سكس با دختر دايي هاي لزبينم

1390/01/03

مي خوام يك خاطره براتون صحبت كنم كه واقعيت هست.من دوتا دايي دارم كه هر كدومشون يك دختر دارند.اونها پيش دانشگاهي هستند.يكيشون اسمش مينا هست حدود160قدشه و وزنشم حدود 50 هست.صورتش خيلي خوشگله كونشم خيلي توپ هست من گاهي يواشكي بكونش دست ميزنم خصوصا وقتي شلوار لي ميپوشه يا مانتو تنگ ميپوشه خيلي كونش خوش فرم ميشه.اما سينه هاش كوچيك هست،البته اينم طبيعي هست چون هنوز تو سن رشد هست.يكي ديگشون اسمش هلن هست.قدش170وزنشم حدود63 مي باشد.سينه هاي سكسي صورت گرد اما به خوشگلي صورت مينا نيست.خوش كون و رونهاي نازي داره.من خيلي دوست داشتم يكبار هم كه شده اين دوتا شاه كس رو بكنم اما نميشد.البته گاهي هلن خودشو از پشت بهم ميچسبوند طوري كه سينه هاشو رو احساس ميكردم ولي من ميگذاشتم به حساب اينكه با من راحته و مينا هم خيلي باهم شوخي ميكرد منم سعي مي كردم سوء استفاده نكنم. البته گاهي شيطوني ميكردم به كونش دس ميزدم خيلي نرم بود.

تا اينكه يك روز من رفتم خونه ي دايم باباي مينا.هلن هم اونجا بود.وي يكباره يك انفاق بدي افتاد و دايم و زنداييم رفتن بيمارستان.من بودم و دختر دايي هام.من رفتم حمام وقتي داشتم ميومدم بيرون ديدم هلن داره مينا رو ميبوسه ابتدا توجه نكردم گفتم شايد دارن همديگه رو ميبوسن و باهم شوخي ميكنند ولي بعد ديدم هلن بدجوري لباي مينارو ميخوره .مينا هم بدون حركت رو مبل نشسته بود.منم شرع به سر و صدا در آوردن كردن كه من دارم ميام كه هلن مينا رو ول كنه.بعدش اومدم تو پذيرايي يكم به سرووضع لباساشون ودوربرشون نگاه كردم مشكوك شدم ولي باورم نميشد.بيخيال شدم يكم تلويزيون نگاه كردم باهم كمي رقصيديم منچ بازي كرديم چايي خورديم…و من خوابم گرفته بود رفتم تو اتاق بخوابم هلن و مينا خوابشون نميومد و نشستن پاي ماهواره.من هنوز دهنيتم نسبت به اين دوتا پاك نشده بود ولي خوابم هم ميومد.ولي من هميشه تا بياد خوابم ببره تو رختخواب كمي طول ميكشه.يكم كه گذشت احساس كردم يك سايه رو صورتم افتاده ولي چشمامو باز نكردم ولي شنيدم كه مينا به هلن ميگفت سرنا خوابيده. منم شصتم خبردارشد اينها چيكار ميخوان بكنند.بخاطر همين يواشكي از تو اتاق منتظر شدم ببينم چيكار ميخوان بكنند يكباره ديدم هلن خيلي با عجله طوري كه نميتونست جلوي خودش رو بگيره شروع كرد به لب گرفتن از مينا و ميبوسيدش اينقدر محكم كه صداش ميومد بعدش يكم دست كشيد تو موهاي مينا و گردن مينا رو ميخورد مينا ميخواست تعادلش بهم بخوره .بخاطر همين هلن بردش طرف مبل نشوندش رو مبل اينطوري ديد من هم بهتر شده بود من يواشكي نگاه ميكردم كه به فكرم افتاد باموبايل ازشون فيلم بگيرم تا بعدا بتونم ازش استفاده كنم چون اولين بارم بود ميخواستم از اين كارها بكنم و از نزديك داشتم همچين صحنه هايي رو ميديدم داشتم ديونه ميشدم و دستام ميلرزيد ولي يواشكي شروع به فيلم گرفتن با موبايل شدم.

هلن خيلي حشري بود و مينا رو داشت می برد به اوج. مينا خيلي منفعل بود و تسليم حركات هلن شده بود.هلن دستاشو برد زيره تاپ مينا و ازش لب ميگرفت و سينهاي مينا رو ميمالوند بعدش تاپشو كامل داد بالا سينه هاشو ميخورد و گوشهاشو با زبونش خيس ميكرد مينا وقتي گوشش خيس ميشد خيلي حال ميكرد.بعدش هلن دامن مينارو زد بالا سرشو كرد لاي پاي مينا همزمان سينهاشو چنگ ميزد لعني من نميتونستم اينجارو خوب ببينم.بعدش يكباره مينا موهاي هلنو كشيد عقب و نشست روبروي هلن تاپ هلنو در اورد و شروع كرد به بوسيدن تموم بدنش من كه فكر مي كردم مينا منفعل عمل كرده ديدم مينا وارد تر هست تازه به هلن ميگفت چطوري حالت بگير يكم كه سينه هاي ناز هلن رو خورد دستاشو برزيركمر هلن موهاي هلن رو كشيد عقب و شروع كرد از سينه هاي هلن گاز گرفتن خوردن واااااااااااااي من ديگه ان نداشتم داشت آبمميومد.يكم كه گذاشت مينا هلنو كامل لخت كرد و خدشم كامل لخت شد و كسشو گذاشت تو دهن هلن و خودشم شروع به خوردن كس هلن كرد هلن همينطور آخ و اوخ ميكرد و يكم كه گذشت هلن ،مينا رو كنار زد بهش گفت ديگه نميتونم ولي مينا خوابوندش رو زمين و دراز كشيد رو سينه هاش و كسشو رو كس هلن ميماليد.ولب ميگرفت هلن خيلي بي حال شده بود.من 35دقيقه فيلم گرفتم بعدش يواشكي جمعش كردم رفتم زير پتو ديدم لامپ خاموش شد صبح بيدار شدم ديدم اون دوتا تو بغل هم خوابيدن ولي لباساشون تنشون بود.صبحانه آماده كردم و رفتم و بيدارشون كردم باهم صبحانه خورديم.من ديگه رفتم بيرون.همش تو فكر ديشب بودم و اينكه چطوري ميشه فيلمشون رو نشونشون بدم و حالشون رو بگيرم و بعدش خودم باهاشون حال كنم.اما خوب شب قبل فرصت خوبي داشتم كه از دستش دادم.ميخواستم برم خونه كه ديدم زندايم زنگ زد گفت برم نون بخرم مينا نون نداره و گفت ما مجبور شديم بريم شهرستان برو خونه ي ما بچه ها تنهايي ميترسن.منم قند تو دلم آب شد.بعد از اينكه يك سفارش كرد.من رفتم نون خريدم و رفتم خونه ي دايم ديدم هلن حمام بود و مينا هم توي پذيرايي بود مثل اينكه اونم رفته بود حموم.من نون رو دادم به مينا .وقتي لومد نون بگيره يواشكي بهش گفتم ديشب چقدر سرو صدا ميكردين من همشو ميشنيدم تازه لامپ هم يادتن رفته بود خاموش كنين همش نورش ميزد تو چشمم نمي گذاشت بخوابم.مينا رنگش قرمز شد چيزي نگفت رفت نون رو گذاشت و اومد تو پذيرايي ولي خيلي رنگش پريده بود ميخواست يك جيزي بگه ولي روش نميشد.من بهش گفتم دختردايي یک كليپ خوشگل دارم ميخواي ببيني اونم كفت باشه اومد ببينه كه يكباره فيلم خودشونو ديد.خيلي ناراحت شد گفت سرنا به كسي چيزي نگو اين كليپتو هم پاك كن تو كه اينقدر نامرد نبودي هرچي بخواي بهت ميدم.منم دست كشيدم تو موهاش گفتم ناراحت نباش ميخوام نگه دارم براي خودم نترس گفت پاكش كن ميخواست گريش بگيره گفتم باشه ولي به شرط اينكه بهم حال بدي مثل حال ديشبي كه به هل دادي.گفت باشه ولي تو م كليپتو پاك كن گفتم البته شرط ديگشم اينه كه هلن هم باشه وگرنه پاكش نميكنم گفت هلن ؟گفتم اره گفت اگه قبول نكرد چي گفتم ميل خودته ميتوني راضيش كني وگرنه كليپتون رو گوشيم ميمونه تا بابات ببينتش. مينا دستپاچه شده بود رفت تو حمام به هلن گفت هلن باورش نميشدفكر ميكرد مينا شوخي ميكنه.تا اينكه اومد بيرون و من بهش گفتم مينا راست ميگه.وقتي فيلمو ديد شكه شده بود.اما بالاخره راضي شد.ناهارمون رو خورديم كمي استراحت كرديم تو اين مدت من هزار بار بوسشون كردم اونها هم خيلي حال دادن برام باور نكردني بود كساني كه تو رويا باهاشون سكس ميكردم حالا قرار بود بهم بدن دارن ميبوسنم.يواش يواش مينا شروع كرد هلن گفت مينا رو بايد داغش كني من زود حشري ميشم.منم شروع كردم لب گرفتم از ميناو هلن هم داشت سينهاشو ميماليد اينطوري مينا زود حشري ميشد.من و هلن حسابي ميمالونديمش جاي نداشت كه نمالونده باشيم ولي مينا نميگذاشت من باسنشو بمالم ولي هلن براش ميماليد من تو كف كونش بودم ديگه داشتم ديونه ميشدم به چندتا بوس از هلن كردم يواشكي تو كوشش گفتم يكار بكن كه من كونشو بمالم اونم يك چشمك به نشانه ي تاييد زد.يواش يواش شلوار مينارو كشيد پايين رفت سراغ لبش و منم رونهاشو خوردم ميخواست خودشو جمع كنه كه من يكباره سرمو كردم لاي پاهاش و شروع كردم به ليس زدن كسش و انگشت انگشت كردن كونش اينقدر تحريكش كرده بودم كه خودشم باسنشو به سمت صورت من فشار هلن هم ميبوسيدش و چوچولشو ميماليد مينا چند تنش لرزيد من خواستم كه حال براي ادامه داشته باشه رفتم سراغ هلن هلن داشت از خوشحالي بال در ميارد مينا بلافاصله هلن رو لخت كرد همينكه اومد ازش لب بگيره من سينه هاي هلن رو كردم تو دهنم مينا دستشو كرد تو شورت هلن و كسشو ميماليد هلن اخ و اوخ ميكرد من شلوار و شورتشو دركردم واااااي چه كسي داشت از تو مفاصل زانوش خوردم تا وسط رونهاش تا نزديكه كسش چندبار اينكارو كردم كه هلن التماس ميكرد كسمو بخوررررررررررر منم اول چوچولشو بازبونم تحريك كردم بعد كسشو ليسشدممممم.مينا يكم حسوديش شده بود سرمو گرفت بالا شروع كرد ازم لب گرفتن منم زبونشو ميمكيدم و با چوچولش بازي ميكردم بعد بهش گفتم هوس باسن كردمممم گفت درد داره گفتم نتر س اولش درد داره بعدش راه ميافتي.ديدم هلن گفت ببين اينطوري دستاتو بزن به مبلمان بايست بعدش پاهاتو باز كن خودتم شل كن .مينا گفت باريك بابا تجربه.اگه راست ميگه خودت اول حالت بگير.