زیر پوست نوشا (1)

1392/06/14

سلام دوستان عزیز شهوانی، داستانی که امروز آغاز کردم به نوشتنش حقیقت محض نیست اما حقیقت توش در جریانه، امیدوارم خوشتون بیاد لطفا منو راهنمایی کنید تو مشکلات و ضعف داستانم تا بتونم داستانای بهتری بنویسم، چون بالاخره همه ما واسه ۱ دلیل تو این سایت هستیم دیگه ؛)
خیلی‌ تو دوران نوجونیم خوشگل به حساب نمیومدم، چون مامانم نمیذاشت ابروهامو بردارم و زیر عینک طبیم چشمام گم شده بود، موهام همیشه چتری بود ، و یه کم تپل محسوب میشودم ، کّل ۲ سال اول دبیرستان به شیطنیم گذشت از گذاشتن ترقه تو دفتر ناظم تا کش رفتن ورقه. اما سر مساله پسر همیشه ضعیف بودمو اون از ترس مامانم نبود از ترس قیافم بود ، با این که زیاد شنیده بودم بگن نوشا چه چسمی قشنگی‌ داری چه پُست روشنی داری اما همیشه فک می‌کردم اینا کس شعر و ۱ پسر با من دوس نمی‌شه که بخواد دوست پسرم باشه ، جالبیش این بود که دوستان پسر زیادی داشتم اما اونا همیشه منو در حد ۱ دوست معمولی‌ دیدنو منم در دلمو بستم که اونا هم ۱ دوست معمولی‌ بمونن اما نشد بین تمام کشمکشم ۱ جا دلم رفت

۲۱ اردیبهشت بود و من سال دوم دبیرستان که دوستم هدا یه مهمونیه مخلوط گرفت قبلن از این مهمونیا می‌گرفت اما هیچوقت نشده بود منو دعوت کنه اما نمیدونم چی‌ شد که بهم گفت توام بیا، ذوق کردم همه دوستم بودن، مهممنی شب جمع بود و اون روز ۴شنبه خیلی سعی‌ کردم به مامانم دروغ نگم اما مامان من آدمی‌ نبود که جمبه شنیدن حقیقت و داشته باشه بالاخره پیچوندمشو به بهانه مهمونیه دخترونه رفتم. نمیدونستم چی‌ بپوشم آخر هم تاپ مشکیه یقه‌ ۳ سانتی با ۱ شلوار جین دمپا گشاد پوشیدم موهای کوتامو درست کردمو با ۱ آرایش اندک رفتم، از سر ذوقم نفر اول بودم فقط هد او برادرش بودن روی اپن آشپز خونه قلیون و چیپس و مزئو ۲ شیشه ودکا‌یی‌ انگور بود، همه بچه‌ها میگفتن مامان هدا بازه و راحت حالا باورم شد
القصه داستانو کوتاه کنم مهمونی شروع شد و من پشیمون از لباسم همه دوستم دامنی کوتاهو تاپ تنشون بود همین‌جور که هاج واج بودم پرستو زد دم باسنمو گفت:

خوب کونی‌ داریا نوشا

(خندم گرفت) برو بابا

به سینهی بازش زول زدم دستش ۲ تا شت بود داد دستمو گفت بزن یخت باز شه

دفعه اولم بود اما صبر نکردمو رفتم بالا سوخت تا پاین و سرفه کردم و پرستو خندید و رفت

دفعه اولته! (صدای پسرنی منو برگردوند)

آره( قدش بلند بود با موهای کوتاه سربازیو ته ریش مردونه )

دستشو اورد جلو گفت: شهابم، دوست هدا هستی‌

بللله، شما چطور!

منم! افتخار رقص میدی!

(هنگ کردم می‌خواد با من برقص!) آروم سرمو تکون دادم

کلم داغ بود از ودکا بود یا از برخور دست شهاب…

همه میدونستن تو دوستم رقص من حرف نداشت ۴ ۵ سال کلاس رقص میرفتم و اعتماد بنفسمو تو پیست رقص به ۳ برابر میرسوندم

بد رقص چشای متعجّب شهاب ثابت کرد که متهیر

شب با شادی برگشتم خونه و خوابیدم به فکر شهاب و خودمو توهماتم واسه آیندمون

دوشنبش هدا منو ۱ گوش‌ گیر اوردو گفت:

شاب شمارتو می‌خواد نوشا

شماره منو!!! (باورم نمی‌شد!)

آره دیگه! بدم یا نه خر خوش شانس!

بده! یکم در مورد این آقا شاب آمار بده بابا!

