زندگی سکسی فاطی (۱)

1396/09/18

تو زندگی من همیشه حشری بودم و هستم یعنی دقیقا از وقتی ک اولین پریودم شروع شده 9 سالگیم تا حالا ک 26 سالمه هر لحظه داغ بودم و خاهان سکس …
هفت سالم بود ک با کسم اشنا شدم ،اون موقع ما توی حمام خونمون ایینه نداشتیم و من با مامانم حمام میرفتم و اون تنمو میشست و لباس تنم میکرد و من توی عالم بچگی اصلا نمیفهمیدم کس چیه و اونقدا باهوش و یا فضول نبودم ک ب کس مامانم فک کنم اصلا مث دست یا پا یا صورتش دیدنش واسم عادی بود توی حمام…
ولی توی 7 سالگیم ب خاطر تعمیرات توی خونمون 3 روز رفتیم خونه دوست خانوادگیمون و اونجا چون تابستون بود دوبار با مامانم رفتم حمام . ی ایینه توی حمامشون نصب بود ک وقتی مامانم داشت خودش رو میشست من فقط کسمو توی ایینه برای اولین بار نیگا میکردم و حتا لاشو با احتیاط باز میکردم ک بفهمم چ جوریه اصلا چی هست ؛ ب هر حال همیشه مامانم بهم گفته بود چیزی نباید ب اینجای بدنت بخوره وگرنه از درد میمیری …

من از بچگی تپل و گوشتی بودم باسنم از اول گردو تپل بود و درسته ک نمیشه گفت سینه داشتم ولی ی مقدار گوشتی بود و از هم سنو سالام مثلا زودتر ممه دراوردم و دلیل دیگشم سن بلوغ توی خانوادمون بود ک همه دخترای فامیل پدری و مادریم توی 9 تا 10 سالگی بلوغ شدن و پریود ب خاطر همین تپل بودن و هیکلی بودنم من کلاس 3 و 5 رو توی تابستون جهشی خوندم و همین باعث ضعف توی درسام شد و منم دیگه میلم کمتر شد ب درسها ک تا دیپلم و حتا دانشگا دیگه نتونستم شاگرد اول باشم و رشته خوبی بخونم.

ماجرای 7 سالگیم گذشت و فراموشم شد تا وقتی ک من کلاس 4 شدم و 9 سالم شد و هنوزم تویه حماممون ایینه نداشتیم .ولی مامانم ی روز توی حمام جریان پریود شدن رو برام گفت و امادم کرد البته موهای سیاه روی کسم هم چندین دونه سبز شده بود ک مامانم گفت دیگه باید تنهایی هم حمام کنی و منه تنبل اصلا دوست نداشتم خودم موهای بلندمو بشورم و یا دستو پامو لیف بکشم .
مامان بابای من دقت زیادی داشتن روی اینکه ما تا وقتی ک بزرگ بشیم حرفی در مورد سکس و ارتباط زنو مرد نشنویم و چیزی نفهمیم و من واقعا هیچی نمیدونستم . تا اینکه کلاس 4 وسطای زمستون توی مدرسه دل درد شدم و ناظم زنگ زد ب مامانم و اومد منو برد خونه و 3 روز درد داشتم واسم سرم میزدن ک از همون ماه اول تا الان ک ازدواج کردم هنوز هرماه درد دل و کمر زمان پریود منو ب اورژانس و سرم میکشونه…
وقتی پریودم تموم شد مامانم گفت باید غسل کنی و یادم داد خودش انجام داد و من انجام دادم بعدش رفت بیرون از حمام و از اون ب بعد من تنهایی حمام میکردم.
مامانم همیشه بهم میگفت من توی حمام ی چشمیه مخفی دارم ک میام نگات میکنم ک بدونم خودتو تمیز میشوری و من یا اینکه در مورد کسم کنجکاو شده بودم با خودم میگفتم ک اگه بهش دست بزنم مامان میبینه و دعوام میکنه ولی همش بهش فک میکردم .حتا( کیر ک نمیشه گفت) اما دودولیه پسر خالمو دیده بودم و بهم گفته بودن ک پسرا ب جای ناناز دودولی دارن و فرق زنو مرد اینجاست و من بدون اینکه کوچکترین چیزی در مورد سکس بدونم ؛ توی غرایز خودم فک میکردم ک من وقتی شوهر کردم دودولیه شوهرمو میکنم توی نازم .اگه از درد مردمم مردم خوب میخام این کارو کنم.داداشم از من 5 سال بزرگتر بود و یادمه 5 بار توی اتاق یا اشپزخونه از پشت ب کون من میچسبید ولی من چیز سفتی احساس نمیکردم اما واقعا اون حس رو دوست داشتم و با اینکه همیشه با داداشم کل کل و دعوا میکردم ولی وقتی بهم میچسبید و فشار میداد دوس نداشتم جدا بشه ازم ولی انگار ک حس عجیب و ناشناخته ای داشتم ک احساس گناه میکردم با اینکه اصلا نمیدونستم این کار چ کاریه و همش غریزی بود ولی داداشم دیگه تکرارش نکرد هیچوقت…
وقتایی ک مامانم خونه نبود میرفتم حموم و ایینه میبردم و کسمو نیگا میکردم .
تا چند وقت این کارم بود تا اینکه ی بار توی حمام دیدم دوش حمام کنده شده و اب با فشار از لوله میومد توی سرم و درد داشت و چند وقتی بود دوش اینجور بود تا اینکه ی روز ک مامانم مهمان داشت و فک میکردم ک چون سرش شلوغه نمیاد از چشمی ک خودش میگفت داره نیگام کنه کف حمام دراز کشیدم و کسمو جوری تنظیم کردم ک اب با فشار روی قسمت چوچولم ک اووقتا حتا نمیدونستم اسم داره میریخت و منتظر بودم ک بمیرم از درد. ولی دیدم ک درد نداره با خودم گفتم اگه توی سوراخ بریزه میمیرم حتما و نمیزارم توی سوراخ بریزه …
حس خوبی بهم دست میداد لذت داشت واسم اوایلو ک اصلا یادم نمیاد ارضا میشدم یا ن ولی ی مدت بعد ک داداشم گفت مامان دروغ گفته و حمام هیچ چشمی نداره ک بتونه مارو ببینه تا 17 سالگی هرروز این شده بود کارم ک توی حمام این جوری خود ارضیی کنم و بعد از اون هفته ای 1 بار تا پارسال و حتا الان وقتی ک همسرم گاها دیر میاد سراغم تقریبا ماهی 1 بار یا 20 روزی 1 بار اینجور ب خودم حال میدم و هنوز برام لذت بخشه …
ما زیاد میرفتیم خونه مامان مامانم و دایی بزرگم با زنش پیش مادر بزرگم زندگی میکردن کامپیوتر داشت و من چون توی خونه خودمون زیاد نمیزاشتن بازی کنم دوست داشتم برم پیش داییم هم مهربون بود هم میزاشت بازی کنم فیلم میزاشت و همیشه نازم میکرد کلاس اول راهنمایی بودم ک توی کامپیوترش اولین فیلم و عکس سکسی عمرمو دیدم ک هرگز اون عکس و فیلم یادم نمیره ی زن سفید مو مشکی پر از ارایش بود ک لباس سیاه تنش بود و دامنشو بالا زده بود و ی چوب بزرگ ک نصفش اتیش گرفته بود توی کسش بود و میخندید و من فک میکردم چ طور چیزی رفته تو کسش و نمرده و داره میخنده فیلم هم 1 زنو مرد مسن لخت بودن ک زنه موهای زیر بغل و کسش بلند بودن و اول لب همو بوسیدن بعد مرده کلی سینه های زنرو مکید و گاز گرفت بعد مرده اروم اروم کیرشو کرد توی کوس زنه و اونو میکرد و اه میکشیدن و دراز کشید روش و ابشو ریخت و همونجا خابید.من خیلی خوشم اومده بود و خیس شدم رفتم توی دستشویی و با فشار اب خودمو اروم کردم. داییم ک وقتی من نبودم اومده بود توی اتاق فهمیده بود ک فیلمو دیدم و گفت میخای باز از این فیلمها؟ ترسیدم از اینکه میخاد دعوام کنه رفتم از اتاقش . دفعه بعدی با مامانم نرفتم خونه مامان بزرگم ترسیدم ک داییم ب مامانم بگه ولی وقتی برگشت و هیچی نگفت فهمیدم ک نگفته ب هر حال دفعه بعدی با مامانم رفتم خو نه داییم اخه خیلی دلم میخاست ک بازم ببینم از اون فیلمها و بفهمم دایی میخاد واقعنی نشونم بده یا ن …

ادامه…

نوشته: fati jani


👍 10
👎 2
6301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

664914
2017-12-09 21:45:03 +0330 +0330
NA

جالب بود. ولی دوران کودکی تا نوجوانی کلا مزخرفه

1 ❤️

664947
2017-12-10 01:51:32 +0330 +0330

قسمت اول که ریدی فاطی کوص طلا

0 ❤️

664995
2017-12-10 11:50:13 +0330 +0330

کاش همه خاطرات حقیقی شون رو بنویسن و دست از تخیلات ۳۵سانتی بردارن!!!

0 ❤️

665021
2017-12-10 18:43:14 +0330 +0330

قسمت دوم رو زود آپ كن لطفا

0 ❤️

665035
2017-12-10 21:04:22 +0330 +0330

نظر درقسمت بعدی…
نگارش خوب، همچنین محتوی جالب و جدیدی بود. آفرين 7

0 ❤️

665260
2017-12-12 11:09:15 +0330 +0330

آفرین فاطی جان زن باس هات باشه

0 ❤️

665296
2017-12-12 19:56:58 +0330 +0330
NA

متاسفانه تو جامعه ایران بجای اموزش نکات جنسی به بچه ها تابو سازی جنسی اموزش میدن و این واقعیت بی انکار جامعه است تا اینجا که واقعیت ۹۸درصد کودکان ایرانی مرور شد تا قسمت دوم ببینیم چی میشه

0 ❤️

665966
2017-12-18 09:17:43 +0330 +0330

با کست آشنا شدی ؟!!! خبببب از طریق آشناییتون بگو برامون ! کست آدم خوبیه ؟! هواتو داره ؟! داستان بعدی یه بیوگرافی از کست بنویس
نتیجه اخلاقی : هنگام نوشتن کس نوشتار دست خود را از خشتک به دور نگاه داریم

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها