من رضا هستم!18 ساله از شهر الف رنگ مو:مشکی چشم درشت و مشکی پوست:قهوه ای روشن مقدار کمی ته ریش هفته ای سه بار میرم باشگاه هیکل رندی اولتون رو تصور کنید کوچکتر و خط عضله روی شکم نداشته باشه! البته از لحاض هیکل!
(اسم ها مستعار اند)طرف قصه ما اسمش سحر (دختر عمومه) یه سال از من کوچیکتره! هم قدمه پوستش بیش ازحد سفیده .!اصلا سفید برفی رو تصور کنید کمی چاق تر با موهای قهوه ای لخط. سه ماه پیش خونمون مهمونی بود خانواده اوناهم اومده بودن بجز باباش که کار داشت .خونه ما دوبلکسه اتاق من و داداشم بالا ست توی هال و پذیرایی ریخته بود مهمون! منم که حوصلم سر رفته بود رفتم بالا از پله ها که بالا میرفتم صدای آخ و اوخ از تو اتاق داداشم میومد در رو باز کردم دیدم خواهر سحر لخت مادر زاد روی کیر داداشم بالا پایین میپره. منم یه سوت بلبلی زدم گفتم:چه خبره خواهر سحر گفت : تو هم بیا بکن کونم ولی به کسی نگو؟منم با کمال خریت و پرویی بهش گفتم:خفه شو! بعد رو به داداش بزرگه کردم گفتم :ناشی کس خل حد اقل در رو قفل کن؟؟!! سپس به خواهر سحر گفتم :جنده !در رو بستم از اتاق زدم بیرون؟(اصولا از همچین دخترایی خوشم نمیاد) رفتم تو اتاق خودم ام پی 4 رو گذاشتم گوشم. از تو پنجره تو حیاط رو نگاه کردم دیدم دخترا توی حیاط نشستن دارن حرف میزنن! چند دقیقه مونده بودم نگاهشون میکردم یهو دیدم سحر سرش رو بالا کرد گفت:چیکار میکنی بچه کوچولو!؟ منم ام پی 4 تو گوشم بود رضا:چی میگی !
سحر:کوچولو
رضا:چی ی ی ییی
با اشاره به دوتا بغل دستیش گفت: مخش تاب داره
رضا:توهم سوار تابش میشی بازی بازی میکنی؟
همشون زدن زیر خنده؟
منم از فرط خستگی ولو شده رو تخت. به ساعت مچیم نگاه کردم دیدم ساعت دوازده و نیمه .گوشی ها رو از تو گوشم در آوردم گوشم رو چسبودم به دیوار اتاق دیدم هنوز داره آخ و اوخ میکنه منم خواستم یه حالی به داداشی بدم رفتم دور بین رو برداشتم یهو وارد اتاقش شدم ازش یه عکس تمیز با کیفیت گرفتم بعد بهش گفتم هنوز درو هم نبستی آقای ناشی !دویدم رفتم تو اتاقم در رو هم قفل کردم . صدای خواهر سحر رو میفمیدم که میگفت هر کاری بخوای میکنم ؟منم با صدای بلند بهش گفتم ؟تو فعلا به کار خودت برس؟داشتم میمردم از خنده بعد از چند دقیقه رفتم پایین دوتا ایستک بر داشتم رفتم تو اتاقم تو راه در رو امتحان کردم دیدم قفله!چند دقیقه بعد طوری که انگار یکی هلش داده باشه سحر پرید تو ! منم که تخم بر شده بودم برگشتم دیدم سحره . دسپاچه شده بود گفت آهنگ داری گفتم:آره بیا اینجا(در حالی که ام پی4 دستم بود بهش گفتم)
اومد پیشم نشت رو تخت گفت :پس بفرست منم گفتم همینطوری که نمیشه باید گوش کنی بعد بفرستم؟
سحر:خوب پس بزار گوش کنیم !
رضا:باشه!(یکی از گوشی های ام پی4 رو بهش دادم.)(اونم کمی شالش رو داد عقبو گوشی رو گذاشت تو گوشش)
(((((بعد از چندی کس شعر گویی)))))
رسیدیم به آهنگ دوست دختر من نازه!
