سلام دوستان نیومدم داستان بگم و یا خیالات شهوانی و سوژه ی جق بگم
اومدم از یه خاطره ی تلخ حرف بزنم شاید برای خیلیا پیش اومده باشه
من سال 88 ازدواج کردم اونوقت من سی ساله بودم و با یه دختر 21 ساله که از اقوام دور بود ازدواج کردم.شناخت زیادی نداشتیم زمانی که دختره ده یازده ساله بود دیده بودمش و رابطه ای با خانواده شون نداشتیم.صرفا چون خواهرم تو عروسی یکی از اقوام مشترکمون دیده بودش معرفی کرد.رفتیم خواستگاری و خیلی سریع کارها انجام شد یک ماه طول نکشیده بود که پای سفره عقد نشستیم.
اونها یه شهر دیگه بودن منم کارمند و فقط جمعه ها تعطیل بودم پنجشنبه عصر که تعطیل میشدم میرفتم خونشون تا صبح شنبه شهرشون صد کیلومتر با شهر ما فاصله داشت
حدود 8 ماه دوران عقدمون طول کشید
تو این مدت یه سری از مسائل رو فهمیدم که ای کاش قبل از عقد متوجه میشدم
یکی از مهمترین این مسائل اینکه طرف با پسر عموش چند سال عاشق و معشوق بودن پسره از این پسرای تیز و بزن درو بوده که اغفالش کرده و بعد زده زیر حرفش و با یکی دیگه ازدواج کرده و مسائل دیگه
خلاصه با قسط و قرض یه خونه خریدم و زندگیمون رو شروع کردیم
اوایل همه چی خوب بود اما بعد از یکسال شروع کرد به یه سری نقشه های شوم خلاصه ش کنم با خبرچینی و اینجور کارها کاری کرد که رابطه ی من با خانواده ش قطع بشه و به این روش به بهانه ی دیدار پدر مادرش مرتب تنهایی بره شهرشون و منم چون با کارهای اوم با خانواده ش قهر بودم باهاش نمیرفتم
این رفتنها بعضی وقتها طولانی میشد حتی در حد یک ماه
این اوضاع ادامه داشت
منم به خیال خودم دارم مردانگی میکنم و چون اینجا تنهاست و کسی رو نداره بهش گیر نمیدادم
تا اینکه یه بار یه پیامک اشتباهی به من داد که حس کردم مخاطبش من نبودم که بعدا با هزار دروغ و نیرنگ توجیه کرد
رفتارهاش عوض شده بود موارد مشکوک زیاد داشت
اما همیشه هیچ ردی از کارهاش به جا نمیزاشت
خلاصه ش کنم بالاخره بعد از 4 سال از طریق یه دختر که از اقوام خودم بود و دوست خانم به حساب میومد و سر یه مسئله ای با هم قهر کرده بودن فهمیدم تو شهرشون با پسری دوست شده و اینقدر این رابطه زیاد بوده که حتی پسره این مسیر 100 کیلومتری رو میومده و زمانهایی که میرسوندمش ترمینال جیم میزده و با پسره میرفته
وقتی فهمیدم دنیا رو سرم خراب شد داغون شدم
اول باورم نشد گفتم دختره یه چیزی از خودش گفته
اما بعد به خودم اومدم و خیلی اتفاقات رو کنار هم قرار دادم و دیدم بله خیانت کرده
در نبودش شروع کردم به زیر و رو کردن وسایلش تو خونه و یه سی دی پیدا کردم که عکسهایی بود که با دوست پسرش گرفته
بلافاصله یه وکیل گرفتم و افتادم دنبال طلاق بعد از یکسال تحمل دردسرهای دادگاه جدا شدم
اما خدا رو شکر یکسال بعد از جدایی با یه خانمی که سه سال از خودم کوچکتر هست و همکارمه ازدواج کردم و بسیار بسیار راضیم که زنی نصیبم شده که اهل زندگی و پایبند به خانواده ست
و در شکستم در زندگی خودم رو مقصر میدونم که اختلاف سنی و تضادهای ناشی از این اختلاف سنی رو در نظر نگرفتن
نوشته: مجید
جای این متن اینجا نبود باید تو یکی از انجمن ها می نوشتین. اینجا برای داستان های سکسی هستش و باید خیالات شهوانی و سوژه جق گفته بشه
خو به تخمم
چی باعث شد واقعا فکر کنی برامون مهمه؟
اخه کونی این داستان چه ربطی به این سایت داشت، تا این یکی زنتم جنده نشده از این سایت بزن بیرون، دیگه هم ننویس، من چند ساله عضو این سایتم به ندرت نظر میدم ولی دیگه داره حالم از این داستانهای چرتو بی ربط بهم میخوره.
سلام خوب بود حالمو خوب کردی٫خوب شد بچه نداشتین٫تا کسی زنه خوب نداشته باشه عظمته زن خوب رو نمیفهمه و تا کسی زنه بد نداشته باشه نمیفهمه یه زن بد(حالا بدی از هرجهتی که باشه)تا چه میتونه خفت بار باشه زندگی باهاش٫ما مردا اینطوری نیستیم نمیتونیم به اندازه یه زن بد باشیم ولی خوب در عوض بهترینمون هم نمیتونه به گرده پایه یه زن خوب برسه(این نظره منه) .تو هر دوتاش رو داشتی پس حالا خیلی باید قدرش رو بدونی٫از همینجا و به این وسیله در گمنامی میگم طاهره عشقم همسره عزیزم خیلی خانومی خیلی طلایی اصلا بی نظیری
واقعا برای هرمرد یازنی فهمیدن اینکه شریک زندگیش خیانت میکنه سخته.امیدوارم برای هیچکس پیش نیاد.
خداروشکر که فهمیدی ومسیر زندگیتو عوض کردی والان راضی هستی.
برات آرزوی خوشبختی میکنم.
ازدواج قضیه خیلی مهمیه نمیشه صرفا با معرفی عمه و خاله کسی رو انتخاب کرد درسته که تو فرهنگ ما هنوز کامل جانیفتاده ولی بهتره قبل عقد مدتی باهم در ارتباط باشن تا همو بشناسن چون وقتی عقد کنن دیگه جداشدن به این راحتیا نیس
اصولا از کسی تعریف نمیکنم :)
ولی کوتاه بود و اموزنده لایک
خودت رسما میگی قبل عقد با پسرعموش بوده و زده پوکونده حالا گاگولی خودتو پای اختلاف سن نذار اکثر ادما معمولا اختلاف سنی دارن تا جاییکه اختلاف سنی تا حدی سفارش شده که بین 3 تا 10 سال اختلاف لازمه…بعدشم اونقد اوسکولی که 100 کیلومتر فاصله تو این دنیا که دلیل نمیشه یه ماه بمونه …عملا خودو اول قبول کردی جنده بیاری خرجش با تو حالش با بقیه…سرتو مثل کبک کردی تو برف کیرت تو دستت بوده عقد کردی …اگه دوباره خواستی زن بگیری به کیرت فک نکن چیزای مهم ترم هست…
برای تسکین خاطرت فقط میتونم بگم که زنت رو گاییدم
اینجا داستان (((سکسی))) هست نه خاطره تلخ گویی
شاید در انجمن مطرح میکردی بهتر بود دوستمونgodforsaken هم به این موضوع اشاره کرد
در زندگیت موفق باشی…
نظری نمیدم فقط دارم این کده رو امتحان می کنم
هرچند جاش اینجا نبود ولی امیدوارم همونجوری که دوست داری زندگی جدیدت پیش بره
کسکش داستان سکسی نه درد دل تخمی
کون گلابی خو مادر یارو باید میگاییدی کیرم تو اعصاب و روانت روان پریش
>ما تو شهرمون از قدیمیا یه مثل داریم که بیشتر به واقعیت میخوره “میگن زن یا دختری که یه بار کیرحروم بخوره دیگه مزش میره زیر زبونش ترکش نمیتونه بکنه” آره داداش من همون اول که جریان پسر عموی تیزش رو فهمیدی همون اولش که هنوز اتفاقی نیوفتاده خودت رو رد میکردی منم اخه جریانم مثل تو بودش اما با داشتن دخترم تهدیدش کردم اونم به همین خاطر دیگه توبه کرده گرچه هنوز با استرس زندگی میکنم اما همش به خاطر علاقه ووابستگی دخترم بهش هستش زندگیم
نظر شما چیه؟داش داستانت خوبه ولی اینا همه کیر به دست منتظر سوژه جقن
کــ|نــ|ل تــــــــلـــگــــــــــر|م
xxxpoorn
جوین بشین…ممنون
نمیدونم چی بگم اختلاف سنی هم میتونه دلیل این اتفاق باشه هم نمیتونه باشه اخه خیلی ها اختلاف سنی دارند و حتی شاید بگم زنی و که مشکل دار هم بوده گرفتن ولی زنه بهشون خیانت نمیکنه و خیلی ها زنی گرفتند که اختلاف سنی زیادی نداشتن و تازه زنه خیلی هم سلامت اخلاقی داشته ولی پس از مدتی هوس کیر یکی دیگه رو کرده و یا اصلا بخاطر کیر و سکس نبوده بلکه بخاطر اینکه نمیتونسته با همسرش راحت باشه رفته سراغ دیگری و دل باخته دیگری شده و حتی دیدم خودم کسی و که فقط چون مردی که شوهرش هست نمیتونسته درکش کنه و خسته شده رفنه با کسی دوست شده و کم کم دل بسته بهش و از مردش دور شده پس بهترین راه اینه که جوونهای عزیز با همسرانتون رفیق باشید و دوست باشید تا با هم همه چیز و تجربه کنید حتی اگر خیانت خواستید بکنید من میگم با هم این کارو کنید و در کنار همدیگه اینطوری همیشه با هم هستید و در زندگی کسی نمیتونه شما رو از هم دور کنه چون نه تو میگذاری بری با کسی و نه زنت چون عاشق همدیگه هستید اما خبر ندارید
دقت کردین حنی تمام کسانی که خودشان توی این سایت ها هستند برای دخترانی که پاک باشند و زنانی که اهل زندگی هستند را برای زندکی کردن میپسندن پس خیانت نکنید و سر زندگیتون باشید
خیانت بدترین چیزه…تاثیراتش تا اخر عمر با کسی که بهش خیانت میشه میمونه.حرفتو میفهمم.نمیشه، حتی اگه بخشی، بازم نمیشه…تو دیگه تموم میشی
بايد قبل از عقد و ازدواج دوران حداقل ٦ ماهه نامزدي داشت براي شناخت كافي طرفين از همديگه
یعنی واقعا نکشتیش ؟