ساناز و صاحب بوتیک

1393/05/21

سلام اسم من سانازه 21 سالمه وتو یه خانواده 5 نفره زندگی میکنم یه خواهر یه برادر بزرگتر دارم .از اینا بگذریم چند وقتی میشد با خانواده درگیر بودم پول تو جیبی کمی گیرم میومد ونمیتونستم هرچی که میخوام بخرم از طرفی هم تازه با بهروز دوست پسرسابقم که 3 سال باهم بودیم کات کرده بودم وکمی دپرس بودم میخواستم تنوعی توی زندگیم ایجاد بشه برای همین دنبال یه کار خوب میگشتم که درامد خوبی هم داشته باشه چند تا از دوستام بوتیک های رو معرفی کرده بودن وقتی سر میزدم از محیطتشون اصلا خوشم نمیمد یا خیلی شلوغ به هم ریخته بود یا اصلا صاحبش ادم حسابی نبود خلاصه چند وقتی درگیر پیدا کردن یه شغل بودم که یه روز که داشتم تو مجتمع تجاری خرید میکردم البته تنها بودم یهو یه پسر اومد بدجوری بهم تنه زد طوری که بازوم درد گرفت وچون کفش پاشه دار هم پوشیده بودم نزدیک بود بخورم زمین که یه نفر دستمو گرفت وقتی برگشتم ونگاه کردم متوجه مردی حدودا 35-36 ساله شدم که قد بلندی داشت وخوشتیپ بود بوی ادکلنش از همون فاصله به مشامم میخورد یه بوی تلخ داشت .ازش تشکر کردم
که لبخند زد همون لحظه چشمم خورد به یه اگهی که پشت شیشه یک مغازه چسبیده بود دنبال یه فروشنده خانم بود همون لحظه همون مرد که هنوز اونجا ایستاده بود تا نگاه منو دید سریع گفت دنبال کاری؟
منم جواب دادم که گفت مغازه خودشه خوشحال شدم یکم باهم در مورد شرایط کار وحقوقش حرف زدیم که دیدم حقوقش عالیه در واقعی مغازه اون کلا لباس زنونه داشت لباس های مجلسی وشیک من از فردا کارم رو شروع کردم خانوادمم دیگه چیزی نمیگفتند باهام کنار اومده بودن حدود یک هفته ای بود که مشغول شده بودم صاحب مغازه اسمش سپهر بود بیشتر وقتا با هم تو مغازه بودیم نگاهی عجیبی بهم داشت ناگفته نماند که من دختر قد بلند لاغر البته با باسنی برجسته پوستم کمی برنزه است و موهای مشکی دارم بینی کوچیک ولبی کوچیک کلا صورتم بچه گونه است بامزه هستم داشتم از سپهر میگفتم نزدیک به اسفند ماه بودیم مغازه ها همه یکسره باز بودند ماهم مجبور بودیم ظهر راهم باز باشیم اخیرا خیلی با من درد و دل میکرد واز زندگی با زنش راضی نبود منم که باهاش صمیمی شده بودم دلداریش میدادم یه روز که مثل همیشه تو مغازه بودیم ظهر بود رفت سادویچ ونوشانه خرید تا نهار رو باهم تو مغازه بخوریم اون روز من یه مانتو سفید پوشیده بودم وچون کمی هوا گرم بود زیرش فقط یه سوتین مشکی پوشیده بودم داشتیم با هم غذا میخوردیم نگاهش همش به پاها و صورتم بود منم به روی خودم نمیاوردم که یهو نوشابه از دستم لیز خورد تمام مانتوم از بالا تا پایین کثیف شد یهو دیدم نگاهش خشک شده روی من همین که نگاه خودم کرد فهمیدم چون ماتوم خیس شده سوتینم پیداست خیلی خجالت کشیدم سریع به خودش اومد وچند تا دستمال کاغذی بهم داد وبعد در مغازه رو از داخل قفل کرد تعجب کردم گفت که راحت لباستو عوض کن لباس رو داد دستم ومنم رفتم تو اتاق پرو تا خواستم درو ببندم پشت سرم داخل شد تو نگاهش یه چیز خاصی بود چشماش خمار شده بود یهو کاتمو گرفت وکشید که همه دکمه هاش یه طرف پرت شد از کارش تعجب کردم تا خواستم چیزی بگم لباش چسبوند روی لبام طوری ازم لب گرفت که دهنم بسته شد همزمان با لب گرفتم دستاش با سینه هام بازی میکرد حالا دیگه منم حشری شده بودم تنم داغ کرده بود نفهای اونم به شماره افتاده بود اروم زیر گوشم گفت خیلی وقته تو کف هیکلتم دوست دارم باهات سکس کنم چیزی نگفتم سیتینم رو کشید پایین وسینهام پریدن بیرون اول یکم نگاهشون کرد بعد شروع کرد به لیس زدم سینهام خوردشون دیگه به اخ واوف افتاده بودم طوری که موهاشو چنگ میزدم و حالم دگرگون شده بود میدیدم که کیرش از زیر شلوار هم برجسته شده و داره میترکه داشت گردنم رو لیس میزد وهم زمان دستشو از روی شلوار روی کسم میکشید دیگه داشتم میمردم من قبلا با دوست پسرم سکس داشتم ولی در حد لاس زدن به مرحله حاد نرسیده بود سپهر تا چشمای قرمز منو دید گفت: این جا نمیشه بیا بریم بالا این جا جا نیست دستمو گرفت .و منو دنبال خودش کشید یه راپله باریک تو ی مغازه بود که وصل میشد به بالای مغازه اونجا پر جنس بود خیلی شلوغ پلوغ بود منو برد اونجا خوابوندم روی پتویی که مال خودش بود خودش افتاد روم همین طور سینه هامو گاز کیزد منم مدام اخ اخ اوف اوف میکردم خیسی شرتم و احساس میکردم دست برد به دکمه شلوارم و اونو کشید پایین شروع کرد اول از روی شرت گاز گرفتن وبا دست بازی کردن ومنم چشمامو بسته بودم دستمو میکشیدم روی شلوارش کیرش سفت سفت شده بودم دکمه شلوارشو باز کردم کیرش خیلی خود نمایی میکرد دلم نیومد ازش بگذرم برای همین این دفعه من خوابیدم روش تا تونستم کیرش کردم تو حلقلم اونم هی میگفت جون جونمممممممم قربون دهت
سینهاتو بخورم …
منم بیشتر حشری میشدم سریع تر براش ساک میزدم کیر سفت بزرگی داشت یه گاز کوچولو ازش گرفتم که اخش دراومد
بعد بلند شد واز هم لب گرفتیم وبعد شورتمو کشید پایین ولای کسمو باز کرد لیس میزد عجب لذتی داشت هیچ وقت تجربه نکرده بودم کسم حسابی داغ شده بود زبونشو توی کسم میچرخوند منم جیغ میکشیدم …
بایه نگاه داخل کسم اروم گفت دوست داری زنت کنم جیگر خانم
گفتم نه نمی خوام
گفت یه نگاهی انداختم پرده ات ارتجاعیه یعنی حلقه ای با هیچ کیری پاره نمیشه …
منم که حشرم زده بود بالا گفتم باشه اروم خوابید روم وهمین طور که باسینه هام بازی میکرد اروم کیرشو فرستاد داخل کس داغ وخیسم یهو اتیش گرفتم و درد شدیدی احساس کرد انگار که ازوسط به دونصف تقسیم شدم جیغ بلندی کشیدم که سپهر لبشو گذاشت رو لبم خیلی درد داشت ولی کم کم تبدیل شد به یه درد شیرین و دوست داشتنی حرکات سپهر اروم بود اصلا سعی نداشت وحشی بازی کنه اروم لمبه میزد ومنم غرق لذت بودم یک دفعه بدنم سفت شد یه لرزش خفیفی احساس کردم وکه سپهر لبخند زد وگفت:عزیزم به ارگاسم رسیدی وارضا شدی ولی من کمرم خیلی سفته حالا حالا باید تلمبه بزنم چند دقیقه بعد اونم کیرشو دراورد تمام ابشو خالی کرد روی بدنم بدنم خیس خیس شده بود پر از اب منی هردو بی حال کنار هم افتادیم بعد از چند دقیقه دوباره لب گرفتیم یه کم هم از ما هم خوردیم بعد هم من که درد شدیدی داشتم لباسمو پوشیدم و سپهر وقتی ماچم کرد بهم گفتکه زنش هیچ وقت همچین سکس لذت بخشیو بهش نداده چون خیلی درد داشتم منو فرستاد خونه ترسیدم کسی از صورتم متوجه حالتم بشه برای همین الکی گفتم حال تحوع دارم رفتم خوابیدم ولی همش به اون چند ساعت لذت بخش فکر میکرد بعد از اون ماجرا چند باری هم منو وقتی زنش خونه نبود به خونش دعوت کرد دوباره باهم سکس داشتیم بعد چند وقتم دیگه کلا از اونجا اومدم بیرون وبا هم کات کردیم چون گفت داره بچه دار میشه ولی هنوز گاهی وقتا یاد اون سکس توی مغازه منو غرق لذت میکنه …
ببخشید که این قدر نوشتم وسرتونو درد اوردم ولی می خواستم در جریان اشنایی منو اون قرار بگیرید امید وارم تونسته باشم با خاطره ام شما رو سرگرم کرده باشم لطفا نظر یادتون نره

نوشته: ساناز


👍 2
👎 2
116989 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

430988
2014-08-12 07:20:13 +0430 +0430
NA

کلا خانمه کس حلقوی تشریف دارن

0 ❤️

430989
2014-08-12 07:33:43 +0430 +0430
NA

صاب مغازه خودش یه پا دکتر زنان بوده

0 ❤️

430990
2014-08-12 07:41:14 +0430 +0430
NA

جوووووووون کس ارتجاعیتو بده مام فیض ببریم کنتور نداره که

0 ❤️

430991
2014-08-12 08:41:59 +0430 +0430
NA

جووووووووووووووووووووووووووووووووون
بده ما هم بکنیم
داستانت خوب بود

0 ❤️

430992
2014-08-12 08:57:16 +0430 +0430

همه احتمالات در این دستان بود. از اتفاقی لباس کثیف شدن بگیر تا پرده ارتجاعی
جنده کونی تخیلاتت تو حلقم
و در آخر … کیرم دهنت biggrin

0 ❤️

430993
2014-08-12 10:18:09 +0430 +0430

خوب بود من که خوشم اومد ادم باید تامیتونه حال کنه

0 ❤️

430995
2014-08-12 12:18:16 +0430 +0430

پس چرا داستانت شربت نداشت؟
مگه میشه بدون شربت مخ کسی زده بشه؟من که باور نمیکنم scratch_one-s_head

0 ❤️

430996
2014-08-12 13:40:53 +0430 +0430
NA

دروغ و راستشو کار ندارم قشنگ بود

دنبال ی دوست خوب میگردم از تهران 18.19 ساله

0 ❤️

430997
2014-08-12 14:11:53 +0430 +0430
NA

منم اولین سکسمو با دوست پسرم تو بالای مغازش داشتم اون تنها عشق بینظیر زندگیم بود تجربه عالیه یادش بخیر

0 ❤️

430998
2014-08-12 15:20:19 +0430 +0430
NA

یه سکس هم با من بکن چی میشه شاه کس!

0 ❤️

430999
2014-08-12 15:24:32 +0430 +0430
NA

جالب بود
میخوای ببینی از ماهم لذت میبری یا نه

0 ❤️

431000
2014-08-12 16:23:54 +0430 +0430
NA

خوب بود مثل بعضیها کس شعر ننوشتی

0 ❤️

431001
2014-08-12 16:29:37 +0430 +0430
NA

مگه تو ماه اسفند انقدر هوا گرمه که اونجوری لباس می پوشن؟؟!!مردم رو گذاشتی سر کار اونم حسابی.

0 ❤️

431002
2014-08-12 18:08:02 +0430 +0430
NA

لا کردار انقدر که ایران دختر حلقوی داره تایلند فاحشه نداره

0 ❤️

431003
2014-08-12 21:41:11 +0430 +0430
NA

خوب بود بیا کستو ماهم بکنیم

0 ❤️

431004
2014-08-12 23:37:20 +0430 +0430
NA

کیرم تو هرچی کس حلقویه

0 ❤️

431005
2014-08-13 06:20:21 +0430 +0430
NA

تو اين دوره يا همه حلقوين يا اسب سواري ميكنن يا بچه كه بودن كلاس ژيمناستيك ميرفتن!!!

فكر ميكنن كلا م پسرا اسكليــم. . .

0 ❤️

431006
2014-08-13 08:05:07 +0430 +0430

ماشالله همه دختراي اينجا ارتجاعين طرفشونم استاد سکس و کس شناسي

0 ❤️

431007
2014-08-13 08:06:29 +0430 +0430

من اين همه دوست دختر داشتم همه پرده معمولي بودن.نميدونم او ارتجاعي ها کدوم گوري بودن

0 ❤️

431008
2014-08-19 11:31:10 +0430 +0430
NA

آرمان های انقلاب رو هم میاوردی تو داستان دیگه داستانت از هر لحاظ عالی میشد …

0 ❤️

431009
2014-08-23 06:17:17 +0430 +0430
NA

جوووون و دیگر هیچ

0 ❤️

561093
2016-10-18 04:26:33 +0330 +0330

شربتش کو؟؟؟؟؟ چرا شربت نداشت؟؟؟

0 ❤️