سحر:اینو برام بفرست
رضا:باشه
سحر:رضاا تو دوست دختر داشتی!؟
رضا:بگی نگی!
سحر:یعنی چی!؟
رضا :تو به کی میگی دوست دختر!؟
سحر:به دوستی که دختره؟(از این حرفش کمی خندم گرفت بعدش یه ایستک براش باز کردم بهش دادم)
رضا:فرض کن من با شقایق دوستم فقط دوست! ما نه همدیگه رو بوسیدیم نه دست همدیگه رو گرفتیم نه با هم رفتیم بیرون ونه هیچ رابطه خاصی بین ما بوده !؟!؟!به نظرت ما دوست هستیم؟؟؟؟؟!
سحر : بگی نگی؟!؟!
رضا : خوب منم همین رو میگم!
(بعد از چند دقیقه)…
سحر: رضا !!
رضا :جونم
سحر: عکسی که از خواهرم گرفتی رو پاک میکنی!!(به صورت معصومانه ای نگام میکرد)
رضا:شقایق تو رو فرستاده!؟!؟
سحر: آره !؟ اومد بهم گفت که بهت بگم هر کاری بخوای میکنم فقط اونو پاک کن!؟!
رضا: کمی صبر کن!!/؟؟رفتم دوربینو اوردم عکسو نشونش دادم!!؟؟
یهو دوتامون زدیم زیر خنده دهن خواهر ش و برادرم مثل غار باز بود صورت سفید سحر حالا عین سیب سرخ قرمز بود من اون از بس خندیده بودیم ولو شدیم رو تخت گفتم باشه فقط به خاطر تو پاکش میکنم.
اونم زیر گوشم روبوسید اولش شوکه شدم(تو شهر ما مثل شما نیست که کس مس فت فراون ریخته توی خیابون)منم به تلافیش یه لب ازش گرفتم انگار 30000ولت بر از لب بهم وصل کردن اونم اومد خوابید رو و گردنم رو بوسید کیرم داشت از توی شلوار جین میزد بیرون که یهو یاد یه چیز افتادم!!
بهش گفتم من باید برم مثل پر کاه بلندش کردم گذاشتمش اونوررفتم طرف در یهو گفت :کجا میری نامرد ک…
گفتم چته عزیزم صبر کن میخوام در رو ببندم یهو یه نفس عمیق کشید: گفت شرمنده مستر(برای اونایی که نمیفمهمن! مستر یعنی آقا!!)باخنده در رو باز کردم بیرون رو نگا کردم دیدم هیچ کس نیست دادشم صداش از پشت در اتاقش میومد داشت با خواهر سحر حرف میزد که بهش گفتم نگران نباش پاکش کردم یهو اومد بیرون خواست یکی بخوابونه زیر گوشم که دستش رو گرفتم گفتمش الاخ پاکش کردم برو کارت رو تموم کن !!؟؟ گفت :حیف که … زدم تو حرفش بهش گفتم برو منتظرته؟یه نگا تو اتاقش کرد دیدخواهر سحر پتو رو گرفته رو سینه هاش داره به حالت التماس آمیز نگا برادرم میکنه برادرم گفت بعدا به حساب تو میرسمرفت تو اتاق ولی باز در رو قفل نکرد در رو زدم بهش گفتم قفل کن.دیدم اومد گفت برو دیگه سیریش!منم رفتمیه نگا به پایین کردم دیدم حالا حالا ها سر مهمونا گرمه!رفتم تو اتاق پیش سحر گفتم کجا بودیم ؟! سحر گفت اینجابودیم پرید تو بغلم بعد منو هل داد رو تخت!!؟؟بعد پرید روم و از من لب گرفت بهش گفتم کمی صبر کن!! گفت دیگه چه مرگته !!؟؟سیم ام پی 4 رو کشیدم و گذاشتمش روی یه آهنگ رقص آور بعد بلندش کردم گفتمش باهم برقصیم و در حال رقص لباسامون رو در آریم !؟ گفت اوووووکی بعد با خنده ازم لب گرفتو داشت لبا سام رو در میورد من اول مانتوش رو در اوردم بهد سوتینش بعد کرستش رو که باز کردم واییییییی چی میدیدم دو تا سینه سفید با نوک قهوه ای روشن که سرش راست شده بود. (مثل سینه های کره ای ها)بهش گفتم به اینا میگن پستون!؟ در حالیکه سرم رو به طرف سینه هاش هل میداد گفت :خفه شو کارت رو بکن !! من شرو کردم به خوردن و مالوندن سینه هاش. اونم از زیر شرتم با کیرم بازی میکرد و بهد از چند دقیقه بهش گفتم انقدر ور نرو آبم میاد ها !!!
اونم گفت باشه (ما که مثل شما اسپری و قرص و ژل و از این چیزا نداریم که)اونم که طاقتش تموم شده بود گفت بسه دیگه!؟!؟بکن کونم گفتم:الکی که نیست اول باید کیرم رو ساک بزنی!؟بهم گفت دلم نمیاد بهش گفتم :پس کیر بی کیر !!؟اونم با کلی اسرار گفت باشه؟من خوابیدم رو تخت اونم کیرم رو با حالت منزجز کننده ای گذاشت تو دهنش بعد کمی دید خوش مزه س با ولع میخورد بهش گفتم کمی صبر کن کیرم رو از تو دهنش در آوردم کمی ایستک ریختم روش بهد بهش گفتم حالا بخور اونم مثل آدمی که 9 روزه چیزی نخورده شروع کرد به خوردن کیرم کیرم داشت منفجر میشد .بعد از چند دقیقه بهش گفتم بشینه رو کیرم اون با دستش کیرم رو گذاشت تو کونش و هی عقب جلو میکرد (حتما میگید چرا راحت رفت تو کونش !؟چون قبلا با خواهرش لز داشته)بعد از چند دقیقه داشت خسته میشد گفتمش: بخواب اونم خوابید منم بالشتم رو گذاشتم زیر کونش و آرو کیرم رو گذاشتم توش؟!؟! یهو آه شهوت آنگیزی کشید !وگفت تند تر منم تند تند تلمبه میزدم !بعد اون دوتا دستش رو حلقه کرد دور کونم و هی بالا پایین میکرد این حالت نزدیک 10 دقیقه ادامه داشت نفس هامون به شماره افتاده بود کیرم داشت منفجر میشد گرمای کونش داشت آتیشم میزد احساس کردم داره آبم میاد ازش پرسیدم که چیکارش کنم گفت هر کاری که دوست داری بکن!!؟؟منم بافشار زیاد آبم رو ریختم کونش همزمان با این کار اون سینش رو چسبوند به سینم به راحتی میشد فهمید که ارضا شده بهد من افتادم روش بعد با بیحالی رفتم بغلش در گوشش گفتم :این خیلی قوی بود!؟ بعدش کمی خندید منم کمی سینه هاش رو مالوندم و ازش لب گرفتم اونم کمی گردنم رو بوسید وگفت:باید برم!؟
رضا : اگه من بخوام بمونی چی؟
سحر:اگه بمونم شک میکنن
رضا:باش تا دفعه بعد تلافیش رو در میارم
سحر:منم کیرت رو منفجر میکنم
رضا:منم واسه اون روز لحظه شماری میکنم
بعد لباش رو بوسیدم و کمکش کردم لباساش رو بپوشه
موقعی که از اتاقم بیرون رفت بهش گفتم: دفعه دیگه مو های کونت رو بزن!؟
اونم گفت :دفعه دیگه تو هم ته ریش بزبزیت رو بزن بعد لب و گردنم رو بوسید و رفت پیش مهمونا!؟
منم اونشب تا صبح خوابم نبرد.از اون به بعد ما هم همدیگه رو بوسیدیم هم دست همدیگه رو گرفتیم هم با هم رفتیم بیرون هم رابطه خواصی بین ما بود
<< حالا که فکرش رو میکنم واقعا خر شانس بودیم که از اون همه جمعیت نه کسی سراغ ما رو گرفت نه کسی تو اتاق من اومد>>
نوشته: رضا
ببخشيد من تازه واردم(قابل توجه دوستان قديمي) ولي مي خواستم ايراد بگيرم :
مگه بيابونه كه اسپري و اينا ندارين بعدشم سحر با خواهرش فرق داشت ؟ يجا گفتي : سپس به خواهر سحر گفتم :جنده !در رو بستم از اتاق زدم بیرون؟(اصولا از همچین دخترایی خوشم نمیاد) رفتم تو اتاق خودم ام پی 4 رو گذاشتم گوشم
فرق اين دوتا خواهر چي بود ؟
هیکلم عین رندی اورتون هست ولی قدم اندازه دختر عمم!! دختر عمم هم عین سفید برفی هست فقط یکم چاق تر و سبزه تر!! شهر ما مثل شما نیست که تو خیابونهاش جنده ریخته باشه تو خونه هاش جنده ریخته مهمونها پابین هستند همزمان هم رندی اورتون و داداشش هرکدوم تو یه اتاق یه کس زدن سر سیخ تازه درب هم قفل نکردن.احتمالا پایین هم مامان بابای رندی اورتون با عمه و شوهر عمه ضربدری میزدن که یه سر نیومدن بالا ببینن شماها چکار میکنید.ضمنا شهر ما ایستک هم داره!البته ایستکش خیلی یخ نیست که ادم وقتی رو کیر راستش بماله کیرش بخوابه ایستکش داغه چون جنوبیه.
