سامی و عمه جون

1393/05/09

سلام
من سامی (مستعار) هستم 24 سالمه چیزی که مینویسم یه خاطره هستش نه داستان و واقعا اتفاق افتاده از کسایی که فرهنگ و شخصیت دارن تقاضا میکنم که فوش ندین چون من عممو دوس دارم
داستان بر می گرده به4 سال پیش یادم رفت از عمم بگم اسمش … ولش کن اسمشو نمیگم من بهش میگم سوسو. قدش 165 وزنش 77 هستش و 34 سالشه خیلی پوست سفیدو خوشگلی داره یه بچه هم داره و شوهر هم داره
من با سوسو خیلی صمیمی بودم از بچگی ولی خوب صمیمیتمون 4 سال پیش بیشتر شد طوری شد که همش من میرفتم خونشون و اون میومد خونمون و خیلی گرم بودیم 5 سال پیش یه شب که عمم شوهرش رفته بود مسافرت و اومده بود خونه ما یه اتفاق خیلی خوبی واسم افتاد ما شام رو خوردیم و میوه هم خوردیم و مامان بابا رفتن اتاق خودشون خوابیدن من به عمم گفتم بیا اتاق من باهم بخوابیم گفت باشه منو عممو دخترش رفتیم تو اتاق من یه جا پهن کردیمو دراز کشیدیم من اکثرا تو خونه شلوارک میپوشم عمم بهم گفت یه شلوارک داری بهم بدی من با شلوارم راحت نیستم منم یه شلوارک بهش دادم کنار هم دراز کشیده بودیم و صحبت میکردیم دختر عمم خوابش برد عمم بلند شد و دختر عممو گذاشت روی تخت که اونجا بخوابه خودمون هم روی زمین خوابیده بودیم برقا خاموش بود درست نمیدیدمش دستشو گرفتم و خوابیده بغلش کردم از این کارا زیاد میکردم عادی بود اونم منو بغل کرد محکم فشارش دادم اون شب صدای نفساش یه جوری بود مثل همیشه نبود همینطوری داشتم به صدای نفساش گوش میکردم که یهویی لبشو گذاشت رو لبم با اینکه من قبلا هم دختر بوسیده بودم ولی این یکی خیلی فرق میکرد خیلی انرژی داشت برای چند لحظه نفهمیدم کجام و دارم چیکار میکنم احساس میکردم بی وزن شدم خیلی حس زیبایی بود شرو کردم به بوسیدنش زبونمو میبردم تو دهنش لباشو میخوردم زبون می کشیدم رو لباش آروم آروم دستمو بردم رو سینش مخالفتی نکرد سینشو میمالوندم تاپشو زدم بالا یهویی برگشت گفت میشه اینو واسم باز کنی اذیت میکنه دیدم به قفل سوتینش اشاره میکنه سوتینشو باز کردم و سینشو کامل گرفته بودم تو دستم و داشتم لب میگرفتم که دیدم داره سرمو فشار میده پایین فهمیدم چی میخواد سرم بردم پایین و سینه هاشو خوردم این یکی اون یکی فشار میدامشون تو فضا بودم خواستم دستمو ببرم پایین که دستمو گرفت گفت تا اینجا کافیه زیاده روی نکن منم یه خوره اصرار کردم دیدم جواب نمیده گفتم باشه ولی باید بزاری کستو ببینم اونم قبول کرد تو تاریکی شرتشو کشید پایین منم با نور موبایلم رفتم زیر پتو که نگا کنم کسشو وای وقتی کسشو دیدم کف کردم یه کس هلویی که موهاش یه خورده در اومده بود اصلا باورم نمیشد یه زن 34 ساله همچین کسی داشته باشه خلاصه اون شب هرطوری بود خوابیدم گذشت و حرفای عاشقانه بین ما ببیشتر شد و رابطمون گرم تر که ما خونمونو عوض کردیم عمم یه هفته اومد که به مامانم کمک کنه خونرو بچینن بابامم رفته بود ماموریت البته دختر عمم بودشب شد و مامانم زود خوابش برد بعدشم دختر عمم خوابش برد اونا تو اتاق روی تخت خوابیدن و من در اتاقو بستم و منو عمم تو هال خوابیدیم من کمی صبر کردم که مطمئن بشم مامانم خوابه بعدش شروع کردم عممو بغل کردم گفتم خوابی گفت نه بعدش لبمو گذاشتم رو لباش و شروع کردم به خوردن لبش همزمان سینه هاشم میمایدم بعدش رفتم سراغ سینه هاش تا جایی که میتونستم خوردم و حشریش کردم دستمو آروم بردم زیر شورتش چیزی نگفت منم ادامه دادم آروم آروم کسشو میمالوندم و سینشو میخوردم خیس خیس بود کسش آروم آروم آه میکشید نفساش تند شده بود سریع شرطمو با شوارک و تی شرتمو در آوردم به اونم گفتم که دوس دارم لخت لخت بغلت کنم اونم لباساشو در آورد لخت تو بغلم بود و تو اون لحظه هیچی برام مهم نبود هیچ چیز . دستشو گرفتم و گذاشتم رو کیرم داشتم لباشو میخوردمو دستمم همچنان رو کسش بود کمی با کیرم بازی کرد بعد دیدم برگشت و پشتشو بهم کرد گفت از پشت بغلم کن منم بغلش کردم و سرشو برگردودند که ازم لب بگیرم منم دستام رو سینه هاش بود خیلی حال خوبی داشتم یهویی دیدم یکی از پاهاشو کمی بلند کرد و کیرمو گرفت و کشید جلو منم رفتم جلوتر دیدم کیرمو گذاشت دم کسش واییی نمیدونید چه حال داشتم تو اون لحظه داشتم میمردم ضربان قلبم از بس تند شده بود فکر میکردم الانه که بزنه بیرون وای وقتی کیرم رفت تو کسش مردم کسش تنگه تنگ بود گرم بود وای یکی دوتا تلمبه زدم آبم اومد سریع کشیدم بیرون کمی لباشو خوردم و سینه هاشو مالیدم که کم کم دوباره کیرم بلند شد دوباره کیرمو گذاشتم رو کس محشرش و فشارش دادم کیرم رفت تو دیدم نفساش دوباره تند شد داشتم تلمبه میزدم دیدم داره با دست کسشو میماله و بهم اشاره میکنه که سینشو بخورم منم شروع کردم به خوردن سینش و دستمو گذاشتم رو دستش که داشت باهاش کسشو میمالید بهم نشون داد که کجارو بمالم منم داشتم تلمبه میزدم و میمالیدم و میخوردم سینشو تلمبه هام تند تر کردم داشت آبم میومد خواستم بکشم بیرون که با دست کمرمو گرفت منم چند تا تلمبه دیگه زدم و آبمو ریختم تو کسش اونم همزمان که من آبم اومد ارضا شد وای انگاری کوه کنده بودم از بس که خسته شده بودم کمی همونطوری بغلش کردم بعدش لباسامونو پوشیدیم و خوابیدیم یکی از بهترین تجربه های سکسی من بود
امیدوارم خوشتون اومده باشه ببخشید اگه خوب نبود نوشتنم آخه دفعه اولمه
نظر یادتون نره اگه بخواین از خاطره های بعدیم هم مینویسم

نوشته: سامی


👍 0
👎 1
122318 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

429442
2014-07-31 18:52:44 +0430 +0430
NA

drinks

خوب بود کمی به تخیل میزد ولی من تقریبا مشابهه همین موضوع رو با دختر خاله بابام داشتم
برا همین باورش برام خیلی دور نبود

0 ❤️

429443
2014-07-31 19:05:37 +0430 +0430

عمه جنده واسه بعضیا فحشه ولی واسه تو حقیقت زندگیته
راستی گفتی فوش ندیم،فحش که می تونیم بدیم.کیرم دهن مامانت :D

0 ❤️

429444
2014-07-31 19:09:24 +0430 +0430
NA

بازم محارم :|
ننویس کسکش :|

0 ❤️

429445
2014-07-31 19:31:43 +0430 +0430
NA

بانور موبایل نگاه کردی…

0 ❤️

429446
2014-07-31 19:41:02 +0430 +0430
NA

bad تورو جون هر کی دوس دارید یه چی بنویسید که واقعی باشه

0 ❤️

429447
2014-07-31 20:00:31 +0430 +0430

کیر تو کس عمه ات برود کونگشاد جلاق

0 ❤️

429448
2014-08-01 03:20:20 +0430 +0430
NA

با اینکه مخالف سکس با محارم هستم /ولی بد نبود

0 ❤️

429449
2014-08-01 03:58:33 +0430 +0430
NA

amey jendat ba shalvarak mikhabe? shuhar ame ham dari?
kiram,

0 ❤️

429450
2014-08-01 05:18:01 +0430 +0430
NA

خیلی کثیفید خیلی کسایی که به محارم نظر دارن اشغالن
شغالای کثیف
همون که میدونید چیه پس یقتون

0 ❤️

429451
2014-08-01 05:41:53 +0430 +0430
NA

قبلا گفتم اما باز هم تکرار میکنم . کسی که با محارم سکس میکنه یه بچه کونی هستش که جرات نداره بره از یه خانم درخواست دوستی بکنه و رفیق بشه . بالاخره اولین دختر یا زن که بله را نمیگن اما اخرش دوست دختر بدست میاری که بخواد باهات سکس هم بکنه .اینایی که سکس با محارم میکنن حتما بچگیشون کونشون گاییده شده

0 ❤️

429452
2014-08-01 05:54:33 +0430 +0430
NA

کلاس چندمی با این داستان نوشتنت جلقیه خاک بر سر.

0 ❤️

429453
2014-08-01 06:40:42 +0430 +0430
NA

کسخل مجلوق ننویس

0 ❤️

429454
2014-08-01 06:57:17 +0430 +0430
NA

تو به عمت بگو سوسو منم بهش میگم جنده lol مجلوق ننویس ؛ مرغ تو باغچه به آدم به این راحتی کس نمیده

0 ❤️

429455
2014-08-01 08:03:57 +0430 +0430
NA

10تا الاغ با1111111111111111111111شتر تو کون تو مگه نگف توهین نکن!!؟!؟؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!!!

0 ❤️

429456
2014-08-01 08:06:24 +0430 +0430
NA

جوابpesar bad

0 ❤️

429457
2014-08-01 08:29:09 +0430 +0430
NA

sman jato budam dokhtaresho mikardam

0 ❤️

429458
2014-08-01 08:46:17 +0430 +0430

ملجوقی بیش نیستی

0 ❤️

429459
2014-08-01 12:02:25 +0430 +0430
NA

جالب بود من حال کردم

0 ❤️

429460
2014-08-01 12:49:00 +0430 +0430
NA

1- من کلاً با محارم مخالفم ولی هر دفه واسه تنوع میخونم
2- بازم میگم با محارم کاملاً مخالفم ولی کیرم تو کس مادرت آقا یا خانمی که میای داستان رو کامل میخونی بعد میگی دباره محارم؟ محارم ننویسینو ازین حرفا… جاکش بیرون که ملت اسیرن میان تو نت آزاد باشن هرجور دوست دارن میتونن رفتار کنن تو میتونی نخونی
3- کیرم تو این داستانِ کیریت :))) خیلی بیخود بود

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها