سلام دوستان من ستاره هستم . اين داستان اولين تجربه منه كه البته سكسي نيست اگه دوست داريد داستان سكسي بخونيد ادامه رو نخونيد و آخرش بخواهيد فحش بديد.
22 سالم بود و از مسائل جنسي چيز زيادي نميدونستم . توي يك خانواده مذهبي بزرگ شده بودم و 4 تا دختر بوديم برادرم نداشتيم. من دختر آخر بودم و فقط يكي از خواهرام ازدواج كرده بود. اونم چيزي برامون تعريف نمي كرد. كلا حتي با مادر و خواهرام هم راحت نبوديم كه در مورد اين مسائل حرف بزنيم.
خيلي كنجكاو بودم … توي يك سايتي عضو بودم و يك فردي به نام علي آقا اونجا بود كه چندبار هم همديگرو ديده بوديم . پسر بزرگش 18 ساله بود و من تقريبا دخترش به حساب ميومدم.يكبار با يك ايدي جعلي بهش پيغام دادم و بدون اينكه كه بفهمه منم بهش گفتم كه همسر دارم و توي رابطه ارضا نميشم و ازش كمك خواستم… كم كم رومون به هم باز شده بود. اينقدر بهم گير داد تا بهش گفتم كه من ستاره هستم و يك روز منو به محل كارش دعوت كرد.
يك آژانس تاكسي داشت توي هفت حوض . البته مدتي بود كار نميكرد و فقط روزها مي رفت اونجا و پاي نت مي نشست تا ظهر كه سرويس مدرسه بود و بايد بچه ها رو به خونه مي رسوند.
خلاصه اون روز رفتم پيشش و از دنيا بي خبر… ديدم يه تخت هم كنار اتاق هست كه گفت گاهي روزها كه خسته ام اينجا مي خوابم. رفت رو تخت دراز كشيد و ازم دعوت كرد كه برم پيشش… دقيقا يادم نمياد كه چي شد فقط يهو ديدم داره ازم لب ميگيره … دندونهاي جلوش شكسته و داغون بود و همش تيزيشون زبونم رو اذيت ميكرد ولي نميتونستم چيزي بگم… بالاخره لباسامو در آورد و
69 شد و كيرشو گذاشت دهنم … كير پير و زشتي داشت… منم خيلي دوست نداشتم بخورم… ولي بالاخره يكم خوردم براش… اونم الحق كه خوب كسم رو ميخورد… بالاخره گفت برگرد ميخواست از كون بذاره… منم كه خيلي مي ترسيدم و خودمو سفت نگه داشته بودم… كيرشو تف زد و گذاشت در كونم و شروع كرد به فشار دادن … جيغ مي كشيدم و مي گفتم كه تورو خدا درش بيار… چند بار امتحان كرد ولي تو نرفت كه نرفت… احساس درد شديدي داشتم … سريع رفتم دستشويي كه ديدم چند قطره خون ريخت زمين… حسابي ترسيده بودم اول فكر كردم پريود شدم ولي دست كه به كونم زدم ديدم بله كونم پاره شده بود و خون ميومد… داشتم از شدت نفرت مي مردم دوست داشتم بگيرم بزنمش…
بهش گفتم برام دستمال بيار و بهش با كلي ناراحتي گفتم كه كونم داره خون مياد … اونم خيلي معمولي برخورد مي كرد انگار نه انگار كه اتفاقي افتاده…
خيلي حرص خوردم و خودمو لعنت كردم كه چرا رفتم پيشش…
ديگه از اون به بعد رابطمو قطع كردم تا چند وقت بعدش كه ازدواج كردم و هنوز مي ترسم به شوهرم از كون بدم. اونم ازم نميخواد و چيزي نميگه…
نوشته: ستاره
مثلا خواستی داستانه آموزنده بگی؟؟؟ ولی باید بگم که ریدی نمیدونی چی شد ازت لب گرفت وقتی خواست لباستو دربیاره که فهمیدی خب دیگه نمیذاشتی ادامه بده ، حقش بود میذاشت تو کست که دیگه نتونی شوهر کنی / خب الانم که شوهرت ازت نمیخواد از کون بکنتت پس دیگه از چی میترسی؟ نکنه خودت کونت میخواره؟؟؟؟
افرین خانم کوچولو این جا برا شما اخه دیگه نیا اینجا هاپو داره برو خونتون
نظر منو ميخواي كونرو به شوهرت بده !اولش سخته ولي بعدش ايقده خوبه البته تو رفتي به يه شيره اي كون دادي !ناوارد.
يه ضرب المثل قديمي ميگه به پير ندهيد كون را "ان پير كمر سسته ضايع ميكند كون را !
داستان تو یکی از کیری ترین داستانها شناخته شد.
بهت تبریک میگم بابت این ریدنی که کردی (کس شعری که نوشتی)
حالا بیا بهت مدال بدم.بیا خجالت نکش عمو بیا
بسیار مزخرف و بی محتوا بود برخلاف داستانایی که خانما مینویسن و جالبم هست تو ریدی تو یه خانواده مذهبی اونم که تو دختری هرروز تو سایتای سکسی چت میکنی تازه قرارم میذاری کونم میدی ترشیده بدبخت توهمی من تا حالا سکس نداشتم دوست داشتی از توهم خارج شی بیا خودم از کون میکنمت قول میدم خونت نیاد اما قول نمیدم درد نداشته باشه.
stefan تو هم كون دادي كه ميگي بعدش اين قده خوبهههههههه
ایول به ولت وللی به دولت
دمت گرم داش میلادمجاز خوب زدی توپروبالstefanدمت جیییییززززززز
منم بانظرتو موافقم ولی بااین تضاد که تو شک داری نصبت بهش که کونیه ولی من مطمعنم که کونده تشریف دارن بازم ایول به داش میلادخودم کوچیکتم!
ههی ES16Y
مگه میلاد هر روز کونت میزاره ؟؟هههه کس لیس … کونی جقی … برو نوبت کون دادنته … ههه هههه
be nazaram be ali agha kun midady behtar bud ta kire piro chorukidasho khordy.
نویسنده گرامی به هر حال شما زحمت کشیدید وداستانتون رو گذاشتید ما هم تجربه چند ماه شما رو تو چند دقیقه بدست اوردیم . اما معلومه که هنوز هم تو اینجور سایت ها میگردید پس حواستون رو جع کنید .اونجا گفتید (دقيقا يادم نمياد كه چي شد فقط يهو ديدم داره ازم لب ميگيره ) شاید این دفعه هم نفمید چه اتفاقی داره می افته و بعد از چند لحظه بفهمید که یارو داره تلمبه می زنه . راستی اون یارو هم به نظر من خیلی عوضی بوده
گفتی فحش نده، چشم فحش نمیدهم.
ولی در عوض تو هم بجای این داستان چرتی که اینجا گذاشتی، داستان شب زفافت با شوهرت رو بنویس. میشه اولین تجربه سکسیت. البته اگه شوهرت اولین تجربه ات بوده :P
آخه حیونکی.یک کم کتاب میخوندی میفهمیدی کیر حیوانیست وحشی و خون خوار.حالا بدو برو عروسک بازی کن جنده خانوم
که چی مثلا :-؟