سلام من سحر هستم از تبریز میخوام یکی از خاطره های سکسمو براتون تعریف کنم من۲۶سالمه و۴ساله ازدواج کردم زندگی خوبی داشتم تا پارسال که یه مشکلی بین ما پیش اومد… تا اون موقع به سکس با کسی فکرنمیکردم ولی بعد اون ماجرا… یواش یواش احساس کردم اکبر(برادرهمسرم) یطورای دیگه ی بهم توجه میکنه اونم متاهل هس احساس کردم ازم چشم برنمیداره باهام شوخی میکنه بعضی وقتا از هیکلم پیش همه تعریف میکرد که من بدطور تحزیک میشدم کاری با جزییاتش ندارم… چندوقت همینطوری گذشت که شروع کردیم اس فرستادن به هم اس های سکسی ردوبدل میکردیم (من خیلی حشری وداغ هستم) چون یه مدتی بود که با رضا(همسرم)هیچ رابطه ی نداشتم بدطورتوی کف بودم هرلحظه که اکبر اس میداد من فکرای عجیبی به سرم میزد تا اینکه دلمو زدم به دریا … داشتیم باهم حرف میززدیم که گفت بدطور هوس حال زده به سرم منم دیدم خوب موقعیتی هست زودگفتم بیا خونه ما رضا دیرمیاد خونه اکبر تعجب کرده بود فکر میکرد شوخی میکنم باهاش دوباره بهش گفتم زود بیا که دیگه تحمل ندارم اونم از خداخواسته گفت باشه تا یه ساعت اونجا بعد تلفن قطع کردم رفتم یه لباس سکسی پوشیدم یه تاپ ودامن کوتاه صورتی که به قول رضا میگه لخت بگردی بهتراز ایناست هم سینه هام هم باسنم ازش میزنه بیرون…
خلاصه آرایش کردم کس وسینه هامو نرم کردم تا برسه خیلی بی قرار بودم داشتم میمردم از خوشحالی داشتم تجسم میکردم که چکارباهاش بکنم گوشیم زنگ خورد نفسم بالا نمیومد جواب دادم گفت پشت درم دروباز کردم رفتم توی اتاق تا بیاد… اومدتو وصدام زد باصدای لرزون دعوتش کردم بیاد پیشم وقتی منو با اون لباس دید چشاش برق عجیبی زد من که داشتم دیوونه میشدم زود بهش گفتم اکبر تشنمه زود باش اونم که راست کرده بود پرید رومو شروع کرد به خوردن لبام آخ نمیدونستم بایدچکار کنم ازشدت شهوت گیج شده بودم لباش رو لبام بود زود رفتم سراغ کیرش از روی شلوار مالیدم ولی کفاف حال من نبود زود زدمش کنار افتاده بود روی تخت پریدم روش ازروی شلوار کیرش کذاشتم توی دهنم زیپ شلوارو باز کردمو کیر سفیدو کلفتش اومد بیرون با حالت وحشیانه ی شرو کردم براش ساک زدن اکبر که هم تعجب کرده بود هم داشت لذت میبرد آروم آروم صدای ناله هاش بلند شد که بیشتر حشریم کرد بیشتر از یه ربع براش خوردم که اکبر نذاشت منو خوابوند رو تختو شروکردخوردن گردنمو گوشم وای داشتم میمردم فقط آخ واوخ میکردم نفسای گرمش داشت دیوونه م میکرد دیگه نمیتونستم تحمل کنم ولی اکبر گوش بده نبو داشتم التماسش میکردم که بذار توی کسم ولی اکبر عاشق سینه های هلوییه من بود اونم که به آرزوش رسیده بود ول نمیکرد با یه حال عجیبی بدنمو مک میزد که تا حالا توفیلماهم ندیده بودم وای بعدسینه هام نوبت کسم شد که بخوره فکرمیکردم اینم مثل رضا یه لب ازش میگیره بعدبیخیال میشه ولی وقتی افتاد رو کس دیگه داشتم روابرا پرواز میکردم اونقدر قشنگ میخورد که چند بار ارضاشدم ولی اصلادلم نمیخواست از خوردن دست بکشه ولی کسم کیر میخواستو چاره ی نبود سرش از لای پام جدا کردمو کیرشو گذاشتم روسوراخ گفتم باتمام فشار بزن داخل اونم ارخداخواسته یطوری هل داد که واقعاپاره شدم با شدت زیادی عقب جلوومیکرد انگارتاحالا کس نکرده باشه وحشیانه میزد ولی منم عاشق اینکارابودم حسابی لذت میبردم لامصب به کیرش اسپری زده بود آبشم نمیومد فقط داشت تلمبه میزد بعدش ازم خواست سرپا بهش کس بدم آخه زن خودش قدش کوتاهه نمیتونه سرپابذاره بلندشدم سرپا از پشت چسبیدبهم کیرکلفتشومالوند روی سوراخو هل داد دیگه کارم از ناله گذشته بود فقط جیغ میزدمو داد داشتم میمردم اونقدر بهم حال میداد که اصلا دوس نداشتم تموم بسو اکبر بدطور داغ کرده بود اصلا به من گوش نمیکرد هرطورکه دلش میخواست میکرد دیگه یواش یواش داشت آبش میومد ازم خواست که بریزه تو دهنم منم که دیوونه اینا قبول کردم آخه گفت سیما(زنش) نمیذاره تودهنش بریزه بدش میاد خلاسه محکمترتلمبه میزد احساس کردم میخواد بریزه زود خودمو کسیدم کناروزانو زدم جلوش کیرشو تا ته کردم تو دهنم همه آبش ریخت تودهنم بازبونم بهش حال دادم باهم روتخت دراز کشیدیم بازشروع کردیم عشق بازی… باید میرفت خونش اصلا دلم نمیخواست بره باهم لب رفتیم بهم گفت اگه میدونستم اینقدر داغ وحشری هستی خیلی وقت پیش میکردمت ازم خدافظی کردو رفت… بعداون مدت چندبارم باهاش حال کردم حالا بمونه بعد ببخشید اگه خوب ننوشتم …فداتون امیدوارم لذت برده باشین
نوشته: سحر
چرا به كيرت روغن زدي عكس گرفتي؟ روغن جلا زدي؟
به اين ميگن كير آريايي
منم میخام بکنمت کیرم کلفته هاااا هم شهری عزیزممممممممممممممممم
اصن کامنت اخر خنده بود. lol
محمد جان پروازی برو ترتیب اینو بده . عکس هم بذار. خودم اولین نظر می ذارم. یعنی جامعه رو نجات میدی.
lol
گیریم داستانت راست
گیریم تو حشری
گیریم شوهر الاغتم نکندت
گیریم اکبرم حیز
بیچاره به زن اکبر تو چشمه اون چطور نگاه میکنی؟
حروم زاده تو خیانتتو کردی با یه مجرد میکردی
توف به روت فقط
این داستان های خیانت از زبون طرف مرد هم شنیدن داره.جان .زن داداشتوبکنی.
امامن بیشترکردن خواهرزنم ناهیدرو دوس دارم.کونش گنده تره،اندامش صافتر.سینش گنده تر،وچهرش جوونترو خنشکلتر.شوهرش ازمن مسن تره.فکرکنن بدش نیاد بمن کس یاکون بده.امااگر رابطمون برقرارشه تاابدمیمونه .چون هم من ناهید رو دوس دارم دارم هم اون منو
اون نقشه رو از اواتارت بردار عامو. بعضی چیزا لیاقت می خواد . حیف اون نقشه هست که اواتار انگل هایی مثل شما باشه.
کیر خر تو کون شوهرت با این زن گرفتنش…زن گرفته یا جنده…زیبا نوشته بودی جنده آفرین بازم بنویس جنده
چون زنش قد کوتاه بود سر پا بهش دادی
چون زنش آبشو نمیخورد آبشم خوردی
لابد اگه زنش بهش کون نمیداد جورشو تو میکشیدی نه؟
جالب نوشتی ولی به نظرم برادر شوهرت خیلی آدم کثیفیه تو به شوهرت خیانت کردی ولی اون به برااادرش واااااااای!مطمئنم به چشم یه جنده بهت نگا میکنه بهتره باهاش کات کنی!
کلا اینجا اینطوره ها
راست هم بنویسی چهرتو با کیر سرخ میکنن
داستانت به واقعیت خیلی نزدیک بود ولی خیانت کردی دیوث
زن برادر شوهرتو آفتاب پرست گایید
چقدر با افتخار…
خاک بر سرت تو هیچ فرهنگی خیانت افتخار نیس
بیچاره شوهرت از صبح تا دیروقت به خاطر تو جنده کار میکنه
آااااااخ…خوش به حالت.منم خیلی دلم میخواد برادرشوهرم کسمو بکنه
نوشتن وطرزنگارش نوشته مردى باتخيل وچه خوب بودتخيل اگه خيانت نبود
کيرمحمد60 اينقدرکج وغناصه
تقدیم تو وبرادر شوهر عزیزت که تو کردنت چیزیو کم نذاشته بود
گفتم دعواتون نشه اونو تقدیم اکبر کردم این تقدیم ت کس طلای حشری محله
این الان راست بود یا دروغ