سلام، من اسمم … هستش و دانشجويي دانشگاه آزاد… هستم اين خاطره يك سال و نيم وره زماني بودمه من با دوست دخترم داشتم و ميخوام واستون بگم ، يه روز يكشنبه بود كه ساعت ١٢ بود به اتفاق بچه رفتيم تو ي رستوران … واسه نهار كه موقع نهار نگاهم تو چشاي معشوقه من گره خورد و كارمون و رابطه مون به سرعت رو به جلوتر پيش ميرفت،خلاصه كنم ٣ هفته از رابطه ما پيش ميرفت كه آرزو جونم رو متقاعد كردم ببرم مكان خونه داييم.
از اونجايي كه من با داييم اوكي بودم كليد و روز قبل ميگرفتم ازش و اونم ميرفت خونه ما، ساعتاي ١١ بود رسيديم خونه داييم و كلاس رو پيچونديم توراه يه ترامادول خورده بودم تا سكس دفعه اولم تو ذهن آرزو جاودانه بشه و چند نخ هم سيگار تا نعشگي حين سكسمون لذتش بالابره،اولش روش نميشد كه باهم رفتيم تو اتاق و لباساشو بعد يه لب بازي قشنگ درآوردم آرزو لباي قلوه اي نازي داشت مثل پروتزي ها كه تو دهنم حال ميداد ميخوردمشون،لباساشو درآوردم ديدم چه كسي داره ازونايي كه دوستدارم بسته باشه و فقط يه خط وسطش باشه از ديدنش طاقت نياوردنم بي مقدمه شروع به كشيدن زبونم روي خط كسش شدم جوري كه صداي محشرش تو مغزم پيچيد راستي آرزوم كلاس آواز هم ميرفتم و صداش واقعا محشر بود و ادامه اينكه آه ميكشيد و ناله هاي ريز ميكرد بعد از زبون زدن اومدم سمت سينه هاي ٦٥ نازش جوري ميك ميزدم سينشو تا نوك سينش برجسته تر بشه چون سينه هاش انگاري تا حالا مكيده نشده بود و بايد خودم فرمش ميدادم ،خلاصه انقدر با ولع و حرص ميك ميزدم تا نوكش بياد بيرون هم دردش ميگرفت هم لذت ميبرد و اينكه از نظر رواني دوستداشتم خودم اولين نفر باشم بعدش نوك زبونم رو ميكردم توي سوراخ گوشش كه خيلي حساس بود و رواني شده بود و ميگفت بكن منو، و منم دوستداشتم انقدر حشريش كنم كه بازم بگه ،در حمون حين دستشو از زير كير ١٦ سانتي كلفت منو گرفته بود دستش فشار ميداد و منو حشري تر ميكرد حالم خوب بودم حشري و خيلي نعشه،خلاصه بگم جوري با لباش كيرو تو دهنش گرفته بود از ديدنش خراب ميشدم و عاشق ساك زدنش بودم اينم بكم من كسي كه خوب ساك بزنه رو پرستش ميكنمش چون خيلي دوستدارم ،دمر خوابوندمش يه ذره روغن زيتون از يخچال قبلش آورده بودم ريختم لاي چاك كونش كه خودش يه راست رفت تاپايين منم .سر كيرم آروم گذاشتم دم سوراخ كونش و از بالا ميديدم چشاش بستست و دردي نداره يه ذره فشارش دادم كيرمو زجه زدن هاي توام با حشري كردن هاي من شروع شد كاملا حس ميكردم كه داره درد ميكشه ولي ميخواد دردشو با زجه هاي سكسي پوشش بده منم سر كيرمو كرده بودم تو و نگه داشته بودم دردش كم شه خلاسه سه چهار دقيقه نگه داشتم كه بقيه كير كلفتم رو فشار دادم كونش بشدت كير من رو جذب كرده بود انگار حلقه تنگ دور كيرم بستند و تا ته كردم تو كونش و افتاده بودم روش و لبهاش رو ميك ميزدم،حالم خيلي خوب بود نعشگي قرص زده بود بالا تو بهشت بود انگاري ،كيرمو كم كم عقب جلو ميكردم اونم كم كم داشت حال ميكرد،بهش گفتم با دو دستت كونتو بكش ببينم سوراختو وقتي كيرمو درميارم ،كيرمو كلا درآوردم ديدم سوراخش فورا بسته ميشد حشري تر ميشدم و نامردي يهويي باسرعت ميكردم تو سوراخ كونشو در مياوردم دوستداشتم گشادش كنم و باز م موندنشو ببينم چون خيلي دوستدارم،خلاصه نزديك نيم ساعت اينقدر كونشو گاييدم كه آخراش باز ميموند يكم و منم حال ميكردم ، زيرش بالش گذاشتم قنبل تر شدو باز افتادم رو كونش،،برش گردون م لنگاشو داد بالا و كردم تو كونش البته از ديدن كس بستش بدجوري حوس كردنش ميومد كه پردش رو پاره كنم ولي دوستداشتم خودش بگه حالا بگذريم كه چند جلسه بعدش ناخوداگاه متوجه شدم پرده نداره و لذت هاي من دوچندان شد، بهترين حالت و شانس ممكن واسه من بود يه دختر ٧٠ تادي هم كونيت باشه هم بي پرده،كيرم تا دسته تو كونش عقب جلو ميكردم و بهش ميگفتم بهم بگو كوني مني و منو گشاد كن و … چ ون دوستدارم كسي رو دارم ميكنم بهم بگه اين جمله روخصوصا من كوني شخصي توام و گشاا دم كن رو… اينقدر كرده بردمش يه ضرب خيس عرق شده بودم وميرخت رو شكم و سينه هاش عرقم دوباره دمرش كردم آبم موقعي بياد كه من از پشت روش باشم اووووف يادش ميوفتم كيرم باد ميكنه به عشقش، كردم تو كونش تا خايه كيرم گفتم آبم دارم مياد گفتم مرد من بريز تو كونم منم تمام آبمو ريختم تو كون آرزوم و دمر افتاده بودم روش تا كيرم خودش وقتي شل تر شد بياد بيرون كه يكي از بهترين كردناي من بود،اينم بگم آرزو دوستداشت هميشه به كسايي بده كه خيلي بزرگتر از خودش باشن اينو بعدن بهم گفت چون ميگفت دوستدارم زير يه مرد خشن بخوابم تا راحت ارضا بشم البته منظورش از خشن نه از رفتار و جنم خشن خوشش ميومد،…

نوشته: آرش