چی بگم.نه از جمله ی اخرت نه به سحر کسو با خواهرش به قول خودت جنده.به همین راحتی میشه کون کرد اونم تو خونه
هرچی میخام فحش ندم نمیشه خاک تو سرت با این تخیلت
چطور مهمونی بود<دراطاق بازبود<داداشتم داشت دخترعموتو میکرد
2 خواهر جنده بودند
تو شهر ما یک دفعه خوذشونو نمی دازن تو بغل پسرا
تو شهرت نمی خواد بگرذی .خانوادتو نگاه کنی جنده زیاد می بینی رندی جان.
مستشااااااااااااار توئي عه نه اين رندي اولتونه رندي اولتون توئييييييييي
رندي اولتون بيا ازت نقاشي بكشي يم خوب بوديه تكان نخوريه اها … اهااااا
رندي فكر كني يم اين قلمو رفت كونت اشكال نداريه حالا قلمو تو كونت باشه تا
من بعدا دوباره نقاشي بكشيه
كيههههههههههههههههههههههههههههه كيهههههههههههههههههههههههههههه
عه رندي توئيييي
کیرم توکونت که انقد از خودت تعریف میکنی.
1-گفت شرمنده مستر(برای اونایی که نمیفمهمن! مستر یعنی آقا!!)…کس کش بی خایه فک کردی همه مثل خودت دهاتین؟
2-حتما میگید چرا راحت رفت تو کونش !؟چون قبلا با خواهرش لز داشته)…نکنه خواهرش کیرداشته.پس حتما خواهرش داشته داداشتو میکرده.
3-تو اون خراب شده که پر مهمون بود کسی پیدا نمشد که بیاد مچ شما کس کشارو بگیره؟؟؟؟؟؟
4-دستش رو گرفتم گفتمش الاخ پاکش کردم …الاخ نه و الاغ بی سواد.
درمجموع داستانت کیری بود جقی…
احتمالا تازه کلمه ی مستر رو یاد گرفتی که نوشتی یادت نره فکر کردی ماهم مثل خودتیم.اینهمه علامت سوال چی بود؟؟؟؟؟در کل آرزوتو نوشتی با دوتا کلمه که تازه یاد گرفتی(مستعار و مستر)راستی تو شهرتون آدم زندگی میکنه،یا شما یه خانواده تو غار جا موندین؟؟؟؟؟؟
مادر تو اون رندی اورتونو گاییدم … این داستان و یه بچه 16 ساله که عشقه کشتی کجه نوشته …
کس خل 1 خط خوندم
اینقد کس نوشتی نتونستم یه پاراگراف بیشتر بخونم( اگه میدونی پاراگراف چیه) رندی اورتون با داداشتو فکو فامیلتون تو کونت
پ.ن: خیلی جق می زنی یه خورده کمش کن
واقعا بین این همه داستان که خوندم این از همه چرت تر بود
اقا فحش بدین هر کی هر چی بلده بگه برنامه کودکم ازین سکسی تره
دیالوگ ها کاملا کیری محتوای داستان زیر کیر
نسبت نزدیکی داستان به واقعیت = در حد تشابه کیر خر به سوراخ سوزن
کیر خر تو دهن خودت و دختر عموت و داداشت و اونیکی دختر عموت و مخصوصا عموت و بابات
مرتیکه لاشی مستر یعنی اقا ؟ کی بود تورو کرد تو باغا حالا کلاس زبان دایر کردی پیزوری برو کونتو آب بکش ازین ریدمانی که کردی بو گندت همه جا رو برداشته
agha ki tala sefid barfi roo didi ke in dare ba on moghayese mikone
Avalan On Jendehaye To Shahre MA Khahao Mamanetan .BAdesham Inja Jae In Dastanaye Takhayoli nist K Mizari Maham Khar Nistim K Inaro Bavar konim.
بعدا میگن چرا فحش میدید اعدام در ملع عامو باید بردارن باید همچین ادمهای خری رو در ملع عام بگان که داره به شعور ما توهین میکنه
جقو
لخط?=))
گفت شرمنده مستر(برای اونایی که نمیفمهمن! مستر یعنی آقا!!)------>آخه بچه اوبنه ای تو شهرشما کوس پیدانمیشه و اونوقت تو دیدی داداشت داره کون میکنه و راحت ردشدی رفتی؟کس مادر دروغگوت رضاریزه عقده هیکل اگرنمیدونی بدون توی اون آمریکای خراب شده هم اینطور چشم و دل سیر نیستن که شما ادعا میکنی پس گمتر جق بزن که موخت گوزیده
کسی هم که جرات نداره اسم شهرشو بنویسه خیلی گوه میخوره میاد داستان مینویسه
تو یکی مثه منی که تو کف کون مونده اما به دستت نمیرسه بکنی.منم تو خیالم کون دختر عمه هام میذارم درکت میکنم دادا جقی
1-پایین دوتا ایستک بر داشتم رفتم تو اتاقم
az ghabl midonsti yki miad ???kk
2-(حتما میگید چرا راحت رفت تو کونش !؟چون قبلا با خواهرش لز داشته)
lz che rabti dare b goshadi ???kk
3-تو هم بیا بکن کونم ولی به کسی نگو؟منم با کمال خریت و پرویی بهش گفتم:خفه شو
ajab akhar khariat bod ya na
badsham in ghad to kos zizd didi ???k
bad migi gf nadashti ???kk
آخه کیرم تو کون خودت وفک وفامیلت این داستان بود نوشتی مستر!<مسترونوشتم که یادت نره>
عجب بکن بکنی بوده
احتمالا مهمون ها هم مادرتو زدن سر سیخ
باهاش لاپایی میرفتن
:))
احتمالا داستان بعدیت اینه:چجوری آندر تیکر تو کون رندی اورتون گذاشت
(سیم ام پی 4 رو کشیدم و گذاشتمش روی یه آهنگ رقص آور بعد بلندش کردم گفتمش باهم برقصیم و در حال رقص لباسامون رو در آریم !؟ گفت اوووووکی بعد با خنده ازم لب گرفتو داشت لبا سام رو در میورد من اول مانتوش رو در اوردم بهد سوتینش بعد کرستش رو که باز کردم واییییییی چی میدیدم)
این کسخل سوتین و کرست رو متفاوت از هم میدونه
جاکش این دوتا یک چیزن حالیت شد؟
ریدی با این تخیل تخمیت
ما هم که ساده همه حرفا رو باور کردیم
ما با این همه سابقه باید التماس کنیم تا یه کس بکنیم اون وقت دختره خودش اومد به همین راحتی بهت داد و هیچ کس هم سراغ شما رو نگرفت و همه چی به خیر و خوشی تموم شد در ضمن اگه هیکل کیریت مثل رندی اورتون باشه رندی باید بره بمیره
یه توصیه بهت میکنم قبل از خواب کمتر شام بخور تا از این کس و شعر ها به مغزت نزنه
ضایع بود
:B :B :B :B :B
خوب بود اخرش به یه نکته مهم اشاره کردی