ستاره و علي آقا

1390/03/23

سلام دوستان من ستاره هستم . اين داستان اولين تجربه منه كه البته سكسي نيست اگه دوست داريد داستان سكسي بخونيد ادامه رو نخونيد و آخرش بخواهيد فحش بديد.
22 سالم بود و از مسائل جنسي چيز زيادي نميدونستم . توي يك خانواده مذهبي بزرگ شده بودم و 4 تا دختر بوديم برادرم نداشتيم. من دختر آخر بودم و فقط يكي از خواهرام ازدواج كرده بود. اونم چيزي برامون تعريف نمي كرد. كلا حتي با مادر و خواهرام هم راحت نبوديم كه در مورد اين مسائل حرف بزنيم.
خيلي كنجكاو بودم … توي يك سايتي عضو بودم و يك فردي به نام علي آقا اونجا بود كه چندبار هم همديگرو ديده بوديم . پسر بزرگش 18 ساله بود و من تقريبا دخترش به حساب ميومدم.يكبار با يك ايدي جعلي بهش پيغام دادم و بدون اينكه كه بفهمه منم بهش گفتم كه همسر دارم و توي رابطه ارضا نميشم و ازش كمك خواستم… كم كم رومون به هم باز شده بود. اينقدر بهم گير داد تا بهش گفتم كه من ستاره هستم و يك روز منو به محل كارش دعوت كرد.
يك آژانس تاكسي داشت توي هفت حوض . البته مدتي بود كار نميكرد و فقط روزها مي رفت اونجا و پاي نت مي نشست تا ظهر كه سرويس مدرسه بود و بايد بچه ها رو به خونه مي رسوند.
خلاصه اون روز رفتم پيشش و از دنيا بي خبر… ديدم يه تخت هم كنار اتاق هست كه گفت گاهي روزها كه خسته ام اينجا مي خوابم. رفت رو تخت دراز كشيد و ازم دعوت كرد كه برم پيشش… دقيقا يادم نمياد كه چي شد فقط يهو ديدم داره ازم لب ميگيره … دندونهاي جلوش شكسته و داغون بود و همش تيزيشون زبونم رو اذيت ميكرد ولي نميتونستم چيزي بگم… بالاخره لباسامو در آورد و
69 شد و كيرشو گذاشت دهنم … كير پير و زشتي داشت… منم خيلي دوست نداشتم بخورم… ولي بالاخره يكم خوردم براش… اونم الحق كه خوب كسم رو ميخورد… بالاخره گفت برگرد ميخواست از كون بذاره… منم كه خيلي مي ترسيدم و خودمو سفت نگه داشته بودم… كيرشو تف زد و گذاشت در كونم و شروع كرد به فشار دادن … جيغ مي كشيدم و مي گفتم كه تورو خدا درش بيار… چند بار امتحان كرد ولي تو نرفت كه نرفت… احساس درد شديدي داشتم … سريع رفتم دستشويي كه ديدم چند قطره خون ريخت زمين… حسابي ترسيده بودم اول فكر كردم پريود شدم ولي دست كه به كونم زدم ديدم بله كونم پاره شده بود و خون ميومد… داشتم از شدت نفرت مي مردم دوست داشتم بگيرم بزنمش…
بهش گفتم برام دستمال بيار و بهش با كلي ناراحتي گفتم كه كونم داره خون مياد … اونم خيلي معمولي برخورد مي كرد انگار نه انگار كه اتفاقي افتاده…
خيلي حرص خوردم و خودمو لعنت كردم كه چرا رفتم پيشش…
ديگه از اون به بعد رابطمو قطع كردم تا چند وقت بعدش كه ازدواج كردم و هنوز مي ترسم به شوهرم از كون بدم. اونم ازم نميخواد و چيزي نميگه…

نوشته: ستاره


👍 0
👎 0
34770 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

286421
2011-06-13 19:04:42 +0430 +0430
NA

که چی مثلا :-؟

0 ❤️

286422
2011-06-13 23:54:38 +0430 +0430
NA

مثلا خواستی داستانه آموزنده بگی؟؟؟ ولی باید بگم که ریدی نمیدونی چی شد ازت لب گرفت وقتی خواست لباستو دربیاره که فهمیدی خب دیگه نمیذاشتی ادامه بده ، حقش بود میذاشت تو کست که دیگه نتونی شوهر کنی / خب الانم که شوهرت ازت نمیخواد از کون بکنتت پس دیگه از چی میترسی؟ نکنه خودت کونت میخواره؟؟؟؟

0 ❤️

286423
2011-06-14 02:07:53 +0430 +0430
NA

dustan 1ki behem bege chi bud in?

0 ❤️

286424
2011-06-14 05:55:15 +0430 +0430
NA

افرین خانم کوچولو این جا برا شما اخه دیگه نیا اینجا هاپو داره برو خونتون

0 ❤️

286425
2011-06-14 06:16:00 +0430 +0430
NA

نظر منو ميخواي كونرو به شوهرت بده !اولش سخته ولي بعدش ايقده خوبه البته تو رفتي به يه شيره اي كون دادي !ناوارد.
يه ضرب المثل قديمي ميگه به پير ندهيد كون را "ان پير كمر سسته ضايع ميكند كون را !

0 ❤️

286426
2011-06-14 06:20:50 +0430 +0430
NA

داستان تو یکی از کیری ترین داستانها شناخته شد.
بهت تبریک میگم بابت این ریدنی که کردی (کس شعری که نوشتی)
حالا بیا بهت مدال بدم.بیا خجالت نکش عمو بیا

0 ❤️

286427
2011-06-14 06:45:03 +0430 +0430
NA

آخي نازيييييييييييييي

0 ❤️

286428
2011-06-14 07:12:27 +0430 +0430
NA

کوس و شعری بیش نبود

0 ❤️

286429
2011-06-14 07:23:00 +0430 +0430
NA

به علی آقا بگو خسته نباشه!!!

0 ❤️

286430
2011-06-14 10:50:27 +0430 +0430
NA

بسیار مزخرف و بی محتوا بود برخلاف داستانایی که خانما مینویسن و جالبم هست تو ریدی تو یه خانواده مذهبی اونم که تو دختری هرروز تو سایتای سکسی چت میکنی تازه قرارم میذاری کونم میدی ترشیده بدبخت توهمی من تا حالا سکس نداشتم دوست داشتی از توهم خارج شی بیا خودم از کون میکنمت قول میدم خونت نیاد اما قول نمیدم درد نداشته باشه.

0 ❤️

286431
2011-06-14 15:32:35 +0430 +0430
NA

stefan تو هم كون دادي كه ميگي بعدش اين قده خوبهههههههه

0 ❤️

286432
2011-06-14 15:58:37 +0430 +0430
NA

ایول به ولت وللی به دولت
دمت گرم داش میلادمجاز خوب زدی توپروبالstefanدمت جیییییززززززز
منم بانظرتو موافقم ولی بااین تضاد که تو شک داری نصبت بهش که کونیه ولی من مطمعنم که کونده تشریف دارن بازم ایول به داش میلادخودم کوچیکتم!

0 ❤️

286433
2011-06-14 16:17:26 +0430 +0430
NA

ههی ES16Y

مگه میلاد هر روز کونت میزاره ؟؟هههه کس لیس … کونی جقی … برو نوبت کون دادنته … ههه هههه

0 ❤️

286434
2011-06-14 16:55:31 +0430 +0430
NA

too omram dastan be in mozakhrafi nakhoondam

0 ❤️

286435
2011-06-14 19:26:36 +0430 +0430
NA

be nazaram be ali agha kun midady behtar bud ta kire piro chorukidasho khordy.

0 ❤️

286436
2011-06-15 03:48:46 +0430 +0430
NA

نویسنده گرامی به هر حال شما زحمت کشیدید وداستانتون رو گذاشتید ما هم تجربه چند ماه شما رو تو چند دقیقه بدست اوردیم . اما معلومه که هنوز هم تو اینجور سایت ها میگردید پس حواستون رو جع کنید .اونجا گفتید (دقيقا يادم نمياد كه چي شد فقط يهو ديدم داره ازم لب ميگيره ) شاید این دفعه هم نفمید چه اتفاقی داره می افته و بعد از چند لحظه بفهمید که یارو داره تلمبه می زنه . راستی اون یارو هم به نظر من خیلی عوضی بوده

0 ❤️

286437
2011-06-15 04:41:30 +0430 +0430
NA

گفتی فحش نده، چشم فحش نمیدهم.
ولی در عوض تو هم بجای این داستان چرتی که اینجا گذاشتی، داستان شب زفافت با شوهرت رو بنویس. میشه اولین تجربه سکسیت. البته اگه شوهرت اولین تجربه ات بوده :P

0 ❤️

286438
2011-06-17 02:08:35 +0430 +0430
NA

آخه حیونکی.یک کم کتاب میخوندی میفهمیدی کیر حیوانیست وحشی و خون خوار.حالا بدو برو عروسک بازی کن جنده خانوم

0 ❤️