

Hey Migam Filmaye khareji nabinid …
Akhe joojoo to ba oon haste khormat yaroo ro bache dar kardi?

0 ❤️

299347
2011-09-18 09:52:09 +0430 +0430
NA

~X( داستانت تکراری بود

0 ❤️

299349
2011-09-18 20:31:16 +0430 +0430
NA

ریدم تو مغز کیریت.به نظرم شبا زود بخواب که کمتر جق بزنی.کونی!

0 ❤️

299350
2011-09-25 16:10:13 +0330 +0330
NA

تخیل تا چه حد

0 ❤️

527228
2016-01-02 23:42:46 +0330 +0330

kiram dahanet taraf abeto0 avordesh bama to hano0z nemido0nesti ghaziye chiye bad vaghti abeto0 khord taze 2hezarit o0ftad
:D:D:D
kheeeiliiiiiiiiiiiiiiiii…

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها