سلام
این داستان گی هست خودم گی نیستم اما تو این زمینه با دونفر همجنسم پیش اومده ک حال کردم.
پس این داستان برای اونایی ک فقط بکنن و براشون جنسیت فرقی نداره بدرد میخوره هم برای اونایی ک تخصصشون حال کردن با همجنسه.
من میدونم در هر صورت شما فحشتونو میدید اما میخوام بگم این داستان داستان نیست و خاطرس. البته عاقلان را اشارتی کافیست و خودشون حقیقتو خوب تشخیص میدن…
من اسمم نیماس 19 سالمه و این ماجرا دوسال پیش توی فصل پاییز برای من پیش اومد ک هم خوبیهایی داشت و هم ضرری ک تا الانم تاثیرش از زندگیم کامل نرفته…
سال سوم دبیرستان با سه تا درس مونده تموم شد ومن ک هیچ وقت معدلم از هفده پایین تر نیومده بود اونسال معدلم سیزده بود. بدجوری احساس حقارت میکردم. البته اون نزول تحصیلی تعجبیم نداشت غرق در سرگرمیای جنسی بودم .بیستو چهار ساعته انلاین بودم وانواع پورنارو نگا میکردم جق میزدم با دخترا سکس چت میکردم بعضا خودمو دختر میکردم و مردمو سرکار میزاشتم و با پسرام سکس چت میکردم و این ور گوشی بشون میخندیدم و ازشون شارژم میگرفتم.
کاری ب درست یا غلط بودن کارم ندارم اما خواستم دلیل افت تحصیلی رم بگم ک همه چی روشن و واضح براتون توصیف شده باشه.
تابستون بعد گرفتن کارنامم با اینک پدرم چیزی نگفت . از دستم ناراحت بود اما ب روم نمیاورد ولی من بشدت خودمو حقیر میدونستم و اینده تحصیلیمو تباه میدیدم.
و ماه بعدش دقیقا روز 13 مرداد ی نقشه چیدم ک از خونه فرار کنمو ب تهران برم برای کار کردن و ترک کامل تحصیل…
نقشمو چیدم و زمانی ک پدرم قرار بود برای ی سفر کاری بره و مادرمم ببره و من تنها بشم حرکت کنمو برم تهران.
خب همینطورم شد روزی ک پدرو مادرم از خونه رفتن 19 مرداد بود و من بلیت رزو کرده بودم برای شبش و وسیله هامم تو ساک باشگام چیده بودم ک جای شکی باقی نمونه.

ساعت 7:45 صب ترمینال غرب میدان آزادی
-اقا کجا تشریف میبرید؟
من-جایی نمیرم
-بیاید کم حساب میکنم
من-ن ممنون جایی نمیرم
و با سرعت از خیابون ب طرف دکه روزنامه فروشی رفتمو ی روزنامه همشهری خریدمو ده هزار شارژو ی کیک و ابمیوه و دونخ ماربرو ک اونموقه نخی پونصد تومن بود .(:
نشستم روی ی نیمکت همونجا داخل ترمینالو شروع کردم به خوردن کیکو ابمیوه.
بعدشم ی سیگار روشن کردمو شروع کردم به خوندن اگهی های کار.
به یکی دوتا از رستورانا زنگ زدم نیروی کاربلد میخواستن.اما بلاخره یکیو پیدا کردم نوشته بود کارگر ساده میخوادو ب اون زنگ زدمو ادرسو گرفتمو پرسون پرسون خودمو رسوندم به سعادت اباد.

11صب
نزدیک در کشویی شدم منتظر بودم خودش واشه اما گویا هنوز ساعت پذیرش مشتری شروع نشده بود و در خاموش بودو خودم با دست درو باز کردمو رفتم داخل ک دیدم صندوقدار خانوم اونجا نشسته بود که
گفت:امرتون؟
-برای کار اومدم قبلا زنگ زده بودم
-بله بله اقای نیما پارسا؟
-بله خودم هستم
-خب شما باید ظرفشور اشپزخونه فرنگیمون بشید.
-منم گفتم مهم نیست هرچی باشه انجام میدم
-خیلی خوبه
بلند شدو منو به سمت انبار راهنمایی کردو بهم لباس داد
از اندام اون صندوقدار نگم براتون ک واقعا از روز اول بدجوووور رو مخم بودو رابطه مستقیمی با کیرم داشتو واقعا صندوقدار صندوقداری بود اما داستان من گی هستو نمیخوام از داستان خودم منحرف بشم.
(اگ تعداد لایکام از دیس لایکا بیشتر بود براتون از این خانومو لوندیاشو اینک با کیا میپرید تعریف میکنم )
شروع ب کار کردمو چند روزی گذشتو من جامو پیدا کرده بودمو لازم ب ذکر است ک جای خواب ما بعد از رفتن مشتریا تو سالن کف زمین بودش.
ی اشپز بد اخلاق سگ داشتیم ک بشدت پاچه میگرفت. شوخیم باهم میکردیم اما خیلی نچسب بودو بعد ی ماهو نیم یکم یخش باما اب شدو بجز گیر الکی دادن حرفای دیگه ایم میزدیم ک از علاقه شدیدش ب پسرای کم سن فهمیدم ک هرچی پورن دان میکرد ی پسر کم سن و ی مرد سن بالا توش بودن.منم ب یچیزایی شک کرده بودم حس میکردم میخواد کونم بزاره.
قبلا هم با همجنسم شیطونی کرده بودیم (لاپایی پنجا پنجا) اما هیچ وقت ب دادن کامل تمایل نداشتم .اونموقعم اگ طرفمم یکم شل تر بود من برنمیگشتم ک لاپام بزاره ی طرفه فقط خودم حالشو میبردم.
خلاصه من فک میکردم این بکنه و شبا هیچ جور طرفش نمیرفتم لامصب جاش طوری بود که دوربینا نمیگرفتنش همون جایی ک همه اسمشو میگفتنو خندشون میگرفت
"زیر میز 21"هیچی یکم دیگ گذشتو یشب ک گوشیم خراب شده بودو ی سریال بود ک انلاین دنبالش میکردم. اشپزمونم میدیدش منو مجبور کرد ک ساعت یک برم کنارش دراز بکشم . من قد بلندو قوی تر از اون بودم اما دستاو بدن اون ماهیچه ای بودو خوش فرم رنگ موهاش کهر بود(قرمز مایل ب قهوه ای) رنگ پوستشم سفید بود. 30 سالش بودو دانشجویی ک بعد فارغ شدندش به کارگری رو اورده بودو بعد چندسال اشپز خورده پایی شده بود.
هیچی سریال شروع شدو ما ب شکم کنار هم دراز کشیده بودیم ک دست چپشو از زیر شکمم ب کیرم رسوندو شرو کرد ب مالیدن. منم ک بدم نمیومد پتوم رومون بودو کسی متوجه نمیشد.دستش معلوم نبود خودمم ک هر روز جق خودمو میزدم بااون وجود همیشه کیرم مسلحه تو روزای اوج حشر رکوردم تا روزی ده بار جقم رفته .این تعریف از خود نیست اما همیشه ذهنم تو فکرای سکسی بود ک درسم نابود کرد و هیچ مقاومتی در اون مورد نمیتونستم بکنم .اما من تو اوج حشریتم باز تمایلم ب کردنه تا دادن هیچ جوری را نمیدم ک منو بکنن ینی تحریک کردن من ب دادن منجر نمیشه برعکس ب کردن منجر میشه.
سریال تموم شدو برگشتیم طرف همو همینجوری کیرمو گرفته بود یهو دستشو کرد تو شلوار و کیرمو لمس کرد و شروع کرد جق زدن بعد در گوشم گفت برگرد منم برنگشتم یکی دوباری گفت من فقط از اینکه کیرم تو دستش بود لذت میبردم گفت حدقل توام بگیرش برام.
منم براش جق زدم از رو شلوار ک خودش ک خودش کیرشو دراوردو داد دستم کیرش خیلی کلفت بود ک حتی از لاپایی دادن احتمالی بهشم پشیمون شدم.
هیچی باز گفت برگرد منم گفتم خودت برگرد انگار منتظر همین بود تا گفتم بش سریع برگشتو کونشو چسبوند ب کیرم از رو شلوار و هی میگفت بکن منم شک داشتم,میترسیدم بخواد ابرومو ببره اخراج بشم یا ی چنین چیزی. دستشو گرفتمو کیرمو دادم بش ک ب جق زدنش ادامه بده اما شلوارشو کشید پایینو کیرمو گرفتو کونشو هل داد سمت کیرم.منم خودمو کشیدم عقب گفتم نمیخوام با دست ابمو بیار اونم همونکارو کردو رفتم سر جای خودم خوابیدم.
