شرط بندی سر همسرم (۲)

1397/02/15

…قسمت قبل

من سینا سلام دارم به تمام کاربران شهوانی
بدلیل درخواست های شما دوستان به جهت ادامه خاطره ام ، با توجه به اینکه تعدادی از خوانندگان پیش داوری کردند و بنده را مورد اتهام قرار دادند که چرا بعد از ده سال علاقه من به همسرم بیشتر شده و یا اینکه من عمدا" زنم را در اختیار دوست و همکارم گذاشته ام را کامل ادامه میدم تا شاید باور آنرا پیدا کنند که من فقط بخاطر اطمینانی که به همسرم داشتم شماره همراه همسرم را به ارش دادم .در ضمن تعدادی هم گله از نگارش من داشتند ، که من حق را به آنها میدم چون من که نویسنده نیستم ، کار من کامپیوتر در رشته ای تی شبکه هست . جهت یادآوری خیلی کوتاه خلاصه قسمت اول را بیان میکنم .
همانطور که گفته بودم ، خودم را نادر و همسرم را حمیرا و همکارم را ارش معرفی کردم. و به خاطر ادعای پوچ ارش در مورد مخ زدن هر زنی از طریق تلفن در چند روز و قرار گذاشتن برای سکس ، شماره همسرم را دادم تا شرطی که بسته بودیم را با پیروزی پیش ببرم و مهمان یک هفته ای در متل قو باشیم . بعد از هشت روز ارش با غیبت یک روزه خود روز نهم پیروزی خود را با تعریف از چگونگی سکس با خانمی که من شماره اش را داده بودم تمام دنیا را روی سرم هوار کرد و نه تنها غرور و حیثیت منو بلکه دامن همسرم را هم لکه دار کرد . این در حالی بود که ارش نمیدانست ان زن همسر من بوده و مدام تعریف از هیکل و زیبایی و حتی نوع سکس حرفه ای که داشت و چگونگی ساک زدنش مرا برای چند روز در آتشی که خودم روشن کرده بودم را تبدیل به خاکستر میکرد و در دل هزاران لعنت به خودم و هزاران لعن و نفرین به ارش میدادم .و گاهی هم مرگ را از خدا طلب میکردم .
از این ماجرا چهار روز میگذشت و خدا میداند که من در این چهار روز چی کشیدم . شاید به اندازه چهار سال برایم گذشت . از یک طرف توصیف و تعریفهای روزانه ارش را باید تحمل میکردم و از طرفی در منزل با عذاب وجدانی که خودم برای خودم بوجود آورده بودم باید کنار میامدم و کنترل رفتارم را حفظ میکردم. یادمه که پنج شنبه بود و با سکوت و افکار پریشانم سعی میکردم در تنهایی خود بسوزم حتی شرم داشتم که به صورت زیبای همسرم نگاه کنم . روی مبل نشسته بودم و عمیقا پک به سیگارم میزدم که حمیرا با همان صدای دلنشین و وسوسه انگیز خود کنارم نشست و با دستهای ظریفش چنگ در موهای من انداخت و گفت ، چند روزیه که عمیقا گوشه نشین شدی و حتی تو خواب هم مرتب حرفهایی که هیچ مفهومی نداره را بلند بلند تکرار میکنی منتظر شدم تا خودت تعریف کنی ولی انگار نمیخواهی حرفی بزنی . با سردی و بی حوصلگی گفتم چیزی نیست ، گفت هست و باید امشب به من هم بگی که چه موضوعی باعث شده شوهر من وظیفه شبانه اش را چند روز به تاخیر بندازه و مرا در انتظار بزاره . با جابجا شدن نتوانستم جوابی برای سوالش پیدا کنم و فقط چشمهایم را بستم. حمیرا کم کم دستهایش به سمت پایین سرازیر کرد و با لمس بدن من و گرمای خاصی که داشت، دستش را در شلوارکی که بر تنم بود برد و کیر مرا محکم فشرد و گفت وای این چیه ، این که دودول هم نیست . یاد حرف ارش افتادم که میگفت موقعی که بین