سلام من آرمینم از اصفهان و میخوام داستان حسی که این یکی دو سال درونم ایجاد شد و عملیش کردم و حتی الانم که دارم برای شما مینویسمش حشری میشم رو براتون بنویسم.
من آرمین و خانومم مهسا (اسم ها مستعار) 25و22 ساله هستیم و 3 ساله که ازدواج کردیم.من یه دوست مجرد به نام آرش دارم که از بچگی باهام رفیقه و از همون اوایل ازدواج 3تایی بیرون میرفتیم.اون اولا گاهی که تنها میشدن،یا یه نگاه بهم میکردن یا صحبت میکردن من به طرز عجیبی حسادت میکردم به آرش.آخه آرش از من خیلی خوشتیپ تره و حس میکردم نکنه یوقت مخ مهسا رو بزنه.
حتی چند بار به مهسا پریدم که دفعه آخرت باشه باهاش لاس میزنی و اون بیچارم میگف قصدی ندارمو واقعا هم قصدی نداشت.از یه جایی بعد انقد که داستان کاکولدی خوندم و سوپر کاکولد دیدم ناخودآگاه مهسا رو زیر آرش فرض میکردم و کیرم راس میشد و سریع آبم میومد.
حتی یبار که خونه تنها بودیم به آرش گفتم بیا ببینمت و اومد و مهسا هم پیشمون بود.من الکی گفتم میرم دسشویی و گلاب به روتون گفتم اسهالم و حالم بده ویه رب رفتم بیرون از پشت در اتاق یواشکی نگاه کردم ببینم چیکار میکنن اما هیجکاری نکردن.آخه مهسا خداییش خیلی دختر خوبیه ولی آرش میدونستم اگه مهسا بخواد حاضره بکنتش اما مهسا بهش حتی فکرم نمیکرد.اینقدر من حشری بودم همون از پشت در بهشون نگاه کردم و جق زدم سریع آبم اومد.
گذشت و گاهی باشوخی به مهسا حرف پیش میومد میگفتم تو یه جوری به آرش نگاه میکنی انگار میخواستی اون شوهرت باشه. و اونم میخندید و رد میشد.تا اینکه یبار بهش گفتم اگه شوهرت میشد بیشتر از من بهش میدادی حتما گف چطور گفتم آخه کیر درازی داره و واقعا هم داشت چون وقتایی که میرفتیم فوتبال شرتشو که عوض میکرد از رو شرتش میدیدم چه کیری داره و میدونستم قطعا از من بزگتره.این بار اینو که شنید رد نشد جواب داد شاید و یه لبخند شیطونی زد.
اینم بگم من از صمیم قلبم مهسا رو دوس دارم و اصلا نمیخواستم فکر کنه غیرتی روش ندارم و خدایی نکرده ازم متنفر بشه و جرات نمیکردم مستقیمم حرف دلمو بهش بزنم.تا اینکه بحث پیش آوردم که مهسا اگه من بخوام سکس سه نفره با یه دختر دیگه داشته باشیم نظرت چیه؟ فحشم داد و گفت تو نظرت چیه پسر بیاریم؟ منم خدا خواسته گفتم اگه تو واقعا بخوای من موافقم.
گفتم من عاشقتم بخاطر لذت بردن تو حاضرم هر کاری بکنم و اینارو که شنید و فهمید من موافقم اونم راضی شد. و بهش گفتم اصلا برا اینکه بهت ثابت بشه اول با یه پسر بعدش اگه تو اوکی دادی با یه دختر.که اونم قبول کرد و گفتم حالا کی؟گفت نمیدونم نظر خودت چیه؟که من آرش و پیشنهاد دادم و اونم گف باشه.بعد باهم سناریو چیدیم که آرش و دعوت کنیم خونه و من برم پایین اومدم بالا ببینم در حال سکسن و منم برم پیششون.
سرتونو درد نیارم قرار شد آرش بیاد و من برم دسشویی و مهسا براش چایی با آب ولرم بیاره و چایی رو بریزه رو شلوراش یه جوری که مجبورشه شلوارشو در بیاره جلو مهسا و بعدم مهسا با لذت به شرتش نگاه کنه و باهم سکس و شروع کنن.
اون روز رسید و ما همین نقشه رو عملی کردیم و من پشت در نگاهشون میکردم مهسا چه حشری شد از دیدن کیر آرش زیر شرتش. آرش اولش ترسید که مهسا بهش گف خیالت راحت آرمین با خودم. شروع کردن از هم لب گرفتن و منم نتونستم تحمل کنم سریع اومدم تو پیششون که آرش اولش با یه استرس بهم نگاه کرد دید خودم چیزی نمیگم خیالش راحت شد و باهم ادامه دادن.
یهو دیدم مهسا نشست جلوی پاهای آرش شرتشو کشید پایین کل کیرشو کرد دهنش،کاری که به ندرت برا من میکرد.بعد پنج شیش دقیقه خوردن کیر آرش،آرش شلوار جین مهسا رو کشید پایین و خوابید روش. اینم بگم مهسا 22ساله 160قد و55کیلو وزنشه با سینه75 و خیلی سفید. از حق نگذریم خیلی سکسیه.آرش یه هفت هشت دقیقه ای مهسا رو کرد و براش دستمال آوردم آبشو خالی کرد تو دستمال با مهسا همدیگرو بغل کردن.
نظراتتون رو برام بنویسید.مهسا و آرش بعد از اون بازم سکس داشتن که فرصت پیش بیاد براتون مینویسمش
نوشته: آرمین
چرا تو دستمال؟من زن بگیرم دوس دارم اب کیر بکنشو بخورم ❤️
همشون یه رفیق دارن که از بچگی باهاشون بوده،خوشتیپتر بوده، کیر درازتر بوده و البته از همه مهمتر خیلی بهش اعتماد داشتن
😂😂😂😂😂😂
از اینکه میدیدی نامزدت به رفیقت زل میرزنه ناراحت بودی؟ خوب دونفری میرفتید بیرون!! این خیلی فکر میخواست؟ ولی این مهم نبود هدف نویسنده حزب الهی این کستان این بو که بگه داستان های بیغیرتی اینجا رو بخونین شماهام بیغیرت میشین!! یعنی دلم برا همتون میسوزه اول یه گی میخونید همتون گی میشید! بعد داستان بعدی کون کونکه همتون کونی میشید! بعد محارم است همتون مریض جنسی میشید! آخریشم کاکولده همتون کاکولد میشید و میرید میخوابید! آخه شماها هیچ هویت و شخصیتی از خودتون ندارین هویت و گرای جنسی شما رو آخرین داستانی که در شهوانی خوندین مشخص میکنه!! احمق بیشعور…
آرمین جون چرا میپیچونی عزیز فوتبال شرت چیه یک عمر به یارو دادی بعد واسه ما رمان و … میگی مشتی برو به دادنت برس تو کجا زن گرفتن کجا
شاشیدم به کارخونه گلنار که معلوم نیست چی قاطی صابونها میکنه، حتی قرص هم اینهمه توهم نداره. بچه خوشگل جقی کاملا مشخصه که توی عمرت سکس نداشتی. اخه کونی نقشه کشیدید چایی بریزید رو لباسش تا مجبور یشه لباس عوض کنه و زنت هم شورتش رو ببینه و بعد باهاش سکس ١ 76کنه؟؟؟؟ خودت وقتی شورت کسی رو ببینی بهش کون میدی؟!
باز هم یه جقی داستان نوشت
اخر داستان قشنگ معلومه که ابش اومده و حوصله نداره ، زود تمومش کرد
اتفاقا منم اصفهانم
مطمئن باش زنت منو ببینه حشری میشه 😋🤣
باوا خدایش شهوانی رو گاییدین با این کسشعراتون
منم خیلی دوست داشتم خانمم به صمیمیترین دوستم بده ولی چند بار غیرمستقیم گفتم قبول نکرد حتی یه بار به دوستم گفتم برو تو نخش و اگه پا داد بکنش طوریکه مثلا من خبر ندارم امیر اولش فکر کرد دارم امتحانش میکنم ولی وقتی دید که قضیه جدیه ترسید خانمم پا نده و به خانمش بگه و بیخیال قضیه شدیم
این چرا تگ تریسام خورده؟
این مردک الدنگ فقط برا بکن زنش دستمال آورده
این تریسام حساب میشه؟
با اینکه کستانکت دروغ بود ولی آرزو دارم یه زن جنده گیرت بیاد
نفر اولم خودم جورشو میکشم
تو هم یکی مثل ارشیا ، منم آرمین 😂
مزخرفتر از اونی بود که زحمت فحش بکشم
فک کنم جدیداً شرکت گلنار فرمول سنتی قدیم و با فرمول صنعتی جدید رو قاطی کرده که جقیها اینطور نویسنده میشن
خوش به حالت برای من وخانمم هم دعا کن که قسمتمون بشه
تو این سکس سه نفره نقش تو چی بود؟ فقط دستمال آوردن؟
تو همونی نیستی که داستان کون دادنتم آپلود کردی؟
کاملا کصشعر . یجوری نوشتی که اصلا تحریک کننده نبود
مغزهای کوچک زنگ زده