هلن هم اين كار كرد من رفتم سراغش به خاطره اينكه لج مينا رو در بيارم اول حسابي ليسيدمش بعد كرم زدم در كونش كيرمو يواش يواش كردم تو كونش ديدم اه كيرم راحت رفت تو فهميدم كه هلن قبلا كون رو داده منم بيخيال شدم حسابي كردمش چسبوندمش به سينهام و سينهاشو ميماليدممممممم حسابي حشري شده بود دوباره دستاشو زد به مبل زانوشو زد زمين كه ديدم مينا روش سوار شد كونشو قمبل كرد هلن خواست بلند شه گفت تكون نخور مثل اينكه ضعفشو ميدونست سريع پستوناشو گرفت تو دستش اونم رام شد منم شرع كردم به ماليدن كيون مينا يواشكي دست تو كون هلن هم ميكردم پدرسوخته كونشو كشف نكرده بودم عجب كوني داشت ولي تمركز رو كون مينا بود.يك كرم زدم بهش كتفاشو پوسيدم اونم رو سينه هاي هلن كار ميكرد.من اول كيرم رو باسنش كشيدم بعد كيرمو گذاشتم در كونش خواست بلند شه كه نگذاشتم ميگفت بيخيال شو.ولي من كيرمو يكم فشار دادم تو داد زد بعدش من يكم نگه داشتم يكم ديگه كردم تو و ميزدم رو باسنش كه يك وقت قفل نكنه.خيلي باش درد داشت ولي من يواش يواش صفرشو باز كردم اولش خيلي يواش تلمبه ميزدم ولي بعدش ميزدم رو باسنش و تلمبه ميزدم يكم سرعت رو بيشتر كردم كيرم يكباره در آومد يك استراحتي به مينا دادم مينا با ز سينه هاي هلو گرفت منم كيرمو كردم تو مونشششش تند تند تلمبه ميزدم.بعد دوبار كردم تو كون مينا كون مينا محشر بود چند بار بوسيدمش وسط كردن.بعدش من نشستم رو مبل مينا از روبرو اومد ت بغلم كيرمو كردم تو كونش لباشو گذاشت رو لبام منم باسنشو گرفتم همينطوري تلمبه ميزدم.بعد موهاشو كشيدم عقب سينه هاش قلمبه شد اوردمش بالا سينهاشو كردم تو دهنم گازشون ميگرفتمممممممممممممم يكبار ديگه اينكارو كردم.دوباره باسنشو گرفتم تو دستام و تلمبه زدم داغون شده بود بلند شد از تو بغلم شروع كرد برام ساك زدن ااااااااااااااه هلن اومد سراغم نشوندمش تو بغلم خودش بالا پايين ميكرد منم برش گردوندم تو بغلم و دستمو بردم رو چوچولش و از پايين تلمبه ميزدم تو كونش و چوچولشو ميماليدمم اينقدر اينكارو كردم ارگاسم شد و بيحال تو بغلم بود كه از تو بغلم بلندش كرد خوابوندمش رو زمين و بوسيدمش سينهاشو يكبار ديگه خوردم و رهاش كردم ديدم مينا منتظرمه رفتم سراغش اول چوچولشو زبون زبون زدم طوري كه ميخواست پاهاشو ببنده ولي من براي اينكه جلوشو بگيرم بادستام پستوناشو گرفتم و نوكشونو ميماليدم و با زبونم چوچولشو ميماليدم بعدش يكورش كردم كونشو و كسشو ماليدم بعد افتادم روش چنان كردمش كه هيچموقع يادم نميره تو كونش تلمبه ميزدم و سينهاشو ميخوردم گردنشو گوشو و زبون و … اينقدر عرق كرد ه بود كه داغون ده بود من ابمو باشدت ريختم تو كونش.كيرمو در آوردم گذاشتم لاپاش و رو سينهاش خوابم برد.براي اينكه خاطرات بعديم رو با دختر دايي هاي لزم بگم نظر بدين.