هدا چهرش راضی‌ نبود و مختصر گفت:

پیش دانشگاهی ، ریاضی‌ میخونه بچه سعادت آباد دوست فامیلیمن

نگامو تو چشای هدا انداختمو گفتم تو ناراحتی‌ از این قضیه!

نه! و رفت
با تعجب موندمو سعی‌ کردم به چیز بعدی فک نکنم، عصر ساعت ۶ بود که اولین اس‌ام‌اس شهاب اومد!

طولی‌ نکشید که فهمیدم شب مهمونی از سادگیمو چهره شرقیمو رقصم خوشش اومده

اولین قراره ما با کلی‌ ترس من و کلی‌ خواهش اون ۵شنبه هفته بعدش اتفاق افتاد خونه ما شهرک بود و خوب زیاد دور نبودیم از هم .

ساعت ۷ قرار بود همو جلوی میلاد نور ببینیم.

مامانمو به بهانه خرید کتاب پیچندمو رفتم سر قرار، ۱ شلوار جین چسب با ۱ مانتوی کوتاه چاهارخونه قرمز مشکی‌ با ۱ شال مشکیو ۱ کیف همون رنگ با آرایش محو چهرمو مناسب کرد!

جلوی میلاد دیدمش با ۱ تیپ مشکی‌ توسی‌ اومدو دست دادو رفتیم تو پاساژ دستم تو جیبم بود و سر به زیر که دستمو در اورد از جیبامو گذشت تو دستش، تضاد دستای یخ من با گرم اون دلمو لرزوند، قرارامون ادامه داشت و حالا من میمردم واسه شهاب و اونم گویا دوسم داشت ، شب تولد هدا باز مهمونی بود، اما این مهمونی طولانی تر بود با هدا هماهنگ کردم که شب خونشو بمونم و مامانمو در جریان گذشتم قرار بود که شهاب بیاد جلوی کوچمون با آژانس دنبالم، از وقت دوستیم با شهاب که حالا ۳ ماه بود سعی‌ کردم ۱ کم شیکممو آب کنم و به اصرار به جای عینک لنز گرفتمو چشمای مشکیه درشتم معلم شد تنها دردم ابرو هم بود که مامانم به هیچ صراطی مستقیم نمی‌شد

وقتی‌ پیراهن مشکی‌ بلایی زانمو تنم کردم کلی‌ خوشم اومد ازش سینه‌ام باز نبود اما تا کمرش از پشت چاک داشت بر عکس ابروهام مامان به تعارض جالبی‌ موافق مومک انداختن تمام بدنم بود و من هیچ جام مو نداشت پس پاهای بلریو با ۱ کفش مشکیه ۵ سنیتی تزین کردم آرایش به نسبت غلیظی با ۱ روژ قرمز زدمو مانتو روسری به تن رفتم سر کوچه بعد ۲ دقیقه آقا اومدن و من پریدم تو ماشین

از نگاهش مشخص بود از تیپ‌ام راضی‌ منم بودم با بلوز سرمیو شلوار مردونه تسیش دلمو می‌برد، گونمو بوسید و گفت با روژ قرمزت قسط شکنجه داری !

قلبم ریختو با ناز گفتم: با خودم آوردمش (از کی‌ من انقدر ناز دار شده بودم!)

چشمکی زد و گفت بپا ۱ هوو نبرمش

کّل مهمونی عالی‌ بود اما من زیاده روی کردمو ۱ کم مست شدم، رقص تنگو که رسید شهاب بلندم کرد از رو صندلیو منو به جامعه متاهلها برد! فکرشم نمیکردم به این زدایی با کسی‌ تنگو برقصم!

شیطون شده بودم هی‌ می‌خواستم لباشو ببوسم اما نمیزاشت! و نمیدونستم چرا

بعد مهمونی میدونست شب میمونم خونه هدا اونقد مخمو زد که راضی‌ شدم باهاش برم خونش چرا که مامانش اینا کیش بودن! شاید تو حالت عادی نمی‌رفتم اما مستی شیطونی منو کشید باهاش تو آژانس …
سرم رو شونش بود خواب بودم یا اثر الکل بود نمیدونستم بویی عطر تلخ بیژنشو می‌کشیدم بالا دست راستش رو بازوم بود و دست چپش رو رون لُختم

بینیشو می‌کشید به موهامو نفس عمیق می‌کشید و منم ۱ دستم رو دستش بود

وقتی‌ رسیدیم تو آسانسور تکیمو دادم به سینش انگار ۳۰ سال زن شهر دارم چه نازی می‌کردم…