فرداشبش باز همون داستان بود و من بازم ترسیدم بکنمش.جق زد برامو منم خوابدم.
شب بعدشم باز همونجوری شد ساعت دو نیم بعد سریال برام جق زد اما ابم نمیومد یجورایی هم استرسو نگا کردنم ب اطراف و هم عادت کردنم ب اون کار زیاد تحریکم نمی کرد باز پشت ب من شدو کونشو داد سمتم گفت بکن منم ک یکم از بابت اینک واقعا داده و باز میخاره خیالم راحت بود باز یکم ناز کردم چنبار گفتو از اون اصرارو من انکار خواست ک ب پشت دراز بکشه ک نزاشتم کش شلوارشو گرفتم سریع تا زانوش کشیدم پایین و کیرم ک میشه گفت 17/5سانتی بشه و کلفتیشم (قد ی موز متوسط با پوست) گزاشتم دم سوراخ کونش یکم با دستم بالا پایینش کردم خبری از مو نبود خیلی کیف کردم.چنتا تف گنده ریختم تو دست راستمو کیرمو باهاش لیز لیز کردمو یهو تا نصفه فرو کردم تو کون تنگش.
لامصب قبلا داده بود و خیلی راحت رفت اما با اون تفاسیر تنگ بود ک سر کیرم اذیت میشد و خیلی زیاد تحریک میشد. دقیقا مثل وقتایی ک تازه ابت اومده.
منم هی تف میزدمو بعد اینک لیز تر شدو سر کیرم کمتر تحریک شد .اروم اروم تا ته کردم تو کونش و شروع کردم تلنبه زدن. واقعا از کونش لذت میبردم.با اینک موقعایی ک جق میزدم بیشتر از پنج دیقه نمیشد اما اون شب نزدیک هجده دیقه تا بیس دیقه مداوم تلنبه میزدم تو کونش از جلوم براش جق میزدم ک یکم اونم حال کنه و نامردی نباشه اما میدونستم ک همینم کلی بش حال داده.
و تمام ابمو تا اخرین قطره تو کونش خالی کردم. اونم دست منو از رو کیرش برداشت.خودش جق زدو ابشو اوردو رفت توالت بعدش ی سیگار کشیدو برگشت پیشم دراز کشید. منم ک قبلش توالتمو رفته بودم و ابمم تو کون اون رفته بود زحمتی برا تمیز کردن خودم نداشتم و رفتم سر جای خودم خوابیدم.
تا یکی دوماه بعدشم میکردمش اولش هرشب بجای جق زدن اونو میکردم بعدش یجور شد ک جق زدنو ترک کردم و بجای هرشب هفته ای دوبار یا سه بار میکردمش… اما یروز ب خودم اومدمو گفتم این باید تموم بشه و فقط و فقط بخاطر دور شدن از اون کون رستورانو رها کردمو رفتم یجا دیگ مشغول کار شدم. بعدش دیگ ندیدمش شمارمم عوض کردم چون میخواست باز باهم باشیم. اما من دوس نداشتم چون گی نیستمو با دخترا بیشتر حال میکنم کس نرم کون نرم پاهای ظریف سینه های لطیف اما پسر هرچقدم کون باشه پاهاش شبیه پاهای فوتبالیسته نه ی زن یا دختر.سینه نداره و کلی فرقای دیگ ک ب درازی موهاو طنین صدام میشه اشاره کرد.

خب دوستان از اینک اینارو نوشتم خیلی احساس سبکی میکنم. و مطمئن باشید دو دستی تایپ کردم.
میدونم طولانی شده عذر میخوام. اگ دیدم لایک شده فحش نخوردمو خلاصه یکی دو نفری از داستان خوششون اومده بازم براتون میگم. من با دوتا پسرو ی دختر و ی زن رابطه داشتم اونارم تعریف میکنم و بعد اگ تمایل داشتید از ذهنم استفاده میکنم و داستان براتون میسازم.