سلام ب دوستان شهوانی اسم من سجاده چند روز پیش دوستم واسش از شهرستان مهمان امد زنگ زد میخواست بیاد پیش من بمونن منم قبول کردم وقتی ادمدن دیدم یه دختره تپل اخمو هم با دوست دختر دوستم امده از انجای ک من شانسم خیلی توی این موارد تخمیه فهمیدم هیچی بهم نمیماسه خلاصه بچه ها شروع کردن شام درست مردن منو دوستم مهران شروع کردیم مشروب خوردن مسخره بازی یهو دیدم دخترا امدن با ما شروع کردن خوردن شش هفت پیکی خوردیم دخترا که دیگه اوکی شده بودن من مهران ادامه دادیم مهران دوست دخترش توی هوا هم بهش میداد این دختره دوستش ک اسمش مهدیس بود هی خودش چوس میکرد شام خوردیم مهدیس قلیونی بود ولی ما سیگار میکشیدیم دیدم گفت قلیون میخوام منم دیدم بهترین راه واسه کردنشه قلیون بکشه فازش میره بالا منم راحت میکنمش باهم رفتیم بیرون ساعت یک شب بود یه کافه قلیون کشیدیم حالش بد شد منو بغل کرده بود گفت بریم خانه منم حساب کردم برگشتیم خانه تا رسیدیم اسپری زدم یه قرص خوردم رفتیم تو اتاق انا هم شروع کرده بودن اینم صداشونو ک میشنید بیشتر حشری میشد منم دراز کشیدم پایین تخت بهاش صحبت کردن ور رفتن دیدم جا باز کرد گفت بیا بغلم منم فوری رفتم شروع کردم ماشاژش دادن یواش یواش ب سینه هاش رسیدم یکم اولش نمیزاشت بعدش ک لباش خوردم دیدم شل شد و مثل وحشیها چنگ میزد اون وزنش از من بیشتر بود نمیتونستم زیاد تکونش بدم چسبوندمش ب دیوار شروع کردم با کسش از روی شلوار بازی کردن نفساش اینقدر بلند شده بود تند دیگه منم وحشی کرده بود خودم لخت شدم ولی اون لخت نمیشد دستم کردم توی شرتش کردمش تو کسش بازی کردم شل شد منم از فرصت استفاده کردم لباسهاش در اوردم کیرم میمالوندم ب کسش لباش میخوردم خواستم بفرستم تو کسش دیدم یهو بلند شد گفت دخترم گفتم باشه مهم نیست منم شروع کردم سینه هاشو خوردم ور رفتن با کسش یهو دیدم میگفت کیییر میخوام منم بهش گفتم کجا بزارمش گفت بکن تو کسم گفتم بیخی فردا دردسر میشه گفت راه بازه بزار منم تا دیدم اینطور میگه یکم تف مالوندم ب کیرم اروم فرستادم تو کسش اینقدر محکم فشارم میداد ب خودش چنگم میزد نزدیک بود کمرم بشکنه اسپری تاثیر کرده بود منم همینطور تلمبه میزدم ولی روناش چاق بود بهم حال نمیداد مجبورش کردم داگی بشه لبه تخت شروع کردم تلمبه زدن توی ده دقیقه دوبار ارضا شد تمام شکمم سفید شده بود از ابش منم دیگه ابم داشت میومد همیطور ک داشت ابم میومد یکم تندترش کردم تا ابم امد ریختم روی کمرش اون ک بیهوش شده بود منم رفتم دستشوی برگشتم دیدم همونطور کثیف خوابیده روی تخت گوه زده بود ب تخت همه وسایل منم خوابیدم جفتش بغلم کرد بوسیدم گفت ک نامزد داشته بهم خورده اون الان امریکاست قرار بیاد عقدش کنم بره منم گفتم مهم نیست گفت نمیخوام فکر بدکنی صبح ک بلند شدیم دوست مهران تا منو دید گفت رفیقم زندست گفتم اره چرا گفت والا صداش نزاشت بخوابیم خندیدم رفتم دوش گرفتم امدم اونم بیدار شده بود نه انگار ک با هم سکس کرده بودیم خشک امد صبخانه خورد بعد رفتن شهرشون دیگه هم تا امروز ندیدمش
امید وارم خوشتون امده باشه

نوشته: سجاد