زنم و صاحب بنگاه املاک

1391/12/18

« در جستجوي خانه و دادن ِ زنم به هاشم ، صاحب بنگاه املاک .»
قسمت اول
سلام ، من و زنم راحله چهار ساله كه ازدواج كرديم . اسم من كيانوش هست و 31 سالمه ، راحله هم 28 سالشه و يك زن بسيار بسيار خوشگل و خوش هيكل هست .

راحله خيلي هيكلش از من سر تر هست . من كمي لاغر هستم و هيكلم معمولي است .اصلا كلاس بدنسازي نرفتم و اهل ورزش و … هم نيستم اما بر عكس من راحله زنم ا ز اونموقع ها كه با هاش دوست بودم ، دوران قبل ازدواجمون ،يادمه كه مرتب باشگاه مي رفت و به هيكلش مي رسيد . راحله خيلي خوش اندام بود و بعد از ازدواجمون هم سال به سال بهتر و پخته تر مي شد ، تا جايي كه ديگه هر كس تو خيابون يا مهموني زنم رو مي ديد واسه كون و رون و پستونهاي زنم كيرش راست مي شد .
راحله يك هيكل سكسي و كامل داشت . رونهاي راحله ورزيده و بسيار حشر كننده بود . جون مي داد واسه اينكه رونهاي كلفت مردهاي قوي هيكل باهشون تماس پيدا كنه . اوف اوووف … هميشه وقتي هيكل لخت راحله رو مي ديدم ، تصور مي كردم كه يك مرد كلفت هيكل داره زنم رو به شدت ميكنه و رونها ي برآمده اش به پشت رون هاي زنم بر خورد مي كنه ، واي … كه چه صدايي توليد ميشه!!! ولي از ته دل دوست نداشتم كه زندگيم خراب بشه و همش نگرانيم از اين بود كه آبرو ريزي بشه… ولي همش اين صحنه ها رو متصور مي شدم و حتي وقتي فيلم سوپر مي ديدم فكر مي كردم زنم راحله جاي اون زنه توي فيلم داره گاييده مي شه . اينها همه بخاطر نگاه و توجه مردهاو پسرهاي خوش هيكل به زنم بود كه با دوختن نگاهاشون به كون راحله ، سينه ها و هيكلش، عطش و شهوت شون رو واسه گاييدن زنم نشون مي دادند ، حتي من هم متوجه اين قضيه مي شدم ولي چيزي نمي شد گفت. البته راحله هم اونطوري نبود، كه هر كسي از راه رسيد يه حالي بهش بده. راحله خيلي با كلاس بود و همش به خودش هم مي رسيد ، ولي واقعا هيكل ديوونه كننده اي داشت و موقع راه رفتن ، كونش چنان انحنايي داشت كه همه رو جلب مي كرد .
راحله ، دوتا خواهر از خودش كوچكتر داشت که خواهر دومي اش به نام مائده ازدواج كرده بودند ولي خواهر كوچيكترش كه اسمش رویا بود هنوز مجرد بود . رویا از نظر هيكل و استيل شبيه زنم راحله بود ولي قيافه اش زياد جالب نبود . رویا 25 سالش بود و از شش / هفت سال پيش يادم مياد كه دوست پسرهاي متعددي داشت و تا اونجايي كه من ديده بودم همه شون هم هيكل درشت و پولدار . از اونهايي كه معلوم بود دوست دختر مي خوان فقط واسه كردن . رویا هم هر دفعه واسه زنم از دوست پسر هاي جديد ش ، كه تازه با ها شون دوست شده بود، تعريف مي كرد حتي برنامه ها و جاهايي كه باهاشون رفته بود همين طور عكسها و فيلمهاي خصوصي و … كه با گوشي يا دوربين ضبط كرده بود را ، با زنم راحله نگاه مي كردند .
چندين بار هم رویا رو تو پارتي و مهموني يا توي خونه و با پسر ، ريخته بودند و گرفته بودند و واسه اين كه پدرش متوجه نشه ، همش به من يا راحله زنگ مي زد كه بريم “مفاسد” يا كلانتري كه درش بياريم. من هم هميشه پسرهايي رو كه باهاش مي گرفتند مي ديدم . همهشون بكن و كير كلفت . يه جوري هم من رو تحويل مي گرفتند و آقا كيان آقا كيان مي كردند كه انگار چند سالي با من دوستند . ولي از برق چشماشون معلوم بود كه دارند ته دلشون بهم مي گن : " فداي اون كون زنت."
خلاصه هر پسري كه با رویا مي تونست دوست بشه حسابي كون و سينه هاي توپي رو مي گاييد. هيكل رویا با اينكه هنوز ازدواج نكرده بود ،از بس كه كير خورده بود و اب كير توي كونش خالي كرده بودند مثل خانمهاي جا افتاده ،سكسي و حشري كننده هست ، سينه هاش هم كه ديگه آدم رو بيچاره مي كردند.

