زن کس تنگ همسایه

1392/09/04

یه راست میرم سر اصل مطلب این قضیه برا 2سال پیشه یه روز داشتم از پارکینگ خونه میامدم بالا که درب حیاط باز شد یه زن وشوهر امدن داخل با یه بنگاهی برای دیدن ط اول . دیدم زنه عجب مالیه بد هم داره امار میده خلاصه اونروز گذشت اونا هم خونه رو اجاره کردن یه چند وقتی دنباله زنه بودم تا یه روز دم پنجره رویتش کردم الکی زیر پنجرشون با تلفنم حرف میزدم در همون حال تلفنمو بلند بلند میگفتم .اون هم داشت گوش میداد من رفتم سره کارم 3ساعت بعد یکی زنگ زد و قطع کرد شک نداشتم که این پایینیه هستش {شماره تلفن از تلف ن همگانی بود } هرچی زنگ زدم فاییده نداشت .

منم از فکرش امدم بیرون تا 8ماه بعد داشتم توی خیابونه محلمون میرفتم که دیدمش بوق زدم نگاه کرد منم رفتم جلو تر ایستادم رسید بعداز شناختن احوال پرسی گفتم برسونمتون کلی تعارف کرد وسوار شد منم تو راه شروع کردم به کرم ریختن تا جایی که دیگه رامش کردم بی هوا دستم رو بردم سمت کسش وااییییییییییییییی چه گرمایی داشت شروع کردم بمالم یهو گفت پریودم .اقا خورد تو پره ما اونم دید ما دمق شدیم هی میگفت خوب بشم بعدا …واز این کوسو شعرا یه دفه کیرمو با دستش گرفت دیدم برق از سه فازش پرید چشاش گرد شد نگاش کردم فهمیدم داستانو گفتم چی شد گفت جون چه کیری من باید الان اینو بخورم به زور سرشو برد پایین حالا ما هم از ترس داریم زهره ترک میشیم. کیرو در اورد کرد تو دهنش هی خورد تا به سایز اصلی رسید اونفدر ساک زد که خسته شد گفت چکار کرد گفتم چیکار باید میکردم این همیشه همینطوری .برق هوس رو توی چشاش میشد دید :بالاخره رسوندمش ورفتم شمارشو هم گرفتم دیگه توی کونم عروسی بود یه 2.3 روزی گذشت تا روز موعود رسید اس ام اس داد ساعت 1 خونه باش درو باز میکنم بیا تو منم رسیدم خونه یواشکی رفتم بالا دوش گرفتم امدم پایین داشتم از ترس واسترس سکته میکردم تا حالا توی خونه کسی نرفته بودم .از در رفتم تو تا رسیدم لباشو گذاشت رو لبام داشتم بال در میاوردم با یه تاپو یه دامن که کس وکون تا ته معلوم بود .خلاصه منم که امپر روی 10000 در حین لب خوردن دستمو بردم سمت باسن و مالش باسنش بزرگ نبود چون جسه کوچیکی داشت بعد بر گردوندمش و باسنشو چسبوندم به کیرم وگردنشو لیس میزدم یواش یواش دست کردم توی دامن وشورتش تا دستم رسید به کسش یه اخخخخخخخخخخخخهسسسسسسسسس گفت منم دیدم الان وقتشه تاپو در اوردم مشغوله خوردن سینه های توپش شدم دیگه ذاشت میمرد اونم وحشیانه منو هل داد شروع کرد به در اوردن لباسای من بعد با چنان ولعی کیرمو میخورد که تمام بدنم مور مور میشدیه 2 3 دقیقه ساک زد منم دیگه کامل لختش کردم خواستم کسشو بخورم گفت دوست ندارم راستش بهم بر خورد هیچی نگفتم پیشه خودم گفتم یه خواری ازت بگام که دیگه زبونه منو پس نزنی خوابوندمش کیرم که دیگه راست شده بود رو بدون مقدمه چنان دادم تو کسش که فکر کنم کل همسایه ها اگه خونه بودن فهمیدند {ولی خدایی با اینکه 2شکم زاییده بود اینگار دختره }دیگه منم وحشیانه اما با قدرت تلمبه میزد چنان لبه های کسش قرمز شده بود که نگو یه 10 دقیقه تلمبه زدم که دیدم خودشو سفت کرد چسبوند به من منم احساس کردم کیرم سوخت بله ارضا شده بود اومدم از عقب بکنم نذاشت گفت میمیرم منم دوباره با سختی دادم توی کسش دیگه داشت زجه میزد که دارم میمیرم بیارش یا تمومش کن منم عرق کرده بودم خفن که احساس کردم داره میاد اماده کردم که بپاشم رو صورتش دیگه داشتم از گرما وخستگی هلاک میشدم که بالاخره اومد با چنان فشاری پاشیدم که صورتشو بالشت رو خیس خالی کردم .از اون به بعد تا این 2 ماه پیش همین رویه ادامه داشت تا اینک دعوامون شد منم دیدم وقتی میگه نمیخوام زورکی که نمیشه یه چند روز پیشم اسباب کشی کردن ورفتن .امیدوارم خوشتون اومده باشه

نوشته: محمود


👍 1
👎 0
464387 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

405427
2013-11-25 18:50:29 +0330 +0330
NA

بانظر hi bookموافقم…!!