نوشته: سرنا25


👍 0
👎 0
75888 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

274715
2011-03-24 10:21:02 +0430 +0430
NA

آخه کس کش تو تو خونه داییت رفتی حموم؟

0 ❤️

274716
2011-03-24 16:03:39 +0430 +0430
NA

bache jon aval sathe savadeto bebar bala 100 ta ghalat dasht be estelah dastanet badam enghad filme sexi negah nakon ke biay onaro to ghalebe dastan be bacheha tahvil bedi.khodet dastaneto bekhon bebin cheghadr soti dadi amo jon

0 ❤️

274717
2011-03-24 18:44:09 +0430 +0430
NA

داشتن کونت میذاشتن انقده غلط داری؟بعدا مگه نمیگی 2 تا دایی داری هرکدوم 1 دختر چجوریه همش پیش همن این2تا؟تازه 1 زن داییت گفت ما میریم سفر او یکی چی؟بابا چقد میبندی اخه بچه …

0 ❤️

274718
2011-03-25 04:17:53 +0430 +0430
NA

درسته کسو شر بود
ولی کس شذ جالبی بود.بهرحال کیرم دهن خالیبندت

0 ❤️

274719
2011-03-25 11:16:21 +0430 +0430
NA

واقعا بعضیا خیلی بی ادب و بی فرهنگن .
این نویسنده داستانو نوشته برای سرگرمی شما پس چرا بهش توهین میکنین؟
کسی مجبورتون کرده بیایین تو این سایت؟
اگه شما بلدین بهترشو بنویسین وگرنه اینقدر توهین نکنید .

0 ❤️

274720
2011-03-25 17:43:32 +0430 +0430
NA

kososhere khoobi bood

0 ❤️

274721
2011-03-26 01:40:20 +0430 +0430
NA

دست نویسنده با این غلط املاییاش درد نکنه.اما در کل داستان بدی نبود.سرگرم کننده بود.فقط بهتره در نوشتن داستان بعدیش دقت بیشتری در نوشتن کلمات بکنه.

0 ❤️

274722
2011-03-26 06:02:22 +0430 +0430
NA

damet garm kiri :D jaleb bod , vase dastanet mamnoon , to zoghet nakhoreh , bazam benevis :D kiram to maghzet :)

0 ❤️

274723
2011-03-28 08:39:05 +0430 +0430
NA

سری بعد داستان خودت و کس ننت و بنویس اون جالب تر می شه

0 ❤️

274724
2011-03-30 19:05:50 +0430 +0430
NA

با اینکه الکی بود خوشم اومد :D

0 ❤️

274725
2011-03-30 20:55:18 +0430 +0430
NA

کیرم تو دهن آدمه دروغگو.

0 ❤️

274726
2011-04-21 10:52:44 +0430 +0430
NA

shashidam b halghe khali bandet kunde
kosher tarin dastani bud k khundam
yeho che dastane badi rokh dad k dayit o zan dayit raftan ?!!

KHALI BAND

0 ❤️

274727
2011-09-14 05:18:31 +0430 +0430

قبل از این که کامل بخونمش خاک تو گورت

  • مي خوام يك خاطره براتون صحبت كنم!!! یعنی چی؟؟؟ =)) =)) =))
    اول فرهنگ لغتت رو قوی کن بعد بیا داستان بنویس
    درستش اینه:
    مي خوام يك خاطره براتون تعریف كنم =)) =))
0 ❤️

274728
2015-10-16 23:56:54 +0330 +0330
NA

اخه كس مخ مگه سگه كه كونش قفل كنه ديوث بدجوري ت‘و كف دختر دايي هاتي ولي معلومه محل سگ هم بهت نميزاره جان من روزي چند بار به يادشون ميجلقي؟؟؟؟

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها