سارا و اولین خاطره لذت بار هادی

1394/04/05

سلام اسم من هادی هستش و ۲۶سالمه قبل از این خواطره که تاریخش مال اواخر سال نود سه هست سه تا سکس داشتم همش ولی این یکی خیلی من رو تامین کرد


(شماره گیری)بوق…بوق…بوق…مشترک مورد نظر در دسترس نمیباشد
ده دقیقه بعد (شماره گیری مجدد)بوق…بوق…
الو!
-الو سلام سارا خوبی؟
-ممنون خوبی کجایی؟ بیرونم دارم میرم سمت خونه کارت داشتم میخواستم ببینم فردا میتونی بیای خونمون هر جفت همخونه ای هام نیستن .
-جدی؟
-اره خدا رو شکر یکی شون رفته ولایت یکیشونم رفته برا فوت باباش فک نکنم تا چهلمش بیاد.
-باشه پس فردا اونجام. فدات خداحافظ.
-خدافظ بعد از اینکه تلفن رو قطع کردم با کلی ذوق و شوق رفتم خونه و دیدم عین بازار شام شده شب قبلش رفیقامون اونجا بودن و کلی ریخت و پاش کردیم دست به کار شدم و شیش ساعت تموم خونه رو ترو تمیز میکردم چون سارا خیلی به تمیز بودن خونه گیر میده یهبار اومد خونمون از بس خرت و پرت تو اتاقم چپونده بودم از خونه در رفت و با کلی عزت و التماس برشگردوندم.القصه ما که حسابی تو کف سکس با این دختر نانایی بودیم عین سگ خونه رو تمیز کردیم و ساعت دوازده شب با یه املت شب رو صب کردیم. صبح اونروز تصمیم گرفتم سر کار نرم و با سارا حال کنم برا همین بهش زنگ زدم و گفتم:جانا بیا و جان بده\ما را ز مرحمت خود امان بده تا شعرو شنید گل از گلش شکفت و گفت:بابا ساعت نه و نیم صبه بذار ساعت یازده یه بهونه جور میکنم میام. خلاصه تا رسیدن سارا ما از هشت صبح تا یازده و نیم همینطور به ساعت زل زدیم …زل زدیم…یکم راه رفتیم… یکم تلویزیون نگاه کردیم به اندازه تمام روز قبل این سه ساعت طول کشید تا اینکه زنگ در خونه خورد منم از جا چون مار حلقه جهیدم و درو باز کردم… اه همسایه گند و بد عنقمون اومده بود دمه در و از اینکه درتون صدا میده و ما اسایش نداریم و از این حرفای کسشر مغزمونو پر کرد منم یهو دیدم از سر کوچه سارا داره میاد سریع حج خانومو دک کردم و گفتم همین فردا درستش میکنم اونم رفت و این اومد رسید دم در خونه مثل ببری که آهوی گرانی گیرش امده باشه دستمو دور گردنش حلقه کردم و کشیدمش توی خونه همونطور که سرش تو بغلم بود و سینه های متوسطش به سینه هام چسبیده بود لبو چسبوندم. اونم همراهی کرد و بدون عجله یه یست دقیقه با ارامش تمام لب بالاشو من میمکیدم لب پایینمو اون میمکید حسابی کیفور بودم تا دم در پذیرایی داشتم ازش لب میگرفتم بردمش تو اتاق خودم و خابوندمش رو تخت لبامون هنوز تو هم بود ولش نمیکردم تو همون فرم دستم که پشت کمرش بود رو دوتایی گذاشتم رو سینه هاش از همون اول احساس کردم که به اندازه مشت خودمه چون من زیاد سایزا دستم نیست ولی بعد فهمیدم سوتین زده بوده خلاصه بعد از یه لب حسابی دکمه های دامنشو باز کردم یه تک پوش زیرش پوشیده بود روسریشو برداشتم و دست چپمو لای موهاش برم و نوازشش کردم بد تک پوششو در اوردم وای چی میدیدم یه جفت سینه تپل و سفت سرشون تیز شده بود و حسابی میدرخشید یکم سارا سبزه بود ولی فقط صورتش تمام بدنش سفید بود سوتینو باز کردم و پستونای برفیش مثله غنچه لاله از هم باز شد وای مغز کلم داش سوت میکشید شهوت تو چشام موج میزد دستامو گذاشتم رو سینه هاش و مثله اینکه بخوام بدوشمشون از طرف بدنش به سمت خودم میکشیدمشون حشرش خیلی زده بود بالا چشماش بسته بود و همه چیز رو در اختیار من گذاشته بود منم همون طور به پستوناش ور میرفتم از روی پستوناش به سمت شکمش رفتم و در همون حال سرمو روی شکمش گذاشتم بهم گفت گرمی نفساتو دوس دارم!منم گفتم چون نفسم تویی سارا!خندید و بد به کارم ادامه دادم در همون حال که سینه هاشو میمالیدم اومدم پایین رو شکمش پا شدم و رفتم کرم ضد افتابمو اوردم دستمو زدم توش و کشیدم رو شکمش از زیر پستوناش کشیدم تا به طرف پایین من زیاد سمت پایین تنش نرفته بودم از اون موقه تا حالا با همون دس کرمی شلوارشو در اوردم و دیدم یه تور روی شورتش پوشیده تورو در اوردم و بعدش شورت کاملا خیسشو که نشونمیدا خیلی حشری شده بود در اوردم کسش قرمز شده بود زیاد روش کار کرده بودم و فک کنم زمان ارگاسم شدید اومده بود پایین در هر حال دست کرمیم رو باز از رو شکمش گرفتم تا روی کسش کشیدم و همینطور ماساژ دادم کسشو قشنگ مثل مروارید لمس میکردم و چوچولشو هی ضربه میزدم دیگه اینبار صداش در اوم…اهههههْ…اٰی لعنتی نابودم کردی زود باش دیگه.گفتم باشه پاهاشو گرفت بالا و با دستش لاشونو باز کرد رفتم زیرش نشستم و کیر شونزده سانتیو آروم آروم فرو دادم یکم که پیشروی کردم راه باز شد منم برگردوندم و دوباره جلو دادم همینطور عقب و جلو کردم تا اینکه آماده برای مسلسلش کردم سرعتو یواش یواش بردم بالا و شروع کردم به تلمبه زدن …تاق …تاق …تاق .تاق تاق پشت سرهم و ریتمیک اما خیلی پیش اومد که وسط کار عضلاتم نمیتونستن زیاد عقب و جلو بشن و کنترل و ریتم رو از دست میدادم در نتیجه بدنمو به سمتش خم کردم و صورتم رفت روبروی سینه هاش سینه هاشو با دندون گرفتم و بدنشو تکیه گاه خودم قرار دادم و پشت سر هم زدم تا اونجاییکه احساس کردم یه مایع کل کیرم رو فرا گرفتم فهمیدم که سارا زودتر از من ارضاشده منم که دیگه به اخراش رسیده بودم فوری کیرو در اوردم برش گردوندم توی کونش گذاشتمو تمام ابمو خالی کردم بعد با بدن بی رمقی که داشتم کنارش غلت خوردم و خوابیدم اونم که از خستگی چشماش خمار شده بود لبشو چسبوند به لبم و من و سارا هردومون کنار هم خوابیدیم


۱-دوستان اگه داستان رو خوندین و خوشتون اومد با کامنت های خودتون این رو ابراز کنید
۲-اگه جایی با واقعیت تطابق نداشت شرمنده چون بعضی جا ها رو ممکنه یادم رفته باشه که بگم برا همین عجیب میشه.
۳-این ماجرا رو من با یه سارای دیگه داشتم و یکم پیاز داغشو زیاد کردم و یه جاهایی که فکر میکردم به جالب بودن و لذت داستان اضافه میکنه چیزایی نوشتم مثلا همون کرم زدن موفق و موید باشید.

نوشته:‌ هادی


👍 0
👎 0
17565 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

464945
2015-06-26 15:16:20 +0430 +0430

گوه خوردی یکم پیاز داغشو زیاد کردی کونی داستانت همینجوری هم ریده بودی … کیرم تو اون سوراخ کون گشادت با این اراجیف

0 ❤️

464947
2015-06-26 22:49:37 +0430 +0430
NA

بد ريدييييي

0 ❤️

464949
2015-06-28 07:13:12 +0430 +0430

برای چندمین بار با امیر عباس موافقم

بزن به چاک بچه مجلوق مفلوک شمپیت

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها