زنم و حاجی (2)

1393/09/15

…قسمت قبل

اون شبی که حاجی دعوت بود خونه گذشت، بماند که تو کل اون 2 ساعت اگه شیدا نشسته بود، که نگاه حاجی به چاک سینه و رونا شیدا بود، اگه پاشو می نداخت رو پاش، که محو کون کپل شیدا می شد، اگه پا میشد بره، که می رفت تو کف کون و شورت قرمزی که زیر شلوارش معلوم بود… خلاصه گذشت و حاجی که رفت به شیدا گفتم: دیدی! همش چشش به تو بود! با اینکه می دید من دارم می بینم که نگاش به کون تو، ولی باز بیخیال نمی شد! شیدا گفت: چکارش داری؟! حالا اینم مثه باقی یکم نگاه کرد! چیزی که از من کم نشد! گفتم: اره یکم نگاه کرد، کم مونده بود بپره روت! گفت حالا شاید سری بعد پرید! گفتم: شیدا تو هم انگار بدت نمیادااا! شیدا هم گفت: دوست دارم وقتی یکی اینجوری تو کفمه! حالا شاید بیشتر خوشم بیاد، بعد مثه اون سری مغازه داره یه حالی هم به این میدیم! گفتم: بلللههه! من از الان دارم میبینم که خودت مثه همون مغازه داره، کیر این حاجی رو میگیری میزاری تو کست! گفت: اخ، بش میاد کیرش بزرگ باشه! گفتم امید وارم باشه، وگرنه باید یکی دیگه هم جور کنم!

روزا همین جور گذشت، تا یه سری حاجی اومد در خونه و دعوتمون کرد پنجشنبه بعد شام بریم پیشش، با یکم تعارف قبول کردیم و روز موعد که رسید، شیدا یه لباس شب پوشید، کمر لخت، سینه هاش توش از وسط و اطراف بیرون، تا وسط روناش! گفتم: شیدا، تو هم دهن حاجی و سرویس کردی! میخوای بش بدی، دیگه چرا این کارارو می کنی؟! بگو بابک دوباره دلم میخواد با کسه دیگه باشم، گفت: اون که نیاز به گفتن نداره! لذتش به همین کاراس! شیطنت اینجوری! حالا وقتش بشه که دیگه میدم! تو میدونی! گفتم: تو هم میدونی که من مشکلی ندارم دیگه می تازی واسه خودت! گفت : حالا نمیخواد خودتو لوس کنی، زود باش بریم!

از اینجا بگم که وقتی رو مبل حاجی نشست، فکر کنم کلا منو ندید اون شب! تا قبل که رونارو توی ساپورت میدید، اون جور میخ میشد! حالا که دیگه داشت مستقیم میدید، معلوم بود فقط داره به لاپا شیدا فکر میکنه! من که خودم حشر و تو چشا جفتشون میدیدم! اون شب شیدا که پاشد بره دستشوئی، حاجی بهم گفت، قدر خانومتو بدون، زن زیبا نعمته! گفتم بله حاجی، جاش رو چشه ماست! هر چی بگه همونه، جون بخواد من دریغ نمیکنم! گفت حرفش برو داره! گفتم: اوه حاجی یعنی هرچی که شما فکر کنی! گفت هرچی؟! گفتم بله حاجی جان، هرچی! یه نیشخندی زد، تو نگاش فهمیدم که فهمیده که: زنه که میخاره! مرد هم که خر زنست! پس کسو افتادیم!