0 ❤️

405428
2013-11-25 18:53:57 +0330 +0330
NA

یهو دستتو گذاشتی رو کسش؟
دروغو خر

0 ❤️

405429
2013-11-25 18:57:14 +0330 +0330
NA

بیارش یا تمومش کن…
صورتشو بالشت رو خیس خالی کردم…
دیگه چی …؟
دست ننت درد نکنه با این بچه تلبیت کردنش…
به حریم همسایه تجاوز میکنی ؟؟ البته تو خیالت…
خسته شدی کوسشعر نوشتی…
چند دقیقه ای استراحت کن بعد برو جلقتو رو بالشت خیس خالی کن :-D

0 ❤️

405430
2013-11-25 19:00:23 +0330 +0330
NA

حوصله ندارم بهت گیر بدم، خدا بهت رحم کرد! :|
یه راست میرم سر اصل مطلب، اومده بودن واسه دیدن ط اول؟
ط با همین دسته ی قشنگش توی… حلقت
/ های بوک فانتزی گارد ریل مال خودمونه B) واسه این نکبت ارزوش نکن

0 ❤️

405431
2013-11-25 19:22:48 +0330 +0330

باید کمی خالی بندی تمرین کنی
داستان دروغی اگر قشنگ باشه لایک داره

0 ❤️

405432
2013-11-25 20:32:21 +0330 +0330
NA

intor ke inja minevisan
hame zana hasayashon jendan
badesham to avalin negah behesh bad amar midade
badesham savaresh kardeo zodi dast zade be onjash ke zaheran dagh ham bode
badesh vasash hey ranandegi sak zade
period bode bazam tolonbe zade
ajba dastani boda
man az bachehaye gole shahvani ye dar khast daram
ke yeki be delkhah biad inja ozv beshe
ba esme jalade jalghia
ke har bache jaghoee ke miad inja
ta ono bebine fekre dastan neveshtano nakone
khaheshan be in mozale site residegi konid
mamnon misham
ba tashakor
katolike bozorg

0 ❤️

405433
2013-11-26 01:54:56 +0330 +0330

گیریم راست گفتی…گیریم راست کردی…چرا شوهر دار… چرا؟؟؟؟؟؟؟

0 ❤️

405434
2013-11-26 02:32:13 +0330 +0330
NA

دمت گرم هر چی مستاجره باید بد گایید

0 ❤️

405436
2013-11-26 06:04:45 +0330 +0330
NA

مردم چه جاهايى عروسى ميگرن. عجبا

0 ❤️

405437
2013-11-26 16:48:18 +0330 +0330
NA

مگه جنگله نه هارتی نه پورتی دستت رو گذاشتی رو کسش :|
تو ماشین برات ساک زد :^o
کیر افسر راهنمایی رانندگی تو کونت با این دروغ هات
ننویس کله کیری

0 ❤️

405438
2013-11-26 17:16:17 +0330 +0330
NA

يه كاربر اينجا كامنت گذاشته نا فرم حس مي كنم دختر ايروني خودمونه . تاريخ تشكيل پروفايلش هم مي خورده خودش باشه.

0 ❤️

405439
2013-11-26 17:24:47 +0330 +0330
NA

تو كونت عروسي بود؟؟؟؟
چند تا كير دعوت كرده بودي كونت عروسي برپا كنند ؟

0 ❤️

405440
2014-01-06 01:58:34 +0330 +0330

کوسخول خان

0 ❤️

405441
2014-03-23 04:39:16 +0430 +0430
NA

جاکش تو هم یه روز مستاجر میشی اونوقت دیدنی میشی

0 ❤️

405442
2014-07-30 21:36:04 +0430 +0430
NA

فقط میگم کیرم پس یقه بابات با این داستان هویجیت، کونی ننه مگه مجبوری ،اینهمه تخیل قشنگ این چه کس شعرائی بود سرهم کردی.

0 ❤️

405443
2014-09-08 20:25:22 +0430 +0430
NA

ببین ننویس فقط ننویس

0 ❤️

405444
2014-09-22 15:18:56 +0330 +0330
NA

یه هو دستت رفت رو کسش ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ وای
مجلووووووووووووق مجلق جلقنده جلق در خالق

0 ❤️

405445
2014-11-27 23:51:22 +0330 +0330
NA

عمو دمتگرم حرفات واقعی بود

0 ❤️

405446
2015-01-18 20:20:08 +0330 +0330
NA

راستی شنیدم تو کونت عروسی بود تو عروسیه دعوا شد تو دعوا چاقو و چاقو کشی شد در این هنگام کونت پاره شد!
شوخی کردم به دل نگیر.راستشو بخای یکی از لذتهای من اینه دوس دخترام تو ماشین برام ساک میزنن منتهی اگه روز باشه و اطراف یه کم شلوغ باشه حالش بیشتره! من که بارها این تجربه را داشتم تعجب نکردم ولی بنظرم حتی یه زن جنده هم به همسایه ش به این راحتی ها آتو نمیده

0 ❤️

405447
2015-05-09 16:15:53 +0430 +0430
NA

داستانت که بدجور تخمی بود!

فقط یه سوال از دوستان باتجربه
یه همسایه داریم خیلی داغه ولی میترسه رو کنه
همیشه هم با لباس باز میاد بیرون
با منم راحته به نظرتون چطوری بهش پیشنهاد بدم بکنمش؟
لطفا توخصوصی راهنماییم کنین؟
از خانوما هم اگه کسی راهکاری داره بهم بگه

0 ❤️

535471
2016-03-31 19:27:26 +0430 +0430

اینقدر چرت بود که سه خظ بیشتر نخوندم

0 ❤️