سلام.خاطره ای ک میخوام براتون بگم برمیگرده به ۶ سال پیش.اسم من شیماست پرستار هستم.از موقع دبیرستان با یه پسری آشنا شدم به اسم علی که روستا زندگی میکرد ولی خودش قم کارمند بود روستاشون اطراف قم بود اسم روستاشون جعفریه هست ک الان عوض شده فکر نمیکنم کسی بشناسه منم که قم هستم .بریم سر اصل مطلب اوایل آشناییمون چند بار بیرون قرارگذاشتیم و همو دیدیم و پارک و بوستان و اینطور جاها تا چندماه گذشت برادر این آقا رفت مسافرت مشهد و علی به من اصرار کرد که برم خونه برادرش اینم بگم که خونه برادرش قمه فقط همین برادرش قم زندگی میکنه بقیه همه روستا هستن اون یکی برادراشم مثل خودش کارمند بانکن،من اول خیلی ترسیدم اصلا فکر نمیکردم اولین بار کارمون به سکس ختم بشه خلاصه با کلی ترس و هیجان رفتم خونه برادش که چندروز بهم اصرار کرده بود قبلش تا رسیدم سریع پیرهنشو دراورد و نشست رو مبل منم ک معذب بودم همونجا با لباس با فاصله ازش نشستم حرفای معمولی زد از درسم پرسید میوه اورد چای اورد تا میخواستم برگردم گفت کاری نکنیم؟گفتم نه من فقط اومده بودم ببینمت چون قبلش گفته بود بخاطراینکه بیرون گشت ارشاد گیر میده گفته برم خونه چون شهرمون مذهبیه بالاخره که میخواستم بیام اصرار کرد گفت از کون بیا بکنمت گفتم نه تاحالا ندادم انقدر گفت تا به لاپایی راضی شدم بعد از اونم چندبار رفتم خونه داداشش و هربار منو از کون میکرد دیگه بهم عادت کرده بود هروقت داداشش میرفت منو میبرد خونش تااینکه گذشت یه روز حواسش نبود کرد تو کسم خیلی درد نداشت فکر نمیکردم چیزیشده باشه شایدم داغ بودم نفهمیدم کامل نبود خب منم استرس گرفتم واون لحظه خیلی ترسیدم شبش که اومدم خونه چند قطره خون دیدم فهمیدم پردم پاره شده رفتم دکتر گفت پردت آسیب دیده اومدم بهش گفتم گفتحالا که اینجوره با هم باشیم میگفت قصد ازدواج نداره قراره بامن بمونه منم چاره ای نداشتم از شکایت کردن هم میترسیدم چون برادرم خیلی تعصبیه فقط به بهونه کار و بیمارستان میرم بیرون.گفت کاریه که شده بیا یه جا اجاره کنیم و باهم باشیم درواقع ازدواج سفید کنیم بعدشم ازدواج رسمی میکنیم منم نمیدونم بخاطرچی قبول کردم تو این مدت هفته ای دوبار میرفتم باهاش خونه ای که اجاره کرده بودیم تقریبا پنج سال باهم بودیم خیلی حشری بود هربار سکسمون بیشتر از نیم ساعت بعضی وقتا یکساعت میشد خیلی منو از کس کرده بود عاشق کونم بود هردفعه که سکس میکردیم قبلش حسابی کسمو میخورد میگفت کست خیلی بهم حال میده اصلا بهش نمیخورد اینقدر حرفه ای باشه توسکس برخلاف ظاهر مذهبیش کونمو انگشت میکرد بعد زبونشو میکرد توش فانتزی هاش زیاد بود یبار زبونشو چرخوند تو کسم با دندون چوچولمو کشید کسمو بومیکشید دماغشو میکرد تو سوراخ کسم آبمو اورد خورد همیشه آبمو میخورد بعد کیرشو میکرد تواین پنج سال خیلی سکس داشتیم یکیش که خیلی عالی بودو میخوام بگم یه روز گفت ساعت ۳ بیا سورپرایز دارم برات منم رفتم دیدم نشسته منتظرم تا رسیدم سریع پرید بغلم بوسم کرد منو خوابوند رو زمین شلوارمو کشید پاین گفتم حالاچ عجله ای داری؟ گفتنمیتونم تحمل کنم از رو شرت چوچولمو قلقلک میداد گفت داگی شو شرتموکشید پایین زبونشوگذاشت رو کسم بالاپایین کرد تکون داد پاهامو باز کردم اومد خوابید رو زمین با کس نشستم رو دهنش کسم چسبیده بود به حلقش انگار تو دهنش تلمبه میزدم اونم کل کسو کونو آبمو میخورد انقد بالاپایین کردم که تو دهنش ارضا شدم آبمو خورد همونجا پام باز بود جلوش که باز یه تف انداخت انگشتشو کرد تو کسم دوسه تا انگشت کرد یه انگشتم کرد تو کونم بعضی وقتا توی سوراخ کونمومیخوردآبم میومد خیلی حال میداد از سکس هم بیشتر خلاصه انگشتم کرد تا دوتا سوراخام باز شدن کونمم ازبس کرده بودتقریبا گشاد بود پاشد منو گذاشت رو دسته مبل کسم طرف صورتش بود کیرشوکرد تو کسم کونمم باانگشت میکرد که گشاد شه بعدش رفت یه هویج بزرگ اورد کرد تو کونم کسمم که کیرداشت ازدوطرف تلمبه میزد انگار دوتاکیر توم بود خیلی لذت داشت آبم همینجور سرازیر شده بود چند دقیقه ای تکون داد تو سوراخام هویج رو دراورد کیرشو محکم فشار داد توکونم چندتاتلمبه زد آبش اومد از اونروز ببعد به فکر اینم یبارم که شده سکس سه نفری کنم تا ببینم دوتاکیرواقعی وقتی میرن کس و کونم چه حسی داره حتما تجربش کنید عالیه هرچیزی لااقل یبار باید تجربه شه این بهترین سکسمون بود تااینکه امسال علی با دختر عمش ازدواج کرد ،میگفت دختر دهاتیه سرازکارم درنمیاره دخترای شهر تیزن راستم میگه ،من فارس بودم اون ترک بودهم اینکه پدر نداشت مجبور بود مادر و مادربزرگش رو سرپرستی کنه همین بود که اکثرا هرجا میرفت خواستگاری جواب رد بهش میدادن مجبور شد دخترعمش رو بگیره که اونارو نگه داره دختره هم انگار معلمه هنوزم باهم رابطه داریم من شریکهای جنسی دیگه ای هم دارم به جهت شغلم دیگه بیمارستان همه جور آدم میان و میرن از دوتا دنیای مختلف بودیم قیافش زشت بود ولی کس لیسیش حرف نداشت.منم بایکی از پرستارا فعلاصیغه محرمیت خوندیم تا اگه تفاهم داشتیم عقد کنیم بهش هم گفتم پردم ارتجاعیه یبار رفتم کسمو تنگ کردم یعنی علی برام کرد رفت هزینشو داد گفت حداقل انقدگشادت کردم جبران کنم بعدازازدواجش رابطم باهاش کم شده میخوام کلا قطعش کنم دوست پسرای دیگمو که سکسای بهتری کردم رو براتون میگم بعدازدواج تصمیم دارم با کسی نباشم.یه نصیحتی هم بکنم هیچوقت گول ظاهر آدمارو نخورید مذهبی ها بکن ترن اگه بدونید چه کونی از من گشاد کرد. ببخشید نوشتم بد بود اولین بارمه که دارم مینویسم خوش باشید

نوشته: شیما