زندگی سکسی من و همسرم فرشته جون (1)

1391/10/23

قسمت اول
درود بر تمامی دوستان و خوانندگان محترم ، جهت اطلاع شما گرامیان بایستی معروض دارم که این مجموعه خاطرات نگارش شده مربوط به قسمتهائی از رخدادها وخاطرات ملموس زندگی من و همسرم فرشته جون میباشد ، و لازم به توضیح است که من با هماهنگی و تائید شخصی همسرم ، اقدام به نگارش بخشهائی از این خاطرات رخدادهای اخیر در زندگی مشترکمان نموده ام ، و در ادامه بایستی برای شما سَروران عزیز شرح دهم ، که من و همسرم فرشته جون اندکی بیش از سه سالی هستش که زندگی مشترکمان رو با همدیگر شروع کرده ایم ، و خب هر شخصی گزینه های خاصی واسه انتخاب همسر مورد علاقه اش دارد.
و گزینه اصلی و اول من واسه انتخاب همسر، خوشگلی و زیبائی چهره و خوش اندامی همسر انتخابیم بودش ، که یه روز بطور اتفاقی ، من همسر فعلی خودم رو باتفاق مامانش در حال خرید ، و خب من ناخودآگاه فرشته جون رو پسندیدم ، و پس گفتگوی نیم بندی که با مادر خانوم فعلی خودم داشتم بالاخره پس از حدود یه هفته باتفاق برادر و مادرم به خواستگاری فرشته جون رفتیم ، و من ازهمان روزهای ابتدای ازدواجم با فرشته جون ، علاقمند بودم که همسرم همیشه اوقات دارای تیپی فوق العاده زیبا و متفاوت از دیگران بوده ، و توی جشنها و میهمانیها و مراسم عقد وعروسیهای مختلط ، و با آرایشهای خیلی خفن و لباسهای عمدتاً باز حضور داشته باشد ، و من بمرور زمان متوجه شدم که ، همسرم فرشته جون نیز باتوجه به نوع علاقمندی من در انتخاب لباس و نحوه آرایش ، افراط میکرد و یکی دوسالی از ازدواج من و فرشته جون نگذشته بود که من متوجه شدم همسرم ازخود نمائی و نمایش اندام فوق العاده اش به دیگران لذت زیادی میبرد، و طبعاً من نیز همانند صدها هزار زوج ایرونی از نوع تیپ و تریپ زدن وخود نمائی و نمایش زیبائیهای اندام و چهره همسرم توی انظارعمومی که باعث جلب توجه دیگران میشد شاد و خشنود می شدم.
ابتدا بهتر است یه کمی از مشخصات ظاهری همسرم فرشته جون برایتان بگویم ، که اون در حقیقت تازه عروسی هستش با قد 168 سانتیمتر وزنی روی فرم حدود 78 کیلو با سینه های خوشگل سربالا و دور شکم کوچک تا معمولی و باسن خوش فرم نسبتاً بزرگ ، که پس از حدود دوسالی که من و همسرم بخوبی با روحیات همدیگر آشنا شدیم ، همسرم پای درعرصه بیزنس حرفه ای گذاشت ، و از اون موقع تابحال ، همسرم به توصیه یکی از خانومهای همکار ، فرشته جون با یه تیپ جدید آرایشی با ابروهای تاتو شده و موهائی که به رنگ بلوند کاهی رنگ میباشد توی جامعه حضور پیدا میکند.
لازم به توضیح است که یکی دوسال بودش که اون متوجه شده بود که من از حضورش با تیپ های خفن و نیمه سکسی توی میهمانیها و مجالس خصوصی فامیلی ویا دوستان لذت فوق العاده ای میبرم و اون شیطون نیز توی اینگونه مهمانیهای خصوصی بخاطر جلب توجه من در این قضیه افراط کرده و بعد از افراط توی چشمهای من نگاه میکرد و سکوت توام با رضایت و لذت من رو احساس میکرد ، و خب مدتی قبل از شروع زندگی بیزنسی حرفه ای همسرم ، من به اون راجع نوع علاقمندی وافر خودم نسبت به نحوه پوشیدن لباس و تیپ و مدل آرایشش ، بارها صحبت کرده بودم ، و اون بخوبی متوجه شده بود که من ، عاشق چه جورهمسری هستم.
و خب تفاهم فکری من و همسرم ، توی این موارد ادامه داشت ، و من و اون اغلب پس از حضور در میهمانیها و یا مجالس خصوصی ، توی رختخواب در هنگام سکس کردن ، راجع به تیپ ظاهری و نحوه خودنمائی خودش گفتگوهای داغی داشتیم ، تا اینکه مدتی پیش موضوع جشن عروسی پسر عمویم آقا بهرام پیش آمد ، و همسرم واسه اون جشن عروسی از لحاظ تیپ و قیافه غوغائی بپا کرد ، و توی مراسم عروسی مختلط ، اون شب تمامی نگاههای مدعوین خودی و غریبه به تیپ و اندام و چهره همسرم خلاصه میشد ، و خب من از اینکه همه نگاههای دیگران روی اندام و چهره همسرم بودش لذتی فوق العاده بردم ، و مدتی بعد من از توی اداره مون یه زنگ به همسرم زدم و گفتم عزیزم امشب تصمیم گرفته ام باتفاق همدیگر شام برویم بیرون ، و از پشت خط تلفن اداره خیلی سر بسته به اون گفتم که ، فرشته جون من ، دیگه خودش میداند که بایستی چه تیپ فاز بالائی واسه برنامه شام امشب بزند، و اون پدر سوخته نیز از خدا خواسته تمام هنر زنانگی خودش رو به خرج داد تا واسه اون شب خوشگل ترین مشتری رستوران شود.
وهمینکه من وارد خونه شدم ، دیدم وای خدای من فرشته جون چه میکاپ نابغه ای روی چهره اش ردیف کرده و از من پرسید عزیزم ، تیپ امشب من رو می پسندی ، و من در جواب اون رو بغل کرده و دیوانه وار بوسیدم و قربون صدقه تیپ و چهره اش میرفتم ، و همینکه من و همسرم وارد رستوران شدیم همه توجه شان به چهره و تیپ خفن فرشته جون با اون مانتوی کوتاه و شلوار جین کشی چسبون و اندام همسرم جلب شده بود و آقایون میزهای بغلی که ، اغلب با خانواده خودشون به رستوران آمده بودند روی فرشته جون زوم کرده بودند و من از نحوه توجه آقایون روی همسرم لذتی فوق العاده میبردم ، و پس از اینکه من واسه شستن دستهایم رفتم توی دستشوئی رستوران ، دو سه نفر از آقایون روی دستمال کاغذی های رستوران شماره تلفن خودشون را نوشته و به طریقی به همسرم فرشته جون رسانده بودند ، وهنگام برگشت از رستوران ، داخل ماشین ، همسرم از من پرسید که ، عزیزدلم امشب تیپ و قیافه ام خفن تر وخوشگلتر از قبل شده بود یا نه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
و اون دیگه دل توی دلش نبود تا جواب من را بشنود ، من هم در بیان واقعیت به اون گفتم که عزیزم تو امشب یه بمب سکسی و گل سر سبد رستوران بودی و من هم متوجه شدم که همه تو کف چهره و اندام بیست و طنازیهای خاص تو شده بودند ،
و همینکه همسرم پاسخ من رو شنید ، بلافاصله در حین رانندگی لبش را گذاشت روی لبم و یک ماچ آبدار از گونه ام گرفت و گفت عزیزدلم تو چقدر خوب و با کلاسی ، و من از حالا به بعد 100برابر بیشتر از قبل تو را دوستت دارم.
و همینکه وارد خونه شدیم فرشته جون پرید توی بغلم ، و گفت حمید جون عزیزم ، تو خیلی با حالی ، و من نیزاون رو بوسیدم ، و قربون صدقه اش رفتم و گفتم کجایش رو دیدی ، و اون یه لب اروپائی بمن داد و رفت تا لباس عوض کرده و لباس خواب سکسی جدیدش را برایم بپوشد ، و پس از اینکه من هم لباس عوض کردم ، اون شروع به طنازی کرد و گفت عزیزم خیلی ازت خوشم میاد ، و تو خیلی با جنبه و باکلاسی ، و از من پرسید ، عزیزم تو از کجا متوجه شدی که همه تو کف تیپ و هیکل و اندام خانومت بودند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من هنوز جواب نداده بودم که همسرم در کیفش را باز کرد و3 تا از دستمال کاغذیهای چاپدار رستوران رو نشونم داد که روی هر کدام یک از اونها یه شماره موبایل و یک اسم کوچک نوشته شده بود ، و فرشته جون بمن گفتش که ، امشب میخواستم واسه اولین بار به تو نشون بدهم که فرشته جونت ، چقدر خاطرخواه و کشته مرده داره ، و بمن گفتش که حمید جون خوشت اومد ، که روی همه خانومهای توی رستوران رو کم کرده بودم ، و من ضمن قربون صدقه رفتن همسرم ، قضیه رو تائید کردم ، و اون در ادامه بمن گفتش که این طرف رو دیدی که با خانومش سمت چپ میز ما نشسته بودند ، و اینطوری که اینجا نوشته اسم خودش رو فرهاد معرفی کرده ، دیدی که زنش یکی ازغلیظ ترین آرایش ها رو به چهره داشت ولی همه توجه شوهرش بمن بودش و این یکی که ظاهراً اسمش محمد رضا میباشد و گویا با نامزدش اونجا بودند ، ولی یک نگاهش به نامزدش بود و صدتا نگاه دیگرش به من و هیکلم بود.
و من از فرط خوشحالی ، از اینکه همسر گلم فرشته جون اینهمه هواخواه داره ، همانند گفتگوهای داغی که ازسه چهارماه قبل راجع به افراد غریبه مابین من و همسرم صورت میگرفت ، نظرش رو راجع به آشنائی و احتمالاً دوست شدن با اون طرف ها جویا شدم ، و اون شیطون طبق معمول اولش یه کمی مِن مِن میکرد و خودش رو به کوچه علی چپ میزد که نه ، و ای وای خاک عالم ، ولی اون شب ، من واسه اولین بار بصورت خیلی بی پرده ای توی این زمینه ها باهاش صحبت کردم ، و خب خودم از قبل متوجه شده بودم که اون از خداشه و من که با دیدی باز و توام با لذت با همسر دلبندم توی این زمینه ها صحبت میکردم ، اون در پاسخ بمن چشمکی زد و گفت البته اگه شوهر خوش تیپم ، دوست داشته باشه ، که خانومش دوست پسر داشته باشه من هم سعی خودم رو میکنم تا واسه اش یه تیکه همه پسند بشوم ، البته به شرطی که به اساس و بنیان زندگی مشترکمان هیچگونه لطمه ای نخورد ، سپس همدیگر رو بغل کردیم و من یه لب اروپائی از فرشته جون گرفتم و یک بار دیگر سوال خودم رو تکرار کردم و پرسیدم عزیزم میخواهم نظرت رو راجع به آشنائی و دوست شدن با اون آقایون بدونم ، و عزیزم تو بایستی با یه کلمه (( بلی و یا خیر)) پاسخ من رو بدهی!!!
و اون توی چشمهای من نگاه خاصی انداخت و یه کمی فکر کرد و مجدداً من رو بوسید ، و گزینه اول را انتخاب کرد و گفت بلـــــــــــــــــــــــــــــــــــه عزیز دلم ، شوهر با کلاسم …

ادامه در قسمت بعدی

نوشته: hamid elliot


👍 1
👎 0
99370 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

352484
2013-01-12 22:34:56 +0330 +0330

داره حالم بد ميشه

1 ❤️

352486
2013-01-12 23:23:20 +0330 +0330
NA

اولا: دوستان نویسنده می شه یکی داستان بنویسه که قیافه خانم داستان مثل من باشه؟ بدون

شوخی می گم.

دوما: بی غیرتی شاخ و دم نداره.ولی از اونجایی که فکر می کنم این همه داستان خیانت و

بی غیرتی در این سایت غیر عادی هستش و فقط برای اعصاب خرد کردن کاربرهای سایت نوشته

می شه پس چیزی بهت نمی گم.چون اصلا شک دارم نویسنده ای در کار باشه.از همه چیز بگذریم

گشت ارشاد که می گن تو خیابون دخترای بی گناه مردمو می گیره زن فاسد شمارو کاری نداره؟

نمی دونم والا.دوستان چنان داستان می نویسن که انگار ایران شده لاس وگاس

0 ❤️

352488
2013-01-12 23:50:39 +0330 +0330

من با پروازی موافقم :-D
نظر من هم همونه

0 ❤️

352489
2013-01-12 23:54:38 +0330 +0330
NA

اى كيروم تو روحت بى ناموس زنت جنده است خودم كس كشى حرومزاده
اعصابم كيرى شد ولدزنا
كلاس به اينه؟ زنتو به نمايش بذارى كلاس داره؟ شلغم به روحت ريدم ننويس ديگه
تو خوو خودتم مشكل دارى كونى دو جنسه اى لابد وگرنه هيچ مردى همچنين غلطايى نميكنه
اى به گوشه دندونت شاشيدوم تخم خر