دیگه بعد اون شب، واقعا شک نداشتم که هم شیدا نفر بعدی و که میخواد بش بده انتخاب کرده، هم اینکه صد در صد حاجی خود جنسه! اونم بدش که نمیاد هیچ! از خداشه… هفته بعدش بود که با شیدا رفتیم بیرون یه کم خرتو پرت گرفتیم و شیدا یه مانتو گرفت! شب موقع خونه رفتن با حاجی با هم رسیدیم دم در خونه! خلاصه از پله ها که بالا خواستیم بریم، مثه همیشه اول شیدا، بعد حاجی و بعدم من! ما طبقه 3 بودیم حاجی 4! همین جور که حرف میزدیم، گفتیم خرید بودیم و اینا، که شیدا شروع کرد مانتوشو دراوردن که بابک بزار مانتو جدیدمو بپوشم، گفتم باشه، که توی همین گیرودار، حاجی گفت، راستی بابک جان این سیستم من یکم مشکل داره بیا یه نگاه سریع بش بنداز اگه وقت داری، ببین فقط چشه! گفتم حاجی وقتم نباشه واسه شما وقت باز می کنیم، توی همین اوضاع، شیدا هم مانتو رو که دراورد و بود، داشت همین جور از پله بالا میرفت به مانتو جدیدش ور می رفت که تن کنه، حالا تن هم نمیکنه! من فهمیدم عمدی داره لفت میده! چون فقط ساپورت و تاپ تنش بود، همین جورم که از پله ها یواش یواش میرفت بالا، قمبل هم میکرد، پشتشم دقیق صورت حاجی بود با یکم فاصله از کون شیدا! منم که پشت حاجی بودم داشتم شورته زردش و میدیدم! توی همین حالت رفتیم تا در خونه ما من وسائل و گذاشتم، اونا هم توی اون حالت رفتن یه طبقه بالا خونه حاجی! جالب اینجا بود، وقتی رسیدیم طبفه 3، من گفتم من وسائلو بذارم میام بالا، نه شیدا واساد، نه حاجی! همین جوری رفتن بالا! حاجی هم که چشم از کون ور نمیداشت دیگه! هیچی وقتی رسدیم بالا، خونه حاجی دیدیم شیدا تو مانتو جدیدش واساده روبرو حاجی، که حاجی خوبه، حاجی هم گفت: مبارک باشه، مثه همیشه خوش تیپ و … حرفشو خورد!!! سریع گفت فقط یکم تنگ نیست؟! اشاره کرده به سمت سینه ها شیدا که این وسط( بین دوتا سینه شیدا) باز شده از بس تنگه! شیدا هم با یه خنده که نشون از خارش شدیدش میداد، گفت نه حاجی مدلشه! باید اینجور باشه، برگشته کونشو سمت حاجی نشون میده میگه ببین، همه جاش تنگه! حاجی هم که دیگه روش خیلی بیشتر باز شده بود گفت درسته، اصلا قشنگیش به همینه! دیگه من و حاجی رفتیم پا سیستمش ببینم چشه، دیگه شیدا هم رفت پائین، خلاصه مشکل سیستم که یه ویندوز بود باید نصب می شد که گفتم حاجی طول میکشه، الان وقت نیست، باشه یه وقت دیگه، دیگه می خواستم بیام که حاجی داشت تشکر می کرد و اینا، گفتم حاجی ما حال میکنیم باهات که اینقدر باهات صمیمی هستیم، وگرنه ادم که با همه صمیمی نیست! گفتم: هم من هم شیدا دوستون داریم، گفت زنده باشید، منم، خدا زنتو حفظ کنه، خدا زن خوب نصیب ادم کنه، منم یه حرفی زدم، که بعد که نگاه حاجی دیدم فهمیدم چی گفتم! بش گفتم حاجی نصیب کرده دیگه! گفت خوب نصیب تو کرده نه من که هنوز، گفتم چه فرقی داره حاجی! یهو یه نگاه کرد و گفت: یعنی زن تو زن منم هست دیگه! گفتم از نظر من که میتونه باشه دیگه خودتون دوتا میدونید! خندیدم که یعنی سه کارو بگیرم، ولی دیگه انگار اون فهمیده بود که یعنی اقا من میزارم زنم بت بده! پشتش گفتم: حاجی من اگه شیدا با کسی حال نکنه پشتشم، اگه حالم بکنه پشتشم!

نمیدونم، ولی اون شب اینجوری گفتم، چون میدونستم که شیدا دلش چی میخواد، می خواستم یه جور خیال حاجی و راحت کنم که اقا موضوع چیه، وقتی به شیدا گفتم، هم خوش حال شد هم یکم ناراحت، گفت حالا چی فکر میکنه! گفتم هیچی! هم تو معلوم بود میخوای! هم اون! حالا دیگه فقط خیالش راحت شد که حله!

گذشت تا 2 روز بعد من صبح سر درد بدی داشتم، برگشتم خونه که استراحت کنم، رسیدم، قرص خوردم و رفتم توی تخت، طرفا ساعت 2 ظهر بود دیگه، شیدا هم که خونه بود. یهو بیدار شدم، منگ و گیج! به گوشه کنار اتاق یه نگاه انداختم، دیدم یه کاغذ روی میزه! شیدا نوشته بود که میره خونه حاجی ویندوز سیستمشو عوض کنه، و من نگران نباشم و میاد! منم که گیج نمی دونستم ساعت چنده، ساعت چند رفته! خلاصه یه چرت دیگه زدم ، یکم دیگه پاشدم، رفتم دستشویی، یه آبی خوردم و اینا، یکم بخودم اومدم دیدیم ساعت 6:30شده!!!گفتم این چرا نیمده هنوز پس، که دیدم در واحد و یکی داره میزنه! رفتم درو باز کردم، دیدم شیدا شاد و خندون اومد تو، شرت وتاپ و شلوارکش هم دستش بود! لخت لخت بود! بغلم کرد و بوسم کرد و گفت، ببخش نشد تحمل کنم باشی! دیگه خیلی می خارید! دادم حاجی خاروندش!

درو بستم گفتم دادی بش؟! گفت اره! اول شوک بودم بعد کم کم فهمدیم چی شده! کیرم سیخ داشت میشد! تا من داشتم لود می کردم، شیدا رفت سمت حموم گفت بزار دوش بگیرم میام واست میگم همرو… اینکه شیدارو شاد میدیدم شادم کرد و به اینکه فکر می کردم شیدا تا من خواب بود تو خونه بالای داشته میداده شدید حشریم کرد، و میدونستم که این تازه باره اوله! ما هنوز 6 ماه دیگه توی این خونه هستیم! همین جور که منتظر بودم بیاد واسم تعریف کنه همه چیو، داشتم به حاجی فکر می کردم که چه حالی کرده کونده! داشتم به این فکر میکردم، که تا یکی دو هفته بعد، روی همون مبلی که من الان نشستم، حاجی، جلو من داره شیدام رو، زنه نازمو از کس و کون میگائه! باقی و اگه دوست داشتید، توی قسمت بعد میگم. من اینجا فقط واسه خاطر اون چند نفری که شعور دارن، دوست دارن و میگن بنویس، می نویسم! وگرنه که، من و زنم، داریم با زندگیمون حال میکنیم! هیچ وقتم به هیچ کس بخاطر نوع زندگیش فحش ندادیم! حالا دیگه اگه کسی فحش میده، شعورش رو میروسونه که درک نداره که زندگی دیگران به کسی ربط نداره که بخواد فحش بده یا نه!
جالب اینجاست همه اینا که اینجا کس شعر میگن، همونای هستن که تو خیابون دنبال زنه مردم هستن، بعد اینجا چون دستشون به گوشت نمیرسه میگن بو میده! مرسی از دوستان.

ادامه …

نوشته: بابک


👍 4
👎 1
201422 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

446419
2014-12-06 15:17:05 +0330 +0330

like clapping

1 ❤️

446420
2014-12-06 15:33:47 +0330 +0330
NA

خب بده منم بکنم این زن لعبتت رو رفیق

0 ❤️

446422
2014-12-06 17:20:05 +0330 +0330
NA

Gnashing bud

0 ❤️

446425
2014-12-07 10:27:59 +0330 +0330
NA

خوب بود حالا که خودت می خوای و غیرت نداری خوب زنت را بیار منم بکنمش پول خوبی بهت میدم

0 ❤️

446426
2014-12-07 11:14:54 +0330 +0330
NA

کیرم تو مغز نداشتت تاپاله بیغیرت

0 ❤️

446428
2014-12-07 16:13:25 +0330 +0330
NA

عالی بود دوست عزیز

من و همسرم هم دقیقا همینطور هستیم و بینهایت هم از زندگیمون داریم لذت می بریم این کسایی رو هم که میان یه چیزایی میگن بزار به حساب نادانیشون و خودتونو ناراحت نکنید و دلسرد هم نشید.

0 ❤️

446430
2014-12-08 03:56:10 +0330 +0330

خوش باشید خوشم اومد.

1 ❤️

446431
2014-12-08 05:05:14 +0330 +0330
NA

چرا حاجي؟ چرا آن مرد بقال؟
به شيوايت بگو كس مغز باحال
بيا با اهل سايت ما نشين تا
كست چرخد به دور كير اقبال

شاد باشيد دوستان

0 ❤️

446433
2014-12-08 05:34:36 +0330 +0330
NA

اولا داستانت غلط املایی زیاد داشت و اصلا نمیشد راحت خوندش . بعدشم اگه خانومت راضیه بگو به منم بده کیرم بهتر و خودمم سکسی تر از حاجی هستم.تو هم میتونی جق بزنی خوبه؟ اینم آیدیمه mohammadrezaasadi63

0 ❤️

446434
2014-12-08 06:35:20 +0330 +0330
NA

jaleb bood… edame bede … baghiasho ham benevis…

1 ❤️

446435
2014-12-08 07:16:37 +0330 +0330
NA

نوش جون خودت با همسرت کور شود هر آنکه نتوان دید

1 ❤️

446436
2014-12-08 11:01:29 +0330 +0330
NA

کسشعری تلاوت کردی

0 ❤️

446438
2014-12-08 11:59:23 +0330 +0330

خووبه … بازم بنویس

0 ❤️

446439
2014-12-08 23:46:43 +0330 +0330
NA

تنها احمقي كه ميتونه راحت در مورد دادن زنش حرف بزنه يه ادم بي خايس( گي ) كه يعني خودشم دوس داره كناره زنش بده

0 ❤️

446440
2014-12-10 02:11:51 +0330 +0330
NA

مرسی عالی بود ادامشو بذار، هرکس هم فهشی میده به خواهر و مادر خودش فهش میده تا الان هم هر کس فهش داد به حاجی بگو برو خواهر و مادرشو درست کنه بیاد!

1 ❤️

446441
2014-12-11 08:42:01 +0330 +0330
NA

به نظر من که عالی بود. امیدوارم بازم ادامه بدی.
هرکسی یک سلیقه ای داره، خیلی ها شبیه تو هستن.البته ی عده هم هستن که عقده دارن و فحش میدن بهشون توجهی نکن

1 ❤️

446442
2014-12-11 11:16:33 +0330 +0330
NA

aliiiiiiiiiiiiii bod dada
faghat saritar baghiei dastanam bezan
damet garm

0 ❤️

446443
2014-12-11 11:36:31 +0330 +0330

عالی بود خیلی دیر ارسال میکنی خیلی حال میکنم باهاتون از تجارب دیگتون هم بنویس در زم از اندان زنت یه عکس بزار تا خیلی باحالتر شه زیادتر شه مر30

0 ❤️

446445
2014-12-19 11:42:45 +0330 +0330
NA

کسی غلط میکنه فحش بده !! به فلان مادرش میخنده !! داستانت عالیه یه جورایی شبیه زندگی من kiss2

1 ❤️

446446
2014-12-19 16:53:22 +0330 +0330
NA

'ghfdگلابی حاجی کرده تو شادی new_russian

0 ❤️

446447
2014-12-21 07:11:01 +0330 +0330
NA

بد نبود ولی دیگه خیلی کس و شعر بود موفق باشی بیشتر فکرکن کمتر جق بزن و نگارشتو بهتر کن موفق باشی bad

0 ❤️

446448
2014-12-21 07:12:23 +0330 +0330
NA

سلام به بانوان شیرازی
انواع ماساژ قسمتهای مختلف بدن بسته به نوع نیاز انجام میشود
ماساژدرمانی
ماساژ برای رفع خستگی
شادابی
ریلکسیشن
خواب راحت
جنسی
بسته به انتخاب شما درصورت تمایل قسمتهای جنسی با پارچه پوشانده و ماساژ داده نمیشود
ماساژ از30دقیقه تا150دقیقه با انواع روغنهای طبیعی و صنعتی بسته به انتخاب شما
روغن زیتون کنجد انگور برپایه اب و یا ترکیبی مخصوص و…
ماساژ درمحل شما انجام میگیرد/جهت رزرو وقت و اطلاع از هزینه ابتدا نوع ماساژ و مدت زمان و یا نیاز خودرا خصوصی بفرستید

0 ❤️

446449
2014-12-24 08:19:30 +0330 +0330
NA

جاکش کیرم تو اون زنتو حاجیو از جمله تو درسته نود درصد آخوندا انن ولی نمیرن سراغ ناموس مردم کسکش تو برو ببین زن به سگ خونه بقلی نداده باشه بد برو کس کس کن مادر جده ی بی غیرت کونی برو به زنت برس که نره به حاجی بده تو گوه خوردی که زنتو دوست داری اگه دوستش داشتی نمی زاشتی احساس کم بود کنه اوبی کونده کیر کامل البغدادی تو کون زنتو خودتو حاجی برو ببین شاید حاجی داداش شیخ هارون باشه

0 ❤️

446451
2014-12-30 00:14:42 +0330 +0330
NA

کس شعر نوشتی که خودتم بخونی حالت بهم میخوره
آدم اینقدر کونی که حاظر بشه زنشو جلوش بکنن؟؟؟

0 ❤️

446452
2015-01-07 16:52:59 +0330 +0330
NA

والا با این‌که خودم به شخصه با داستانت همزاد پنداری نمی‌کنم اما این دلیل بر کوبیدنش نبود؛ فقط برادرِ من حالا تو این‌همه اقشارِ مختلف چرا یک آخوند رو واسه داستانت برگزیدی!؟ کم این جماعت ی عمر زن زوارمونو نمودن که تو هم باز تو داستانت داری بهشون حال میدی…!

0 ❤️

446453
2015-02-03 07:29:19 +0330 +0330

من میمیرم برای مرداهای بیغیرت مثل همسر خودم مرسی 20 بود

2 ❤️