سفر پرحشر کیش (1)

1391/12/28

سلام . من تازه عضو شدم .
میخام داستان خودم رو در سفر به کیش براتون بنویسم .
یه دوست پسر داشتم تو شیراز که برای کار چند وقتی بود رفته بود کیش .
یه روز به من اس داد که میای کیش … کمی فکر کردم . و با کلک به خونوادم که با یه گروه وتور خانما دارم میرم کیش …
با کمی دردسر راضی شون کردم … و با پرواز به طرف کیش حرکت کردم … از علی خوشم میومد …دوست پسرم بود زیاد هیکل یا زیاد خوشکل نبود …ولی کیر باحالی داشت .وقتی رسیدم فرودگاه و گوشیم رو روشن کردم بهش زنگ زدم .گفت داداشم رو میفرستم دنبالت .
عکس تو رو دیده پیدات میکنه .
باخودم غر غر میکردم که از این رفتارش ناراحت هستم … تا چمدون رو از روی ریل برداشتم اومدم بیرون از منطقه چک دیدم یکی صدا میزنه مارل خانم برگشتم . دیدم یه جونه وایستاده جلوم …موهاش جو گندومی . چشاش سبز . دماغش کمی بلند . لباش خوش فرم … خوش قد وکمی تو پر . سلام کردم گفت دنبالتون اومدم علی سر کاره .
رفتم تو ماشینش سوناتا . تا خونه ای که علی واسم گرفته بود من حرف نزدم اونم با گوشیش صحبت میکرد . کارش زیاد بود اسمش روهم نگفت
رسیدیم خونه طرف صدف بود نزدیکه .
رفتیم توی خونه .
گفت من محمد هستم . علی تا وقتی شما استراحت کنید میاد کاری ندارید . ورفت .
علی شب اومد . شام گرفته بود از دیدنش خوشحال شدم لباس سکسی پوشیدم وپریدم تو بغلش . اول بوس بعد سلام .
شام رو خوردیم . تا وقتی ظروف غذا رو جمع میکردم . هی بامن ور میرفت . در کونم میزد . من از این کار خیلی خوشم میاد
تا دستام ازاد شد منم دست به کار شدم پریدم روش رو مبل اه اه میکردم . ولباساشو در میاوردم . لب میگرفتم داغ شده بود زیرم داشت خفه میشد . بلند شد لباسام رو کند .گفت سنگ کاغذ . واسه خوردن هر کی برنده شد . اخ جون من بردم . دارز کشیدم پاهامو باز کردم گفتم بیا تا ابم نیاد باید بخوریش .
شروع کرد به خوردن بالای کسم با دستاش سینه رو فشار میداد . نوک پستونمو میچرخوند .داشتم ارضا میشدم . با چوچولم بازی میکرد یه انگشتش رو کرد تو کسم بازبونش لبای کسم رو میکشید . که ابم اومد
حالا نوبت منه . … شروع به لب گرفتن کردم آروم آروم رفتم پایین از سینه هاش بدش میومد وسریع رفتم سراغ کیر لاغر وبلندش . با زبونم لیس زدم و کردم تو دهنم . هنوز خوب نخورده بودم که گفت الان میاد . منم از خوردن اب بدم میاد هول شدم گفتم بریز رو خودت . ریخت رو شکم خودش و پاکش کرد . حال نداد . واز حال رفت .میخاستم برم بازار .ولی نیومد … مونده بودم چکار کنم که گفت محمد بیاد باهاش میری .گفتم اون که بلد نیست حرف بزنه .
که انگار برق گرفتش بلند شد گفت دیگه در مورد دادام اینجوری نگی .این خونه کار بلیط پرواز تو همه رو اون داده .
سر خورده گفتم ببخشید . باشه میرم .بگو بیاد . زنگ زد و محمد اومد . منم مانتو پوشیدم رفتم سوار شدم علی خسته بود خوابید . تو مسیر گفتم محمد آقا شما کیشو بلدی . گفت همه جاشو . بلدم دوست دارید کجا برید . گفتم اول خرید بعد لب ساحل خلوت .
مکثی کرد وگفت اینجا اروپا نیست بخاید شنا کنید . بازار داره لب ساحل خلوت هم پلاژ بانوان فردا صبح .میبرمتون .
منم ساکت موندم . با خودم گفتم باشه تلافی کنم . رفتیم بازار مروارید چندتا آشنا داشت رفت مغازه وگفت هر چی دوستم میخاد بیار بچه . با شوخی … من چند تا شلوار انتخاب کردم رفتم پرو
صداشون میومد که مغازه دار میگفت تور زدی کونی … اونم گفت نه بابا علی میکنه من باید بچرخونم و میخندیدن . منم لجم گرفته بود هم از علی که سکس نیمه کاره داشت هم از این . گفتم بزار امتحانش کنم . صداش زدم واسه دیدن شلوار یه تاب روی ناف داشتم شلوار رو پوشیدم صداش زدم آروم اومد نگاه خوبی کرد . گفت بچرخ . با قر چرخیدم . گفت نرقص بچرخ منم باخنده باز چرخ زدم گفت خوبه ولی سادس کمی فشن تر باشه بهتره . از انتخابش خوشم اومد نگاهم به کیرش بود بلند شده یا نه دیدم انگار نه انگار چیزی دیده . اعصابم بهم ریخت . تصمیم گرفتم سر کارش بزارم . وتوکف وحتما شهوتیش کنم .
لباس بعدی باز صداش کردم ولی زیپو نبستم . اومد .چرخیدم براش . نگاه کرد گفت خوبه عالیه اروم خم شد به طرفم زیپو گرفت بست . بدون احساس . دیگه خورد شده بودم . با خودم عهد بستم با این پسر باید بخوابم … ادامه روبعد مینویسم .

نوشته: مارال


👍 0
👎 1
48943 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

368260
2013-03-18 06:58:31 +0330 +0330
NA

توروحت…فقط همین عوضی دروغگوی چرت نویس مسخره مشنگ احمق…بقیشم خودت بزار به جای نقطه چین بی شخصیت

0 ❤️

368261
2013-03-18 07:34:56 +0330 +0330

بخواب
فقط مواظب باش خواب به خواب نری حیفه داستان به این زیبایی ناقص بمونه و ما از خوندنش محروم بشیم

0 ❤️

368263
2013-03-18 08:18:01 +0330 +0330
NA

با زم دست به قلم شدم

همین برات بسته (مجلوق)
والا یک سری جلقی اجلاقی ریختن تو شهوانی , شهوانی رو به گه کشوندن

دیگه اینجا پیدات نشه ها مجلوق.

0 ❤️

368264
2013-03-18 08:43:34 +0330 +0330
NA

منتظر ادامش هستم ببینم چه کس شعری بهم میبافی ؟ جنده

0 ❤️

368265
2013-03-18 09:09:46 +0330 +0330

کس ننت دروغگوی کونی. عقده داری کس باشی پسر جلقو؟

0 ❤️

368266
2013-03-18 10:17:22 +0330 +0330
NA

عجب!!بيچاره دختره چقد خودش رو ضايع كرد.انگار غرور نداره!ولى حتما ادامش رو بذار ببينم چى ميشه

0 ❤️

368268
2013-03-18 14:14:44 +0330 +0330
NA

کس مغز داستانت به جز ی صحنه ارضا شدن رو خودش هیچی نداشت گذاشتیش بین داستانای سکسی؟

0 ❤️

368269
2013-03-18 16:10:19 +0330 +0330
NA

خاک توسرت باهات عین جنده هارفتار کردن.اووووق

0 ❤️

368272
2013-03-19 10:59:30 +0330 +0330
NA

منتظر هستيم تا بگي چطور دادي

0 ❤️

368273
2013-03-19 16:47:37 +0330 +0330
NA

پریود مغزی شدی همین =))

0 ❤️

368275
2013-03-19 19:12:35 +0330 +0330
NA

این دفه خواستی بیای کیش بگو همه جوره پایم.کیش زندگی میکنم

0 ❤️

368276
2013-03-25 18:00:23 +0430 +0430
NA

nevisande safar porhashar kish salam maral khanom,age mishe khosoosi pm bede,montazeram

0 ❤️