سلام. من سامان هستم(همونطور که شهوانی توصیه کرده اسم هارو من عوض کردم) الان 25 سالمه و این خاطره مربوط میشه به 13 سالگی من ینی 12 سال پیش! و هنوز که هنوزه اثرات کاری که باهام کردن رو تو تمام جنبه های زندگیم دارم میبینم پیش کلی روانشناس و روانپزشک رفتم و کلی قرص و دارو خوردم اما کمکی بهم نکرده تا اون خاطره تلخم رو فراموش کنم. خب بگذریم بریم سراغ اتفاقی که برام افتاده…
من از سن 5 سالگی به انتخاب پدر و مادرم رفتم ورزش ژیمناستیک,سالن ژیمناستیکی که نزدیک خونمون بود و خیلی هم بزرگ و مجهز بود و واقعا باشگاه فوق العاده ای از نظر امکانات بود. اون موقع که تازه شروع کرده بودم ژیمناستیک رو اونطوری که مامانم تعریف میکنه من بخاطر اینکه مربی همه رو مجبور میکرد پاهاشون رو 180 بازکنن خیلی ناراحت بودم و همش میپیچوندم تمرینات رو و مربی هم عصبانی میشد و بیشتر بهم فشار میاورد تا پاهام 180 باز بشن. میومد میشست رو کمرم پاهام رو به زور باز میکرد منم کلی گریه میکردم تا گذشت و گذشت تا من بدنم انعطاف پذیر و دقیقا عین یک ژیمناست حرفه ای نرم شد.
هیچوقت گریه هایی ک حین تمرینات سخت و طاقت فرسای ژیمناستیک کردم از یادم نمیره واقعا که ژیمناستیک ورزش خیلی سختیه و کار هرکسی نیست. مگه یه بچه 5 ساله چقدر تحمل داره که به زور پاهاش رو مربی 180 باز کنه و بهش بیش از حدش فشار بیاره؟ همش گریه میکردم و مربی هم میگفت که برو خونه و مادرم میبردتم خونه. من تمریناتم رو تو همون باشگاه ادامه دادم و خیلی از حرکات رو هم یاد گرفتم(پیش همون مربی) راستی اسم مربی اون باشگاه علی بود که همه صداش میزدیم آقا علی…
سالن ژیمناستیک ما یه جایی داشت مخصوص اولیا بود و اولیا از اونجا بچه هاشون رو نگاه میکردن و مراقبشون بودن. ما یه مربی داشتیم یه کمک مربی که خدالعنت کنه اون کمک مربی رو. 2 ماه مونده بود تا شروع مسابقات بزرگ ژیمناستیک و من باید حسابی آماده میشدم برای مسابقه. مادر و پدرم تصمیم گرفتن خصوصی بردارم با اقا علی که روم حسابی کار کنه تا اماده شم و کم نیارم موقع مسابقه. که گفتش من یه شاگرد دیگه دارم خصوصی گرفته باهام و گفت که کمک مربی باید باهام کار کنه پدر و مادرم هم گفتن باشه اشکالی نداره. من اون موقع فقط یک پسر 13 ساله بودم که حتی نمیدونستم بچه ها چطوری بدنیا میان فکر میکردم از آسمون خدا میفرسته به قرآن راست میگم. تو محل به مودبی تو مدرسه به شاگرد اول همه منو میشناختن. اون روز شوم مادرم منو رسوند سالن ژیمناستیک و گفتش که باید بره از مامان بزرگ مراقبت کنه حالش بد شده و گفت که زود برمیگرده. کاش هیچوقت تنهام نمیزاشت کاش…
سالن هم خالی خالی بود سانس رو خصوصی گرفته بودیم مخصوص خودم و فقط من و کمک مربی حضور داشتیم تو سالن. لباسام رو عوض کردم و لباس ژیمناستیکیم رو پوشیدم و همونطور که میدونین ژیمناست ها با شلوارک های جذب و تنگ تمرین میکنن. منم شلوارکم رو پوشیدم و شروع کردم به گرم کردن. یه 10 دقیقه دویدم که کمک مربی گفتش کافیه بیا اینجا. گفتش بیا یه خورده ماساژت بدم که من واقعا تعجب کردم ولی نمیدونستم چی باید بگم یا چیکار باید بکنم گفت بشین رو زمین خوش اومد از بالای سرم گردن و شونه هام رو ماساژ داد و رسید سینه هام که من خواستم از جام بلند شم چون واقعا ترسیده بودم و اون خدانشناس آشغال نزاشت که بلند شم و رون پاهام رو شروع کرد دست زدن و نوازش کردن بهش گفتم چیکار داری میکنی چون میدونستم یه جای کار میلنگه و گفت دارم ماساژت میدم بدن درد نگیری اروم باش. وقتی که داشت رون پاهام رو میمالید آلتم راست شده بود و از زیر اون شلوارک تنگم نمایان بود رو کمک مربی دید. و شروع کرد به ور رفتن با دودولم و من هم اون موقع خوشم اومده بود و هم ترسیده بودم نمیدونستم چیکار باید بکنم. بعدش بلندم کرد و کلی از باسن باهام نزدیکی کرد البته از رو شلوارکم و کلی مالوند کیر گندش رو بهم و من واقعا ترسیده بودم وفقط منتظر بودم تا تموم کنه کارشو بزاره من برم. همونطور که کیرش رو میمالوند به کونم با دستش با دودولم ور میرفت و باهاش بازی میکرد.یه لحظه یه صدایی اومد از در که این اشغال ترسید و خودشو از من دور کرد و در گوشم بهم گفت به کسی چیزی بگی خودت میدونی ها و تهدیدم کرد. بعد گفت بهم برو ورزشتو کن تا من بیام و رفت دستشویی فک کنم رفت که خودشو ارضا کنه و 5 دقیقه بعد برگشت و بهم تمرین داد. و بعد از اون من دیگ نتونستم درست ورزش کنم چون اون اشغال دودولم رو دست زده بود و من یاد گرفته بودم چقدر حال میده و همیشه تو خونه با خودم ور میرفتم و کلی حال میکردم.از 13 سالگی شروع شد جلق زدن من از درسم عقب افتادم از ورزشم عقب افتادم و تمام فکرم این خودارضایی کوفتی شده بود. خدا ازش نگذره بعد یه مدت هم کلا ژیمناستیک رو ول کردم بیخیالش شدم با اینکه داشتم تا قهرمانی میرسیدم اما ولش کردم ورزش رو.
الانم که افسردگی گرفتم و نمیتونم حتی غذا بخورم و حالم خیلی خیلی بده و افسوس گذشته و کاری که باهام کرد رو میخورم
نوشته: سامان
خب این معضل اجتماعی رو نمیشه ازش چشم پوشی کرد که بخاطر یسری عقده ها و در دسترس بودن جنس موافق همجنسگرایی باب شده مخصوصا در ورزش. اما پسر خوب خودارضایی هیچ ربطی به عقب موندگی از زندگی نداره بلخره چیزی طبیعی و لازم و هفته ای دو بار با خیال راحت انجامش بده در مورد شکستاتم دوباره فکر کن ورزشو ول کردی درست ولی درس و مسائل دیگه اصلا به داستانی که گفتی مربوط نیست. در ضمن این تعویض اسم چه ربطی داره گفتی علی آقا مربی ژیمناستیک محله ما اسمش علی اقاست. حالا تعویض اسم چه ربطی داره میشه همون جریان مربی خودارضایی درس.
ایـــرانـــ آفریــقــــایـــ گــرســـنگــــانــــ جنسیـــــ 😢
تا وقتی فقر جنسی تو هرجایی باشه این موارد اجتناب ناپذیره
اقا یکی برا من توضیح بده،،،،،، چون جق زدن رو یاد گرفتی از درس و ورزش و زندگی افتادی،،،،،،، اینجوری بود که همه دنیا تا الان بگا رفته بود،،، یکم اراده داشته باش خوب…
آقا علی صدا میکردید مربیتونو؟ افغانی تو؟؟
متاسفم واسه اتفاقی ک واست افتاده، اما اینهمه جقی موفق داریم تو جامعه، گشادیه کونتو ننداز گردنه این و اون…
فقط اینو من نمیفهمم که سایت سکس و حال چه ربطی به این داستانای کیری داره و ازون طرف هم خیلیا حس روشنفکری میگیرن و از معضلات جامعه حرف میزنن و میرن بالای منبر.بابا جلقتونو بزنین کسخلا
واقعا آدم آ شغالی بوده… آدم چقدر باید عو ضی باشه که کاری رو که شروع کرده نصفه ول کنه و در بند احوالات بچەی مردم نباشه!.. باید کارش رو کامل انجام میداد… چونکه کاری باهات می کرد که جلدش بشی و ورزشت رو هم ول نمی کردی… اما اون نصفه کاری باعث شد که فارغ از کار جهان شوی و سر در جیب مراقبت فرو برده و به ارضای خویش با دست مبارک مشغول باشی… آخه خاک بر سر بی لیاقتت کنن این شد دلیل!
ما دوره دبیرستان یکیو داشتیم فامیلیش تیرگر بود پول میگرفت تو توالت مدرسه به بچه ها کون میداد چند وقت پیش تصادفی یکی از همکلاسیهای قدیمو دیدم گفت فلانی یادته؟ گفتم اره گفت با سهمیه رفت دانشگاه مدرکشو گرفت الانم فرمانده بسیج منطقه … شده!! تازه اون ساکم میزد!!! شما یکمی از روی شلوار کونتو مالوندن همه مشکلات زندگیتو میخوای تا اخر عمر بندازی گردن یارو؟؟بگو تنبلم حال درس خوندن و کار کردن ندارم ملتو برای چی میزاری سر کار!! ملت دنبال بهونه میگردن!!
کسکش بی جنبه :/
مام جق زدیم تو همون سنم زدیم دیگه مثل تو نبودیم :/
کم ظرفیت همون بهتر کردت پولتم نداد :/
تو یکی از اون کونده پرروهایی هستی که فقط دنبال بهونه میگردن که بگن تقصیر خودشون نیست که هیچج گوهی نشدن.
نه آقا جون کالیبره کونِ پسر ایرونی به این حرفا نمیخوره… جمعش کن عموجون
آخه شاسکول تو پیش روانژزشکتم گفتی بخاطر علاقه به صنایع دستی درسو ورزش و …بگا دادی؟؟؟نزد تو سرت و نگفت خاک بر سرت چرا زنده ای؟؟؟
درضمن یسوال دیگه؟؟؟تو کون دادنو از اون روز به بعد شروع کردی یا نه …بیشتر روشنمون کن لطفا که بدونیم چقدر داغونی که البته حدسم میگه چیزی ازت نمونده و 100٪ بگا رفته ای
خیلی ناراحت شدم از سرنوشت شومت اما ای کاش به ورزش حرفه ایت ادامه میدادی چون وقتتو پر میکرد و جقی نمیشدی ای کاش اونروز شوم مادرت پیشت میموند و کمک مربی دوتاتونو میکرد خوار کسه مجلوق کیرم تو لوله های کلیوی بابات ;) ? 😢 🙄 🙄
فک کنم خیلیا اوتوماتیک در ۱۳ تا ۱۴ سالگی جلق زدنو یاد میگیرن مثل خودم. اگه جهان سوم نبودب اون آشغال حرومزاده ۱۰ سال توی زندان کونشو پاره میکردن. ریدم به اسلام و ممد بچه باز .
ملتو 90 نفر میکنن ایقدر افسرده نمیشن
بعد تو برا این که به دودولت دست زده زندگیت بهم خورد!!!
جقول بودن تو خونت بوده ربطی به مربیت نداشته
جلق زدن چه ربطی به درس داره.
من جلقی حرفه ای بودم و رتبه زیر 300 کنکور شدم
فقط باید تغذیه ات درست باشه تا موادی که با جلق زدن از دست میدی دوباره جذب کنی
متاسفم ولی تفکیک جنسیتی در ایران باعث شده همجنس گرایی در مدارس و ورزشگاهها و… خیلی زیاد بشه.اون فردم مقصر کامل نیست چون کمبود جنسی داشته ولی اینکه شمارو مفعول و جقی کرده جای تاسف داره