تو زندگی من همیشه حشری بودم و هستم یعنی دقیقا از وقتی ک اولین پریودم شروع شده 9 سالگیم تا حالا ک 26 سالمه هر لحظه داغ بودم و خاهان سکس …
هفت سالم بود ک با کسم اشنا شدم ،اون موقع ما توی حمام خونمون ایینه نداشتیم و من با مامانم حمام میرفتم و اون تنمو میشست و لباس تنم میکرد و من توی عالم بچگی اصلا نمیفهمیدم کس چیه و اونقدا باهوش و یا فضول نبودم ک ب کس مامانم فک کنم اصلا مث دست یا پا یا صورتش دیدنش واسم عادی بود توی حمام…
ولی توی 7 سالگیم ب خاطر تعمیرات توی خونمون 3 روز رفتیم خونه دوست خانوادگیمون و اونجا چون تابستون بود دوبار با مامانم رفتم حمام . ی ایینه توی حمامشون نصب بود ک وقتی مامانم داشت خودش رو میشست من فقط کسمو توی ایینه برای اولین بار نیگا میکردم و حتا لاشو با احتیاط باز میکردم ک بفهمم چ جوریه اصلا چی هست ؛ ب هر حال همیشه مامانم بهم گفته بود چیزی نباید ب اینجای بدنت بخوره وگرنه از درد میمیری …
من از بچگی تپل و گوشتی بودم باسنم از اول گردو تپل بود و درسته ک نمیشه گفت سینه داشتم ولی ی مقدار گوشتی بود و از هم سنو سالام مثلا زودتر ممه دراوردم و دلیل دیگشم سن بلوغ توی خانوادمون بود ک همه دخترای فامیل پدری و مادریم توی 9 تا 10 سالگی بلوغ شدن و پریود ب خاطر همین تپل بودن و هیکلی بودنم من کلاس 3 و 5 رو توی تابستون جهشی خوندم و همین باعث ضعف توی درسام شد و منم دیگه میلم کمتر شد ب درسها ک تا دیپلم و حتا دانشگا دیگه نتونستم شاگرد اول باشم و رشته خوبی بخونم.
ماجرای 7 سالگیم گذشت و فراموشم شد تا وقتی ک من کلاس 4 شدم و 9 سالم شد و هنوزم تویه حماممون ایینه نداشتیم .ولی مامانم ی روز توی حمام جریان پریود شدن رو برام گفت و امادم کرد البته موهای سیاه روی کسم هم چندین دونه سبز شده بود ک مامانم گفت دیگه باید تنهایی هم حمام کنی و منه تنبل اصلا دوست نداشتم خودم موهای بلندمو بشورم و یا دستو پامو لیف بکشم .
مامان بابای من دقت زیادی داشتن روی اینکه ما تا وقتی ک بزرگ بشیم حرفی در مورد سکس و ارتباط زنو مرد نشنویم و چیزی نفهمیم و من واقعا هیچی نمیدونستم . تا اینکه کلاس 4 وسطای زمستون توی مدرسه دل درد شدم و ناظم زنگ زد ب مامانم و اومد منو برد خونه و 3 روز درد داشتم واسم سرم میزدن ک از همون ماه اول تا الان ک ازدواج کردم هنوز هرماه درد دل و کمر زمان پریود منو ب اورژانس و سرم میکشونه…
وقتی پریودم تموم شد مامانم گفت باید غسل کنی و یادم داد خودش انجام داد و من انجام دادم بعدش رفت بیرون از حمام و از اون ب بعد من تنهایی حمام میکردم.
مامانم همیشه بهم میگفت من توی حمام ی چشمیه مخفی دارم ک میام نگات میکنم ک بدونم خودتو تمیز میشوری و من یا اینکه در مورد کسم کنجکاو شده بودم با خودم میگفتم ک اگه بهش دست بزنم مامان میبینه و دعوام میکنه ولی همش بهش فک میکردم .حتا( کیر ک نمیشه گفت) اما دودولیه پسر خالمو دیده بودم و بهم گفته بودن ک پسرا ب جای ناناز دودولی دارن و فرق زنو مرد اینجاست و من بدون اینکه کوچکترین چیزی در مورد سکس بدونم ؛ توی غرایز خودم فک میکردم ک من وقتی شوهر کردم دودولیه شوهرمو میکنم توی نازم .اگه از درد مردمم مردم خوب میخام این کارو کنم.داداشم از من 5 سال بزرگتر بود و یادمه 5 بار توی اتاق یا اشپزخونه از پشت ب کون من میچسبید ولی من چیز سفتی احساس نمیکردم اما واقعا اون حس رو دوست داشتم و با اینکه همیشه با داداشم کل کل و دعوا میکردم ولی وقتی بهم میچسبید و فشار میداد دوس نداشتم جدا بشه ازم ولی انگار ک حس عجیب و ناشناخته ای داشتم ک احساس گناه میکردم با اینکه اصلا نمیدونستم این کار چ کاریه و همش غریزی بود ولی داداشم دیگه تکرارش نکرد هیچوقت…
وقتایی ک مامانم خونه نبود میرفتم حموم و ایینه میبردم و کسمو نیگا میکردم .
تا چند وقت این کارم بود تا اینکه ی بار توی حمام دیدم دوش حمام کنده شده و اب با فشار از لوله میومد توی سرم و درد داشت و چند وقتی بود دوش اینجور بود تا اینکه ی روز ک مامانم مهمان داشت و فک میکردم ک چون سرش شلوغه نمیاد از چشمی ک خودش میگفت داره نیگام کنه کف حمام دراز کشیدم و کسمو جوری تنظیم کردم ک اب با فشار روی قسمت چوچولم ک اووقتا حتا نمیدونستم اسم داره میریخت و منتظر بودم ک بمیرم از درد. ولی دیدم ک درد نداره با خودم گفتم اگه توی سوراخ بریزه میمیرم حتما و نمیزارم توی سوراخ بریزه …
حس خوبی بهم دست میداد لذت داشت واسم اوایلو ک اصلا یادم نمیاد ارضا میشدم یا ن ولی ی مدت بعد ک داداشم گفت مامان دروغ گفته و حمام هیچ چشمی نداره ک بتونه مارو ببینه تا 17 سالگی هرروز این شده بود کارم ک توی حمام این جوری خود ارضیی کنم و بعد از اون هفته ای 1 بار تا پارسال و حتا الان وقتی ک همسرم گاها دیر میاد سراغم تقریبا ماهی 1 بار یا 20 روزی 1 بار اینجور ب خودم حال میدم و هنوز برام لذت بخشه …
ما زیاد میرفتیم خونه مامان مامانم و دایی بزرگم با زنش پیش مادر بزرگم زندگی میکردن کامپیوتر داشت و من چون توی خونه خودمون زیاد نمیزاشتن بازی کنم دوست داشتم برم پیش داییم هم مهربون بود هم میزاشت بازی کنم فیلم میزاشت و همیشه نازم میکرد کلاس اول راهنمایی بودم ک توی کامپیوترش اولین فیلم و عکس سکسی عمرمو دیدم ک هرگز اون عکس و فیلم یادم نمیره ی زن سفید مو مشکی پر از ارایش بود ک لباس سیاه تنش بود و دامنشو بالا زده بود و ی چوب بزرگ ک نصفش اتیش گرفته بود توی کسش بود و میخندید و من فک میکردم چ طور چیزی رفته تو کسش و نمرده و داره میخنده فیلم هم 1 زنو مرد مسن لخت بودن ک زنه موهای زیر بغل و کسش بلند بودن و اول لب همو بوسیدن بعد مرده کلی سینه های زنرو مکید و گاز گرفت بعد مرده اروم اروم کیرشو کرد توی کوس زنه و اونو میکرد و اه میکشیدن و دراز کشید روش و ابشو ریخت و همونجا خابید.من خیلی خوشم اومده بود و خیس شدم رفتم توی دستشویی و با فشار اب خودمو اروم کردم. داییم ک وقتی من نبودم اومده بود توی اتاق فهمیده بود ک فیلمو دیدم و گفت میخای باز از این فیلمها؟ ترسیدم از اینکه میخاد دعوام کنه رفتم از اتاقش . دفعه بعدی با مامانم نرفتم خونه مامان بزرگم ترسیدم ک داییم ب مامانم بگه ولی وقتی برگشت و هیچی نگفت فهمیدم ک نگفته ب هر حال دفعه بعدی با مامانم رفتم خو نه داییم اخه خیلی دلم میخاست ک بازم ببینم از اون فیلمها و بفهمم دایی میخاد واقعنی نشونم بده یا ن …
نوشته: fati jani
کاش همه خاطرات حقیقی شون رو بنویسن و دست از تخیلات ۳۵سانتی بردارن!!!
نظر درقسمت بعدی…
نگارش خوب، همچنین محتوی جالب و جدیدی بود. آفرين 7
متاسفانه تو جامعه ایران بجای اموزش نکات جنسی به بچه ها تابو سازی جنسی اموزش میدن و این واقعیت بی انکار جامعه است تا اینجا که واقعیت ۹۸درصد کودکان ایرانی مرور شد تا قسمت دوم ببینیم چی میشه
با کست آشنا شدی ؟!!! خبببب از طریق آشناییتون بگو برامون ! کست آدم خوبیه ؟! هواتو داره ؟! داستان بعدی یه بیوگرافی از کست بنویس
نتیجه اخلاقی : هنگام نوشتن کس نوشتار دست خود را از خشتک به دور نگاه داریم
جالب بود. ولی دوران کودکی تا نوجوانی کلا مزخرفه