پاهایش نشستم التماس میکرد که آرام بکنمش چون کیرم براش کلفت بود . به سختی خودم را کنترل کردم تا با سکوت خود افتضاحی را که بوجود آورده بودم را لو ندهم. حمیرا هم کیر که نه بلکه دودول شل و ول و بی حس مرا بیرون کشید و در دهان خود جای داد و شروع به مکیدن و لیسیدن و مالیدن کرد و تا اینکه بزرگ و بزرگ تر شد و حالت عادی خودش را پیدا کرد و با دست راستش انتهای کیر مرا گرفته و سر پهن و نرمش را به لپ هایش و لبهایش میزد . باز هم به یاد حرف ارش افتادم که میگفت چه حرفه ای ساک میزد !!! در این موقع قطره اشکی از چشم چپم سرازیر شد . حمیرا را شدیدا متعجب کرد و جان خودش را قسم داد تا حرف دلم را بریزم بیرون و در ادامه گفت در عرض این هشت سال تا بحال نشده بود که هفت ، هشت روز منو نکنی . بی اختیار گفتم که تو که چهار روز پیش با کس دیگری و جای دیگری فعالیت داشتی ! گفت بلههههههه نفهمیدم تو چی گفتی ؟ گفتم همینی که گفتم. گفت واسه خودت چی میگی و خیال بافی میکنی . گفتم حاشا نکن از همه چیز باخبرم چون خودم باعثش شدم فکر میکردم که آنقدر محکم هستی که گول یک مرد غریبه را نخوری و با او قرار سکس کردن نزاری . با تعجب گفت موضوع چیه ؟ چرا و به چه حقی به من تهمت میزنی ؟ گفتم تو چهار روز پیش با فردی بنام ارش سه راه تهرانپارس قرار ملاقات نزاشتی و به همراه اون آقا به منزلش نرفتی ؟ حمیرا بعد از قطع حرفام با صدای بلند شروع به خندیدن کرد و گفت عجب خری هستی ، فکر میکنی که کیر تورو با کیر کس دیگری عوض میکنم ؟ گفتم حالا که کردی ! گفت اول بگو از کجا فهمیدی که من با مردی بنام ارش دوست شدم تا من هم بگم که چکار کردم. در حالی که با دو دستش کیرمو میمالید کل ماجرا را برایش تعریف کردم و با پوز خند گفت جریمه ات یک هفته پول خرج کردن دو خانواده در متل قو هستش . گفتم مگر میشود که شما دو تا را روبرو کنم ؟ خیلی جدی گفت که نه من آرش را دیده ام و نه ارش مرا چون بعد از یک هفته مزاحمت و تکرار تماس در ساعتهای مختلف به گوشی من کنجکاو شدم تا بفهمم که شماره منو از چه کسی گرفته و بظاهر خودم را علاقه مند به او نشان دادم و چند روز بعد با او قرار گذاشتم ولی خودم نرفتم یه دوستی دارم که در باشگاه حدود سه ماهی هست آشنا شدم .این دوست من حدود یک سالی هست که از شوهرش جدا شده . من هم موضوع را برایش تعریف کردم و از او خواهش کردم به جای من سر قرار برود و با کل اطلاعاتی‌ که به او دادم از او خواستم که تلاش کنه شاید متوجه بشه که شماره منو از کجا آورده . وقتی حمیرا این همسر خوشگل و نازم ماجرا را برام تعریف کرد به حدی خوشحال شده بودم که نمیدانستم فریاد بزنم ، بخندم و یا گریه کنم. فقط یادمه بغلش کردم و با دو دست خود آنقدر فشار بر سینه هایم اوردم که صدای شکستن قولنج و مهره های کمرش را در چندین نوبت شنیدم. هر دو به اطاق خوار رفتیم و تا جان در بدن داشتیم سکس کردیم . ناگفته نماند پس از شش ماه از کون سفید و سفت و خوشگل حمیرا هم بی نصیب نماندیم . و پانزده روز بعد من و همسرم و ارش و همسرش بمدت یک هفته بهترین تعطیلات را در متل قو گذراندیم. به همین دلیل همسرم حمیرا را بیش از پیش دوست دارم .

دوستتون دارم ولی نه به اندازه حمیرا .

نوشته: سینا


👍 30
👎 21
80781 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

685867
2018-05-05 21:27:26 +0430 +0430

رنگت کرده بیچاره . اون گفت تو هم باور کردی! امیدوارم که داستانت تخیلی باشه وگرنه همینیه که گفتم.نوش جونشون

4 ❤️

685873
2018-05-05 21:47:16 +0430 +0430

نگارش متن بسیار ضعیف بود. وقتی خودت میگی نویسنده نیستی، خب ننویس. ولی اگر علاقه به نوشتن داری، کمی کتاب داستان و رمان مطالعه کن تا حداقل بتونی روان بنویسی.

1 ❤️

685880
2018-05-05 22:34:48 +0430 +0430
NA

اه گند زدی ، نه به اون داستان اولت که کیییر سیخ کن بود نه به این قسمت که حال گیری بود

0 ❤️

685881
2018-05-05 22:39:52 +0430 +0430
NA

دیدی کاربرا زیاد فحشت دادن اومدی داستانو یجوری تموم کردی که همه چی بخیر گذشت
با این داستانت ریدی به داستان قبلیت رفت
آرش بعد سکس اومده نشونه های زن تو رو داده بعد زنت یکی دیگه رو فرستاده سر قرار؟؟
ملتو کس گیر اوردی؟
خراب کردی

2 ❤️

685892
2018-05-05 23:59:56 +0430 +0430

یاد سریال های ماه رمضون افتادم ملت روانی شدن بخدا

1 ❤️

685894
2018-05-06 00:19:32 +0430 +0430

جالب بود، یه حس خوبی تو نتیجه‌گیری داستان بود خوشم اومد، فقط این عبارت زنازاده تو عنوان داستان جریانش چیه؟

0 ❤️

685895
2018-05-06 00:48:27 +0430 +0430

شاشیدی ترش کردی ، ریدی بدترش کردی.

2 ❤️

685903
2018-05-06 02:22:41 +0430 +0430

ببخشید اسم آهنگ بعدیشون چیه حمیرا جان

0 ❤️

685904
2018-05-06 02:30:03 +0430 +0430

ريدى برادر!
اومدى ابروش رو درست كنى زدى خوار و مادرش رو به هم پيوند دادى، خااااااك رس تو اون كله ى كچلت! :)

2 ❤️

685905
2018-05-06 02:31:32 +0430 +0430

منم دوستت دارم سينا جان ولى نه به اندازه كسخليت!

4 ❤️

685912
2018-05-06 03:24:54 +0430 +0430

خوب بود، باحال بود؛ منم خوشحال شدم كه زنت خيانت نكرده؛ شايد اگه من جاي تو بودم و زنم خيانت مي كرد، نمي تونستم ديگهباهاش ادامه بدم

1 ❤️

685913
2018-05-06 03:35:46 +0430 +0430

آقا کاری به راست و دورغ ماجرا ندارم
همین قدر که دستی دستی یه عمر با عذاب وجدان زندگی نکردی خیلی خوبه
فقط یه مساله هست و اینه که وقتی زنی میگه من شوهر دارم معمولا آقایون بی خیالش می شوند نه اینه تازه شروع کنند به سریش شدن
موفق باشی - بازم می گم کاری به راست و دروغ ماجرات ندارم اما اگر بنویسی بازم می خونم - راستی امیدوارم که ناگهان صدو هشتاد درجه تغییر وضعیت نداده باشی و یکهو کل ماجرا رو عوض کرده باشی - بالاخره در دو قسمت نوشتی و همه چیز ممکنه

1 ❤️

685914
2018-05-06 03:38:44 +0430 +0430

شما گفتی و ما هم باور کردیم
تو داستان قبلی دیدی بد گاف دادی اومدی جبران کنی
اگه میخای باور کنیم شماره حمیرا رو بده از خودش بپرسیم…

0 ❤️

685920
2018-05-06 04:20:20 +0430 +0430

بابیتا36موافقم البته بااستدلال خودم

1 ❤️

685933
2018-05-06 05:36:06 +0430 +0430

با بیتا موافقم. کیرت کرده اگر داستانت حقیقی باشه.

1 ❤️

685940
2018-05-06 05:51:26 +0430 +0430

ارش و حمیرا باهم شدن و پیچوندنت …

0 ❤️

685942
2018-05-06 05:54:27 +0430 +0430

توهین ب خانوما نشه ولی راسته ک میگن شیطون جلوی حیله و نیرنگ زن زانو میزنه! از نظر من 80 درصد زنت با ارش خوابیده ولی با ی داستان سرهمی خیلی راحت گولت زده اگ میخاست حتی میتونست ی داستان دروغی قوی تری برات ببافه ولی با همون حرف خرت کرده

0 ❤️

685948
2018-05-06 06:40:35 +0430 +0430

قشنگ معلومه داری شعر میگی
آرش اومده نشونیای زنتو داده بعد حالا اومدی میگی زنت یکی دیگرو فرستاده؟؟
مییییییره باو
چطور زنت نیومده از روگوشی تو بفهمه اون شماره کیه؟؟
ببین زنت دیگه ج ن د ه شده و تو سسخلی که باور نکردی اون داستان کذایی رو و اومدی اینجا ی جور دیگه وانمود کنی
بد ک ی ر ی خوردی داداش ببببببببببببددد

0 ❤️

685949
2018-05-06 06:41:02 +0430 +0430

یکی میاد وقت میزاره و داستان مینویسه یا خاطره، انقد چرت و پرت ننویسین خواهشا. به جای تشکر از این دوستان میاید فقط چرت و پرت مینویسید.
قرار نیست همه ویکتور هگو باشن که!
نویسنده عزیز دستت درد نکنه. موفق باشی

1 ❤️

685954
2018-05-06 07:36:41 +0430 +0430

ناراحتم كردي ك منو اندازه حميرا دوس نداري

1 ❤️

685961
2018-05-06 08:19:09 +0430 +0430

بر عكس قسمت قبل كه خوب نوشته بودي ، اين يكي بيشتر به ماستمالي و زيرابي در رفتن از فحشهاي احمق هايي بود كه تو سايت سكسي دنبال اخلاق عرفي مي گردند

ديسلايك بهت نمي دم ، اما خوب نبود اصلا

0 ❤️

685969
2018-05-06 09:41:22 +0430 +0430

توله سگا
انقد فوحش و…ک
من میترسم خاطراتمو اینجا بنویسم
دمت گرم دادا
هرچی بودو نبود خودت میدونیو خدات
اینارو ول کن
اگه هرکی میخاست قاضی بشه ک
همه ی دزدا الان واس خودشون یلی بودن

1 ❤️

685974
2018-05-06 10:08:14 +0430 +0430

احیانا خواب و خیال نبود؟

0 ❤️

685976
2018-05-06 10:14:15 +0430 +0430
NA

نظر من اینه کسی ک واقعا وقت مزاره و زحمت میکشه یک داستان مینویسه بهش احترام بزارید ن اینکه اینهمه فحش بارش کنید

1 ❤️

685980
2018-05-06 10:35:56 +0430 +0430

فقط میشه گفت احسنت بر آرش کمان کییر
زنتو خوابوند و مختو گذاشت تو فرغون
اگه جای تو بودم آدرس زن مطلقه رو میگرفتم
هم میکردمش هم همون زیر اعتراف ازش میگرفتم که قضیه راسته یا کجه؟؟؟؟

1 ❤️

685989
2018-05-06 11:20:41 +0430 +0430

عجب…

0 ❤️

685995
2018-05-06 11:45:17 +0430 +0430

به به

0 ❤️

685998
2018-05-06 12:06:22 +0430 +0430

آرش بود يا نادر؟

0 ❤️

686003
2018-05-06 13:02:50 +0430 +0430

کنجکاو شده شمارشو از کجا اورده بعد دوستش که بدنساز بوده و یه سال بوده طلاق گرفته رفته به ارش داده؟

مگه دوستش جندس اخه؟شایدم هر دوشون جندن،چی میشع گفت

0 ❤️

686005
2018-05-06 13:39:46 +0430 +0430

همانطور که حدس میزدم خانومت خیانت نکرده و به همین خاطر نوشته بودی هیچکسو بقدر او دوست نداری اما با این وجود کاری که کردی کار فوق العاده اشتباهی بوده چرا که همیشه این تو ذهنت خواهد بود که آیا همسرم به من راست گفته ؟؟ و اینکه … دلیلی نداشت که همسرت در مورد مزاحم تلفنیش انقدر کنجکاوی کنه چرا که به گفته خودت آرش فقط شماره تلفنشو داشت و میتونست حتی شانسی گرفته باشه
فکر کردن به مسائل اینچنینی میتونه هر زندگی آرومی رو تبدیل به جهنم بکنه
راستی این زنازاده تو عنوان داستانت ؟؟؟؟؟

0 ❤️

686016
2018-05-06 16:08:19 +0430 +0430

کلید اصرار قسمت 13
آیا این داستان واقعی است

0 ❤️

686018
2018-05-06 16:10:02 +0430 +0430
NA

افرین به تو که به ارمانهای عنقلاب وفادار موندی

0 ❤️

686026
2018-05-06 18:31:21 +0430 +0430

این آقای مجلوق ، احتمالا اسمش نادره ولی تو خونه صداش میکنن سینا!!!
من موندم مدیران محترم سایت چه اصراری دارن به گذاشتن روزانه ده دوازده تا داستان مزخرف و چرت که همه هم اصرار دارن که بگن خاطره هستن
بخدا فکر کنم همه این داستانهای چرند و پرند رو پنج، شیش نفر مینویسن

0 ❤️

686032
2018-05-06 18:59:40 +0430 +0430

سلام نمیگم دروغ گفتین یا خانومت گولت زده.بنظرم بعد ازفهمیدن موضوع حالت بد میشه رفیقت سریع متوجه میشه با خانومت حرف میزنه تازه میفهمن چی شده.برا همین خانومت با یکی از دوستاش هماهنگ میکنه و خیلی شیک و مجلسی کاری میکنه شما مجبور شی بپذیری .وگرنه ته دل میدونی که خانومت خیانت کرده.این نوعی ماله کشی هست.ظاهرش درست میشه اما دقت کنی آثاره ماله کشیدن مشخصه.

0 ❤️

686033
2018-05-06 19:07:22 +0430 +0430

مثال واضح تر بزنم همه ما میتونیم که فرنود در برنامه خاله نرگس گفت شوشولمو خودم میشورم.اما خاله نرگس سریع ماله کشید و شوشول رو تبدیل به ماشین لباسشویی کرد.اگر کودکی اطرافمون بود ما هم راجع به خطرات لباسشویی حرف میزدیم نه شستن شوشول. گاهی مجبوریم گوش هامون رو مخملی فرض کنیم.

0 ❤️

686037
2018-05-06 19:24:34 +0430 +0430

من بجای خانومت بودم وقتی متوجه میشدم شوهرم تلفنم رو داده به یک نره خرتا شرط مسخره و بی ارزشش رو برنده بشه فقط یک تف مینداختم توی صورتت و برا همیشه ترکت میکردم نمیومدم قربون صدقت برم بگم عزیزم چند روزه منو بغل نکردی.حالا بخاطر اینکه بهم شک داری بریم شمال کنیزیت بشم.

0 ❤️

686041
2018-05-06 19:46:38 +0430 +0430

من از این داستانا ندوس ولی زحمت کشیدی دیگه لایک

0 ❤️

686044
2018-05-06 19:56:23 +0430 +0430

ملت و کوس گیر آوردی
یا بقول بچه ها داستان و عوض کردی
یا زنت پیچوندتت
و احتمال سوم اینکه تو قسمت پایانی جق نزدی

0 ❤️

686085
2018-05-07 03:04:40 +0430 +0430

اه… لامصب چرا داستانها دیگه شربت نداره…

0 ❤️

686117
2018-05-07 09:39:36 +0430 +0430
NA

سکانس آخرش مرده ازبالای پشت بوم میپره تو حیاط با زنه میخونن:آااااایییییی،،،میناجودییییی،،،،،مینا جودیییی
مردتیکه حارام زادی

0 ❤️

686132
2018-05-07 11:11:38 +0430 +0430

داستان جالبی بود ولی خیلی به تخلیل نزدیک بود تا واقعی . بهرحال اگه واقعی باشه بهت باید نازید که افکار خوبی داری و بازی جذابی داشتی تا ببینیم در متل قو چه گذشته …

0 ❤️

686159
2018-05-07 14:57:15 +0430 +0430

منم میگم رنگت کرده مکر زنا رو نشناختی هنوز واسه اینکه مطمئن شی حصوصیات دقیق زنتو از دوستت بپرس معلوم میشه

0 ❤️

686255
2018-05-08 03:57:24 +0430 +0430

با بیتا 36 و نسرین 19 موافقم

0 ❤️

686375
2018-05-08 17:19:42 +0430 +0430

ببین زنت داده باشه تقصیر خودته چون گو خوردی شمارشو دادی به رفیقت
نداده باشه دمش جیز
برو بچسب به زندگیت
دو سه روز دگ میمیری
به حرف اینام نگا نکن
از قدیم گفتم کافر همه را به کیش خود پندارد …
راستی یه عکس از حمیرا بزار تو تاپیک ببینیم چی هست این بانو حمیرا

0 ❤️

686416
2018-05-08 21:01:08 +0430 +0430

آخرش مثل سریالای ایرانی تموم شد

0 ❤️

686507
2018-05-09 11:59:58 +0430 +0430
NA

خاك بر سرت اي كوني حميرا فشرده و غلنج شكسته اي احمق نادان با اين داستان امدي ابرو بخري اي ابله كير ارش از وسط دو نيمه ات كند حرامي تف بر شرف نداشته ات ادمي هرچقدر هم حقير و پست باشد در شرط بندي ناموس فروشي نميكند اي حرامي

0 ❤️

686511
2018-05-09 12:08:44 +0430 +0430
NA

دادا توباخودت تکرارکن زنم نداده روزانه ۱۷مرتبه .دهن آرش وحمرا چیییز

0 ❤️

686512
2018-05-09 12:12:37 +0430 +0430
NA

به نظرم تو كسكشي خواستي اينجا جلب كير كني اما ديدي ملت هميشه در صحنه از تعدا گذشتن امدي كس را از پارگي مفرط نحات دادي بدبخت حرومي كير سوسك فاضلاب توي كونت

0 ❤️

692400
2018-06-06 07:08:19 +0430 +0430

صلوات بر محمد ???

0 ❤️

695498
2018-06-18 14:54:48 +0430 +0430
NA

داداش دو حالت داره یا داستانت تخیلی بود یا زنت یه کوس و کون حسابی داده

0 ❤️

708393
2018-08-06 22:00:40 +0430 +0430
NA

خب بعدش ارش که اون زنه رو کرده چطور قبول کرد که شرطو باخته؟ خب شماره رو گرفته زنه رو هم کرده ،یعنی شرطو برده، سوتی دادی ها بچه کووونی…مثلا سوژه جدید میخاستی اختراع کنی، تازه زنی که اینقدر حرفه ای باشه که زنی رو برای یکی جور کنه ،که باید خیلی جنننده باشه،

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها