سلام دوستان.خاطرهای که براتون میخام بنویسم،واقعیه.من زنی داشتم بنام فاطمه که پس از 1 سال زندگی مشترک فهمیدم که در زمان مجردیش با چندین نفر سکس داشته و زمانیکه ما روز اول برای آزمایش پرده بکارت رفتیم ،چون ترمیم کرده بود،دکتر مامایی بهم این موضوع رو نگفت و من هم مثل ابلهها نفهمیدم که پس از مدتی بالاخره خیانت زنم فاطی به من در زمان زندگی با من هم مشخص شد که این موضوع رو خانوادشم میدونستن ولی به روی من نمیاوردن.
من خواهر زنی داشتم بنام ماجده که شوهر داشت و این موضوع خواهرشو خیلی خوب درک میکرد.روزی که فاطی برای اپیلاسیون به آرایشگاه رفته بود و ماجده میدونست که فاطی خونه نیست،دیدم بعد اینکه فاطی رفت،آیفون خونمون زنگ خورد که من وقتی جواب دادم تعجب کردم و دیدم که ماجده هستش که بلافاصله در رو باز کردم و ماجده اومد بالا و بهم گفت فاطی خونه هست که من گفتم نه و بهم گفت میدونم سام .بیا بریم تو باهات کار دارم.که ما تقریبا 5 دقیقه ای باهم داشتیم در مورد خیانت فاطی صحبت میکردیم که یک دفعه دیدم ماجده مانتوشو در آورد و اومد کنار من.من گیج شده بودم و از اینکه ماجده شوهر داشت و خواهر زن من بود خجالت میکشیدم و کمی ازش فاصله گرفتم و رفتم عقب که باز ماجده خودشو بمن نزدیک کرد و من بهش گفتم ماجده داری چیکار میکنی دیوونه شدی؟بهم گفت من عاشق تو هستم و وقتی فاطمه از سکسش با تو و از کیر کلفتو درازت برام که تعریف میکرد،حسرت زندگی فاطی رو میخوردم و بهش میگفتم که سام چی کم داره که داری بهش خیانت میکنی!!!در این بین صحبت میکرد که بلند شد و تمام لباسهاشو در آورد فقط یه شورت لامبادایی صورتی با سوتین صورتی خالدار تو تنش بود.من باز بهش گفتم که لباساتو بپوش و برو که منو تهدید کرد که اگه باهام سکس نکنی آبروتو میبرم.
بالاخره من راضی شدم تا باهاش سکس کنم.بدن زیبا و تو پری داشت و کونش خیلی گنده بود.از فاطی سفیدتر و خوشگلتر بود که اومدم نزدیکش وتا اومدم منو بغل کرد و فشارم داد.کیرم بدجوری راست شده بود.نشست زمین و زانو زد و شلوارمو درآورد و یه آه بلندی کشید و بهم گفت عجب کیر بزرگ و تنومندی داری!کاش شوهر منم مثل تو بود ولی کیرش کوچیکه ومنو نمیتونه ارضا کنه.شروع کرد به ساک زدن که خیلی دوست داشت تمام کیرمو بکنه دهنش ولی نمیتونست .بلندش کردم خوابوندم رو مبل پاهاشو باز کردم و شروع کردم به خوردن کسش.که بعد چند دقیقه احساس کردم که ارضا شده .بعدش بلند شد و منو خوابوند و کیرمو دوباره خورد که بهم التماس میکرد که بکمش.منم پاهاشو انداختم رو شونه هام و کله کیرم که خیلی توپوله رو آروم گذاشتم روی کسش و نم نمک فشار کوچیکی دادم که آه بلندی کشید و منم نامردی نکردم تمام کیرمو هل دادم تو کسش که یهم جیغ کشید ولی با اینکه دردش میومد ولی داشت حال میکرد و واقعا کریم باجناقم عرضه کردن نداشت که کوس ماجده انقدر تنگ مونده بود.بعد چند دقیق احساس کردم که دارم ارضا میشم که وقتی ارضا شدم،ماجده نزاشت حتی یک قطره از آبم بیرون بریزه که اومد کله کیرمو کرد تو دهنش و تمام آب کیرمو خورد.بعد اون من تقریبا 1 ماه بعد فاطی رو طلاق دادم و پس از اون تقریبا هر هفته یکبار با ماجده قرار میزاریم و میریم خونه من و باهم سکس میکنیم.امیدوارم از این واقعیت تلخ زندگی من لذت برده باشین.ببخشید دوستان که نتونستم در جمله بندی موفق عمل کنم
نوشته:سام
اگه واقعیت داره خاک بر سر اون خواهر زنت . تو هم باید همچین جرش بدی که خواهرش ادب بشه
کجا یه ماهه طلاق میدن؟ بگو مام بیایم
من دارم زنمو طلاق میدم باور کن دیوانه شدم اینقدر طولش میدن
از گوگل ترنسلیت استفاده کردی؟ من فعل و فاعل درست جسابی تو این نوشته ندیدم. البته فقط پاراگراف اول خوندم که می خوام فحش بدم .حلال باشه.
خاک تو سرت کنن بی شرف. حیوون به شماها شرف داره.
نفر بعدی فحش بده از طرف من. امروز حسش نیست. کیبوردت پایدار.
ببینم مادرزنت چی جنده نبود یا پدرزنت کونی مادرجنده کثافت
شیطون خیلی واردیا؛ طلاق 1 هفته باشه که عالیه؛ بعضیا 1 سال میرن دادگاه و میان ولی نتیجه نمیگیرن
دوستان به اندازه كافي از خجالت خودت و امواتت در آمدن كه اينقدر دروغ و چرت و پرت ننويسي حداقل خودشيفته ملجوق اگر ميخواهي تصوراتت رو بنويسي اول موارد مشابه رو توي شهواني چك كن بعد نوشته هاي دوستان رو هم زيرنويس چك كن همه رو راحت ضربدر 2 كن دايورت كن روي خودت ديگه اگر كافي بود واست ننويس اگر نبود *3 يا ضربدر 4 و … كن اگر كافي نبود به توان برسون و برو جلو … خلاصه ملجوق مغز نخودي ديگه چرنديات ننويس
کسکش بی شرف دروغ کوآخه دیووس نمیدونی واجبه دروغ بگی .طلاق کمش ۶ماه زیادش که ۳یا۴سال میکشه پس کیرم تو کس مادرت دروغ نگوووووو
آغا!!! فاطی حق داشت کس بده وقتی توی کسکش به زن شوهردار رحم نمی کنی کسی هم به زن جنده تو رحم نخواهد کرد-این یه قانونه عزیزم.
نوشه جونت … کسی که میخاره رو باید خاروند، وگرنه یکی دیگه میخارون!
کله ی کیر تپل نشنیده بودیم که خداروشکر شنیدیم.بچه کونی از بچگیش دوست داشته بهش سام بگن
فاطی ماجده کریم یهو زارررت سام.
یهو ماجده اومد داد
یهو فهمید ابش داره میاد
یهو دهنش با کسش جاش عوض شد .فکر کنم دهنش تو نافش بوده
والا من که هر کی رو کردم ابمو نخورده
روز به روز داره تعداد کصتان بیشتر میشه
چیشد اون روزای خوش قدیم
ننویس دیکه تریسام
ننویس مرتیکهی باسنی
خاک بر سرت و ماجده جندت کنن سگ مادره دروغگو حداقل یه کسو سری بنویس آدم حالش بد نشه پوفیوس