أن

0 ❤️

352490
2013-01-13 00:04:20 +0330 +0330

کاری به بی ناموسی و این مزخرفات ندارم.
همچین میگه با موهای “بلوند کاهی رنگ” در مجامع حاضر میشه انگار داره در مورد آنجلینا جولی و نیکول کیدمن صحبت میکنه!
جمع کن کاسه کوزه رو بابا…

0 ❤️

352491
2013-01-13 00:06:08 +0330 +0330

=))
جنوبى دمت گرم چقدر خنديدم

أن!!! =))

0 ❤️

352492
2013-01-13 01:09:54 +0330 +0330
NA

چه داستانی نوشته این چلقوز که آریزونای کم پیدا دوبار کامنت گذاشته .واقعا عجیبه !وغریبه
با نظر پروازی موافقم

0 ❤️

352493
2013-01-13 04:44:52 +0330 +0330

khaaaaak to saret

0 ❤️

352494
2013-01-13 05:36:19 +0330 +0330

من هم با نظر پروازی بانو کاملا موافقم

0 ❤️

352495
2013-01-13 05:42:27 +0330 +0330
NA

دوستان یعنی موافقید که من قیافه ندارم؟ بابا دمتون گرم… :D

0 ❤️

352496
2013-01-13 07:05:39 +0330 +0330
NA

این یکی دیگه نوبره.
ولی من مطمعنم اصلا شرط میبندم سریه پا بنگ که این نویسنده چلغوز و کسمشنگ مجرده اصلا همسرش کجابود.
فقط توهم زده تفلک
بذار خوش باشه

0 ❤️

352499
2013-01-13 07:29:42 +0330 +0330
NA

آخه احمق من با 173 سانت قد و 70 کیلو وزن بازم اضافه وزن دارم بعد تو به زن 168 سانتیه 78 کیلوییت میگی خوش هیکل؟

0 ❤️

352500
2013-01-13 09:25:43 +0330 +0330
NA

حالم داره به هم میخوره

0 ❤️

352501
2013-01-13 09:47:58 +0330 +0330
NA

شما بجز فوش ودری وری چیزه دیگه ایی بلدنیستید؟!؟!؟! فرهادجون هم خیلی خوب نوشتی هم من فکرمیکنم واقعیت ونوشتی. من که خیلی لذت بردم ممنونم…

0 ❤️

352502
2013-01-13 12:18:15 +0330 +0330

Khodaya mage mishe ye mard injuri bashe? Ye khiyanat be man shod va man mochessho gereftam kamtarin moshkelam in bud ke ta 2 ruz halat tahavvo dashtam unavaght ina miyan chi migan?!!

0 ❤️

352503
2013-01-13 13:24:41 +0330 +0330
NA

هم خودت کونی هستی هم زنت جنده موندم بچتون چی میشه

0 ❤️

352504
2013-01-13 13:28:51 +0330 +0330

سلام سیب زمینی,خوبي سیب زمینی؟ چه خبر زير زمین؟خیلی خاکی بودی بچه‌ها تکوندنت دستشون درد نکنه,

0 ❤️

352505
2013-01-13 13:42:42 +0330 +0330
NA

فارغ از اینکه من از موضوع مطرح شده در داستان یعنی “دیوثیِ با افتخار”!!! متنفرم ، حالمو بد می کنه ولی چند تا مطلب هست :
این نوشته اگر وارد در محتواش نشیم خیلی ایراد ادبی نداره ، خیلی غلط املائی نداره و… سر جمع نمره قبولی را از نظر فنی می گیره ولی :
من این داستان را که خیلی خیلی هم طولانیه و نویسنده با افتخار از شاهکارهاش میگه؟!! را یک جای دیگه خوندم (توی سایت بدرد نخور لوتی)و به فرستنده اش -که خیلی احتمال کم داره نویسنده خودش باشه- توصیه می کنم ؛ اول-نوشته های بنده ی حقیر را در خصوص موضوع بسیار غلط و غیر اخلاقی “سرقت ادبی” یا به طور بسیط “سرقت هنری” که چندین و چند بار تکرار کردم بخونه و اگر مدعیه که نویسنده خودشه برای این ادعا دلیل بیاره(با حضور همینجا و در محضر خواننده های دیگه) دوم-اگر می خواد چیزی را بدزده و به نام خودش منتشر کنه یعنی این ننگ را به دوش بکشه که دزد خطاب بشه لااقل نگاهی به سلیقه ی غالب و نسبی جماعت خوانندگان بندازه و داستانی با موضوع و محتوای مورد پذیرش جمع را بدزده که ارزش فحش خوردن داشته باشه!!! درست می گم؟؟

0 ❤️

352506
2013-01-13 13:51:54 +0330 +0330
NA

roodi2:

بر منکرش لعنت دوست عزیز .حرفهات کاملا متین و منطقی بود.

0 ❤️

352507
2013-01-13 13:54:55 +0330 +0330
NA

راستی “parvazi” گرامی چون خودتون فرمودید من جسارت کردم یک نگاه به ابن نقل قول از کامنتتون بندازید؛
«اولا: دوستان نویسنده می شه یکی داستان بنویسه که قیافه خانم داستان مثل من باشه؟ بدون

شوخی می گم
این خواسته غیر ممکن نیست ولی شما انتظار ندارید که دوستان علم غیب داشته باشند ! هیچ کدوم از نویسنده ها تصویر ذهنی از شما ندارند که ؛ البته ممکنه در آینده تصادفی این خواسته شما برآورده بشه ، در عین حال غرض من مزاح بود به دل نگیرید.

0 ❤️

352508
2013-01-13 14:05:52 +0330 +0330
NA

دوست عزیزم roodi2:

احمدی نژاد دیدی من خواهر کوچیکشم. :D

این حرف واقعا از ته دل گفتم.چون همه خانمهای داستانها زیبا هستند اندام هم که جنیفر لوپز.

خب یکی بنویسه که عاشق یک خانم قد متوسط با قیافه معمولی شده.عیبی داره؟

دوست عزیز دقت بفرمایید اقایون سایت متفق القول حرف منو تایید کردن.یعنی علم غیب دارند. :))

شما شوخی هاتون هم زبیاست عزیزم.

0 ❤️

352509
2013-01-13 14:12:23 +0330 +0330
NA

من كه داستان رو نخوندم ولي نظرهارو خوندم حال كردم!كيرم به جناقت

0 ❤️

352510
2013-01-13 15:37:49 +0330 +0330
NA

داستان كيييري بووود خاك برسرت

0 ❤️

352512
2013-01-13 16:58:30 +0330 +0330
NA

ریدی آب قطعه جقی
من نمیدونم چرا یه مشت جقی مقی ریختن تو سایت کس وشر مینوسین
الان که زن جندس خیلی خوشالی
یا خودت بی غیرتی
این آرزوهاتو جم کن بریز مستراب

0 ❤️

352513
2013-01-13 17:46:57 +0330 +0330
NA

~X( sage obama beshashe tu kose fereshte junet
man faqat dastana ro mikhunam va nazari nemidam vali …
dg nanvis

0 ❤️

352514
2013-01-14 09:53:04 +0330 +0330
NA

سلام بچه های با غیرت مشتی گل سایت دوستان منم تفکر ضربدری دارم دوست دارم دوست دخترم با مردای دیگه لاس بزنه و … ولی خدا وکیلی این یارو نوبره این قسمت 1 قسمتای بعدیش خیلی بدتر میشه تو داستان این یارو هرکی که کس و کون داره جنده است تو لوتی هم به خاطر این یارو منو انداختن بیرون تو داستاناش دخترای ایرانی رو میبره عربستان هر کی غیرت داره باید جلوی این بیغیرت واسته

0 ❤️

352515
2013-01-15 11:28:59 +0330 +0330

چه حالی دارید شما میشینید پای داستان

0 ❤️

352516
2013-01-21 21:58:19 +0330 +0330
NA

داستانو نخوندم ; ولی دیدم بر وبچ ناراضین, گفتم بگم کیرم تو داستانت وراحت شم

0 ❤️

352517
2014-10-08 08:02:35 +0330 +0330

چه تفاهمی :)

0 ❤️

539817
2016-05-04 11:22:29 +0430 +0430

اینا ادمن یا حیوان بابا حیوانم یه ذره غیرت داره تف به شرف نداشتت حرامزاده مجلوق بی اساس

0 ❤️

679791
2018-03-31 02:47:06 +0430 +0430
NA

سریع بنویس عالی بود

0 ❤️