دو تا کوچه پایین تر از خونه ما یک پارکه که راحله با خواهرش رویا یه وقتهایی غروب ها می رند قدم می زنند ، یک روز داشتم میومدم خونه اتفاقی از اون ور اومدم که صحنه های عجیبی دیدم…
حدودا ساعت پنج بعداظهر یک روز تابستون بود ، یه دفعه چشمم به وسط پارک افتاد که دوتا خانم که مانتوهای بسیار بسیار تنگ و کوتاه پوشیده بودند یکی سفید راه راه اونیکی هم که خیلی خیلی تابلو بود همون مانتو شیری رنگه بود که خودم خریده بودم واسه راحله و بجای مانتو باید گفت که در اصل یه جورایی کت زنونه بود که خانومها تو مراسم می پوشند . ولی جالب اینکه راحله اونو با یک شلوار استرج کشی به رنگ قرمز لاکی که چسبیده بود به رونها و باسنش و داشت دیگه پاره می شد از بس که کش اومده بود . یه جورهایی بعدش که نزدیک تر شدم دیدم اوفففف اووووففففف خطه شورت زنم هم به وضوح مشخصصه .
کمی به خودم اومدم و کنجکاو شدم چرا اینها این موقع از رزو اومدن پارک ؟؟؟؟

صبر کردم و از دور تماشا کردم بله دوتا پسره هیکلی و قول ، که واقعا هم هیکلشون مثل قول بود با یک کمری سفید اومدن لب پارک ایستادن . بعد از چند دقیقه دیدم که راحله زنم و خواهرش رویا اومدن طرفه ماشین و پسرها که یکی از یکی اندامی تر و کیر کلفت تر بودند از ماشین پیادده شدن و با زنم و خواهرش رویا دست دادن . یکی از این پسرها که یه سر و گردن کلفت تر و هیکلی تر از اون یکی بود و موهای سرش رو هم کلا از ته تراشیده بود و تیغ انداخته بود و یک تی شرته خیلی تنگ هم پوشیده بود ازون اندامی ها اوفف اوففففف چه بازوهایی ؟ چه دستهایی ؟…چه گردن قطور و کلفتی داشت… از اون اندام هایی که هر زن و دختری آرزوشونه که حتی یک شب زیرش بخوابند…
که همین پسره با زنه من دوتایی نشستن عقب و رویا هم نشست صندلی جلو پیشه اون یکی .
مثل اینکه از قبل با رویا رفیق بوده ، چون راحله یک هفته پیش یه چیز هایی در مورد دوست پسره جدید خواهرش و اینکه کمری داره گفته بود . يادم رفت بگم : چون یکی دو هفته دیگه مهلت خونه مون تموم می شد ، شروع کرده بودیم این بنگاه و اون بنگاه دنباله خونه می گشتیم . از قضا این رفیقه جدید خواهر زنم یه دوستی داشت که بنگاه املاک داشتن . یادمه که چند شب پیش راحله می گفت :خونه های خوبی هم تو دست داره و اینکه با ماما نش اونروز رفته بودند چندتا از خونه ها رو دیده بودند و کلی تعریف می کرد . آها … پس این ها همون ها هستند …ولی اما چفدر پسره صمیمی بود با زنم؟
خلاصه رفتم خونه و شب راحله اومد كه ديدم مانتويي كه تنش بود عوض شده و اوني كه بعد اظهر پوشيده بود نيست!!! خيلي واسم جالب بود . چيزي نگفتم و به روم نياوردم .اونشب راحله گفت كه رفته چندتا ديگه خونه ديده و قراره چندتا ديگه هم فردا بره ببينه . گفتم كدوم بنگاهها رو گشتي من ديگه سر نزنم ؟ آدرس چندتا رو گفت ولي يكي شوون رو گفت كه خيلي خونه هاي مناسبي داره كه بعد از كمي ادامه دادن فهميدم كه همون يارو رفيقه دوست پسره خاهرشو مي گه . طرف با باباش سر ميدون بنگاه داشتن كه خيلي هم سرشون شلوغ بود . كه بعدا فهميدم پسره خودش هم يك بنگاه داره كه تو يك محله ديگه هست. راحله اينو هم گفت كه بين دو تا خونه واسه انتخاب مونده كه يك مورد رو امروز ديده بود و پسنديده بود مورد دوم رو هم قرار بود فردا بره ببينه ،آخه پسره گفته بود كه كليدش توي مغازه پدرشه و فردا مياره كه برن ببينند. اين پسره همون هيكل درشته ايي بود كه امروز ديدمش كه سرش و از ته همش مي زد.
