سفر پربرکت به مشهد

1392/05/06

ماجرا از این جا شروع شد که من برای دیدن خواهرم که دوماهی میشد ندیده بودمش به مشهد رفتم اون دانشجوی سال اخر پزشکی بود . باهم تلفنی قرار گزاشتیم که توی یه پارک همدیگه رو ببینیم.رفتم سر قرارو یه مدت منتظرموندم که یهو از دور با یه نفر دیگه که دختر بود داره میاد بلند شدم هنگ کرئه بوئم دختره خیلی خوشگل بود یه چند دقیقه نشستیم و حرف زدیم که خواهرم گفت بچه ها بستنی میخورین هر جفدمون گفتیم اره
و رفتیم یه بستنی فروشی که بستنی هاش مزه ان میداد هممون ساکت بودیم که یهو دوست خواهرم گفت سارا جون یخ داداشت خیلی دیر اب میشه . خواهرم گفت اره میتی جون داداشم خیلی باادبه . میترا گفت خیلی خوبه . منم که خودمو خیلی نگه داشته بودم گفتم میتی خانوم اسم خیلی قشنگی دارین من این اسمو خیلی دوست دارم . ممنون اقا سعید . منم گفتم اسم منو از کجا میدونید . گفت سارات خیلی از شما تعریف کرده ولی بازم خیلی خوشتیپ تر از تعریفاشی. گفتم ممنون شما لطف دارید . خواهرم گفت هیچ به ساعت نگاه کردید دیره میتی جون باید بریم این حرف خواهرم داشت اشکو از چشمام در میوورد گفتم به این زودی که میترا گفت مثل این که به داداشت خوشگزشته . خواهرمم گفت اره دیگه وقتی دوتا دختر خوشگل میشینن پیشت بهت خوشمیگزره . گفتم پس کی دوباره همدیگه رو ببینیم اجی کفت تلفنی خبر میکنیم که میترا گفت میخواین شماره ی منم داشته باشین که یه وقت کار داشتین تماس بگیرین گفتم حتما بلاخره شمارشو گرفتمو برگشتم هتل . شب حوصلم حصابی سر رفته بود که تصمیم گرفتم به میتی زنگ بزنم . گوشی رو ورداشتمو شمارشو گرفتم هرکاری میکردم نمیتونستم فکر اینو از سرم بیرون کنم که چه کس خوشگلی میتونه داشته باشه . گوشی رو ورداشت الو گفتم سلام گفت شما من گفتم سعیدم .سلام اقا سعید خوبی چی شد به ما زنگ زدی . نمیدونم دست خودم نبود بی اختیار زنگ زدم . ا که اینطور . به نظرم مابه اشنایی بیشتری احتیاج داریم میشه همو ببینیم . باشه . فرداساعت 5 همون بستنی فروشیه ادرسشو که بلدی . اره ادرسشو میدونم بیقرار منتظر فردام . پس تا فردا بای . بای . فرداصبح ساعت 4 رفتم سر قرار . یه خورده دیر اومد . سلام ببخشید دیر اومدم . اشکال نداره بشین عزیزم . ممنون . چه خبرا . هیچی سلامتی امسال که فر تیم نمره هام خیلی بده . پس اهل درس نیستی . جدیدن نه قبلانا خیلی تو چی . نه یعنی اصلا . که اینطور . تو هیکل خیلی خوشفرمی داری خیلی کم پیش میاد همچین هیکلی ببینم . خیلی دوس داری بکنیش نه . زیاد . این حرفو زیاد شنیدم . این حرفو کم شنیدم . اون روز بحث ادامه داشتو میتراهم تا تونست حرف سکس زد خیلی دلم میخواست همون جا بکنمش . خدا فظی کردیمو من برگشتم هتل . چون نتونستم خودمو نگه دارم رفتم یه دست جق زدم اوف پسر چه قدر اب داشتم . شب زنگ زدم بهش . الو خوبی عزیزم . ممنون تو چطوری . خوبم ولی نمیتونم خودمو نگه دارم سر قرار میخواستم قورتت بدم نرت راجبه یه قرار دیگه چیه این بار بیا تو هتل من . برا این حرفا خیلی زوده ولی باشه چه ساعتی . هر ساعتی تو بگی برام فرقی ندار ه . باشه پس فردا ساعت 5 دوباره خوبه . عالی . پس تابعد بای . بای .

تحمل تا فردا صبح خیلی سخت بود . فرداش یه باره دیگه بهش زنگ زدم تا اینکه پس فردا شد و من دیگه ارومو قرار نداشتم . ساعت 5 اومد در هتل و من رفتم بیرو دنبالش و اور دمش تو . هتل با کلاسیه . اره ولی خیلی گرونه . پس چرا این جایی . پل زیادی باسه خرج کردن دارم . چرا روسریتو درنمیاری . باشه . روسریشو در اورد موهاش خیلی قشنگ بود لخت و بلند . داشتم میترکیدم رفتم دستاشو گرفتمو گفتم میتونم طعم لباتو بچشم . اولش ناز کرد ولی اخرش اجازه داد . چند ثانیه لبی همدیگه رو خوردیم که من شروع کردم دراوردن لباساش . یه شرتو توسینه قرمز پوشیده بود . پسر سینه های درشت کون گنده این دختر جواهر بود رفت توی تخت خوابید منم شروع کردم لباسامو دراوردم و رفتم تو تخت اول یه خورده لباشو خوردم و بعد رفتم سینه هاشو خوردم . دستشو اورد و کیرمو گرفتو مالید بعد بردش طرف کسش وای بهترین کس دنیارو داشت لا مصب یه نیمساعتی کردمش بعد بلند گرفتیم خوابیدیم . من هیچ وقت بهترین مسافرتم رو یادم نمیره .

نوشته: سعید


👍 0
👎 0
44520 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

394132
2013-07-28 01:39:30 +0430 +0430

دوست عزیز توصیه میکنم قبل رفتن به مشهد اول دیکته یاد بگیر.برات خوبها

0 ❤️

394133
2013-07-28 02:24:20 +0430 +0430

جلقکی بود، ننویس . . . . . . . . . . .
یعنی بعد از چند ساعت تو پارک و خوردن بستی با طعم گُه وقتی اسمت رو صدا کرد تازه ازش پرسیدی اسم نحست رو از کجا میدونست؟ خُب جلق میزنی؟ بزن. دیگه چرا آبت رو میاری تو شهوانی خالی میکنی؟ نمیدونستم تو هتل‌های مشهد میشه کُس آورد. کلا حال میکنم وقتی یکی مینویسه “باسه”، این کلمه نشانگر سن و سال کمتر از 18 است. ننویس جلقو، ننویس.

0 ❤️

394134
2013-07-28 02:41:17 +0430 +0430

خاك بر سرت با نوشتن واقعا جلق زدن هم واست زياده . مردمو چي فرض كردي با اين نگارشت .حيف از امتياز كه به تو بدن

0 ❤️

394135
2013-07-28 02:42:46 +0430 +0430

خاك بر سرت با نوشتنت واقعا جلق زدن هم واست زياده . مردمو چي فرض كردي با اين نگارشت .حيف از امتياز كه به تو بدن

0 ❤️

394136
2013-07-28 06:43:28 +0430 +0430
NA

سواد سواد سواد خوب چیزیه بهش فکر کنین

0 ❤️

394139
2013-07-28 07:32:53 +0430 +0430

یعنی تو واقعا نمیدونی که تو هتل مهمون نمیتونی ببری داخل اتاق؟؟؟؟ خب حداقل یه تحقیق میکردی بعد دروغ مینوشتی داداش …

0 ❤️

394141
2013-07-28 07:46:53 +0430 +0430
NA

گاگول، دري وري هم كه مي‌خواي بنويسي اول برو يه كم سواد ياد بگير، خاك بر سر كله‌كيريت بدبخت، جناب ادمين واقعا اينها رو مي‌خوني؟؟؟؟؟؟!!!

0 ❤️

394142
2013-07-28 09:14:05 +0430 +0430

ببخشید احتمالا ب جای هتل جنده خونه تشریف نبرده بودی , تو این چند روزی که همش با میتی بودی اون خواهر جنده ات کجا بود پس , مگه نرفته بودی بهش سر بزنی .
در ضمن از این به بعد کوتاه بگیر بخواب , بلند خوابیدن خطرناکه یه وقت میان کونت میذارن

0 ❤️

394143
2013-07-28 12:14:11 +0430 +0430
NA

kiram to mokh moalem diktaton!!
az bas ghalat dashti nakhondamesh

0 ❤️