برمگردند سمت خودشو گفت:

که رژه قرمز میزنی‌…

خمار نگاش کردم که لباشو چسبومد به لبم

کمرمو گرفتو محکم لبمو مکید، دهنمو باز کردمو زبونشو با زبونم لیسیدم، تو این ۳ ماه استاد لب گرفتن شده بودم

با صدای زنیکه وقت نشناس آسانسوری که گفت طبقه ۱۰ امّ راهم کرد

افتاده دنبالش رفتم در آپارتمانو باز کرد و گفت نوشا بیا داخل عزیزم

درو که بستو قفل کرد ترسیدام

دلم لرزید یهو احمقانه مامانمو خواستم ترسو تو نگام دید

بغلم کردو‌ گفت، نترس کوچولوی من!

مانتو روسریتو درار منم برم ۲ چیزی بیرمم بپوشی

وست حالشون ایستاده بودم که اس‌ام‌اس اومد از پرستو، از هل حلیم نیفتی تو دیگ!

جنده!

شهاب اومد طرفمو گفت، این شلورکو تیشرت من اندازت می‌شه عزیزم من میرم بپشش

شهاب!

جونم…، رفتم تو بغلشو دستمو انداختم در گردنش. با خودم تعارف نداشتم می‌خواستم بیفتم تو دیگ…

شهابم تا اینجا حسن نیتو نشون داده بود اما مرض نداشت منو بکشونه تو خونش که!

لبامون دوباره رفت تو هم که ایندفعه حرارت شهوت ازش میومد، با همون طریق لبالب رفتیم تو اتاق

جلوی تخت دستش رو کمر لُختم بالا پاین میشد و لباش تو لبم، منم دستمو به موهاش بود‌و‌ کمرش

زیب جلوی پیراهنو باز کرد و سینه‌ام افتاد بیرون رفت عقب و نگاشون کرد

جووووووووون ، چشاش داشت آبشون میکرد

ایندفعه خشن تر چسبید بهم و گوشمو لیسدو دستش رو سینم بود‌و‌ گاهی چنگشون میندخدو فشارشون میداد، هر لییییس به گوشم نفسمو تند میکرد دیگه نمیتونستم آهه نکشمو با یه آااااااااه ممتد اعلام کردم که دارم حال میکمم

بیکار نمندمو پیرنشو باز کردمو به سینه سفتش چند زدم و پشت گوششو مالیدم که انگار اونجا حساس بود

پیراهنو کشید پاین و هولم داد رو تخت ۱ نفرش

بهم زول زده بود‌و‌ شلوارشو دراورد زیر شرت مشکیش اژدهش نیمه بیدار بود

اومد رومو از گوشم تا زیر گلومو لیسید شورتم خیس شده بوده همش ناعله می‌کردم آاااااااااه و اوووووووهم تو هوا بود

که جواب هماشون جووووووون ناعله کن عشقم بود

شهاب با صدای فوق حشریش گفت جون دوس دریییییییییییییی

عععه شهاب مردم بسِ

شروع شده تازه عزیزممم

سرشو کشید بین پام و از رو شرت دماغشو به کسم مالید که جیغ زدم

جووووووووووووووونم کست چه آب اورده نوشا

شورتمو کشید پایئنو ۱ هوو با دیدنش وحشی شدو‌ زبونشو کرد لشهه

آاااااااااااای وااااااااااااااااااااای خوووووووودا ئه‌ من دیگه تمومی نادش

چوچلمو که مکییید و لیسید دستش که رو سینم بالا پاین شد احساس کردم از رونم تا ش شیککم داغ شده با فشار آاااااااااااااااااااااااااهههههه و آب مو خالی‌ کردم

سرشو اورد بالا چونش خیس بود دستمال و دادم بهش منو خودشو پاک کردو‌ اومد روم

لبمو بوسید چشام بسته بود

نوشا…

آروم گفتم بله

چشاتو باز کن!

باز کردم توش خجالت بود ، لبمو بوسید و گفت مرسی‌ که اجازه دادی

شروع کار به بوسیدن لبم ، و مالیدن سینم، تا حال بیام

سفتی لای پام نشون میداد که اونم می‌خواد آروم شه

خوابوندمش رو تخت اومدم روش بین پاسه نشستم و مثل خودش سرمو بشرتش نزدیک کردمو با دماغم به کیرش مالیدم

با آاه ااش فهموند پورن‌های که دیدم بی‌ فیده نبوده

شرتو کشیدم پایئنو ۱ کیر نسبتا کلفته ۱۸ سانتی پرید بیرون

لبمو دورش گذشتمو سرش لیسیدمو زیرشو با دست مالیدم اونقد تکرار کردم تا کمرش تکون خورد و گفت بوخورشههههههه

کردم تو دهانم اما دندونم بهش خورد و خودش کشید عقب

ببخشید شهابم

فدا سرت عشقم برگرد!