گفتم كي قراره بريد . راحله گفت : معلوم نيست ، قراره كه زنگ بزنه . گفتم پس خودت ميري چون ممكنه من نباشم . گفت : باشه.
صبح كه رفتم دوش بگيرم توي حموم ديدم كه شوررت و سوتين زنم از ديشب كه رفته بود دوش گرفته بود تو حموم آويزون بود . با ديدنه شورت لامبادايي راحله فهميدو كه ديروز شورت لامبادايي شو پوشيده بوده.
خلاصه طرفهاي ظهر بود زنك زدم خونه كه ديدم راحله نيست و كسي جواب نداد. فكري به سرم زد . حركت كردم رفتم بنگاه باباي پسره(كه اسمش هاشم بود.)
گفتم ببخشيد من يكي از مشتريهاي اقا هاشمم . واسه ديدن يك خونه امروز با هم قرار گزاشته بوديم ولي ايشون الان بنگاه نيستن و موبايلشون هم جواب نمي ده (البته اينو قپي اومدم ) كه پدره هم اونقدر سرش شلوغ بود از خدا خواسته ديگه زنگ نزد و فقط گفت : اتفاقا پيش پاي شما اومد كليد گرفت و يك مشتري داشت كه برد خونه رو نشونش بده .
گفتم كي بر مي گرده اقا هاشم ؟ كه يارو گفت : معلوم نست اينجا بياد چون آدرسه خونه همون نزديك مغاره خودشه و ميره يك سره مفازه . بعد ش آدرسو به من داد و گفت اگه بازم رفتي نبود بدون هنوز اونجاست . خواستي خوونه رو ببيني برو به اين آدرس.
من سريع به سمت آدرس رفتم و يك كوچه بااالتر از مغازه هاشم يك آپارتمان چند واحده و نو ساز بود .
طبق نشوني وقتي رسيدم و خواستم زنگ بزنم ديدم چندتا از واحدها كه هنوز خالي بودو اجاره نرفته بود زنگ نداشتن .آخه يكم ريزه كاري و خورده كارهايي مونده بود از جمله زنگ درهاشون. كه مجبور شدم زنگ يكي از واجدهاي ديگه رو بزنم و برم تو . واحد ي كه بنگاه معرفي كرده بود طبقه آخر يعني طبقه ششم بود. نمي دونم آسانسور كار مي كر د يا نه ولي من از پله ها رفتم تا كمي همه جا رو سركي بكشم .
وقتي طبقه اخر رسيدم ديدم در ورودي واحد مورد نظر رو انگار تازه گزاشته بودن آخه قفل و دست گيره هم نداشت . وقتي در رو باز كردم رفتم تو اول هيچ كسي انگار نبود ولي حس عجيبي داشتم . گفتم بزار حالا كه تا اينجا اومدم يه نگاهي هم به اطاقها بندازم. كه يك دفعه صداي زوزه كشيدن و آه آه راحله رو شنيدم …واي اين صداي زنم بود …سريع به سمت صدا رفتم از لاي در اتاق نگاه كردم ديدم اووووفففففففففففففف اوووففففففففففففففف چي مي بيني . كير وحشتناك كلفت هاشم همون پسره كه ديروز ديده بودمش تا دسته توي كس زنمه و راحله چنان زوزه ايي مي كشيد كه مشخص بود هاشم داره رُسه هيكل زنم رو در مياره . زنم ، راحله التماس مي كرد كه هاشم يكمي مكث كنه توي تلمبه زدن ها ش ولي هاشم روي يك زير انداز به پهلو دراز كشيده بود و دو دستي دو طرفه كمر زنم رو گرفته بود و بي رحمانه داشت كيرش رو توئي اون كونه ناز زنم راحله عقب جلو مي كرد . از شدت التماسها و آخ و اوخ راحله معلوم بود كه پسره نامرد، هاشم ، كونه زنم رو داره ميگاد .

زنم چشمهاشو بسته بود و هاشم به شدت داشت توي كونه زنم تلمبه مي زد اونقدر محكم كير كلقتش رو توي كونه زنم مي كرد و در مي اورد كه فكر كنم كونه راحله رو اندازه يك ته ليوان گشاد كرده بود جفتشون مي لرزيدند و تلمبه هاي بي رحمانه كير كلفته هاشم همچنان ادامه داشت . وقتي هيكل و اندام قوي هاشم رو مي ديدم كه زنم رو محكم گرفته و زنم هم داره بهش كون مي ده خيلي لزت مي بردم و از اين ماجرا راضي بودم . هاشم با اون كله تراشيده اش كه كاملا تيغ زده بود و اون هيكل ورزيده اش از پهلو بر پشته زنم سوار شده بود و يكسره مدام و بدون درنگ ، دو دستي با سنه زنم رو روي كيرش مي كشيد و كيرش رو توي كونه زنم عقب جلو مي كرد . فكر كنم چيزي استفاده كرده بود چون اصلا حالت عادي نداشت . اونقدر راحله رو از كون گاييد كه ديگه زنم خودش رو توي دستهاي هاشم ول كرده بود و اون هر جور كه مي خواست زنمو مي كرد.
ادامه دارد…
Written by dime


👍 2
👎 0
197384 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

366295
2013-03-09 00:05:28 +0330 +0330
NA

بی غیرت.

0 ❤️

366296
2013-03-09 00:08:38 +0330 +0330
NA

من شنیدم ولی هنوز ندیدم زن کسی رو جلوش بکنن خوشش بیاد . من توی تهران ندی،م شما کجایین? اگه زروغ نیست

0 ❤️

366297
2013-03-09 00:23:16 +0330 +0330

بی غیرت ،زنتو کردن اون وقت میای اینجا هم علنیش میکنی؟

نمونه بارز بیغیرتی و بیناموسی

اصلا هم داستانت خوشایند نبود عقده ای

عقده شنیدن فحش داری؟ پس منتظر باش بچه ها خوب ازت پذیرایی میکنن

با تویه نادان و عقده ای شدیم 80 میلیون

سرتو بالا بگیر که زنتو گاییدن تو هم خوشت اومده

خدا شفاتون بده با این سوژه های مزخرف

فقط میتونم بگم خیلی کثیفی همین

از جلوی چشام خفه شو

نامه تمام

0 ❤️

366298
2013-03-09 00:25:30 +0330 +0330
NA

خوب فقط یک داستان بود با یک سوژه که معمولا اعصاب همه رو به هم می ریزه .اما داستان بدون هیچ غلط املایی

و نگارش جذاب که وقتی خوندمش زیاد درباره سوژه اذیت نشدم.برعکس خوشم اومد .و برام جالبه که من معمولا

نمی تونم داستانهایی با سوژه خیانت تحمل کنم.ولی این داستانو خوندم و خوشم اومد.

نمی دونم قسمت بعدیشو بتونم بخونم یا نه .چون شدیدا مخالف خیانت و هرزگی یک زن هستم.ولی شما بنویس .

اشنا می زنی خوب . :>

زیبا بود .

موفق باشی.

1 ❤️

366299
2013-03-09 01:28:14 +0330 +0330
NA

خاک تو فرغ سرت بی وجود

0 ❤️

366300
2013-03-09 01:28:22 +0330 +0330
NA

بی غیرت کمترین کلمه ای که لایقشی :-)

0 ❤️

366301
2013-03-09 01:40:54 +0330 +0330
NA

ميدوني عزيز حيوون نر هم كه باشي اجازه نميدي جفتت به نر ديگه اي نزديك بشه خاك بسرت تو ازحيوون هم پست تري

0 ❤️

366303
2013-03-09 02:02:08 +0330 +0330
NA

خو شما چرا با یه دختر ازدواج میکنین برین یه جنده بگیرین که هر شب بده شما هم لذتش رو ببرین…
حتما تو سری بعدی خواهر زنت رو هم میگائی…

0 ❤️

366304
2013-03-09 02:54:24 +0330 +0330
NA

توجهت به جزئیات خوبه ولی یه کاری کن خواننده زده نشه
خیلی هم کشدارش نکن
ولی کلاً خوب بود
منتظر ادامش هستم
این دوستانی هم که همه رو محکوم می کنن به بی غیرتی بابا اینجا یه سایت سکسیه خوب نیاید نبینید نخونید فحش هم ندید
لطفاً

0 ❤️

366305
2013-03-09 03:27:47 +0330 +0330
NA

اول که چرت نوشتی دروغ بعدنم اگه راست باشه خیلی بیغیرتی فک کنم توازکون متولدشدی لاشی

0 ❤️

366306
2013-03-09 04:20:40 +0330 +0330
NA

ماام بنگاه داريم آدرس بدم بدي به زنه جندت بي غيرت؟

0 ❤️

366307
2013-03-09 04:27:44 +0330 +0330
NA

تف ذات نداشتت حالم بهم خورد تو خواجه اي بدبخت بيچاره زنته ديوس اين زنته عقده اي كوني

0 ❤️

366308
2013-03-09 05:19:34 +0330 +0330
NA

بی غیرته کونی کوسکش کیر تمامه مردای با غیرت ت و کونت لاشی

0 ❤️

366310
2013-03-09 05:49:24 +0330 +0330
NA

مادرت جندس کونی

0 ❤️

366311
2013-03-09 06:45:15 +0330 +0330
NA

تو که خوشت میاد زنتم که دوست داره بده ما هم که بیل به کمرمون نخورده پس زنتو بیار ما هم بگاییمش لطفا

0 ❤️

366312
2013-03-09 07:27:04 +0330 +0330

90 درصد این داستان ها کوسشعر معض هستش و حوده نویسنده از تو کونش در میاره و می نویسه

0 ❤️

366313
2013-03-09 07:47:19 +0330 +0330

خیلی جالب بود . منکه کلی حال کردم

1 ❤️

366314
2013-03-09 08:08:13 +0330 +0330
NA

اولا در مورد نظر parvazi عزیز که گفته بود بدون غلط املایی عزیزم تو که نگارش صحیح برات مهمه حداقل دو غلط داشت یکی غول که نوشته بود قول ودیگری لذت که نوشته بود لزت .بگذریم .این داداش ما فکر کنم گی بود چون خیلی با حسرت از هیکل وکیر کلفت مرد ها تعریف میکرد.خدا قسمتش کنه .زیادم اعصاب خودتونو خراب نکنید طرف رویاشو گفته بی خیال

0 ❤️

366315
2013-03-09 09:07:06 +0330 +0330
NA

عالی بود به 2 دلیل 1.قدرت کپی پیست بالایی داری.یا2 تخیل خوبی داری در کل تابلو بود که داستان واقعی نیست قسمت دوم بگو هاشم با خودتم یه حالی بکنه اگه اینقدر دوست داری !!! Shooll namos

0 ❤️

366316
2013-03-09 12:04:25 +0330 +0330

یعنی خاک عالم تو اون سرت بیغیرت

:-d

0 ❤️

366318
2013-03-09 13:45:55 +0330 +0330

شک ندارم که یه کونی بالفطره هستی. چنان با آب و تاب از بازوی مردا و هیکلشون و سایز کیرشون میگی و اوف اوف میکنی که کاملا تابلو میشه کونت بد جوری از دیدن این صحنه ها به خارش میفته.