شهاب از کون!

امشب نه حالمم خرابه ،

به صورت سجده شدم و کیشو مالید به چاک کسم

اهههههم بلند شد ، نکنی‌ تو ها

حواسم هسسس ، صداش سگ حشری بود

لای چاک کونو کسم جلو عقب کرد و لممبری کنمو چنگ میندختوو ناعله میکردیم کسم باز ترشح داده بدو حرکت کیرش تندد تر شود

آاه‌ه‌ه‌ه‌ه‌ه‌ه‌ه‌ه‌ه‌ه‌ه‌ه‌ه‌ه و اهههههه ۲تا مون با حرکت کیرش لای پام بالاخره به اوج رسید ابسو خالی‌ کرد بین پممم

و همون لحظه کسم هم دوباره خالی‌ شد افتاد روم و خسته گفت

عاشقتم نوشا

منم عزیزم

۲ دقیقه دراز بکشیم بعد پاکت می‌کنم خودم

نرسیدم بگم باشه و خوابم برد تا صبح

لخت که صبح بغلش پا شدم حس ۲گانی داشتم سریع خودمو شستم ۱ نت گذشتمو با ۱ آژانس به سمت خونه رفتم …

---------------------------------------------دوست عزیز اول از همه ببخشید اگه نگارشش ایراد داشت و تایپ بد بود، دوم هم که نظر یادتون نره خوب و بعد فحشو تشویق ممنون میشم :* نوشا-------------------------------------------------------------------------------------------------


👍 0
👎 0
52810 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

397727
2013-09-05 05:55:29 +0430 +0430
NA

چی شد؟؟؟نفهمیدم دو باره بنویس

0 ❤️

397728
2013-09-05 10:08:13 +0430 +0430
NA

با لهجه افغانی نوشته بودی گلم؟دوم دبیرستان؟من سوم دبیرستان تازه از توکتاب زیست خوندم بچه چطوربه دنیامیاد!حتما الانم حامله میشی و بچه تو بغل میزنی میری مدرسه!

0 ❤️

397729
2013-09-05 10:37:56 +0430 +0430
NA

غلط املایی و تایپی اونقدر زیاد بود که نخوندم تا ته داستانتو

0 ❤️

397731
2013-09-05 22:26:04 +0430 +0430
NA

این سبک وسیاق نوشتن و به قول خود اون که تو نظرمه لایف استایل مطرح شده در این داستان منو یاد یه نفری انداخت. در ضمن من فکر می کنم داستانو به جای کیبورد فارسی با فارسی ساز تایپ کردید که انقدر غلط تایپی داشت! که همینم باز منو یاد یکی می ندازه! بگذریم…

[quote=نوشا]---------------------------------------------دوست عزیز اول از همه ببخشید اگه نگارشش ایراد داشت و تایپ بد بود، دوم هم که نظر یادتون نره خوب و بعد فحشو تشویق ممنون میشم Kiss نوشا-------------------------------------------------------------------------------------------------[/quote]
معلومه که شما کمی استعداد و قریحه دارید ولی چه ضرری داشت به جای آپ کردن این داستان سر تا پا مغلوط و مغشوش و گذاشتن اسمایلی بوسیدن برای خر کردن خواننده! اگه خودتونم وقت یا حوصله ی غلط گیری و ویرایش نوشته را نداشتید . از کس دیگه ای -از یه دوست- کمک می گرفتید. که غلطهای بی شمار تایپی- املائی شما را می گرفت؟؟؟ اونموقع هم ارزش زحمتتون بیشتر به چشم می اومد و هم نمی بایست طبق نظر خودتون منتظر شنیدن فحش و فترات می موندید!!!
ولی استنباط شخصی من اینه که اگر کمی بیشتر روی نقاط ضعفتون کار کنید؛ و بیشتر بخونید . این امکان وجود داره که در آینده نویسنده ی خوبی از شما حاصل بشه.

0 ❤️

397732
2013-09-06 03:12:41 +0430 +0430

در کل تبریک می گم به کارت ادامه بده . ولی خودمونیما خوب جنده ای هستی که بابا یه سری هم به ما بزن قول می دم بد نگذره جیگرررررررررر

0 ❤️