0 ❤️

366319
2013-03-09 14:04:56 +0330 +0330
NA

اگه واقعی باشه پیشنهاد میکنم به جای نوشتن بقیه داستان به فکر گم و گور کردن و مرگ خودت باشی آبروی هرچی مرده بردی بی غیرت …
اگه تخیلی بود و فقط داستان بود خوبه بنویس چون غلط املایی نداشتی

0 ❤️

366320
2013-03-09 14:15:57 +0330 +0330
NA

تـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــو حــــــــــــــــــــلقــــــــــــــــــــــت کنم من!مثلا میخوای با اینکارا جوونای مردمو بی غیرت کنی کیرم تو حلق و کونت عوضی

0 ❤️

366321
2013-03-09 14:28:23 +0330 +0330
NA

سلام کی ادامشو میدی میشه خبرم کنی لطفا

0 ❤️

366322
2013-03-09 14:28:39 +0330 +0330
NA

خاک تو سرت کنم مردم مردای قدیم خیلی بی غیرتی اسکولی.
آدرس بده ما هم زن تو بکنیم از عقب جرش میدم

0 ❤️

366323
2013-03-09 14:51:58 +0330 +0330
NA

بچه ها سلام تروخدا بی ادبی نکنید نظرات خودتون رو انقدر با کلمات رکیک بیان نکنیم هر کس آزاده که هر جور دوست داره فکر کنه

0 ❤️

366324
2013-03-09 15:06:47 +0330 +0330
NA

تورو خدا زده بی غیرت من دیگه فوشت نمیدم به جای فوش دعا میکنم خوب شی…
سعیـــ سام ــــد

0 ❤️

366325
2013-03-09 17:05:05 +0330 +0330
NA

خارکسده آبروی هرچی مرد بردی چاقال!

کونی توهمی! کیرم تو کس خارت!

0 ❤️

366326
2013-03-09 19:22:07 +0330 +0330
NA

خوبه که خودت گفتی توسط دایم نوشته شده. خودت و داستانت روی هم به اندازه یک دایم هم نمی ارزین.
در ضمن دوستی که گفته بود غلط نوشتاری هم نداشتی مثل اینکه درست نخونده داستان رو چون غلط هم داشتی.

0 ❤️

366327
2013-03-09 19:28:15 +0330 +0330

یارو مشاشم چند دفه کچل بود؟!!!.. اصلا داستان کچلی مشاشم چیه؟!!!.. (مشاشم مخفف مش هاشم)

0 ❤️

366328
2013-03-10 01:52:53 +0330 +0330
NA

حیف فهش

0 ❤️

366329
2013-03-10 01:56:23 +0330 +0330
NA

خاک تو سرت
خیلی بدبختی

0 ❤️

366330
2013-03-10 04:20:37 +0330 +0330
NA

به نظرم خودت اول دادی که از دادن زنت لذت میبری

0 ❤️

366331
2013-03-11 04:18:20 +0330 +0330
NA

عقده ای بیریخت.همش داره از هیکلای تو داستان تعریف میکنه من مطمئنم از اون لاشی های بی ریخت و یه وری هستی.
کیر بابام تو دهنت

0 ❤️

366332
2013-03-11 10:16:46 +0330 +0330

دوستان شك نكنيد صدر صد اين آقا خودش كونيه .از اون كونيهايي كه كه همش ميخواره.كيرم توكون خودت وزن جنده ت

0 ❤️

366333
2013-03-11 10:17:23 +0330 +0330
NA

درود برشعر زیبایت

0 ❤️

366336
2013-03-12 15:37:52 +0330 +0330
NA

خاک تو سر غیرتت کیرم دهن غیرتت اگه کسی زن منو میخواست اونجا بکنه همونجا اعدامش میکردم جقی کمتر داستان کپی کن

0 ❤️

366337
2013-03-12 18:29:38 +0330 +0330
NA

کیر هاشم به سیستمت.متدرتو گاییدم چجور میتونه ادم ببینه عشقشو دارن میکنن؟اگزوز خاور به کونت

0 ❤️

366339
2013-03-18 00:23:50 +0330 +0330

;
kososheri bish nabod dige nanevis

0 ❤️

366340
2013-11-20 00:06:54 +0330 +0330
NA

كير سگ توي كس اول تا آخر دروغگو

0 ❤️

366341
2014-11-09 17:03:06 +0330 +0330
NA

amo to khodet koni hasti va oghde kon dadan dari chera zaneto koni kardi???
khob zaneto biar ma ham bekonim
heykalemon kami az hasehm nadare

0 ❤️

366342
2015-05-23 21:59:41 +0430 +0430

چرا توی همه داستانها همیشه گوینده داستان یه راهی برای ورود و دید زدن داره ؟
چرا هیچکس نمیگه هیچی ندیدم
چرا همیشه در بازه
یا جایی برای پنهان شدن هست

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها